مصریان و محبت به خاندان پیامبر(ص)
کشور کهن «مصر»، در شمال شرقی قاره آفریقا و جنوب غربی قاره آسیا واقع شده است. سوابق تاریخی و تمدنی مصر، این کشور را به سرزمینی شناختهشده برای بسیاری از مردم جهان تبدیل کرده است. این کشور در دوره خلیفه دوم، به فتح سپاه اسلام درآمد. بعد از فتح مصر و مرگ خلیفه دوم، عمروبن عاص در زمان عثمان بن عفان خلیفه سوم، بر این سرزمین امیر شد. خاطره تلخ رفتار او با مردم مصر، آنها را به شورش علیه گماشتگان خلیفه وادار کرد. پس از کشته شدن خلیفه سوم و بیعت مردم با حضرت علی(ع)، مردم مصر با علاقه تمام با قیس بن سعد عباده از یاران پیامبر(ص) ــ که نماینده امیرمومنان(ع) نیز بود ــ بیعت کردند؛ زیرا مردم مصر در زمان فتح کشورشان به دست سپاه اسلام، به وسیله ابوذر، مقداد و بعدها عمار یاسر، با تفکر اصولی شیعی آشنا شده بودند و به خاطر تبلیغ آنان، علی بن ابیطالب(ع) و تفکراتش را میشناختند. امیرالمومنین(ع)، محمد بن ابی بکر را در سال 36ق، به عنوان والی مصر منصوب کرد. محمد در ابتدای شروع به کار در مصر، دستور داد که نامه
[1] حضرت علی(ع)، که شامل سفارشات آن حضرت درباره رعایت عدل و رفتار کریمانه با مردم مصر و آبادانی آن سرزمین بود، برای مردم شهرهای مختلف خوانده شود. براساس عملکرد عادلانه و موفق محمد بن ابی بکر در مصر، محبت مردم این سرزمین به امیرالمومنین(ع) و فرزندان او بیشتر شد، اما کمی بعد و با لشکرکشی معاویه به مصر به فرماندهی عمروعاص، به دلیل کوتاهی مردم کوفه در اجابت حکم جهاد امام(ع)، سپاه محمد بن ابی بکر شکست خورد! به دستور عمروعاص، محمد بن ابی بکر به شهادت رسید و جسدش را سوزاندند! این اتفاق، شدیدا امام علی(ع) را متأثر کرد. پس از آن اما، حضرت امیر(ع) مالک اشتر نخعی را برای فرمانداری بر مصر، به آن سرزمین فرستاد که ایشان نرسیده به مصر، با توطئه عمروعاص به شهادت رسید. به این شکل دو سال قبل از شهادت حضرت علی(ع)، مصر به دست معاویه افتاد، ولی محبت به فرزندان علی ابن ابیطالب(ع)، در قلب و ذهن مردم مصر باقی ماند.
به طور ویژه پس از روی کار آمدن دولت «فاطمیون» در قرن سوم هجری و حکومت بیش از دو قرنی آنها در آن سرزمین، عزاداری برای امام حسین(ع)، از سنّتهای رایج در میان مسلمانان کشور مصر شد. گرچه این مسئله را هم نباید از یاد برد که بههرروی به دلیل تبلیغات روحانیون اشعریمسلک بنیعباس و بعدها عثمانیها، بیشتر مصریان تنها در حد محبّ به خاندان پیامبر بودند و تنها اقلیت کوچکی از آنها، شیعه باقی ماندند. بااینهمه ازآنجاکه محبت اهل بیت(ع) در دل مصریها باقی مانده بود، چه در دوره فاطمیون در مصر و چه در دورههای بعدی تاریخ، مردمان این سرزمین ارادت خود به خاندان پیامبر(ص) را حفظ کردند، به گونهای که هر سال در روز عاشورا، برای امام حسین(ع) در شهرهای مختلف بهویژه قاهره و در حرم سیده زینب(س)، مجالس عزاداری باشکوهی برپا میشود.
[2]
نمایی از عزاداری حسینی(ع)، توسط شیعیان کشور نیجریه
تأثیرات مادی و معنوی شیعیان در الجزایر
دین اسلام در سال 63ق و همزمان با نخستین لشکرکشیهای سپاه اموی به سرزمین بزرگ «المغرب»، به بخشی که امروز «الجزایر» نامیده میشود، رسید، اما در قرن دوم هجری، موسی بن ابی العافه، که از مبلغان تشیع و از شاگردان امام صادق(ع) بود، برای برپا کردن یک حکومت شیعی در منطقه المغرب قیام کرد. وی از سادات علوی حسنی و از اولاد ادریس بن عبدالله بن امام حسن مجتبی(ع) بهشمار میآمد. ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب، که در واقع نوه حسن مثنّی (حسن بن حسن) بود، در سال 170ق و با خانوادهاش از دست حکومت بنیعباس، به غربیترین بخش مغرب گریخت و همین هجرت هم، موجب گسترش تشیع در منطقه المغرب اقصی (بخش غربی سرزمین المغرب) شد. موسی بن ابی العافه توانست مناطق مختلفی از مغرب را بهدست بگیرد که از جمله این مناطق، منطقه «تِلِسمان» ــ در غرب کشور الجزایر کنونی ــ بود. ابن ابی العافه پس از مدتی توانست بعد از سرکوب خوارج، مرکز حکومت شیعی خود را در تلسمان برپا کند.
