قدمت دریانوردی در دریای خزر به دوره صفویه باز میگردد و تقریبا در منابع تاریخی قبل از این دوره خبری از کشتیرانی و دریانوردی در این بزرگترین دریاچه جهان وجود ندارد
وضعیت کشتیرانی ایرانیها در دریای مازندران؛
حقوق دریایی ایران در شمال
12 آبان 1403 ساعت 23:11
مولف : محمدرضا چیت سازیان
قدمت دریانوردی در دریای خزر به دوره صفویه باز میگردد و تقریبا در منابع تاریخی قبل از این دوره خبری از کشتیرانی و دریانوردی در این بزرگترین دریاچه جهان وجود ندارد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ از دیرباز تاکنون یکی از مسیرهای نقل و انتقال و عبور و مرور کالاها و افراد راههای دریایی بوده است. در واقع دسترسی یک کشور به دریا و آبهای آزاد از جمله امتیازها و مزایایی است که فقط برخی از کشورها از آن برخوردار هستند. بسیاری از کشورهایی که محاط در خشکی هستند یا دسترسی کمتری به آبهای آزاد و دریاها دارند دچار یک تنگنای ژئوپلیتیک هستند. حتی این مسئله بهزعم برخی جنگهای بسیاری را در تاریخ رقم زده و مصائب بسیاری را برای بشر بهوجود آورده است.
دسترسی به دریا و آب در مورد ایران نیز مصداق دارد. در واقع ایران از جمله کشورهایی است که هم در شمال خاک این کشور و هم در جنوب آن امکان دسترسی به دریا فراهم است و این مسئله کشورمان را به لحاظ موقعیت جغرافیایی در شرایط ویژه و خاصی قرار داده است. ایران از شمال به دریای خزر راه دارد و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان میپیوندد. هرچند در جنوب و در خلیج فارس ایران با کشورهای عربی و کوچک این حوزه همسایه است و تنها قدرت منطقهای عربستان سعودی است، اما وضعیت ایران در شمال تا حدودی متفاوت است.
تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران در شمال و در دریای خزر با یکی از قدرتهای جهانی به نام روسیه تزاری و در مقطعی اتحاد جماهیر شوروی همسایه بوده است. این مسئله اهمیت دریای خزر را برای ایران نیز دو چندان میکند. اینکه وضعیت کشتیرانی و دسترسی ایران به دریای خزر درحالیکه در مجاورت یک ابرقدرت جهانی است به چه شکل بوده است. وضعیت حقوقی ایران در دریای خزر به چه شکلی بوده است. این سؤالها و سؤالهای بیشمار دیگری پیرامون این موضوع شکل گرفته که در زیر تلاش شده است تا حدودی با بررسی آنها تصویری نسبتا روشن از این موضوع به دست داده شود.
دریای خزر و پیشینه آن
دریای خزر در تاریخ با نامهای گوناگونی از جمله دریای کاسپین یا دریای مازندران شناخته شده است. حتی خزرها نیز اقوامی ترک و کوچک بودند که بر مناطق کوچکی از پیرامون این دریا سلطه داشتند. بااینحال، این دریا بیش از هر موضوعی با نام بومیان فلات ایران، تیپورها و کاسپیها و سپس اقوام آریایی قابل شناسایی است و اسناد تاریخی نیز بر این ادعا صحه میگذارد. از طرف دیگر روسها نیز که بعد از اسلام با این منطقه آشنا شده بودند بعد از قرن پانزدهم میلادی و رقابت قدرتهای استعماری در این منطقه حضور جدی پیدا کردند. در واقع، روسها از همین قرن پانزدهم است که به واسطه قدرت گرفتن امپراتوری عثمانی در شرق اروپا به منطقه دریای خزر متمایل شدند.[1]
وضعیت کشتیرانی در دریای خزر تا پیش از قاجاریه
قدمت دریانوردی در دریای خزر به دوره صفویه باز میگردد و تقریبا در منابع تاریخی قبل از این دوره خبری از کشتیرانی و دریانوردی در این بزرگترین دریاچه جهان وجود ندارد. درهمینباره پیتر دلاواله، سفیر و نماینده اروپایی مأمور در دربار شاه عباس، در سفرنامه خود نوشته است: کشتیهای کوچکی بین استرآباد، بادکوبه، دمیرقاپو و کمی بالاتر هشترخان رفتوآمد میکنند و میتوانند تا پل فرخآباد ساری پیش آیند و پهلو بگیرند. این وسایل را گرچه میتوان کشتی نام گذاشت، ولی حتی از قایقهای معمولی ونیزی نیز کوچکترند. این کشتیها ده، دوازده نفر همراه مقدار زیادی بار جابهجا میکردند. این کشتیها دارای دیوارهای بلندی است و دریای خزر ازآنجاکه عمق زیادی ندارد، بهراحتی میتوان در آن جابهجا شد. البته باید گفت که این کشتیهای کوچک چندان از سواحل دریای خزر فاصله نمیگرفتند و در فواصل بسیار نزدیک به کار عمدتا ماهیگیری میپرداختند.[2]
این روند با روی کار آمدن پتر کبیر در روسیه دچار تغییر و تحول اساسی شد. در حقیقت، او که به دنبال توسعهطلبی بود و قصد داشت روسیه را همانند سایر قدرتهای جهانی در معادلات بینالمللی درگیر سازد بر آن شد تا بر دریای خزر سلطه یابد. بهویژه که با زوال حکومت صفویه در ایران دولت مرکزی قدرتمندی وجود نداشت تا بتواند در برابر این تجاوز و توسعهطلبی ایستادگی کند. در نهایت، روسها بر استانهای مازندران، گیلان و استرآباد مسلط شدند و پترکبیر دریای خزر را دریاچه داخلی روسیه نام گذاشت. البته شرایط به این شکل باقی نماند و با روی کار آمدن نادرشاه در ایران و تثبیت قدرت در داخل، روسها ایران را ترک کردند. در نتیجه ایران در دوران نادرشاه توانست دوباره بر ساحل دریای خزر مسلط شود و وضعیت به حالت عادی بازگردد. نادرشاه حتی به کمک برخی از بازرگانان و تجار انگلیسی کشتیهای مختلفی را طرحی کرد و به دریای خزر انداخت. او که خود یک نظامی بود برای اولین بار درصدد تشکیل نیروی دریایی برآمد تا بتواند با تجاوزها و توسعهطلبی دول استعمارگر مبارزه کند که در این راه چندان موفق نبود.[3]
وضعیت دریای خزر در دوران قاجاریه
مرگ نادرشاه و منازعه بر سر جانشینی در ایران، که در تاریخ همواره وجود داشته است، باعث شد قدرت مرکزی در ایران بهتدریج دچار ضعف و زوال شود. در حقیقت، با روی کار آمدن سلسله قاجاریه در ایران دورهای از ضعف و زوال در سپهر سیاسی ایران آغاز شد؛ بهخصوص که دو ابرقدرت روس و انگلستان ایران را احاطه کرده و هر یک در پی بسط نفوذ خود در ایران بودند. بدینترتیب، دریای خزر در این مقطع دوباره به حوزه نفوذ روسها تبدل شد و آنها تمام تلاش خود را برای کاستن از نقش ایران بهکار بستند.[4]
کد مطلب: 25625