در بهار سال 1940 (1320) کنسول آمریکا، جیمز اس موس، دو سفر طولانی به آذربایجان و کردستان کرد. هدف از سفر «آشنایی با حوزه مأموریت کنسولی تهران و جمعآوری اطلاعات تجاری و سایر اطلاعات» بود. مسیر اولین او تهران به چالوس، لاهیجان، رشت، پهلوی (انزلی)، آستارا، اردبیل، مشکین شهر، اهر، تبریز، مرند، ماکو، خوی، شاپور، رضاییه، ارومیه، ساوجبلاغ، میاندوآب، سقز، سنندج، کرمانشاه، تویسرکان، همدان، تهران، بود. سفر دوم به شرح زیر بود: حرکت از تهران به زنجان، میانه، تبریز، آذرشهر، مراغه، میاندوآب، صایین قلعه، تکان تپه، و بازگشت از همین مسیر. موس در نامه مورخ 20 ژوئیه 1940، خطاب به والاس موری، رئیس اداره امور خاور نزدیک وزارت خارجه (آمریکا)، مشاهدات خود را چنین آورده است:
«به نظر من، از مهمترین چیزهایی که در این سفرها دیدم وضعیت دهقانان بود. کمبود نان، آرد، قند و شکر در تهران در چند ماه گذشته قابل مشاهده است؛ و الان که به تهران بازگشتهام نسبت به گذشته حادتر شده است... یک توضیح قابل قبول و پذیرفتهشده برای کمبود این است که انحصار دولتی غله، برای صادرات مازاد مصرف داخلی غله در سال 1938 قرارداد بسته است. چون میزان غلهای که باید صادر شود ثابت در نظر گرفته شده، در صورت کمبود در حال حاضر از میزان غلهای که برای مصرف در نظر گرفته شده کاسته شده است... .
دهقانان از مالیات و قیمتی که دولت برای خرید غله میپردازد شکایت دارند (تا آنجا که من میدانم این شکایت همیشگی آنهاست)... سازمان [دولتی] خوسرانه 20 درصد از وزن غله را به عنوان داشتن ناخالصی کم میکند؛ در نتیجه یکپنجم از قیمت غله کاسته میشود. آنچه به کشاورز پرداخت میشود به ریال کاغذی است که اسما معادل قران است، اما در واقع یکهفتم قدرت خرید قران بیست سال پیش را دارد... فقط خشخاشکاران به نظر میرسد وضعشان خوب است. در مازندران، که تقریبا تمامش ملک خصوصی شاه است، مباشران شاه خانههای گلی جدیدی در امتداد جادههای اصلی ساختهاند و تلاش میکنند که روستاییان را وادار به زندگی در آنها کنند».1
پی نوشت:
1. محمدقلی مجد، شهریور 1320، اسرار حمله متفقین به ایران، ترجمه علیاکبر رنجبر کرمانی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1396، صص 70 و 71.