تصویب اولین برنامه هفت‌ساله توسعه در ایران؛

نقش آمریکا در اولین برنامه‌ریزی اقتصادی

تصویب قانون برنامه اول عمرانی کشور با اجرای اصل 4 در ایران در سال 1327 همزمان بود. بر اساس این برنامه آمریکا به دنبال اعطای کمکهایی در زمینه اقتصادی به کشورهای در حال توسعه همچون ایران بود. بر این اساس ایران تصمیم گرفت در قالب این برنامه، کمکهایی را برای ارتقای برنامه اول توسعه پیش ببرد؛ اما جالب است که شرط مجریان اصل ترومن جهت اعطای وام، به‌کارگیری مستشاران آمریکایی بود.
نقش آمریکا در اولین برنامه‌ریزی اقتصادی
برنامه‌ریزی توسعه ایران که از آن با عنوان برنامه میان‌مدت نیز نام برده می‌شود، مجموع اصول نظری و عملی کشور جهت توسعه و رفاه جامعه و مردم است. برنامه توسعه در مفهوم ابتدایی و نوین خود سابقه نسبتاً طولانی داشته و کشور ایران از این حیث، از پیشگامان تدوین و تهیه برنامه‌های توسعه است. در این رابطه اولین اقدام عملی کشور در خصوص برنامه‌ریزی توسعه به دوران قبل از انقلاب اسلامی یعنی سال 1327 برمی‌گردد.
 
 آنچه در رابطه با این موضوع قابل تأمل است نقش و اهداف سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا در تدوین و اجرای برنامه توسعه است. بر این اساس آمریکا به اقتضای شرایط سیاسی و تحولات بین‌المللی اهداف خاصی را از اجرای برنامه توسعه ایران در سر داشت که در نهایت باعث مداخله گسترده این کشور در طراحی و اجرای این برنامه شد.
 
اولین برنامه توسعه ایران و اهداف آن
تقریبا حدود هفتاد سال از تصویب اولین برنامه توسعه ایران می‌گذرد. برنامه عمرانی اول ایران در روز 26 بهمن 1327 به تصویب مجلس رسید. البته مقدمه اولین تلاشها برای طرح و تدوین برنامه توسعه به دوره رضاشاه و سال 1316 بازمی‌گردد. در آن زمان ابتدا شورایی با عنوان شورای اقتصاد تشکیل شد و بنا گردید تا شورا برنامه‌ای هفت‌ساله در زمینه کشاورزی تهیه کند؛ اما این هدف بنا به دلایل و علل گوناگون محقق نگشت و موضوع تهیه برنامه توسعه عملاً متوقف شد، تا اینکه در سال 1323، مجدداً یک شورای اقتصاد با اهدافی چون بهبود وضعیت معیشتی مردم، برطرف کردن مشکلات اقتصادی و...  به وجود آمد که این شورا هم در نهایت با شکست مواجه شد و کار تدوین و اجرای برنامه توسعه به سال 1325 موکول گردید.
 
در نهایت با اقداماتی که از آن سال آغاز شد، اولین برنامه توسعه ایران به اجرا درآمد. در این برنامه، اعتباری جهت کارهای تولیدی و عمرانی «و افزایش تولید و صادرات و تأمین مایحتاج مردم و ترقی کشاورزی... با توسعه و تشویق بخش خصوصی جهت سرمایه‌گذاری در این بخشها اختصاص یافت. علاوه بر این نظارت در اجرای برنامه عمرانی به‌ویژه در بخش کشاورزی نیز به عهده سازمان برنامه سپرده شد».1 آغاز تدوین و تصویب برنامه اول توسعه در آن سال، با آغاز فعالیتها و مداخلات اقتصادی آمریکا در ایران نیز همزمان بود.
 
تحولات بین‌الملل و ورود آمریکا به امور داخلی کشور
با پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد طولانی، دو قدرت برآمده از جنگ یعنی آمریکا و شوروی درصدد رقابت با یکدیگر برآمدند. در خلال این رقابتها، همسو کردن کشورهای جهان با ایدئولوژی ابرقدرتها نیز اهمیت زیادی یافت. از این رو تلاشها برای نفوذ در کشورهای جهان به خصوص کشورهای در حال توسعه آغاز گردید. در این میان ایران به دلایلی از اهمیت خاصی برخوردار بود.
 
