دولت ایران در زمان سلطنت رضاشاه از قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری نسبت به دوره قاجارها برخوردار شد. در زمان او، قدرت در دست شخص شاه متمرکز بود. سلطه قدرتمند دولت در داخل کشور و دسترسی به منابع رانتی نفت، زمینه را برای مداخله در امور اقتصادی هموار کرد و مبنایی را پایه گذاشت که بلای جان دولت در ایران طی سالهای پس از آن شد؛ چنانکه در سال 1310 قانون انحصار تجارت خارجی تصویب شد و صادرات و واردات کلیه کالاها در دست دولت قرار گرفت؛ آنچه بررسی هدف و پیامد این قانون را ضروری میسازد. در همین راستا، این نوشتار با رویکردی انتقادی به بررسی دولتی شدن تجارت خارجی و پیامد آن بر کسب و کار و منافع تجار میپردازد.
قانون انحصار تجارت خارجی در عهد رضاشاه
با به قدرت رسیدن رضاشاه تمرکز سیاسی در اولویت قرار گرفت؛ آنچه به کسب درآمد و تأمین منابع مالی نیاز داشت. در واقع اقتصاد سیاسی در این زمان در مسیر ایجاد حکومتی متمرکز شکل گرفت؛ چون تمرکز سیاسی و تأسیس نهادهایی که در مسیر تمرکز سیاسی نقش مهمی داشتند به منابع مالی نیاز داشت؛ برای مثال هزینه ارتش و دیوانسالاری دو نهاد مؤثر در تمرکز سیاسی در این دوران رو به افزایش بود1و تأمین این هزینه یک ضرورت برای دولت محسوب میشد؛ ازاینرو، تداوم وضعیت اقتصادی زمان قاجارها امکانپذیر نبود. در همین راستا رضاشاه در سالهای 1303-1309 به اصلاحاتی برای ساماندهی اقتصاد تجاری ایران دست زد.
همچنین کیفیت پایین محصولات تجاری ایرانی که به بازارهای جهانی صادر میشدند عامل دیگری برای سامان دادن وضعیت تجارت خارجی به حساب میآمد؛ چنانکه مجله «اتاق تجارت» وجود شن، سنگ، خاک و کاستیهای دیگر را در صادرات محصولات ایرانی موجبی برای کاهش قدر و قیمت آنها برمیشمرد.2 آنچه از نظر گروهی تا پیش از رضاشاه نه توسط حکومت و نه تجار جدی گرفته نشده بود تا اینکه در زمان رضاشاه، علیاکبر داور تنها دولت را قادر به رفع این بحران معرفی کرد؛ از این منظر که «از تجار امروز ما نمیشود انتظار داشت بازار برای محصولات ایران پیدا کند و دولت باید به تجار بازار نشان بدهد».3
در ادامه تحت تأثیر پیامدهای بحران اقتصادی جهانی (1929م) که به کاهش میزان درآمدهای صادراتی ایران در سالهای 1308 و 1309 منجر شد،4 از اوایل سال 1309 دولت در پی تصویب قانون انحصار دولت بر تجارت خارجی به مثابه یکی از منابع مهم اقتصادی تأثیرگذار بر درآمدهای ارزی کشور برآمد.5 در همین راستا دولت لایحه انحصار تجارت خارجی را در 24 بهمن 1309 به مجلس تقدیم کرد.
