محمدصادق اسلامی در بهار 1311 در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. دوره تحصیلات ابتدایی را در تهران و لنگرود گیلان سپری نمود. سپس به تهران بازگشت و دوره متوسطه را به صورت شبانه و متفرقه در یکی از مدارس بازار تهران ادامه داد. بعد از آن وارد بازار کار گردید، و از اواسط سال 1329 تا سال 1340 در مؤسسات دولتی مشغول به کار بود، تا آنکه در این زمان وارد بازار تهران شد و فعالیت...
محمدصادق اسلامی در بهار 1311 در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. دوره تحصیلات ابتدایی را در تهران و لنگرود گیلان سپری نمود. سپس به تهران بازگشت و دوره متوسطه را به صورت شبانه و متفرقه در یکی از مدارس بازار تهران ادامه داد. بعد از آن وارد بازار کار گردید، و از اواسط سال 1329 تا سال 1340 در مؤسسات دولتی مشغول به کار بود، تا آنکه در این زمان وارد بازار تهران شد و فعالیت معیشتی خود را در این زمینه پی گرفت. در همین زمان بود که ابتدا به شاخه بازار نهضت آزادی ایران و سپس به جمعیت مؤتلفه اسلامی پیوست و فعالیت مبارزاتی خود را علیه حکومت پهلوی آغاز نمود و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد. او بعد از وقوع انقلاب، به حزب جمهوری اسلامی ملحق گردید تا آنکه در واقعه بمبگذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه 1360ش، همراه با بسیاری از اعضای آن حزب شهید شد. (منبع: نک شهید صادق، مقدمه، صص هفت ـ سه و سه)
یکی از زمینههای مهم وقوعِ انقلاب اسلامی ایران را باید در عرصه فرهنگی و مذهبی جست وجو نمود. جایی که حکومت پهلوی، با اقدامات فرهنگی ناهمسو با فرهنگ دینی و سنّتی مردم ایران، سبب تحریکِ آنان برضد خود گردید. اسلامگرایان، تاکید شدیدی بر مبارزه با سیاست فرهنگی غربگرایانه و غیردینی رژیم پهلوی داشته و جدای از مبارزه سیاسی، به شدت در راستای افکار و اعتقادات دینی و سنّتی خود فعالیت میکردند. یکی از این انقلابیونِ مسلمان، محمدصادق اسلامی بود که تلاش بیوقفهای را در این زمینه انجام داد. در این مقاله، سعی بر آن است تا به اقدامات این شهید راه انقلاب، در عرصه موردنظر پرداخته شود.
هیئتهای موتلفه اسلامی که صادق اسلامی، یکی از اعضای برجسته آن بهشمار میرفت، اگرچه عمدتا به سبب جنبه سیاسیاش بر سر زبانها افتاد، اما در واقع، یک گروه سیاسی ـ مذهبی بود1، چنانکه یکی از زمینههای شکلگیری آن، بدین ترتیب بوده است که: « جهت تبلیغ دین اسلام چند نفر از مسلمانها تصمیم گرفتند در تحقیق و تبلیغ دین به طرز صحیح با یکدیگر تشریک مساعی کنند و برای آن منظور اساسنامه و مرامنامهای که شامل یک مقدمه و سه ماده مرامنامه بود تهیه کردند که تقریبا قریب به این مضامین بود 1. بهتر شناختن قوانین مقدس اسلام 2. بهتر شناساندن قوانین اسلام به جهانیان 3. بهتر عمل کردن به دستورات دین مبین اسلام2».
موتلفه اسلامی، کانونهایی داشتند و در آن از روحانیونی گرانسنگ همچون مطهری، بهشتی، باهنر و مصباح یزدی بهمنظور آموزش فکری-دینی اعضا استفاده مینمودند3. همچنین در میان خودِ اعضای موتلفه نیز جلسات ده نفری برقرار میگردید و این جلسات بهصورت هفتگی و به ترتیب در منزل هریک از اعضای گروه مذکور برپا میشد و در آن، در مورد مسائل اعتقادی صحبت میشد4.
صادق اسلامی در طی دوره دو ساله زندان نیز در انجام فعالیتهایی همسو با اعتقادات مذهبی، راسخ بود. چنانکه بنابر اظهار یکی از همقطاراناش در موتلفه، هنگامیکه در اواسط سال 44ش همراه با صادق اسلامی و تعدادی دیگر، وارد زندان قصر شدند، فضای دینی بر آنجا حاکم نبود چرا که علی رغم حضور افراد مذهبی جمعی از زندانیان را کمونیستها تشکیل میدادند. اما با فعالیتهایی که اسلامی و همفکراناش انجام دادند، سعی نمودند تا شرایط را تغییر دهند: «وقتی آقای اسلامی اذان گفت ما در وسط حیاط شماره 3، پتو پهن کردیم و عالی پیشنماز شد و نماز جماعت خواندیم چپیها با تعجب ما را نگاه میکردند و مانده بودند که چطور ما 21 نفر توانستیم وضع کفرآلود زندان را به حال و هوای مذهبی تبدیل کنیم. از آن روز به بعد نماز جماعت بطور منظم اجرا میشد»5.