 آمریکا با تصور اینکه کمک اقتصادی و توانمند ساختن رژیم از طریق کمکهای اقتصادی، عامل مهمی برای مقابله با نفوذ شوروی است، مداخلات اقتصادی خود را تحت اشکال و عناوین مختلف آغاز نمود. بر این اساس، آمریکا که حتی در خلال جنگ اصلاحاتی را در نظام حمل و نقل و ترابری ایران و تأسیسات شرکت نفت ایران و انگلیس پدید آورده بود، ضمن برقراری روابط مستحکم نظامی، کمکها و حمایتهای متعدد اقتصادی از کشور را به عمل آورد. نمود بارز آن اعطای کمکهای نظامی و اقتصادی و اعزام هیئتهای کارشناسی نظامی و اقتصادی به کشور بود.2 البته ناگفته پیداست که این کمکها که بیشتر با هدف افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا بود، با هدف نهایی منتفع ساختن این کشور از مزایای اقتصادی ایران صورت می‌گرفت.
 
پیش از تصویب برنامه اول توسعه یعنی در سال 1325، برای اولین بار شرکتی با نام موریسن نودسن طی قراردادی، یک برنامه اقتصادی را تهیه و با دریافت وام از بانک بین‌المللی ترمیم و توسعه، عملاً دخالتهای خود در برنامه‌ریزی توسعه ایران را آغاز نمود.  
با این حال موضوع کمکهای اقتصادی بهانه خوبی برای دخالت این کشور در امور اقتصادی و سیاسی کشور گردید. نمود این دخالت را می‌توانیم در تدوین و تصویب برنامه اول توسعه مشاهده نماییم. بر این اساس پیش از تصویب برنامه اول توسعه یعنی در سال 1325، برای اولین بار شرکتی با نام موریسن نودسن طی قراردادی، یک برنامه اقتصادی را تهیه و با دریافت وام از بانک بین‌المللی ترمیم و توسعه، عملاً دخالتهای خود در برنامه‌ریزی توسعه ایران را آغاز نمود. هرچند در نهایت وجود برخی مشکلات مانع از اجرایی شدن برنامه‌های شرکت موریسن گردید؛ اما برنامه‌ای نیز با نام «برنامه توسعه و عمران ایران» تهیه و تدوین شد. با این حال شرکت نودسن توانست با امضای قرارداد، هیئتی را که شامل 10 کارشناس بود، به ایران اعزام کند و از این طریق در تدوین و اجرای برنامه توسعه نفوذ یابد. البته دخالت آمریکا در برنامه اول توسعه تنها به طراحی و تدوین برنامه محدود نبود، بلکه وجه عملی و مهم دخالت این کشور در اعزام مستشاران و انتصاب افراد موردنظر این کشور نمود یافت. آمریکاییها ابتدا با تصویب کنگره، کمکهای اقتصادی را برای ایران در نظر گرفتند؛ سپس برای بررسی برنامه عمرانی‌ کشور مستشارانی را اعزام کردند.
 
برنامه اول توسعه و نفوذ گسترده مستشاران آمریکایی
تصویب قانون برنامه اول عمرانی کشور با اجرای اصل 4 در ایران در سال 1327 همزمان بود. بر اساس این برنامه آمریکا به دنبال اعطای کمکهایی در زمینه اقتصادی به کشورهای در حال توسعه همچون ایران بود. بر این اساس ایران تصمیم گرفت در قالب این برنامه، کمکهایی را برای ارتقای برنامه اول توسعه پیش ببرد؛ اما جالب است که شرط مجریان اصل ترومن جهت اعطای وام، به کارگیری مستشاران آمریکایی بود. ابوالحسن ابتهاج از پایه‌گذاران برنامه‌ریزی توسعه و مدیر عامل سازمان برنامه در طول فعالیتهای خود در آن دوران و تلاشهای آمریکا جهت نفوذ در برنامه اول می‌نویسد: «در اثر مطالعاتی که در اولین روزهای شروع به کار در سازمان برنامه کرده بودم به این نتیجه رسیدم که باید برای حسن جریان کارها دو دستگاه مختلف داشته باشم. یک دفتر اقتصادی و یک دفتر فنی».3
 
ابتهاج عنوان می‌کند که در رابطه با تأمین اعتبار برای دفتر فنی مشکلی وجود نداشت، اما در رابطه با دفتر اقتصادی این‌گونه نبود. از این رو ابتهاج برای تأمین اعتبار لازم جهت تشکیل دفتر فنی دست به دامان مجریان اصل 4 گردید؛ اما «چون این برنامه (اصل 4) کمک مالی برای تشکیل این دفتر را مشروط به استخدام کارشناسان آمریکایی کرده بود وی به سایر مؤسسات و منابع مالی روی آورد».4 البته ابتهاج هم چندان مخالف به‌کارگیری و مشاوره با نیروهای خارجی نبود و بعد از آنکه درخواست او از سوی مجریان اصل 4 رد شد، وی به مشاورانی از دانشگاه هاروارد روی آورد و از آنان بهره گرفت.
 
