ایران در پی جنگ ظفار، وارد مذاکره با انگلستان برای خرید تانکهای چیفتن شد و موفق گردید قراردادی برای خرید هشتصد تانک منعقد نماید. این تانکهای 50 تنی با توپ دورزن 120 میلیمتری از پرقدرتترین تانکهای جهان بودند، اما موتورهای این تانکها با وضعیت محیطی ایران ناسازگار بود؛ ازهمینرو انگلستان برای حفظ این قرارداد به اقداماتی دست زد...
آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320 با تشدید رقابت میان کشورهای روسیه، انگلستان و آمریکا همراه شد. انگلستان در بازه زمانی 1326 تا 1330 و با تلاش بیوقفه کابینههای پس از احمد قوام تا نخستوزیری محمد مصدق به سختی قدرت خود را در ایران تثبیت کرد. انگلستان در دهه 1320 و اوایل دهه 1330، تمرکز خود را روی گرفتن امتیازات نفتی از ایران گذاشته و کمتر در پی فروش تسلیحات بود، اما بهتدریج، تسلیحات بخش اعظم مناسبات شاه با آمریکا و اروپای غربی گردید. در همین راستا، در این نوشتار خریدهای تسلیحاتی شاه از انگلستان را در مسیری تاریخی پی میگیریم.
از سال 1332- 1350
محمدرضا پهلوی پس از کودتای 1332 تلاش کرد تا به موازات گسترش روابط خود با آمریکا، روابط خود را با انگلستان نیز بهبود بخشد. بنابراین در 14 آذر 1332 روابط دو کشور با حمایت آمریکا و میانجیگری سوئیس تجدید شد1 و پس از نخستوزیری حسین علاء که از انگلوفیلهای سنتی بود، گسترش یافت. در این میان، همکاریهای نظامی ـ امنیتی دو کشور بعد از خروج عراق از پیمان «سنتو» در قالب پیمان بغداد شکل گرفت و مناسبات سیاسی ـ نظامی دو کشور به عنوان دو عضو پیمان سنتو به صورت مستمر ادامه یافت. 2
در سالهای 1332 تا 1342 انگلستان پس از آمریکا و آلمان غربی از عمدهترین صادرکنندگان کالا بهویژه تجهیزات نظامی و کالاهای صنعتی به ایران بود، اما بهتدریج با قبضه کردن قدرت توسط نیروهای طرفدار توسعه صنعتی به رهبری حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در سالهای 1342 و 1344 جنگ قدرت بین نخبگان سیاسی سنتی طرفدار انگلستان و نخبگان سیاسی طرفدار ایالات متحده آمریکا به نفع گروه دوم خاتمه یافت. این امر البته ناشی از توافق کلی میان آمریکا و انگلستان نیز بود که منافع نفتی، تجاری، نظامی را در ایران پس از قیام 1342 تقسیم کرده بودند.3
بااینحال در دهه 1340 ایران و انگلستان در جهت کاهش تنشهای موجود تلاش کردند. هرچند قرارداد جدیدی حاکم بر روابط دو کشور نبود، ولی گسترش روابط آنها محسوستر شد. روابط نظامی بر مبنای پیمان سنتو، خریدهای بزرگ نظامی و تعلیم افسران واحدهای ایرانی در قسمتهای نظامی مرتبط در انگلستان مصادیقی از گسترش این روابط بود.4
از سال 1350-1357
انگلستان که پس از جنگ جهانی دوم با مسائل داخلی متعددی مواجه بود، در سال 1346 اعلام کرد قصد خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس را دارد. در این میان، حکومت ایران متمایل بود مسئولیتهای بیشتری در خلیج فارس برعهده بگیرد. در این زمینه مذاکراتی بین دو کشور صورت گرفت. در نهایت با مذاکرات پنهانی انگلستان و آمریکا، ایران و عربستان مسئولیت سیاسی و نظامی خلیج فارس را برعهده گرفتند. بنابراین ایران در راستای تضمین تأمین امنیت خود و منطقه به تحکیم موقعیت نظامی خود پرداخت. از این پس قراردادهای تسلیحاتی و خریدهای نظامی به جز لایفنکی از نظام پهلوی تبدیل شد.5
البته شخصی شدن قدرت در ایران و اتکا به ارتش و افزایش درآمدهای نفتی در دهه 1350 بر این امر بیتأثیر نبود؛ چنانکه خریدهای نظامی در دوران حاکمیت پهلوی دوم در حیطه اختیارات شاه و نه دولت قرار داشت. او بود که درباره خرید چه چیزی، ازکجا، چه زمانی و چگونه تصمیم میگرفت و سایرین، مجری تصمیمات شخص شاه بودند.6 از سویی نیز احساس نیاز به تسلیحات را دولتهایی چون آمریکا و انگلستان در شاه ایجاد میکردند. حسین فردوست میگوید آمریکاییها و انگلستانیها خرید تسلیحات را به او تحمیل میکردند. محمدرضا پهلوی در سفرهایش به آمریکا و اروپای غربی با نمونه و طرز کار این تسلیحات آشنا میشد و فرمان میداد تا از چه نوع و چه تعداد از این تسلیحات خریداری شود.7 پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در انگلستان، مینویسد: «شهریار شفیق پسر اشرف، از مفید نبودن تکنولوژی تسلیحاتی خریداریشده از آمریکا و معضل ماندگاری نیروهای کارآموز ایرانی که به آمریکا میروند در آن کشور میگوید و پیشنهاد میدهد برای تربیت نیروهای دریایی ایران بیشتر از کشور انگلستان استفاده شود. اما نمیدانم این حرفها را به داییاش هم میزند یا خیر؟».8
به هر حال شاه، در اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 میل شدیدی به خرید تسلیحات نظامی پیدا کرد. در چنین شرایطی آماده نبودن انگلستان برای صدور تسلیحات مورد نیاز ایران در مبادلات نفتی یکی از مسایل مورد اختلاف دو کشور شد. شاه بر خرید سلاحهای مدرن ساخت انگلستان اصرار داشت اما در دهه 40 شمسی تنها دو قرارداد کم اهمیت درباره برخی موشکهای دریایی منعقد شد.9
حتی درخواست ایران برای ایجاد یک کارخانه ساخت تانک در کشور با مخالفت شدید انگلستانیها مواجه شد. در شهریور 1349 کاردار انگلستان به اطلاع علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، میرساند انگلستان نمیتواند پیشنهاد شاه مبنی بر معامله پایاپای پانصدمیلیون لیر نفت ظرف ده سال با تجهیزات نظامی و کارخانهای برای ساختن تانک را بپذیرد. علم در خاطرات خود میگوید: «آن قدر از شنیدن این حرف حالم بد شد که کاردار انگلستان را با بینزاکتی مرخص کردم».10
اما آغاز سفارت آنتونی پارسونز در ایران، روابط سیاسی و نظامی دو کشور را در سطح مطلوبی پیش برد؛ چنانکه در سالهای 1352-1356، ایران بازار عمده کالاهای انگلستانی به شمار میرفت و سفارت انگلستان در تهران بیش از هر نهاد دیگری در این امر مؤثر بود. به گفته پارسونز، وابستگان نظامی سفارت در ارتش، نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بیشتر به کار فروش تجهیزات نظامی انگلستان به ایران یا اعزام هیئتهایی برای تعلیم استفاده از سلاحهای خریداریشده نقش داشتند و وظایف سیاسی و اطلاعاتی آنان در درجه دوم اهمیت قرار داشت.11 چنانکه سرهنگ دیوید آرتور راندال در مقطع زمانی مه 1971 و اکتبر 1972 با دریافت مبلغ 25 هزار پوند رشوه از دو مقام عالیرتبه کمپانی راکال (Racal) دولت ایران را برای خرید تجهیزات رادیویی تانکهای چیفتن به ارزش چهارمیلیون پوند از انگلستان ترغیب کرد. علاوه بر او دیگر مقامات این شرکت همچون جفری الیورت ولبورن، مدیرعامل کمپانی راکال، نیز متهم به دریافت رشوه بودند.12
برخی منابع دلیل تیرگی روابط محمدرضا پهلوی با جم و استعفای جم را مخالفتهای او با خرید تانکهای انگلستانی میدانند
ایران با ورود به جنگ با جنبش ظفار در عمان وارد مذاکره با انگلستان برای خرید تانکهای چیفتن شد و موفق گردید قراردادی برای خرید هشتصد تانک منعقد نماید. این تانکهای 50 تنی با توپ دورزن 120 میلیمتری از پرقدرتترین تانکهای جهان بودند. تحویل این تانکها از اوایل سال 1351 آغاز شد و تا پایان سال 1355 ادامه داشت. هزینه آن نیز 150 میلیون پوند استرلینگ گردید.13