بههرحال با تشکیل حکومت شیعی ابن العافه و جانشینانش در منطقه تلسمان، در طول یک قرن و نیم، مدارس و مساجد بسیاری ساخته و آبادانی و رفاه زیادی برای مردمان آن دوره ایجاد شد. از همین طریق نیز، محبت اهل البیت(ع) به دل مردمان سرزمین الجزایر نفوذ کرد، تاجاییکه حتی تا امروز هم این ارادت و محبت به خاندان پیامبر اعظم (ص) در قلوب الجزایریها وجود دارد.
البته بعد از خاندان ادریسیها و با شروع قرن پنجم قمری، خاندان الموحدون قدرت را در الجزایر در دست گرفتند و پس از آنها هم مرابطون روی کار آمدند. المرابطون هفت امامی بودند و ارادت آنها به خاندان اهل البیت(ع)، به مردم الجزایر منتقل شد؛ به همین دلیل حتی در روزگار فعلی علاوه بر شیعیان الجزایر، مسلمانان شافعی و مالکیمذهب این کشور، در دو روز تاسوعا و عاشورا به عزاداری برای شهدای کربلا میپردازند.
[3]
مراکشیها، از حکومت مرابطون تا شرفای علوی
کشور مراکش نیز در قرن اول هجری قمری، که اسلام به شمال آفریقا رسید، جزئی از سرزمین گسترده «المغرب» بود. ازآنجاکه طی سالهای طولانی، ابتدا شیعیان و سپس شافعیها و حنفیها بر این سرزمین حکمرانی کردند و همه این مذاهب محب خاندان اهل بیت بودند، محبت به فرزندان حضرت زهرا(س) در قلوب مردمان کشور مراکش ریشه دواند. سالها بعد که پرتغالیها سرزمین مراکش را اشغال کردند، «شرفای علوی» که نسب آنها به سادات و فرزندان امام حسن مجتبی(ع) میرسید و در منطقه «فاس» سکونت داشتند، با فتوای جهادِ رهبر مذهبیشان، علیه استعمارگران پرتغالی قیام کردند. این قیام و جهاد دینی در سال 1540م (919ش و همزمان با اوایل دوره صفویه در ایران) آغاز شد و پس از سالها جنگ، دادن اسیر و شهدای زیاد و حتی مذاکره، به شکست پرتغالیها و اخراجشان از مراکش انجامید. به همین دلیل از آن تاریخ به بعد، محبت مراکشیها به اهل بیت پیامبر(ص) بیشتر هم شد».
[4]
اما قرنها بعد و بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گرایش به اسلامگرایان و حتی شیعیان در میان مردم مراکش، پررنگ و قوی هم شد، به گونهای که ادریس هانی، اندیشمند و رهبر شیعیان مراکش و نویسنده کتاب
«لقد شیعتنی الحسین
» (به راستی که حسین مرا شیعه کرد) که از نوجوانی شیعه شده است، در گفتوشنودهایش به این گرایش اشاره میکند. هانی در مصاحبهای که با مجله «مارود هبدو» این کشور انجام داده، خواستار مطالعه دقیق تاریخ دین در مراکش شده و اظهار داشته است: «شیعیان همیشه به عقاید اهل تسنن احترام گذاشته و بر وحدت اسلامی تأکید میکنند، ولی برخی از برادران اهل تسنن مانند سنیهای عربستان، تمام تلاش خود را علیه شیعیان انجام میدهند و آنها را در حالت خفقان قرار دادهاند!...».
کلام حضرت امیر(ع) در مکالمات روزمره تونسیها
کشور تونس، بخش بزرگی از منطقه باستانی کارتاژ، در شمال آفریقا و جنوب اروپا بوده است. پس از ورود اسلام به این سرزمین در قرن اول هجری، ابتدا اغالبه بیش از یک قرن بر این سرزمین حکومت کردند، اما بعد از آن در سال 296ق، خلفای هفت امامی فاطمیون مصر توانستند بر اغالبه پیروز شوند. فاطمیون تا حدود دو قرن بعد، بر تونس حکومت کردند و در این دوران است که محبت اهل بیت نبوت(ص)، در دل مردم تونس بهشدت نفوذ کرد، تا جایی که حتی امروزه نیز بانوان تونسی در روز عاشورا، برای امام حسین(ع) و یارانش عزاداری میکنند؛ همچنین رجوع به نهجالبلاغه و استفاده از کلام امیرالمومنین(ع)، در محاورات روزمره مردم تونس رواج زیادی دارد.