سمیعی، کفیل وزارت اقتصاد ملی، هنگام تقدیم این لایحه با درخواست دو فوریت برای تصویب آن گفت: از جمله مسائلی که لازمه انتظام امور اقتصادی مملکت است و در ضمن «پروگرام دولت» اساس آن را تصویب کرده تعدیل صادرات و واردات است. او یکی از مزایای این برنامه را «حمایت و ترویج مصنوعات داخلی» میداند و میگوید: انجام این امر تنها با انحصار تجارت خارجی در دستان دولت میسر است. از این منظر دولت باید حق وارد و صادر کردن و تعیین میزان صادرات و واردات را داشته باشد.6 بعدتر نیز در سال 1311، امینالضرب، رئیس اتاق تجارت تهران، در جلسه ۲۷ تیرماه اتاق تجارت، علت پیشنهاد قانون انحصار تجارت از جانب دولت را اول «تمرکز اسعار (ارز)» و دوم «صیانت از صنایع داخلی» دانست.7
در نهایت، کلیات این لایحه در 6 اسفند 1309 به تصویب مجلس رسید و بر مبنای آن تجارت خارجی ایران در انحصار دولت قرار گرفت. طبق کلیات این مصوبه، حق وارد کردن کلیه محصولات طبیعی و صنعتی و تعیین موقتی یا دائمی میزان صادرات و واردات به دولت داده و مقرر شد دولت میتواند تا تصویب متمم این قانون از ورود مالالتجاره خارجی به ایران جلوگیری کند.8 متمم قانون انحصار تجارت خارجی نیز در 20 اسفند همان سال تصویب شد. متمم این قانون نیز 18 ماده داشت که به نظارت و کنترل کامل حکومت بر تجارت خارجی منجر میشد.9
نقد سیاست انحصار تجارت خارجی
اقدام دولت در انحصارگرایی تجارت خارجی، از آن زمان تاکنون مورد نقدها و ارزیابیهای متعددی قرار گرفته است که میتوان آنها را در دو دسته تقسیم کرد. دسته نخست شامل عمدهترین نقدهاست که در قالب نظریات چپگرای مارکسیستی و از سوی معتقدان نظریات کلاننگر تکامل تاریخی جوامع با زیربنای اقتصاد صورت گرفته است. این نظریهها بر مبنای نگرش خطی مارکسیسم ـ لنینیسم یا شیوه تولید آسیایی به تحلیل سیاستهای اقتصادی دولت پهلوی پرداختند.10
محمدرضا سوداگر یکی از نمونههای تحلیل تکامل خطی تاریخ در بررسی تحولات اقتصادی عصر پهلوی است. از منظر او عصر پهلوی را میتوان «دوره طوفانزای انباشت اولیه سرمایه» دانست. به نظر سوداگر، انباشت سرمایه در عصر پهلوی اول بر اساس تجربه کشورهای اروپایی و در چهارچوب «انباشت اولیه سرمایه مارکس» صورت گرفته است و اعمال زور، تشدید اختناق و سرکوب نیروهای دموکراتیک موجب تسریع فرایند تبدیل نظام فئودالی به شیوه سرمایهداری شده است.11 اما در نهایت سوداگر تنها پیامد این انحصار را توسعه ورود کالاهای قاچاق از مرزها میداند.12
گروه دیگر از تحلیلگران شامل کاتوزیان، یرواند آبراهامیان و خنجی بر اساس شیوه تولید آسیایی به نقد سیاست اقتصادی عصر پهلوی اول پرداختند. کاتوزیان با کاربرد نظریه استبداد ایرانی از اتکای طبقات به دولت در ایران برخلاف اروپا یاد میکند. از نظر او دولت در ایران، مالک اصلی زمین به معنای ثروت بود و آن را نه به صورت مالکیت بلکه به مثابه یک امتیاز به افراد واگذار میکرد.13 براین اساس او به تحلیل سیاستهای اقتصادی رضاشاه پرداخت و آن را در یک جمله خلاصه کرد که موجب اتلاف منابع ملی شده است.
دسته دوم تحلیلها از سیاست اقتصادی رضاشاه، فارغ از نظریات کلان به ارزیابی این سیاست پرداختند. از این منظر دولت با اجرای قانونهایی به صورت آزمون و خطا، اهداف سهگانه کسب درآمد، توسعه کشاورزی تجاری و توسعه صنایع را دنبال میکرد.15 برخی دیگر از تحلیلگران این دسته، قانون یادشده را یکی از سیاستهای مقابلهای موفق دولت برای خروج از شرایط بحرانی دانستند؛ سیاستی که در اکثر کشورهای توسعهنیافته که پیامدهای مشابه بحران جهانی شامل حال آنها شده بود عملیاتی گردید.16 همچنین از نظر دستهای دیگر هر چند نمودارها نشان میدهند دولت با اعمال این سیاست در ایجاد تعادل میان صادرات و واردات به طور کامل موفق نشده، اما توانسته است از این طریق روند کاهش ارزش پولی و روند افزایش قیمت کالاهای اساسی وارداتی را کنترل نماید. آنان نیز بر این نظر هستند که در مجموع سیاستهای دولت برای مقابله با بحران جهانی موفقیتآمیز بود.17
اما ورای همه این ارزیابیها میتوان این سیاست مقابلهای را بر اساس واکنش دولتی توسعهنیافته به یک بحران، بر اساس دیدگاه تیلمان اورس در کتاب «ماهیت دولت در جهان سوم» بررسی کرد. از نظر اورس، اتخاذ تصمیم و در پیش گرفتن راه حل آنی برای رهایی از بحرانها از ویژگیهای جوامع توسعهنیافته است.18 در این چهارچوب انحصار تجارت خارجی به عنوان یک سیاست مقابلهای برای خروج از بحران، راه حلی آنی و شاید سادهترین راه بود. این راه حل شاید به دلیل همراستا بودن با تمرکز بیشتر قدرت دولت بیشتر به مذاق رضاشاه خوش آمد. از این منظر، انحصار تجارت خارجی یکی دیگر از گامهای رضاشاه برای انحصارگرایی بود که در راستای تمرکز بیشتر قدرت صورت میگرفت.
هرچند طبق قانون در نظامنامه قانون انحصار تجارت خارجی به «طرز تقسیم جواز صدور بین اشخاص و مؤسسات» و «میزانی که به آنها داده میشد» نیز اشاره شده بود، اما در عمل باز هم بازرگانان خردهپا بهویژه در شهرستانها بودند که از این قانون متضرر شدند
همچنین با توجه به محوریت نفت، که اقتصاد رانتی ایران را از همان زمان رضاشاه شکل داده بود، دولت بهتدریج به رقیبی نابرابر برای کنشگران اقتصادی خردهپا تبدیل شد. از این منظر، برندگان اصلی سیاستهای اقتصادی رضاشاه اقشار مرفه تهران و چند شهر عمده دیگر بودند. بیشترین سود را نیز اقشار بالای بوروکراسی دولتی و شرکای تجاریشان بردند. هرچند تاجران و واسطهها نیز از این سود بیبهره نبودند، به دلیل تمرکز منابع اقتصادی و سیاسی در دولت، گروههایی از آنان در این سود شریک شدند که به کانون قدرت نزدیکتر بودند، ولی در مجموع تجار در رقابت با رقیب قدرتمند خود، یعنی دولت، به حاشیه رفتند.
چون دولت به خریدار و توزیعکننده انحصاری محصولات بدل شد، از این طریق برای مثال قیمت محصولات کشاورزی را در پایینترین حد ممکن قرار میداد و شرایط مبادله خارجی را بر ضد جمعیت روستایی نگاه میداشت. این انحصار دولتی برای سوبسیدی که شامل تعداد اندکی از شهرهای ممتاز میشد به ضرر جامعه روستایی نیز بود.19
همچنین، ورود دولت به عرصه تجارت این حوزه را بسان بخشهای دیگر دولتی درآورد؛ برای مثال کارخانهها توسط کارمندان دولت و بوروکراتهای وزارتخانهها اداره میشد و ضوابط انتصاب، سلسله مراتب، عملکرد عمومی آنها تقریبا بیکموکاست همانند مشاغل اداری بود؛ بنابراین فساد و ناامنی شغلی مدیران در سایر بخشهای دولتی گریبان اقتصاد و تجارت خارجی را هم گرفت. همچنین اهداف تولیدی و قیمتگذاری نیز بیضابطه و بیقاعده بود.20
این قانون آنقدر بر روند تجارت تأثیرگذار بود که برای چند دوره سهساله عمده وقت اتاق تجارت تهران را به خود اختصاص داد؛ چنانکه تجار در جلسات پانزدهروزه خود به انتقاد از سیاستگذاریهای اقتصادی دولت نیز میپرداختند. شواهد نشان میدهد «تجار از تغییر و تحولات سریع در عرصه قوانین تجاری که منافع آنها را بهشدت تحت تأثیر قرار داده بود راضی نبودند و اعتراضات خود را در قالب مراسلات یا با حضور در جلسات اتاق به گوش نمایندگان خود میرساندند».21
هرچند طبق قانون در نظامنامه قانون انحصار تجارت خارجی به «طرز تقسیم جواز صدور بین اشخاص و مؤسسات» و «میزانی که به آنها داده میشد» نیز اشاره شده بود، اما در عمل باز هم بازرگانان خردهپا بهویژه در شهرستانها بودند که از این قانون متضرر شدند؛ زیرا نمیتوانستند پروانه صادرات و واردات بگیرند.22 «آنها حتی برای اینکه از شهری به شهر دیگر سفر کنند به مجوز دولتی نیاز داشتند. سایه دولت هیچ جا از سر این بخش کم نمیشد. تعداد این قبیل بازرگانان کوچک و متوسط بسیار زیاد بود؛ بخشی از آنها تحت فشار شرایط جدید یا مجبور به ترک تجارت میشدند یا به امید بهرهمند شدن از امتیازات دولتی از قبیل گرفتن "تصدیق صدور"، به تهران سرازیر میشدند و این خود، به متمرکز شدن هر چه بیشتر اقتصاد در مرکز کمک میکرد.»23چنانکه کاتوزیان نیز از سیاست اقتصادی تبعیضآمیز علیه برخی مناطق همچون آذربایجان یاد میکند که به مهاجرت دستهجمعی گروهی از آذربایجانیها به تهران منجر شد.23
همچنین رضاشاه در راستای تمرکزگرایی و انحصارگرایی که مختصات بارز دولت او بود در سال ۱۳۱۴ شمار اتاقهای تجارت را به شانزده تقلیل داد و با شدت بیشتری به نظارت بر فعالیتهای آنان پرداخت. علاوهبراین، قانون جدید مقرر کرده بود انتخابات اتاق در دو مرحله برگزار شود: در مرحله اول، تجار هر شهر به «تعداد سه برابر اعضای هیئت نمایندگان، نامزدهایی را انتخاب میکردند که از میان آنان دولت یکسوم نامزدها را به کارمندی اتاق برمیگزید؛ و به این ترتیب دولت، با کنترل شدید بخش خصوصی، فضا را بار دیگر بر تجار تنگ ساخت».25
بنابراین هرچند تجار در پی گسترش اقتدار دولت مرکزی، برقرار شدن امنیت در جادهها و راهزنی کمتر، کاهش هزینه حمل و نقل و خطر تجارت احساس بهبودی در تجارت کردند،26 انتظار آینده بهتر که انگیزهای برای تجار و سرمایهگذاران کوچک فراهم کرده بود، با انحصار تجارت خارجی توسط دولت، تجار را به حاشیه راند.
در مجموع انحصار تجارت خارجی تنها به تمرکز بیشتر قدرت رضاشاه و افزایش منابع در اختیار او منجر شد. او که به دلیل ماهیت رانتیر دولت به منابع نفتی نیز دسترسی داشت، یگانه منبع توزیع امتیازات و منابع گردید. در واقع انحصار تجارت خارجی هرچند از سوی برخی تحلیلگران در راستای حل بحران وضع شد، اما خود به بحرانی مستمر در ایران دامن زد و مانع از شکلگیری نیروهای اقتصادی مستقل و خصوصی متمایز از دولت شد که میتوانست به تقویت جامعه در برابر دولت منجر شود.
تجار خردهپا حتی برای اینکه از شهری به شهر دیگر سفر کنند به مجوز دولتی نیاز داشتند
شماره آرشیو: 1-60855-275م
پی نوشت:
1. محمدعلی کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، ص 158.
2. مجله اتاق تجارت، 5 آبان 1308، ش 1، ص 25.
3. علیاکبر داور، «بحران ما»، مجله آینده، ج 2، ش 13، سال دوم.
4. روزنامه اطلاعات، سال پنجم، ش 1144، شنبه 2 مهر 1309، ص 1.
5. احمد گلمحمدی، اسنادی از ارز و انحصار تجارت خارجی (1305-1311)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 9.
6. اطلاعات، سال پنجم، ش 1267، 16 اسفند 1309، ص 1.
7. شادی معرفتی، «قانون انحصار تجارت خارجی»، هفتهنامه تجارت فردا، ش 62 (مهر 1392)، بازیابیشده 2 اسفند 1398 در:
https://donya-e-eqtesad.com/advertisements/triggered/339/.
8. مجموعه قوانین و مقررات سالهای 1300-1320 هجری شمسی، ج 1،تهران، قوه قضائیه روزنامه رسمی جمهوری اسلامی، 1388، ص 467.
9. منوچهر ضیایی، مجموعه مصوبات دولت در زمینه مسایل پولی و بانکی و سایر مصوبات مربوط از سال 1291 تا 1370، ج 1 (از سال 1291 تا سال 1357)، تهران، مؤسسه تحقیقات پولی و بانکی، ص 42.
10. علی رستمنژاد نشلی و دیگران، «بررسی سیاستها و چالشهای اقتصادی ایران در بحران اقتصادی 1929؛ مطالعه اسنادی»، فصلنامه گنجینه اسناد، سال بیستوششم، دفتر سوم، پاییز 1395، ص 8.
11. محمدرضا سوداگر، رشد روابط سرمایهداری در ایران، مرحله انتقالی 1304-1340، تهران، گلشن، بیتا، ص الف.
12. همان، ص 242.
13. محمدعلی کاتوزیان، همان، ص 8.
14. همان، ص 179.
15. شهرام غلامی و دیگران، «قانون انحصار تجارت خارجی ایران 1309؛ زمینهها، اهداف و پیامدها»، تاریخ اسلام و ایران، دوره 21، ش 11 (1390)، صص 51 و 52.
16. سیدحسن شجاعی دیوکلایی و امامعلی شعبانی، «بحران اقتصادی 1929، پیامدها و واکنشها در ایران»، مطالعات تاریخ فرهنگی، دوره دوم، ش 8 (1390)، ص 65.
17. رستمنژاد نشلی و دیگران، همان، ص 9.
18. تیلمان اورس، ماهیت دولت در جهان سوم، ترجمه بهروز توانمند، تهران، مؤسسه آگه، 1362، ص 177.
19. محمدعلی کاتوزیان، همان، ص 179.
20. همان، صص 178-179.
21. شادی معرفتی، همان.
22. همانجا.
23. همانجا.
24. محمدعلی کاتوزیان، همان، صص 179-180.
25. شادی معرفتی، همان.
26. محمدعلی کاتوزیان، همان، ص 135.