برجستهترین فعالیت مذهبی صادق اسلامی بعد از آزادیاش از زندان و تا انقلاب اسلامی، حضورش در جلسات و سخنرانیهای مذهبی بود که به صورت هفتگی برپا میشد. برخی از این جلسات بهطور دورهای، در منزل هر یک از افرادِ حاضر در جلسه برگزار میگردید و روحانیونی همچون هاشمی رفسنجانی در آن به سخنرانی پرداخته و سعی در بالا بردن سطح آگاهی فکری حاضرین در ارتباط با مسائل دینی داشتند. چنانکه در یکی از این جلسات، اواخر شهریور 46، در مورد این موضوع که «دست استعمارگران در ملت شیعه رسوخ پیدا کرده و آنها تصمیم دارند به هر نحو که شده اسلام را بکوبند»6 صحبت شده بود. جلساتی تحت عنوان هیئت «محبان الحسین» با سخنرانی گلزاده غفوری برگزار میگردید که محور اصلی آن نیز اسلام و قرآن بود. ترکیب سیاسی اعضای شرکتکننده در این هیئت، از افراد موتلفه و حزب ملل اسلامی بود و صادق اسلامی نیز در این هیئت مشارکتی فعال داشت7. هیئت مذکور، سعی میکرد تا برای آشنایی بیش از پیش اعضایش نسبت به مسائل دینی، کلاسهایی را نیز برای آموزش افراد تدارک ببیند. یکی از این کلاسها، زبان عربی بود که به صورت ادواری در منزل یکی از اعضا برگزار میشد و البته در ترقی سطح فکری ـ دینی افراد تاثیرگذار بود. چنانکه بنابر گزارش ساواک (دی 1346) درباره یکی از همین کلاسها، مطالب زیر در میان اعضا رد و بدل گردیده است: «ما باید سعی کنیم زبان قرآن را فرا گیریم چون بزرگترین لطمهای که از طرف استعمارگران به ما وارد آمده این بود که ما را از زبان عربی به دور دارند تا اصولا به مفهوم قرآن پی نبریم. شخصی دیگر گفت که اسلامی که امروز در بین ما هست جز عقب افتادگی و درجا زدن چیز دیگری برای ما به ارمغان نیاورد. این اسلام حقیقی که پیغمبر در آن زمان رهبری میکرد نیست»8.
محمدصادق اسلامی در جلسات سخنرانی آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشت. این جلسات با عنوان هیئت «انصارالحسین» انجام میگردید و عمدتاً اعضای موتلفه در آن حضور داشتند. در یکی از این جلسات که در شهریور 47 در منزل یکی از اعضا برگزار گردید، هاشمی رفسنجانی به زلزله وحشتناک همان برهه زمانی در خراسان اشاره نموده و گفت: «ما باید حامی دین باشیم چطور زلزله هزاران نفر را از بین بُرد بگذارید عدهای هم در زنجیر برای اسلام از بین بروند»9. علاوه بر سخنرانی، خواندن دعا و قرآن نیز از جمله برنامههای هیئت انصارالحسین بود10. جلسات مذهبی دیگر در مقطع زمانیِ دهه منتهی به انقلاب، هیئت «مکتب قرآن» نام داشت که مدیریت آن با شهید بهشتی بود، و صادق اسلامی همراه با برخی یارانش در موتلفه همچون شفیق، میرفندرسکی، توکلی بینا در آن جلسات شرکت میکرد11. علاوه بر اعضای موتلفه، افرادی از حزب ملل و نهضت آزادی ایران نیز در آن شرکت داشتند12. در این جلسات، دکتر بهشتی سلسله سخنرانیهایی در مورد توحید، معاد، نبوت و اصول دین تدارک دیده بودند تا ازین طریق، بینشِ انقلابیون اسلامگرا نسبت به این موضوعات، عمق بیشتری پیدا کند13. حضور در جلسات مذهبی مسجد هدایت که به رهبری آیتالله طالقانی برگزار میگردید، از دیگر فعالیتهای صادق اسلامی در زمینه فرهنگی - مذهبی بود14، به طوری که گاهی در تفسیر قرائت قرآن نیز شرکت میکرد15. البته روحانیونی همچون دکتر باهنر واستاد مطهری نیز در آنجا سخنرانی میکردند، و بجز برخی اعضای موتلفه مانند صادق اسلامی، اکثریت حاضرین در آن جلسات، از اعضای نهضت آزادی ایران و انجمن اسلامی مهندسین بودند16.