[5]
گذری بر شرایط شیعیان تانزانیا
بخشی از کشور تانزانیا در قدیم، «زنگبار» نامیده میشد. این کشور در شاخ آفریقا و در بخش شرقی این قاره قرار دارد. در قرن چهارم هجری قمری، یک تاجر شیرازی و شیعه به نام حسن بن علی شاهزاده شیرازی به همراه شش پسرش و با کشتیهای تجاری، به منطقه زنگبار و شهر دارالسلام فعلی میروند. بعدها با ازدواج فرزندان حسن بن علی با دختران بومی زنگباری، نسل جدیدی در این کشور بهوجود میآید به نام شیرازیها. در دهههای بعدی، با مهاجرت گروههای دیگری از شیعیان منطقه استان فارس به زنگبار و سکونتشان در شهر «کیلوا» و ممزوج شدن آنها با اهالی زنگبار و مناطق دیگر تانزانیا، علاوه بر ایجاد زبان «سواحیلی»، حکومتی در آن منطقه بر سر کار میآید که به حکومت شیرازیها معروف میشود. به این ترتیب در طول چندین دهه حکومت شیرازیها در منطقه زنگبار، علاوه بر ایجاد آبادانی و ساخت بناهای مستحکمی چون: مساجد، حمام، دارالحکومه و...، اسلام تا حدودی در منطقه تانگانیا هم گسترش پیدا میکند؛ بهطوریکه در حال حاضر 90 درصد مردم منطقه زنگبار مسلمان و 60 درصد مردم منطقه تانگانیا در کشور تانزانیای فعلی، مسلمان هستند.
[6] متأسفانه بعد از جنگ جهانی اول و فعالیت گسترده میسیونرهای مذهبی در تانزانیا، رشد اسلام در این کشور بهشدت کاهش یافت و به جای آن، مسیحیت در میان مردمان بخش تانگانیکا رشد پیدا کرد. از طرف دیگر به علت سرکوب کردن مسلمانان در سالهای استعمار، وضعیت اقتصادی و فرهنگی آنان رو به ضعف رفت. هرچند که در همان دوره نیز، علمایی چون آیتالله سیدعبدالحسین مرعشی یا آیتالله شوشتری، از علمای نجف اشرف، در سال 1262ش، به تانزانیا و منطقه زنگبار رفتند و به تبلیغ اسلام و رهبری شیعیان آن مشغول شدند، بعد از چند دهه فعالیت در آن منطقه، عمّال استعمار انگلستان آنها را از این کشور اخراج کردند.
[7]
البته از اواسط سلطه استعمار انگلیس، مهاجرت گروهی از شیعیان هندی (خوجهها) به تانزانیا آغاز شد و همین مسئله هم باعث شد که تفکر شیعه در آن کشور دوباره احیا شود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباط جمهوری اسلامی ایران با شیعیان و مسلمانان این کشور، رجوع به مکتب تشیع در تانزانیا رونقی بسزا یافته است؛ بههرروی روزبهروز بر حرارت عشق به حسین(ع) در قلوب مردم افزوده میشود و در تانزانیای امروز نه تنها شیعیان هندیتبار و شیعیان اصالتا تانزانیایی، که حتی سایر مسلمانان این کشور در ماه محرم بهوِیژه «روز حسین» که همان روز عاشوراست، مجالس عظیم عزاداری برای شهدای کربلا به پا میکنند.
