«جستارهایی در سیره اجتماعی و مبارزاتی شهید محمدعلی رجایی» در گفت‌وشنود با رضاحسین میرزاطاهری

او بسیاری را به جلسات مسجد هدایت سوق داد

رضاحسین میرزاطاهری در زمره چهره‌هایی است که از دوران حضور شهید محمدعلی رجایی در مسجد هدایت و تحصیل در دانشگاه تا انتخاب شدن برای ریاست‌جمهوری، ایشان را همراهی کرده است. او از این ادوار گوناگون، خاطراتی شنیدنی دارد که شمه‌ای از آن را در گفت‌وشنود پی‌آمده بیان نموده است. بی‌تردید گفته‌های او، رجایی‌پژوهی را رونقی دوچندان خواهد بخشید.
او بسیاری را به جلسات مسجد هدایت سوق داد
شما از چه دوره‌ای و چگونه با شهید محمدعلی رجایی آشنا شدید؟ چه چیز شما را به ایشان نزدیک کرد؟
من از سال 1335 که وارد دانشکده علوم و دانشسرای عالی دانشگاه تهران شدم، با ایشان و چند تن دیگر که از نظر عقیدتی به هم شباهت داشتیم آشنا شدم و بستگی عمیقی بین همه ما به‌وجود آمد. علاوه بر یکسان بودن محل تحصیل، جمع ما در مسجد پامنار و بازار هم با یکدیگر بود و از همان جا هم فعالیت‌های مبارزاتی خود را شروع کردیم. این آشنایی به‌تدریج عمیق‌تر و گسترده‌تر شد و به سطح خانواده رسید.
 
شهید محمدعلی رجایی در حال سخنرانی
 
چه ویژگی‌هایی در ایشان برای شما جذاب بودند؟
متانت، ادب، صبر، ایمان و تدین واقعی، تلاش برای ارشاد همه و دلسوزی عمیق نسبت به همه. ایشان واقعا اعتقاد راسخ به مذهب حقه جعفری داشت و برای ارشاد دیگران به این مذهب از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد.
 
شهید رجایی بسیاری از مباحث اسلامی و قرآنی را در مسجد هدایت و از محضر مرحوم آیت‌الله طالقانی کسب کرد. از آن دوران چه خاطراتی دارید؟
بله؛ مسجد هدایت مهم‌ترین پایگاه وعظ و تفسیر قرآن در آن دوران بود و همیشه جمع زیادی از مردم، از اقشار مختلف، در این مجالس شرکت می‌کردند. شهید رجایی همواره دوستانش را به شرکت در این مجالس ترغیب می‌کرد؛ مخصوصا شب‌های جمعه که پس از سخنرانی، جلسه گفت‌وگو و پرسش و پاسخی بود که در آن به بسیاری از پرسش‌های ما پاسخ داده می‌شد. یک‌بار یادم هست که بین ما و دو نفر از برادران اهل تسنن بحثی پیش آمد و طرفین سعی زیادی کردند که یکدیگر را قانع کنند. یادم هست که در این مواقع، شهید رجایی بیش از دیگران شور و شوق نشان می‌داد. در دورانی که دنبال منابع و مآخذ معتبر برای تبیین آرای خود بودیم، در سفری کتاب «شب‌های پیشاور» نوشته سلطان‌الواعظین شیرازی را پیدا کردیم و توانستیم با کمک آن کتاب، آن دو برادر اهل تسنن را قانع و به حقانیت مکتب شیعه جعفری متقاعد کنیم. شهید رجایی از قبل، این کتاب را می‌شناخت و می‌گفت: باید از این کتاب استفاده‌های فراوانی برد.
صبر و حوصله، استقامت و اخلاق اسلامی، فضای برجسته این شخصیت بزرگ بودند و هرگز ندیدم و از کسی هم نشنیدم که ایشان حتی یک‌بار رفتاری خلاف شئونات یک مسلمان انجام بدهد یا شوخی نابجایی کرده باشد. شخصیت والای ایشان سبب می‌گردید همگان احترامشان را نگه دارند و در عین حال چنان با ایشان صمیمی باشند که بتوانند تمام مشکلات و دردهایشان را به ایشان بگویند. شهید رجایی بسیار بر رفتار و گفتار خود مسلط بود و این ویژگی در ایشان، دیگران را به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌داد.
 