غیر از این جلسات دینی، که به صورت مداوم و برنامهریزی شده برگزار میگردید، نشستهای مذهبی دیگری هم وجود داشت که صادق اسلامی در آن شرکت میکرد، برای نمونه، جلسات تفسیر آقای لواسانی که در سال 1356 در جریان بوده و افرادی مانند عسگراولادی، مرتضی نبوی، پوراستاد نیز همراه با صادق اسلامی در آن حاضر بودند17، و یا مراسمی که به مناسبت اعیاد و یا سوگواریهای مذهبی، انقلابیون اسلامگرا، آن را تدارک میدیدند، چنانکه در اواخر بهمن51، یک مجلس عزاداری در مسجد جامع نارمک تشکیل شده بود و در آن، مبارزانی همچون سران نهضت آزادی ایران، کاظم سامی (رهبر جنبش انقلابی مردم ایران، جاما)، شهید رجائی حضور داشته و یکی از سخنرانان مراسم مذکور نیز آیتالله خامنهای بود18.
از دیگر فعالیتهای صادق اسلامی در دهه 1340 و 1350 نقش کلیدی و مهماش در بنیاد رفاه بود. یکی از موارد مهم ذکر شده در اساسنامه این بنیاد، که به وسیله برخی روحانیون انقلابی و همچنین مبارزان اسلامگرا تاسیس گردید؛ کمک به تامین و بهبود زندگی نیازمندان، تاسیس آموزشگاهها، همچنین نشر معارف اسلامی و انتشار نشریات و کتب در چهارچوب ارزشهای مذهبی بود19. این بنیاد که در آغاز فعالیتاش به «گروه فرهنگی بنیاد» نیز معروف بوده، در پاییز 1348 تشکیل گردید. در ابتدای فعالیت فقط 20 عضو داشته (منجمله صادق اسلامی) و با گروه فرهنگی رفاه، دبیرستان علوی، شرکت تعاونی سودبخش ارتباط مخفی داشت20. مدتی بعد از شروع کار بود که بنیاد، مدرسه رفاه را بوجود آورد: «بنده و دوستانم یعنی شفیق، لاجوردی و اسلامی در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدیم که یکی از کمبودهای بارز جامعه مذهبی ما، نبودن مدارس دخترانه اسلامی است. ازین رو مصمم شدیم که مدرسه دخترانه رفاه را تاسیس کنیم برای ایجاد این مدرسه که بعدها بصورت یک مجتمع آموزشی درآمد و از دبستان تا دبیرستان را دربر گرفت»21.
مسئولین بنیاد رفاه، در تدارک برگزاری کلاس عربی در سطح دبیرستان و حتی بالاتر، برای افراد مذهبی نیز بودند، و حتی برخی اعضای برجسته بنیاد همچون صادق اسلامی به آموختن عربی در سطح عالی مشغول بودند22.
از دیگر اقدامات فرهنگی ـ مذهبی صادق اسلامی، نقش او در شرکت «سهامی فیلم در خدمت دین» بود که در شهریور52 تشکیل گردید. گفته شده که این شرکت به منظور «رفع نیاز مسلمین و جلوگیری از انحراف اخلاقی آنان» به وجود آمد و مسئولین آن، انتظار سود مادی نداشته، بلکه بنابر اظهار یکی از سهامداران آن «سهامی که خریداری شده جزء خیرات محسوب میکنیم»23.
پی نوشت:
1. شهید صادق (یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید محمدصادق اسلامی)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382ش، ص42.
2. همان، ص3.
3. نشریه ذکر، به نقل از توکلی بینا، شماره 27، شهریور 1387، ص 19 .
4. علی باقری، خاطرات 15خرداد، دفتر چهارم، تهران: انتشارات حوزه هنری، 1375، ص110.
5. علی باقری، خاطرات 15خرداد، تهران: انتشارات سوره مهر، 1381، ص148.
6. شهید صادق، ص120.
7. همان، صص 125-140.
8. همان، صص128-129.
9. همان، ص145.
10. همان، صص150-155.
11. شهید دکتر محمدحسین بهشتی (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، جلد 3، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377ش، ص205.
12. شهید صادق، صص247-249؛ همچنین نک: شهید دکتر محمدحسین بهشتی، صص244، 259 و 270.
13. داود قاسمپور، خاطرات محسن رفیقدوست، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1386ش، صص82-83.
14. شهید صادق، صص209-217؛ دکتر محمدجواد باهنر (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، صص 515-538.
15. شهید صادق، ص189.
16. شهید صادق، صص201-202؛ استاد شهید مرتضی مطهری (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382ش، صص355، 364-365، 406-407.
17. جواد کامور، خاطرات سید مرتضی نبوی، تهران: انتشارات سوره مهر، 1387ش، ص109.
18. شهید صادق، صص226-227.
19. همان، ص179.
20. همان، صص170-172.
21. محمود طاهراحمدی، خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1384ش، ص138.
22. شهید صادق، ص173 و صص370-371.
23. همان، ص 239.