مذاکره برای فروش این تانکها تقریبا از سال 1350 آغاز و به صورت معامله تهاتری با نفت صورت گرفت. اما ایران از نظر اقتصادی توانایی تأمین خریدهای نظامی جاهطلبانه خود را نداشت و از سویی نیز تعدادی از امرای نظامی همچون ارتشبد فریدون جم، رئیس وقت ستاد ارتش، با این قراردادها مخالف بودند. حتی برخی منابع دلیل تیرگی روابط محمدرضا پهلوی با جم و استعفای جم را مخالفتهای او با خرید تانکهای انگلستانی میدانند. در هر حال، ایران خرید این تانکها را با تعدادی کم شروع کرد، اما با افزایش قیمت نفت در سال 1352، این خریدها شتاب بیشتری گرفت.14 علاوه بر اینها، ایران برای نیروی زمینی خود 400 فروند از تانکهای مدل اسکورپیون و خودروهای زرهدار تندرو نوع فوکس از انگلستان خریداری کرد.15
پس از تصمیم انگلستان به خروج از خلیج فارس و تبدیل ایران به ستون نظامی در این منطقه، تغییری اساسی در سیاست دفاعی ایران در بخش نیروی دریایی صورت پذیرفت. موقعیت سوقالجیشی، منابع نفتی ایران و خلیج فارس و انحصار بزرگ تسلیحاتی، آمریکا و اروپا را وادار کرد تا به تقویت نیروی دریایی ایران بپردازند. بنابراین چندین پایگاه دریایی احداث شد. نیروی دریایی نیز به انواع تجهیزات نظامی مجهز گردید. در نخستین گام ارتش ایران چهار کشتی جنگی به قیمت بیستمیلیون پوند استرلینگ و یک کشتی جنگی بزرگ 2 هزار و300 تنی از انگلستان سفارش داد. همچنین ایران در سال 1351 نیز اعلام کرد میخواهد نیروی دریایی را به هاورگرافت تجهیز نماید و 2 فروند هاورگرافت به ظرفیت 50 تن، با سرعت 70 گره دریایی از انگلستان خریداری کرد. تا سال 1357 این خریدها به 140 فروند رسید. همچنین برای تولید موشک راپیر و ساخت موشکهای ضد تانک تاو نیز موافقتنامههایی بین دو کشور امضا گردید.16
ایران ورای الزامات خود در قالب پیمان سنتو به دلیل مقابله و رقابت با عراق در پی افزایش توان زرهی خود بود. یکی از گزارشهای وزارت امور خارجه و وزارت دفاع انگلستان در سال 1354 درباره اختلاف ایران و عراق به مقایسه امکانات نظامی دو کشور میپردازد. طبق این گزارشها عراق 1220 دستگاه تانک سنگین و ایران تنها 760 تانک سنگین داشت. بنابراین محمدرضا پهلوی 450 دستگاه تانک چیفتن جدید به انگلستان سفارش داد. در واقع انگلستان از رقابت تسلیحاتی میان دو کشور سود میبرد. همچنین در گزارش دیگری میزان خریدهای نظامی ایران از انگلستان در سال 1354 حدود هشتصد میلیون پوند و خریدهای احتمالی در آینده نزدیک پانصدمیلیون پوند ذکر شده است.17
بیشترین حجم خریدهای تسلیحاتی ایران از بریتانیا مربوط به ده قرارداد خرید تانکهای چیفتن یکی 764 دستگاه و دیگری 1500 دستگاه روی هم به مبلغ ششصدمیلیون پوند بود که تا زمان تهیه گزارش نظامی فوق تنها 470 دستگاه تانک چیفتن تحویل ایران شده بود. در پایان سال 1353 ایران سفارش خرید پانصد دستگاه از نمونه جدید تانک چیفتن را به انگلستان داد. در صورتی که پیشتر نیز 450 دستگاه از همین تانک به ایران تحویل داده شده بود. ایران همچنین خواستار خرید 246 وسیله نقلیه تعمیر خودروهای زرهی بود. مبلغ این درخواست ششصدمیلیون پوند تخمین زده شده بود که به اضافه هزینه تجهیزات لازم و لوازم یدکی آن در حدود یک میلیارد پوند میشد.18
