محمد معتضد باهری در سال 1295 شمسی در شیراز به دنیا آمد. از آنجا که پدر بهائیاش معتضدالشریعه به جعل سند میپرداخت، مفتضحالشریعه لقب یافته بود. 1 او پس از اخذ دیپلم متوسطه در شیراز به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق قضایی فارغالتحصیل شد. باهری فعالیت سیاسی خود را بعد از شهریور 1320 با عضویت در جمعیت آزادگان و سپس ...
محمد معتضد باهری در سال 1295 شمسی در شیراز به دنیا آمد. از آنجا که پدر بهائیاش معتضدالشریعه به جعل سند میپرداخت، مفتضحالشریعه لقب یافته بود. 1 او پس از اخذ دیپلم متوسطه در شیراز به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق قضایی فارغالتحصیل شد. باهری فعالیت سیاسی خود را بعد از شهریور 1320 با عضویت در جمعیت آزادگان و سپس در سال 1324 در حزب توده آغاز نمود. در سال 1325 مسئولیت امور مالی کمیته حزب توده را در شیراز عهدهدار شد و سال بعد با دستبرد به صندوق حزب به تهران فرار کرد. 2 و با این اقدام جدایی خود را از حزب توده رقم زد او با همین پشتوانه مالی جهت ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و چند سال بعد با دریافت مدرک دکترا در رشته حقوق جزا از دانشگاه دولتی پاریس به تهران بازگشت و در سال 1337 با سمت دانشیاری، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول به کار شد.
باهری بازگشت خود به ایران را مدیون برخی دوستان صمیمیاش منجمله رسول پرویزی و جعفر ابطحی بود که با اسدالله علم ارتباط نزدیکی داشتند و به همین علت موفقیتهای فراوان باهری در حکومت پهلوی مرهون حمایتهای بیدریغ علم از وی بود. شایان ذکر است که باهری به همراه بسیاری از یارانش مانند پرویزی، صمد نامور، رضا سجادی، تقی افراخان و کورش لاشایی به حزب مردم که توسط علم در سال 1336 اعلام موجودیت نمود، پیوستند و جناح چپ حزب را تشکیل دادند و عملاً اداره آن را در دست گرفتند و با جناح راست آن به رهبری جمشید اعلم و امیرمتقی رقابت شدیدی داشتند.
باهری مسئولیت سازمان جوانان، تبلیغات و نیز روزنامه حزب یاد شده را عهدهدار بود و فعالیتهای چشمگیر وی برای جذب دانشجویان، کارگران و افتتاح شعب حزب در شهرستانها موجبات احساس خطر ساواک در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی را فراهم نمود، انتخاباتی که ظاهراً اعلام انحلال آن باعث کنارهگیری باهری از حزب مردم شد چرا که تلاشهای وی و دوستانش برای راهیابی به مجلس با شکست مواجه شده بود. از سوی دیگر او با مخالفان سیاسی حکومت که علیه حاکمیت فعالیت مینمودند مقابله میکرد.
با روی کار آمدن دولت علم در سال 1341، باهری که در بنیاد پهلوی مشغول به کار بود به پیشنهاد علم به معاونت اداری نخستوزیری منصوب گشت و در بهمن ماه همان سال شاه فرمان وزارت وی را برای وزارت دادگستری امضا کرد.3 این انتصاب نارضایتی قضات دادگستری را در پی داشت. باهری در وزارت دادگستری دست به اقداماتی برای اصلاح آن وزارتخانه زد و لوایحی را بدین منظور تهیه و ارائه کرد. تعدادی از لوایح وی که در مجلس شورای ملی تصویب شدند عبارتند از: قانون خانههای اصناف، لایحه مجازات پزشکان متخلف و تشکیل کمیسیونهای مشورتی حقوقی. این طرحها در سالهای 1341 و 42 ارائه و تصویب شدند.
باهری تا پاییز سال 1342 در منصب وزارت دادگستری بود و پس از انتصاب علم به وزارت دربار به همراه وی به آن وزارتخانه رفت و سالها در سمتهای معاونت اداری و سپس معاونت کل آن وزارتخانه خدمت نمود. با وجود تلاش ساواک برای رد صلاحیت او به سبب سوابق سیاسیاش، به واسطه پشتیبانی علم از وی مورد عنایت سران آن سازمان بود او همچنین مورد توجه خاص شاه و فرح بود و به همین دلیل از جانب آن دو مصدر مناصب مهمی در کشور گردید که برخی از آنها عبارتند از: عضو شورای مرکزی دانشگاهها و موسسات، عضو شورای عالی سازمان سپاهیان انقلاب، مشاور اجتماعی و فرهنگی بنیاد پهلوی، مسئول سازمان شاهنشاهی بازرسی آموزش و پژوهش کشور و عضو هئیت مدیره انجمن ملی حمایت کودکان.
سال 1354 که حزب رستاخیز به جای احزاب دیگر بنیان گرفت یکی از اعضای فعال حزب بود. او در مرداد 1356 به دبیرکلی حزب رسید و پس از این انتصاب در جلسه فوقالعاده هئیت اجرایی سمت جدید را بسیار خطیر و پر مسئولیت خواند و وعده داد تمام توانش را برای بهبود موقعیت حزب به کار گیرد. یک ماه پس از آغاز دبیر کلی باهری جابهجایی و انتصابات جدید در مدیریتها و معاونتهای حزب به وقوع پیوست. او معتقد بود که تمام نیازهای اساسی کشور توسط حزب برآورده خواهد شد و در سایه همکاری دولت با حزب مشکلی در عرصه سیاسی کشور به وجود نخواهد آمد. اواخر همان سال علائم ناکارآمدی دستگاه جدید رهبری حزب نمود آشکارتری پیدا کرد و بار دیگر رهبری حزب به شخص نخستوزیر سپرده شد و در نتیجه دکتر باهری از رهبری حزب برکنار گردید و جمشید آموزگار منصب دبیرکلی را عهدهدار شد. 4 باهری در شهریور 1357 در کابینه شریف امامی به وزارت دادگستری منصوب شد ولی قبل از سقوط آن دولت استعفا داد و راهی اروپا شد. در سالهای پس از انقلاب اسلامی خبری از وی نبود تا اینکه در سال 1386 خبر فوتش منتشر شد.
پی نوشت:
1. دکتر محمد معتضد باهری به روایت اسناد ساواک، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388 ، ص هفت.
2. همان، ص نه.
3. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1 تهران: نشر گفتار، نشر علم، 1380، ص 270-271 .
4. مظفر شاهدی، حزب رستاخیز؛ اشتباه بزرگ، ج2، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1382، ص 238-271.