 جعفر شریف امامی در خاطرات خود در این رابطه نوشته است: «ابتهاج معتقد به خارجی بود و میل داشت که کارها را با نظر آنها انجام بدهد و خیلی دست باز با آنها رفتار می‌کرد و حال آنکه با ایرانیها خیلی شدید عمل می‌کرد».5  در واقع علت رفتار متناقض ابتهاج به دلیل آن بود که اساساً آمریکا نقش مهمی در ریاست او بر سازمان برنامه ایران داشت.
 
 انتصاب افرادی چون ابتهاج از سوی آمریکا، با هدف برآورده ساختن سیاستها و اهداف خاص این کشور بود، به عبارتی آمریکا درصدد بود با گماشتن افرادی چون ابتهاج، اهداف سیاسی خود را تحقق بخشد. یکی از اهداف مهم آمریکا از نفوذ در اجرای برنامه توسعه، متقاعد کردن شاه و متولیان برنامه توسعه به خرید بیشتر تسلیحات نظامی، گسترش بازارهای اقتصادی و صرف‌نظر کردن از کارهای عمرانی بود. این هدف می‌توانست ضمن آنکه باعث قدرتمند شدن ایران در برابر کمونیسم گردد، بازار مناسبی جهت تسلیحات آمریکایی نیز ایجاد کند.
 
 ابتهاج در این رابطه می‌نویسد: «هرچند یک بار همه را غافلگیر می‌کردند و طرحهای تازه‌ای برای ارتش می‌آوردند که هیچ با برنامه‌ریزی درازمدت مورد ادعا جور در نمی‌آمد. در این مورد هم یکباره دولت خودش را مواجه با وضعی دید که می‌بایست از بسیاری از طرحهای مفید و مهم کشور صرفنظر نماید تا بودجه اضافی ارتش را تامین کند».6 البته در بعد اقتصادی نیز مستشاران اقتصادی هاروارد به دنبال ایجاد بازاری وابسته به آمریکا بودند که سهم این کشور را از بازار و نیروی کار آمریکا گسترش دهد. بنابراین مجموع این تلاشها و نفوذ آمریکا در اولین برنامه توسعه ایران از طرح آن تا انتصاب افراد مربوطه، باعث گردید تا اولین برنامه توسعه ایران با شکست مواجه گردد.
 
سخن نهایی
بررسی تصویب برنامه اول توسعه عمرانی ایران نشان داد که این برنامه گرچه با هدف توسعه کشور در زمینه‌هایی چون عمران و کشاورزی مطرح شد؛ اما در کنار مشکلاتی چون عجولانه بودن طرح، عدم کارشناسی صحیح و... عواملی چون دخالت گسترده مستشاران آمریکایی باعث تحقق نیافتن بسیاری از اهداف برنامه گردید. اساساً مستشاران آمریکایی در آن دوره با اهدافی چون گسترش بازار اقتصادی برای کالاهای آمریکایی و نفوذ سیاسی برای مقابله با کمونیسم به دخالت گسترده در برنامه پرداختند و در این ضمن با افزایش فروش تسلیحات نظامی و نفوذ بر مجریان برنامه توسعه، اهداف سیاسی خود را تکمیل نمودند.

ابوالحسن ابتهاج و همسرش آذرنوش صنیع به همراه مهمانان خارجی
شماره آرشیو: 183-121-الف

پی نوشت:
 
1.علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، انتشارات سمت، 1384، چاپ سوم، ص  161.
2.مهدی طالب و موسی عنبری، "دلایل ناکامی نظام برنامه ریزی توسعه در ایران عصر پهلوی دوم"، نامه علوم اجتماعی، شماره 27، بهار 1385، ص 186.
3.ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابوالحسن ابتهاج به کوشش علیرضا عروضی، جلد اول و دوم، لندن، شرکت کتاب، 1370، ص 407.
4.تاس اچ مک لئود، برنامه‌ریزی در ایران: بر اساس تجارب گروه مشاوره دانشگاه هاروارد در ایران در برنامه عمرانی سوم، ترجمه اعظم محمدبیگی، تهران، نشر نی، 1379، چاپ دوم، ص 171.
5.جعفر شریف امامی، خاطرات جعفر شریف امامی، نخست‌وزیر ایران، طرح تاریخ شفاهی هاروارد، ویراستار، حبیب لاجوردی، تهران، انتشارات سخن، 1380، ص 182.
6.ابتهاج، همان، ص 212. https://iichs.ir/vdcj.veifuqexosfzu.html
iichs.ir/vdcj.veifuqexosfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما