«مدرسه رفاه تهران و روزهای اوج آن در انقلاب اسلامی» در گفتوشنود با زندهیاد حبیبالله شفیق
مدرسه رفاه تهران در زمره کانونهایی است که در تبلیغ اسلام سیاسی و انقلابی، نقشی مهم ایفا کرد. این مدرسه همچنین در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی، علاوه بر پذیرایی اولیه از رهبر کبیر انقلاب، محل نگهداری سران دستگیرشده رژیم گذشته و سلاحهایی بود که به دست مردم میافتادند. زندهیاد حاج حبیبالله شفیق در گفتوشنودی که پیش روی دارید، به بیان خاطرات خود از تأسیس و اداره این مدرسه پرداخته است.
فکر تأسیس مدرسه رفاه چگونه و توسط چه کسانی مطرح شد و این مدرسه چه نقشی در حرکتهای انقلابی و مبارزاتی داشت؟
بسمالله الرحمن الرحیم. پس از تبعید حضرت امام به عراق، جو سنگینی بر کشور حاکم شد و اکثر مبارزین و انقلابیون به زندان افتادند یا تبعید شدند و عملا فعالیتهای سیاسی غیرممکن شد. پس از بررسیها و مشورتهای زیادی که انجام شد...
با چه کسانی؟
با بزرگان انقلاب از جمله شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی، شهید محمدصادق اسلامی، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای رفیقدوست و عدهای دیگر از همفکران و برادران نهایتا به این نتیجه رسیدیم که باید در کنار فعالیتها و کارهای انقلابی، یک کار فرهنگی را دنبال کنیم؛ زیرا رژیم روی کانونها و محافل سیاسی حساس شده بود، اما در قالب یک نهاد فرهنگی میشد با خطرات کمتری فعالیتها را دنبال کرد. به این ترتیب در سال 1347، مکانی در پشت مدرسه شهید مطهری، در کوچه مستجاب تهیه و کار مدرسه با ثبتنام 25 دانشآموز از خانوادههای متدین و انقلابی شروع شد.
چرا مدرسه دخترانه؟
چون دختران در واقع مادران آینده و مسئول تربیت نسل انقلابی هستند و در ساخته و پرداخته شدن خانوادههای اسلامی نقش تعیینکننده دارند.
ملاک و معیار شما برای ثبت نام دانشآموزان چه بود؟
مهمترین ملاک ما وضعیت خانوادگی آنها بود؛ برای مثال برای کسانی که پدرانشان به دلیل فعالیتهای سیاسی در زندان بودند، اولویت قائل میشدیم و از 20 امتیازی که برای هر دانشآموز درنظر گرفته بودیم، 5 امتیاز را به این موضوع اختصاص داده بودیم. تدین، تعهد و انقلابی بودن شرط اصلی ثبتنام بود.
چرا پس از مدتی مدرسه رفاه تعطیل شد؟
مدتی پس از تأسیس مدرسه با کمک علاقهمندان به فعالیت این نوع مدارس، مدرسه را تجدید بنا کردیم و دبیرستان را هم به آن افزودیم، اما با تصویب قانون ملی شدن مدارس، رژیم این مدرسه را تعطیل کرد!
معلمها و کادر آموزشی چگونه انتخاب میشدند؟
شهید باهنر و شهید رجایی در آموزش و پرورش بودند و روی کادر آموزشی شناخت کافی داشتند. آنها معلمها را انتخاب میکردند و بعد طی جلسات آموزشی، خط و ربطها را به آنها میآموختند.
چگونه به اولیای بچهها خط میدادید؟
مدیریت مدرسه افرادی از قبیل جناب بادامچیان را مأمور کرده بود که کتب مفیدی را که جنبههای انقلابی و آموزشی آنها بالا بود مطالعه و به مدیریت مدرسه معرفی کنند تا آنها در اختیار اولیا و مربیان بگذارند. همچنین شهید بهشتی برای آنها کلاسهای اخلاق و معارف اسلامی میگذاشتند.
طبیعتا این فعالیتها با توجه به حساسیتهای رژیم انجام میشدند. آیا برای تحدید این فعالیتها، از سوی رژیم اقدامی هم صورت میگرفت؟
بله، مدیر مدرسه باید از طرف وزارت آموزش و پرورش معرفی میشد. برادرها با آشنایی با امور آموزش و پرورش نهایت تلاششان را میکردند فردی معرفی شود که از نظر اعتقادات دینی با مدرسه سازگاری داشته باشد. فعالیتهای مدرسه نوعا دو دسته بودند: یک دسته فعالیتهای آموزشی و دسته دوم فعالیتهای فرهنگی که مسئولیت آنها به عهده اعضای جمعیت مؤتلفه بود.
چرا مدرسه رفاه برای اقامت حضرت امام انتخاب شد و در این راستا چه فعالیتهایی انجام شدند؟
موقعی که امام تصمیم گرفتند به ایران برگردند، شورای انقلاب سه جا را به امام پیشنهاد کردند که امام از آن میان، مدرسه رفاه را مناسب تشخیص دادند؛ لذا مقدمات ورود به آنجا را تدارک دیدیم؛ سپس کمیته استقبال تشکیل شد و برای کسانی که قرار بود به استقبال امام بروند، کارتهایی را چاپ کردیم. در روز 12 بهمن هم یک تلویزیون مدار بسته با برد 5 کیلومتر را در اطراف مدرسه رفاه راهاندازی کردیم تا اطلاعیهها و مسائل مربوط به انقلاب را از آن پخش کنیم.
برای مسائل حفاظتی و امنیتی چه فکری کردید؟
برای تأمین امنیت و انتظامات مدرسه رفاه عدهای از افراد مطمئن را مسلح کردیم تا از امام و دیگر شخصیتها محافظت کنند. هنوز رژیم طاغوت سقوط نکرده بود و آمادهسازی خیابانها و بهشتزهرا زیر نگاه مأموران امنیتی رژیم شاه بسیار دشوار بود. مخصوصا نصب بلندگوها در بهشتزهرا و سیمکشیها شبانه و مخفیانه انجام شد. بعد افرادی که مسئول انتقال امام به مدرسه رفاه بودند انتخاب شدند.
از ورود امام به مدرسه رفاه چه خاطرهای دارید؟
امام پس از سخنرانی در بهشت زهرا برای استراحت به منزل یکی از اقوامشان رفتند و تقریبا غروب بود که از در جنوبی مدرسه وارد شدند و پس از توقف کوتاهی بین کسانی که ساعتها و بلکه روزها منتظر دیدار ایشان بودند، به اتاقی که برایشان درنظر گرفته شده بود رفتند. سپس درباره تعیین زمان دیدار امام با افراد برنامهریزی شد. در مورد دیدارهای مردمی هم ایشان فرمودند: آقایان صبحها و خانمها عصرها بیایند. برای این کار دبستان شماره 2 رفاه را درنظر گرفتیم. آن روزها مدرسه رفاه در واقع مرکز فرماندهی جمهوری اسلامی شده بود. حتی مهندس بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، هم پیش از آنکه در ساختمان نخستوزیر مستقر شود، کارهایش را در مدرسه رفاه انجام میداد.
چه فعالیتهایی در مدرسه رفاه انجام میشدند؟
مردم سلاحهایی را که از کلانتریها و پادگانها میگرفتند، به مدرسه رفاه میآوردند و اسلحهها در آنجا انبار میشد. افرادی که آموزش نظامی دیده بودند، به دیگران آموزش میدادند. بسیاری از کسانی که آن روزها در آنجا آموزش دیدند، بعدها که بسیج تشکیل شد به آن پیوستند. مردم هر کسی را که از سران رژیم طاغوت بود دستگیر میکردند و به مدرسه رفاه میآوردند وما در دو سه محل که برای زندانیها اختصاص داده بودیم، از آنها مراقبت میکردیم؛ از جمله هویدا، نصیری، ناجی فرماندار نظامی اصفهان و خسرو داد.
پس از پیروزی انقلاب، مدرسه رفاه چه فعالیتهایی داشت؟
طبیعتا فعالیتهای مخفیانه علیه رژیم که دیگر موضوعیت نداشت و مدرسه بیشتر روی مسائل آموزشی و عقیدتی تکیه میکرد. اکثر کسانی که تا قبل از پیروزی انقلاب با این مدرسه همکاری میکردند یا به شهادت رسیدند یا به دلیل مشغلههای زیاد، دیگر نتوانستند با این مدرسه همکاری کنند. مدرسه رفاه توانست تا آخر دوره دبیرستان را هم راهاندازی کند و هر سال آمار قبولی این مدرسه در کنکور سراسری فوقالعاده بالا و گاهی صددرصد است.