محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» در توضیح چگونگی کودتا و پادشاهی پدرش مینویسد: «پس از انقلاب اکتبر، پدرم افسران روس را که غالبا مخالف بلشویکها بودند، از تیپ قزاق اخراج کرد و فرماندهی آن را به عهده گرفت. در این هنگام وی 2500 سوارهنظام باتجربه در اختیار داشت و از محل استقرار نیروهایش در قزوین، به قصد نجات کشور عزم تهران کرد و احمدشاه را در 3 اسفند 1299وادار به تغییر حکومت نمود». محمدرضا با نادیده انگاشتن نقش انگلستان و سایر عوامل آنها در قدرتگیری رضاخان میگوید: «یکی از یاران پدرم در این قیام سیدضیاءالدین طباطبائی، روزنامهنویس جوانی بود که به هواداری از انگلیسها شهرت داشت. احمدشاه سیدضیاءالدین را مأمور تشکیل دولت کرد، ولی وی پس از یکصد روز حکومت، بخواست پدرم که مایل بود آزادی عمل بیشتری داشته باشد، ایران را ترک کرد».1
بااینکه محمدرضا پهلوی در تلاش است سیدضیاء را به یکی از یاران پدر و به عبارت دیگر زیردست رضاخان تقلیل دهد، سند جالبی در خصوص رابطه سیدضیاء با رضاخان وجود دارد. در این سند که به 22 اسفند 1299 مربوط است به واقع حکم انتصاب رضاخان به حکومت سوادکوه و فیروزکوه است که از طرف سیدضیاء صادر شده است. در این سند سیدضیاء، سردار سپه را به عنوان حاکم مناطق فیروزکوه و سوادکوه به وزارت داخله معرفی کرده است.
متن سند:
«وزارت جلیله داخله. نظر به لزوم نظم در صفحات سوادکوه و فیروزکوه چنین تصمیم نمودهام که حکومت آن دو قسمت را بهعهده ریاست محترم دیویزیون قزاق اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی اروحنا فداه واگذار نمایم. علیهذا قدغن فرمایید احکام آن را صادر کنند. ریاست وزراء سیدضیاءالدین طباطبائی».2
شماره آرشیو: 2898-12م
گفتنی است: این ادعای محمدرضا در ادامه تلاش تاریخی خاندان پهلوی است که تلاش دارند رضاخان را عامل اصلی کودتا معرفی نمایند. شخص رضاخان نیز پس از حذف سیدضیاء و با قدرتیابی گام به گام، تلاش داشت خود را مسبب کودتا و مستقل از انگلیس و عوامل آنها معرفی کند. در همین رابطه مطالب جراید بهشدت او را عصبانی میکرد؛ لذا رضاخان در 3 اسفند 1300 (سالگرد کودتا) اعلامیهای منتشر و ضمن حمله به مطبوعات خود را مسبب اصلی کودتا خواند. بااینحال بایستی بین دو مسئله تفکیک قائل شد: اول نقش و جایگاهی است که رضاخان در قزاقخانه، و در همکاری با انگلیسیها و بازیگران داخلی از جمله سیدضیاء داشت و بخشی از روندی بود که به کودتا منتهی شد؛ دوم قدرتگیری بعدی رضاخان و روندی است که در نهایت به سلطنت و دیکتاتوری او ختم گردید. مسئله این است که خاندان پهلوی زمانی که به بررسی تحولات کودتا میرسند دوست ندارند رضاخان را صرفا بخشی از ماجرا و زیر دست سیدضیاء و عامل انگلیس تصور کنند.
پی نوشت:
1. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، تهران، مرد امروز، بیتا، صص 36ـ37.
2. آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره بازیابی م12-2898-3-0