موتورهای این تانکها با وضعیت محیطی ایران ناسازگار بود. از سوی دیگر، اعتصابات داخلی در کارخانجات نظامی انگلستان منجر به تأخیر در ساخت و تحویل تانکهای چیفتن درخواستی ایران شد. مقامات انگلستانی به دلیل اهمیت راهبردی، نظامی و اقتصادی محمدرضا پهلوی را متقاعد به حفظ این قراداد کردند. در این راستا مدل خاصی از تانک چیفتن بر مبنای شرایط و نیازهای ویژه ایران به نام تانک «شیر» تولید شد و فروش آن به ایران منحصر گردید.19
تا سال 1355 به خاطر قیمت بالای نفت، مشکلی در مناسبات نظامی دو کشور پیش نیامد، اما با رکود قیمت نفت در سال 1356، بار دیگر مبادله تهاتری با نفت در قبال خریدهای نظامی جایگزین شد. همچنین ماجرای دستگیری سه افسر انگلستانی که در معاملات تانک چیفتن دخیل بودند و همچنین اتهامات جدی به سر شاپور ریپورتر، دلال سیاسی، نظامی و امنیتی دوجانبه ایران و انگلستان و مشاور شرکت نظامی «میلبنک/ام.تی.اس» پیش آمد. این محاکمات با اخذ رشوه با حکم خفیف برای سه افسر انگلستانی و لاپوشانی کلی درباره شاپور ریپوتر پایان یافت. از سویی، انگلستان قرارداد خود را با فروش تانکهای انحصاری ایران به هند نقض کرد. این اختلاف تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. با اوج گرفتن اعتصابات در ایران، مبادله تهاتری در برابر نفت به مشکل برخورد و انگلستان به بهانه مسئله مالی حتی با گرفتن چندصد میلیون از ایران از فروش تانکها به ایران پس از انقلاب خودداری کرد و از دادن تجیهزات، لوازم یدکی، تعمیر و نگهداری تانکهای قبلی نیز سرباز زد. در عوض فروش این تانکها را به عراق و اردن در شرایط جنگی دو کشور در پیش گرفت.20
به نظر میرسد با گذشت زمان و بهویژه از اوایل دهه 1350ش، افزایش قیمت نفت و حمایت ویژه آمریکا، اعتمادبهنفس و عطش شاه به خرید تسلیحات را افزایش داد. از این پس بود که آمریکا و کشورهای اروپای غربی یکی از مهمترین بازارهای خود را در زمینه تسلیحات نظامی بهدست آوردند، اما پس از انقلاب اسلامی میل کشورهای غربی به تقویت قدرت ایران کاهش یافت و تقویت قدرتهای رقیب ایران در دستور کار قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انگلستان به بهانه مسئله مالی حتی با گرفتن چندصد میلیون از ایران، از واگذاری تانکها خودداری کرد و از دادن تجیهزات، لوازم یدکی، تعمیر و نگهداری تانکهای قبلی نیز سرباز زد
شماره آرشیو: 783-779-الف
پی نوشت:
1. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران و دولت دست نشانده (1320-1357)، تهران، قومس، 1379، صص 241-242.
2. همان، صص 245-246.
3. همان، صص 247-248.
4. سیدعلی مرتضوی امامی زواره، «قراردادهای تسلیحاتی شاه با آمریکا، انگلستان، شوروی و فرانسه»، مطالعات تاریخی، ش 59 (زمستان 1396)، ص 74.
5. علیرضا ازغندی، همان، صص 426-427.
6. ماروین زونیس، شکست شاهانه روانشناسی شخصیت شاه، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1370، ص 421.
7. ظهور و سقوط پهلوی، خاطرات ارتشبد حسین فردوست، تهران، اطلاعات، 1373، ج 1، ص 219.
8. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح.ا. مهران، تهران، اطلاعات، 1364، ص 77.
9. علیرضا ازغندی، همان، ص 428.
10. همانجا.
11. همان، ص 429.
12. سیدعلی مرتضوی امامی زواره، همان، ص 75.
13. علیرضا ازغندی، همان، ص 430.
14. سیدعلی مرتضوی امامی زواره، همان، ص 76.
15. علیرضا ازغندی، همان، ص 430.
16. همان، صص 429-430.
17. سیدعلی مرتضوی امامی زواره، همان، ص 76.
18. همانجا.
19. همانجا.
20. همان، ص 77.