شیخ ابراهیم زکی زکی، رهبر شیعیان نیجریه، در حاشیه شرکت در عزاداری حسینی(ع)
شیعیان نیجریه و ارادت به سالار شهیدان
کشور پرجمعیت نیجریه در غرب قاره آفریقا، از کشورهای پرنعمت و غنی آفریقا بهشمار میآید. مسلمانان نیجریایی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه کاملا مثبتی به نظام جمهوری اسلامی و بهویژه امام خمینی(ره) داشتند، اما چون در آن زمان شرایط سیاسی در نیجریه بسیار متشنج بود و علاوه بر سلطه سیاسی و اقتصادی غرب بر این کشور، مسئله اختلافات مذهبی هم عامل دیگری برای آشفتگی در نیجریه بود، مسلمانان این کشور تنها میتوانستند در ایام حج با علما و مسئولان ایرانی ارتباط برقرار کنند؛ همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از طریق سفارتخانه ایران در لاگوس، مجلهای به نام «صوتالوحده» در مدارس دینی شهرهای مسلماننشین کشور نیجریه توزیع میشد که در نشر اندیشههای امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی نقش بسیار مهمی داشت. البته در سالهای بعد کتابهای «حکومت اسلامی» و وصیتنامه الهی ـ سیاسی امام خمینی(ره) ترجمه و در کشور نیجریه توزیع شده است. شیخ ابراهیم زکی زکی، رهبر شیعیان نیجریه ــ که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تحت تأثیر افکار امام خمینی شیعه شده بود ــ فعالیت گستردهای را برای ترویج تشیع در این کشور انجام داد؛ بهطوریکه طی ده سال، هشتمیلیون نفر به جمعیت شیعه این کشور اضافه شد! این روحانی وارسته مروج وحدت میان مسلمانان و مبارزه با ظلم و ستم حکومت بوده است. وی همچنین درباره ضدیت با رژیم صهیونیستی در نیجریه، بسیار فعال بوده و با تلاشهای او، هر سال راهپیمایی روز «قدس» با حرارت تمام در شهر «زاریا» برپا میشود. حرکت تبلیغی این روحانی پرتلاش، با واکنش بسیار خشن حکومت وابسته به آمریکای نیجریه مواجه شد؛ بهطوریکه طی یک دهه گذشته، حکومت جبّار نیجریه، علاوه بر کشتار شیعیان این کشور، چهار تن از فرزندان شیخ زکی زکی را در روز راهپیمایی روز قدس سال 1393ش، به شهادت رساند! ایشان را مجروح، دستگیر و چندین سال زندانی کرد. بااینحال با تلاشهای مجاهدانه این روحانی نامور در ایام محرم و صفر، مجالس بزرگ و پرشور عزاداری امام حسین در نیجریه برپا میشود. جالب است که شیعیان نیجریایی، حتی مقید به برگزاری راهپیمایی جاماندگان اربعین هم هستند.
[8]
کلام آخر
مواردی که بدان اشارت رفت، تنها چند نمونه از عشق و ارادت مردمان قاره آفریقا، به خاندان اهلالبیت(ع) بود؛ زیرا مسلمانان سایر کشورهای قاره آفریقا هم، در زمره ارادتمندان خاندان اهل بیت هستند؛ برای مثال شیعیان کشور آفریقای جنوبی ــ که با شعار «جهاد» و «شهادت» رهبرشان اسماعیل جوبرت با آپارتاید جنگیدند ــ اعتقادی بسیار قوی به برپایی مجالس عزای اباعبدالله الحسین(ع) دارند؛ همچنین شیعیان در کشور زیمباوه بهرغم کم تعداد بودن، با همّت شیخ امین جولا به همراه مؤسسه سازمان زنان فاطمه الزهرا(س) به مدیریت زهرا ماکوینجا، علاوه بر تبلیغ تشیع، هرساله به برپایی مجالس عزاداری اهل بیت(ع) در ماههای محرم و صفر اقدام میکنند. بههرحال مسلمانان و شیعیان سایر کشورهای قاره آفریقا چون: کنیا، ساحل عاج و... درست مانند بقیه محبّان و شیعیان، در ایام تاسوعا و عاشورا به عزاداری مصیبت شهادت حسین ثارالله میپردازند و این ایام را گرامی میدارند
پینوشتها
---------------------------------------------------------
[1].
نهجالبلاغه، نامه 27، ترجمه مصطفی زمانی؛ همچنین حضرت در نامه شماره 38 نهجالبلاغه هم که خطاب به مردم مصر نوشته شده، ایشان را «مردمی مینامد که برای خدا عصبانی میشوند».
[2]. عبدالله ناصری تهرانی،
تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا؛ از آغاز تا ظهور عثمانیها، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375ش، فصول دو و سه.
[3].
دانشنامه جهان اسلام، ج 8، زیر نظر غلامعلی حدادعادل، بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، 1383ش، صص 119، 121 و 123.
[4]. دییگو دی طریس،
تاریخ الشرفاء، ترجمه محمد حجی، شرکت النشر و توزیع دارالبیضاء، 1988.م، صص 26 تا 50.
[5]. عثمان الکعاک، «روابط ایران و تونس در گذر زمان»، ترجمه ستار عودی، چاپ مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، 1387ش، صص 42 تا 55.
[6].
دانشنامه جهان اسلام، ج 6، زیر نظر غلامعلی حدادعادل، 1380ش، صص 303 و 306.
[7]. رحیم امینی،
تانزانیا، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، 1375ش، ص 137.
[8]. سهراب هادی،
امام خمینی و جهان معاصر، ج 1، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1396، بخش مصاحبه با استاد یعقوب یحیی رهبر نهضت اسلامی نیجریه.