از دوره دانشجویی چه خاطراتی دارید؟
خاطرات که بسیار زیادند. سال دوم بودیم که به دلیل کیفیت بدغذا و وضعیت رستوران، دانشجویان تصمیم گرفتند خودشان آنجا را اداره کنند. من با پیشنهاد ایشان، پس از شرکت در انتخابات و مخصوصا کمک یاران انجمن اسلامی، این مسئولیت را به عهده گرفتم و توانستم مواد سالم‌تر و ارزان‌تری تهیه کنم و در اختیارشان قرار بدهم و به این ترتیب عده‌ای از دانشجویان ترغیب شدند که به کمک بیایند. ایشان بسیار علاقه داشتند که در کوی دانشگاه در کنار سالن ورزشی و کتابخانه، نمازخانه کوچکی هم داشته باشیم که سرپرست دانشگاه با آن مخالفت کرد. من به شکلی جسته و گریخته فعالیت‌های خود را ادامه دادم، از جمله مجله «مکتب تشیع» را که در قم چاپ می‌شد، تهیه و بین علاقه‌مندان توزیع می‌کردم. بعضی‌ها را هم مشترک دائمی مجله کرده بودم. تمام تلاش ما این بود که اهداف اسلام و مخصوصا مذهب جعفری را پیاده کنیم.
 
شهید رجایی همواره معلمی را شغل دائمی خویش می‌دانست. رفتار ایشان با سایر معلمان و استادان چگونه بود؟
ایشان ابتدا در نیروی هوایی بود و به علت درگیری‌ها و گرفتاری‌هایی که در آنجا پیدا کرد، به آموزش و پرورش آمد و علاقه زیادی به معلمی پیدا کرد. ایشان در برخورد با هم‌دوره‌ای‌ها و همکاران سعی می‌کرد نمونه کامل اخلاق و رفتار اسلامی باشد. در برابر استادان هم همین‌طور بود و اگر استادی در خط اسلام حرکت می‌کرد، بسیار مورد علاقه و احترام ایشان بود. با کسانی هم که افکار ضداسلامی داشتند، رفتاری قاطع و جدی داشت و این رویه را هرگز تغییر نداد.
 
در این زمینه خاطره‌ای دارید؟
در سال 1350 کلاس‌های آموزش ضمن خدمت برای دبیران در تهران تشکیل شد و شهید رجایی تنها کسی بود که در مقابل رفتار غیراسلامی بعضی از استادان می‌ایستاد و سعی می‌کرد آنها را به درستی و راستی دعوت و ارشاد کند. بعضی از افراد ناآگاه، گاهی به این شیوه ایشان اعتراض می‌کردند، ولی ایشان همچنان ثابت قدم به راه خود ادامه می‌داد.
 
از دوره نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری ایشان چه خاطره‌ای دارید؟
شهید رجایی مرد عمل بود. با اینکه کاندیدای ریاست‌جمهوری شده بود و کاملا هم مشخص بود که رأی خواهد آورد، همچنان به فعالیت‌های قبلی خود ادامه می‌داد و نمی‌گذاشت کوچک‌ترین وقفه‌ای در آنها ایجاد شود. من روز 19 رمضان، ‌یعنی یک روز قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، با ایشان قرار ملاقات داشتم. وقتی رفتم، ایشان گفت: چند میهمان خارجی و یکی از سفرا آمده‌اند، شما به اتاق دیگر تشریف ببرید و قرآن بخوانید تا آنها بروند و من خبرتان کنم. ایشان لحظه‌ای از یادآوری تلاوت قرآن به خود و دیگران غافل نمی‌شد؛ چون خیلی خوب می‌دانست از طریق انس با قرآن و انجام دادن دستورات آن از استعمار و استثمار اثری باقی نخواهد ماند.
 
آخرین بار ایشان را کی دیدید؟
بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری که برای تبریک خدمتشان رفتم و به طرح ریاست‌جمهوری اشاره‌ای داشتم که قرار شد بررسی و دستورات لازم را صادر کنند.
 
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. https://iichs.ir/vdcf.0dciw6dymgiaw.html
iichs.ir/vdcf.0dciw6dymgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما