حاج میرزا حسن مجتهد از علمای مجاهد و از مفاخر فقهی و اجتماعی آذربایجان فرزند حاج میرزا باقر مجتهد در سال 1268ق در تبریز به دنیا آمد. دروس مقدماتی را در تبریز فرا گرفت و برای ادامه تحصیل به عتبات رفت و از محضر اساتید بزرگ چون حاج سید حسین کوهکمری، ملاعلی نهاوندی، حاج میرزا حسن شیرازی، آقا شیخ حسن...
حاج میرزا حسن مجتهد از علمای مجاهد و از مفاخر فقهی و اجتماعی آذربایجان فرزند حاج میرزا باقر مجتهد در سال 1268ق در تبریز به دنیا آمد. دروس مقدماتی را در تبریز فرا گرفت و برای ادامه تحصیل به عتبات رفت و از محضر اساتید بزرگ چون حاج سید حسین کوهکمری، ملاعلی نهاوندی، حاج میرزا حسن شیرازی، آقا شیخ حسن مامقانی کسب فیض نمود و از آنان اجازه اجتهاد دریافت کرد، سپس به زادگاه خود بازگشت. پس از فوت پدر جانشین او و متصدی مرافعه و قضای تبریز گردید.
میرزا حسن درعلم و فضل و نفود کلمه، عالم درجه یک تبریز و آذربایجان به شمار میرفت تا جایی که لفظ «مجتهد مطلق» به او منحصر شد. 1 مجتهد تبریزی یکی از چهرههای مشهور و بحثانگیز تاریخ مشروطیت است. خصلتهایی همچون پارسایی، دادجویی، استعمارستیزی سوابق خانوادگی،... و مجتهد را محبوبالقلوب مردم مسلمان ساخته بود.
او با همین نفوذ و اعتبار اجتماعی-دینی وارد جنبش عدالتخواهی عصر مشروطیت شد و همراه جمعی از عالمان برجسته تبریز پرچم قیام عدالتخواهی را در آذربایجان برافراشت و با علمای تهران شیخ فضلالله نوری، سید عبدالله بهبهانی، محمد طباطبایی همدل و همراه شد و به پیشبرد قیام خدمتی شایان کرد. 2
پس از پیروزی مشروطیت در تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان شرکت کرد و تا مدتها از اعضای هئیت رئیسه این انجمن بود. و از هیچ کمکی به انجمن دریغ نداشت بهطوری که تمام دارایی خود را در اختیار انجمن قرارداد. ایشان همچنین در انتخاب وکلای آذربایجان (1324ق) در مجلس شورا نقش بسزایی داشت.
اقدامات تند و افراطی انجمن ایالتی، موجب نگرانی و رویگردانی بسیاری از علما و روحانیون از آن گردید و انجمن، یکه تاز صحنه سیاست آذربایجان شد و به اقدامات خودسرانهای دست زد، از جمله حاج میرزا عبدالکریم تبریزی برادرزاده میرزا حسن را که در آغاز از مشروطهخواهان بود تبعید کرد و فرزند میرزا و چند نفر دیگر را اعدام نمود. این اقدامات موجب اعتراض و انتقاد مجتهد گردید. اما انجمن که از مدتها پیش تبلیغات گستردهای بر ضد مخالفان خود به راه انداخته بود، وی را به زمینداری، احتکار و همکاری با مستبدان متهم کرده ایشان را ممنوعالمنبر ساخت و از تبریز تبعید کرد و این خبر را با آب و تاب به مجلس شورای ملی در تهران مخابره کرد. برخورد توهینآمیز مشروطهچیان تندرو با مجتهد مورد انتقاد شدید علما، از جمله شیخ فضلالله نوری، طباطبایی، بهبهانی و حتی نمایندگان تندرو آذربایجان در مجلس قرار گرفت.
انجمن ایالتی نه تنها به این اعتراضات ترتیب اثر نداد بلکه عدهای از اعضای خود را به اتهام حمایت از میرزا اخراج کرد. پس از تبعید میرزا علمای طراز اول تبریز همچون ثقهالاسلام تبریزی و برخی از رجال متنفذ تبریز به نشانه اعتراض شهر را ترک کردند. 3 خروج تبعیدگونه مجتهد از تبریز نقطه اوج حرکت مرموزی بود که نتیجه سوء آن بعدها معلوم گردید.
حاج میرزا حسن به تهران آمد و فریاد مظلومیت خود و اقدامات افراطی و ضد مردمی و غیر شرعی انجمن ایالتی آذربایجان را به گوش نمایندگان مجلس رساند و مورد احترام و تجلیل فراوان مجلسیان قرار گرفت. مجتهد در پایتخت با شیخ فضلالله نوری در انتقاد از مشروطهخواهان افراطی همآوا شد و در تحصن شیخ در عبدالعظیم وی را همراهی کرد. 4
پس از مدتی در اثر فشار دولت و خواهش حاج مخبرالسلطنه والی تبریز به شهر خود مراجعت نمود. مردم تبریز که از اقدامات انجمن نفرت و انزجار پیدا کرده بودند استقبال شایانی از وی به عمل آوردند. در جریان جدال و کشمکش میان محمدعلی شاه و انجمن، حاج میرزا حسن و علمای مخالف انجمن از شاه حمایت کردندو گروه جدیدی به نام «هئیت اسلامیه» تشکیل دادند. اما با شکست محمدعلی شاه و پیروزی مشروطهخواهان او بار دیگر در تنگنای شدید قرار گرفت و خانه خود و بستگانش غارت گردید.
پس از تشکیل حزب دمکرات و فعالیت شیخ محمد خیابانی حاج میرزا حسن که نگران دو دستگی و از میان رفتن استقلال کشور و مذهب بود؛ نامهای به روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات فرستاد که در آن مردم آذربایجان را به برادری و همکاری و حفظ اسلامیت و دستاوردهای مشروطیت دعوت میکرد. روزنامه مزبور نیز پیام فوق را با احترام و تجلیل فراوان منتشر کرد و آن را نشانه آشتی میرزا با مشروطه دانست. حسن مجتهد اندکی بعد از جمادیالثانی 1337ق در تبریز درگذشت. کتاب تشریعالاصول و کتاب الطهاره از آثار اوست.
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمدحسن رجبی، علمای مجاهد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، 430 .
2.علی ابوالحسنی، شیخ فضلالله نوری و مکتب تاریخ نگاری مشروطه، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1385، ص216 و 217 .
3. محمدحسن رجبی، پیشین. ص 430 .
4. علی ابوالحسنی، پیشین ص 214 و 217 .