سرلشکر ایرج مطبوعی فرزند میرپنج حسن آقا، در سال 1274ش متولد شد. او همچون پدر نظامیگری را در پیش گرفت و پس از فارغالتحصیلی از مدرسه نظامی قزاقخانه، برای ادامه تحصیل به روسیه رفت. در بازگشت به نیروی قزاق پیوست و در کودتای سوم اسفند 1299 از همراهان رضاخان به تهران بود. 1
مطبوعی پلههای ترقی ارتش نوین را به سرعت طی کرد و در 1305ش با درجه سرهنگی معاون لشکر خراسان 2 و در 1314 با درجه سرتیپی به فرماندهی این لشکر منصوب شد. 3 در همین سال در مشهد علیه فرامین تجددگرایی چون کشف حجاب، متحدالشکل شدن البسه و تغییر کلاه مقاومتهایی شکل گرفت. روحانیت خراسان برای مقابله با این دستورات سخنرانیهایی ترتیب داده و شیخ بهلول در مسجد گوهرشاد در همین خصوص سخنرانی تندی علیه حکومت کرد و در پی آن ممنوعالمنبر شد. اما حمایت مردم، لغو این ممنوعیت را در پی داشت، تجمع مردم در مسجد گوهرشاد برای سخنرانی شیخ بهلول حکومت خراسان را به وحشت انداخت. عوامل حکومت خراسان به همراه سرلشکر ایرج مطبوعی به مشورت با تهران پرداختند، رضاشاه که از این واقعه به شدت نگران بود به فرمانده لشکر خراسان و دیگر مقامات حکومت خراسان اعلام کرد که تعلل در این واقعه، مساوی با سقوط حکومت است 4 و فرمان سرکوب را صادر کرد. لشکر شرق به فرماندهی سرتیپ مطبوعی مأمور محاصره و شلیک به سوی تظاهرکنندگان شدند. سرتیپ مطبوعی این واقعه را چنین روایت میکند:
... من در منزلم بودم که به من اطلاع دادند که استاندار (فتحالله پاکروان) و رئیس شهربانی به دیدن من آمدهاند. آنها از من به عنوان فرمانده لشکر نظر خواستند و از من خواستند که به محل آستان قدس سرباز بفرستم تا شورش مردم را بخوابانند... من و استاندار و رئیس شهربانی هر کدام جداگانه جریان امر را به تهران گزارش کردیم و از تهران منتظر دستور ماندیم... در جواب تلگراف من از دفتر مخصوص شاه جواب آمد. این جواب با نهایت تغیّر و فحاشی بود... به من دستور داده شده بود که فوراً عدهای نظامی در اختیار استاندار قرار بدهم.5
تعداد کشتگان و زخمیهای این واقعه را نزدیک به دو هزار نفر ذکر کردهاند. رضاشاه پس از این واقعه بسیاری از رؤسای ادارات خراسان را برکنار کرد ولی سرتیپ مطبوعی تا سال 1318 پس از ارتقاء به درجه سرلشکری، فرماندهی لشکر سوم تبریز به وی واگذار شد و تا شهریور 1320 در این مقام باقی ماند. 6در نخستین روزهای شهریور 1320 حمله قوای شوروی به آذربایجان آغاز شد، اما مطبوعی در آغاز این حمله را جدی نگرفت و در مقابل پیشنهاد موضعگیری در گردنه صائین، رئیس رکن سوم لشکر اردبیل، سپهبد کمال را به « پای نقشه برد و پیشرفت آلمانها را نشان داد». 7 اما پس از حمله هوایی قوای شوروی به تبریز مطبوعی حمله متفین را جدی گرفت و در اولین اقدام خانواده خود را همراه با اثاثیه منزلش به تهران حرکت داد 8 و خود نیز به همراه قوای لشکرش عقبنشینی از تبریز را به مقاومت ترجیح داد. 9پس از شهریور 1320 به عنوان فرمانده فراری در دادگاه نظامی محاکمه و بازنشسته شد. اما در 1326 مجدداً به کار در ارتش دعوت و به ریاست سرشتهداری ارتش منصوب شد. 10
سرلشکر ایرج مطبوعی 6 دوره سناتور انتصابی تهران بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد. مورد اول اتهام وی « تجهیز دو گردان نظامی از افراد لشکر خراسان در سال 1314ش و اعزام و فرماندهی آنان جهت سرکوبی متحصنین و مخالفین رژیم منفور پهلوی که برای اعتراض به اعمال خلاف شرع و قانون رضاخان قلدر به مسجد گوهرشاد و در جوار حرم مطهر متحصن شده بودند و دستور کشتار آنان بود. » 11 او بنابر همین موارد اتهامی محکوم به اعدام و در 2 مهر 1358 حکم وی اجرا شد. 12
پی نوشت:
1. حسین فردوست. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. تهران، اطلاعات، 1367. ج 1. ص 69.
2. باقر عاقلی. رضاشاه و قشون متحدالشکل 1320ـ 1300. تهران، نامک، 1377. ص 242 .
3. همان. ص 333 .
4. محمدعلی شوشتری. خاطرات سیاسی محمدعلی شوشتری، خفیهنویس رضاشاه پهلوی. به اهتمام : غلامحسین میرزاصالح. تهران، کویر، 1379. ص 66 .
5. ظهور و سقوط. ج 1. ص 69 .
6. قشون متحدالشکل ـ 564 .
7. حسین مکی. تاریخ بیست ساله ایران. تهران، امیرکبیر، ج 7. ص 458-457 .
8. بهروز خاماچی. اوراق پراکنده از تاریخ تبریز. تبریز، فروغ ازادی، 1370. ص 298 .
9. تاریخ بیست ساله ایران. ج 7. ص 477 .
10. همان. ص 173 .
11. سینا واحد. قیام گوهرشاد. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366. ص 82 .
12. ظهور و سقوط . ج 1. ص 69 .