باهری: گناه من مبارزه با تقلبات غذایی و دارویی است نه تنظیم مقررات پزشکی!/حسین پیرنیا: طرز وصول مالیاتها رضایتبخش نیست/اسدالله علم به خروشچف پاسخ داد!/تجلیل از فردی که ساواک او را فردی «عیاش، خوشگذران و بیبندوبار» خوانده است!/ممنوعیتهای وارداتی افزایش نمییابد/در مجلس سنا گفته شد: به دلیل از بین رفتن محصول و موجودی کشاورزان و دامداران باید عزای ملی اعلام شود/مسئولان به خطری که از راه انتشار مطالب شرمآور در نشریات متوجه جوانان هست توجه کنند!
باهری: گناه من مبارزه با تقلبات غذایی و دارویی است نه تنظیم مقررات پزشکی!
روزنامه «اطلاعات» نوشت: وزیر دادگستری دیشب طی مصاحبهای از لایحه جدید مقررات پزشکی، دارویی و مواد غذایی و آرایشی که به سنا تقدیم شده و باعث مباحثات گوناگون موافق و مخالف گردیده دفاع کرد.
وی گفت به هر صورت باید برای تخلفات پزشکی مجازاتهای متنابهی منظور گردد، اما تعصبی در تصویب لایحه تقدیمی به سنا نداریم و ممکن است راه حل تازهای برای تنظیم روابط پزشکان و مردم پیشنهاد شود و در سنا به تصویب برسد.
باهری افزود: ما از نظریات نظام پزشکی استفاده خواهیم کرد و نظام پزشکی با لایحه تازه مغایر نیست. گناه من مبارزه با تقلبات غذایی و دارویی است نه تنظیم مقررات پزشکی.1
حسین پیرنیا: طرز وصول مالیاتها رضایتبخش نیست
در شانزدهمین جلسه سخنرانی ماهانه بانک مرکزی، دکتر حسین پیرنیا در مورد نقش سیاست مالی در توسعه اقتصادی ایران سخنرانی کرد و گفت: طرز وصول مالیاتها رضایتبخش نیست. در بعضی موارد سوء جریاناتی در وصول مالیاتها دیده میشود.
وی افزود: برای رفع بحران اقتصادی کشور باید به سیاستهای مالی توسل جست. اجرای سیاستهای پولی تنها برای مبارزه با بحران کافی نیست. برای رفع بحران اقتصادی نرخ مالیاتها باید تقلیل یابد.
بعد از پیرنیا مهدی سمیعی، رئیس کل بانک مرکزی ایران، نیز گفت: در مورد بانک مرکزی باید بگویم قدرت این دستگاه آن اندازه وسیع نیست که بتواند فقط با اقدامات یکجانبه بحران اقتصادی را مرتفع کند.
اسدالله علم به خروشچف پاسخ داد!
روزنامه «کیهان» نوشت: امروز اطلاع حاصل شد که آقای علم، نخستوزیر، به پیام نیکتا خروشچف، نخستوزیر شوروی، پاسخ داده است.
پیام خروشچف که در دیماه گذشته از طرف سفیر کبیر شوروی تسلیم آقای علم، نخستوزیر، گردید مربوط به رفع اختلافات ارضی بین دولتها بود که در آن تأکید شده بود: این اختلافات باید بدون توسل به زور حل شود.
در پیام مزبور به مسئله خلع سلاح، اختلافات و دعاوی ارضی در گذشته و حال و علل پیدایش جنگهای گذشته و اصل همزیستی اشاره شده بود.2
تجلیل از فردی که ساواک او را فردی «عیاش، خوشگذران و بیبندوبار» خوانده است!
روزنامه «کیهان» نوشت: به منظور تجلیل از فعالیتهای ادبی و فرهنگی شجاعالدین شفا، شب گذشته ضیافتی در باشگاه دانشگاه برپا بود.
در این ضیافت، جامعه ادبی ایران فعالیتهای ادبی 25 ساله و پنجاه جلد آثار ادبی شجاعالدین شفا را ستود.
در این ضیافت، شجاعالدین شفا اظهار داشت: تجلیلی که از لحاظ بینالمللی از آثار من شده در واقع تجلیلی است که از همه جامعه ادب معاصر ایران به عمل آمده است و من خود را در این مورد نمایندهای از طرف همه نویسندگان ایران بیش نمیدانم.3
ممنوعیتهای وارداتی افزایش نمییابد
روزنامه «کیهان» نوشت: مطالعات وزارت اقتصاد برای تهیه مقررات عمومی صادرات و واردات سال 1343 با توجه به پیشنهادات اتاقهای بازرگانی و صنایع ادامه دارد.
یک مقام وزارت اقتصاد دراینباره گفت: به طور کلی در سهمیه سال آینده ممنوعیتهای وارداتی بیش از امسال نخواهد بود و در اصول کلی مقررات سهمیه تغییرات زیادی داده نمیشود. فقط در جهت حفظ موقعیت بعضی از صنایع که کالاهای مشابه خارجی با آنها رقابت میکنند سود بازرگانی اجناس خارجی بالا خواهد رفت.4
در مجلس سنا گفته شد: به دلیل از بین رفتن محصول و موجودی کشاورزان و دامداران باید عزای ملی اعلام شود
متیندفتری در نطق پیش از دستور خود در نشست امروز مجلس سنا گفت: تمام نخلستانهای خوزستان را سرما زده بود و مثل اینکه دیگر امسال بهرهای نخواهیم داشت. در رادیو هم اظهارات آقای وزیر کشاورزی را شنیدم. ایشان پس از مسافرتی که به شمال کرده بودند گفتند که عدهای از کشاورزان کراوات سیاه زده بودند به جهت آن مصیبتهایی که به شمال وارد شده است. بعد هم مسافرین رسیدند و گفتند که از باغات چیزی باقی نمانده از احشام و اغنام چیزی باقی نمانده.
اینکه آقای وزیر کشاورزی فرمودند که چند نفر آنجا کراوات سیاه زدهاند، به عقیده بنده همه مردم ایران باید کراوات سیاه بزنند؛ باید یک عزای ملی باشد؛ آن هم نه فقط به لفظ عزای ملی؛ دولت باید عزای ملی داشته باشد.
مسئولان به خطری که از راه انتشار مطالب شرمآور در نشریات متوجه جوانان هست توجه کنند!
در مراجعت به تهران از خوزستان مطلع شدم یک حادثه غمانگیزی پیشآمده که یکی از صاحبمنصبان وزارت خارجه را در کوچهای در شب تاریک زدهاند با پنجه بوکس به سرش زدهاند که خونریزی کرده است که در بیمارستان و در شرف موت است و متحیر شدم که ما از این جور جوانان نداشتیم؛ چطور شده است که این جوانان را پیدا کردیم که نصف شب یک بیچارهای را به این روز سیاه مینشانند؟ خیلی متأثر شدم.
متین دفتری در ادامه بخشی از داستان مبتذل و جنسی منتشرشده در نشریه «خواندنیها» را برای سناتورها خوانده و با بیان اینکه خود با ولع خاصی این داستان را تا پایان خوانده است گفت: من با آنکه دنباله این موضوع را خود با ولع خواندهام از بازگو کردن حتی یک کلمه دیگر آن در اینجا شرم دارم و غرضم از آوردن این موضوع در دنبال خبر مربوط به برکناری یا روی کار آمدن دولتها این است تا خوانندگان این سطور که اکثرا سران قوم و رجال کشورند به نوع خوراک روحی جوانان کشور و فرزندان خود پی برده خطری را که از راه اشاعه یافتن این قبیل نوشتههای گمراهکننده و نشریات مضره به خانوادهها نسل جوان را تهدید میکند دریابید.5