موفقیت شرکت اسلامیه میتوانست تغییری فرهنگی در مصرف جامعه ایران بهوجود آورد و علاقه به محصولات داخلی را در بین مردم تقویت کند. این تغییر فرهنگی، مشابه آنچه در اروپا رخ داد، فرصتی کمنظیر برای آغاز یک انقلاب صنعتی در ایران بود که نهتنها در حوزه اقتصادی، بلکه در تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز تأثیرگذار میبود، اما عواملی چند مانع تحقق آن شد
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شرکت اسلامیه، اولین کارخانه نساجی مدرن ایران، در سال ۱۲۷۸ با هدف تأمین منسوجات داخلی و کاهش وابستگی به واردات خارجی تأسیس شد. این شرکت با حمایت بازرگانان و علمای بنام مانند آقا نجفی و نورالله نجفی در اصفهان، بهسرعت توانست سرمایه جذب کند و فعالیتهای خود را در داخل و خارج از کشور گسترش دهد.
شرکت اسلامیه علاوه بر تولید نساجی، وارد حوزه صرافی و بانکداری نیز شد و فعالیتهای آن به توسعه صنعت و بانکداری ایران کمک کرد، اما با وجود این فعالیتها، ظرفیتهای این شرکت به دلیل عواملی بهدرستی تحقق نیافت.
پیشزمینه تأسیس شرکت
در دوره قاجار، ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه خود، به میدان رقابت قدرتهای بزرگ اروپایی، از جمله روسیه و انگلستان، تبدیل شده بود.
|
شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
|
جنگهای ایران و روسیه، که به معاهدات گلستان و ترکمنچای انجامید، آثار عمیقی بر مناسبات تجاری ایران گذاشت. این معاهدات نه تنها بخشهایی از سرزمین ایران را از آن جدا کرد، بلکه بستری شد برای نفوذ اقتصادی و سیاسی خارجی. فصول تجاری این معاهدات، به طور خاص با تعیین تعرفههای گمرکی و کاهش محدودیتهای واردات کالاهای خارجی، تجار داخلی را با مشکلاتی جدید مواجه ساخت.[1]
معاهدات گلستان و ترکمنچای، زیربنای سیاستهای اقتصادی جدیدی در ایران شدند که بیشتر در خدمت منافع روسیه و انگلستان بودند. روسیه با استفاده از امتیازات گمرکی به تجار خود، توانست نفوذ اقتصادی خود را در بازار ایران گسترش دهد. به موازات آن، انگلستان نیز به دنبال سهم بیشتری از این بازار بود.
معاهدهای که در زمان محمدشاه بین ایران و انگلستان منعقد شد، ورود کالاهای انگلیسی به ایران را تسهیل کرد و بازرگانان ایرانی را به حاشیه راند. بازارهای سنتی ایران، از جمله تبریز و اصفهان، که تا پیش از این، مراکز مهم تجارت داخلی و منطقهای بهشمار میآمدند، تحت تأثیر ورود گسترده کالاهای خارجی قرار گرفتند. تولیدات داخلی، بهویژه صنایع نساجی، به دلیل رقابت نابرابر با کالاهای ارزانقیمت انگلیسی و روسی، رو به زوال گذاشتند. این موضوع بهویژه در گزارشهای چهرههایی همچون جورج کرزن انعکاس یافته است که از انحصار بازارهای اصفهان توسط منچستر و دیگر مراکز صنعتی انگلستان خبر میدهد.[2]
تحت تأثیر این تغییرات، نیاز به ایجاد ساختاری نوین برای مدیریت تجارت و کاهش وابستگی اقتصادی به قدرتهای خارجی احساس میشد. شرکتهایی مانند اسلامیه، پاسخی به این ضرورت بودند. هدف اصلی این شرکتها، احیای قدرت اقتصادی ایران از طریق ساماندهی صادرات و واردات، و تقویت تولیدات داخلی بود. این اقدامها با هدف بازسازی جایگاه بازرگانان ایرانی در رقابتهای منطقهای و بینالمللی طراحی شده بودند. شرکت اسلامیه یکی از نخستین تلاشها برای اصلاح ساختار تجارت ایران بود که با فعالیتهای خود، در تاریخ اقتصادی کشور بهیادماندنی شد. این شرکت نه تنها به دنبال گسترش صادرات محصولات ایرانی به بازارهای خارجی بود، بلکه در پی بازگرداندن تعادل به بازار داخلی از طریق محدود کردن نفوذ کالاهای خارجی و تقویت تولیدات بومی بود. تلاشهای اسلامیه، هرچند با مشکلات فراوانی روبهرو شد، الگویی برای دیگر حرکتهای اقتصادی و تجاری در دوره قاجار و پس از آن گردید.[3]
مسیری برای یک انقلاب صنعتی
شرکت اسلامیه، یعنی یکی از نخستین تلاشهای مدرن برای توسعه صنعت در ایران، ظرفیتهایی داشت که میتوانست تجربهای مشابه انقلاب صنعتی اروپا را رقم بزند. نساجی، یکی از صنایع پایه است که سهم اساسی در تحول اقتصادی و اجتماعی دارد. این صنعت به دلیل نیاز گسترده مردم به منسوجات، بازار دائمی و پایداری دارد و میتواند بستر مناسبی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت باشد. شرکت اسلامیه با بهرهگیری از فنّاوریهای روز آن زمان و تأسیس کارگاههای نساجی در شهرهای مختلف، گامهایی در مسیر خودکفایی ملی برداشت که ظرفیت بالایی برای توسعه صنعتی ایران داشت.[4]

نفر اول ردیف نشسته از راست، حاج محمدحسین کازرانی مدیر شرکت اسلامیه
(عکس برگرفته از کتاب اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی به نقل از روزنامه حبلالمتین)
یکی از ظرفیتهای اصلی این شرکت، توانایی ایجاد شبکه گستردهای از تولید و توزیع بود. تأسیس نمایندگیها در شهرهای مختلف ایران و حتی در کشورهای همسایه مانند روسیه، عراق، و هند، نشاندهنده قابلیت گسترش این صنعت به سطوح بینالمللی بود. چنین شبکهای میتوانست زیرساختی برای صادرات محصولات داخلی و معرفی ایران بهعنوان یک بازیگر مهم در بازار جهانی نساجی فراهم کند. تأسیس کارخانجات نساجی در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز و بوشهر، نهتنها موجب اشتغالزایی میشد، بلکه به تحول اقتصادی این مناطق نیز کمک میکرد؛ همچنین، این شرکت میتوانست زمینهساز انتقال فنّاوری و دانش صنعتی به ایران باشد و در بلندمدت نیروی انسانی متخصصی را پرورش دهد که ستونهای صنعتی کشور را تقویت کند.[5]
در سطح کلانتر، موفقیت شرکت اسلامیه میتوانست تغییری فرهنگی در مصرف جامعه ایران بهوجود آورد و علاقه به محصولات داخلی را در بین مردم تقویت کند. این تغییر فرهنگی، مشابه آنچه در اروپا رخ داد، میتوانست به گسترش روحیه خودباوری ملی و تشویق به سرمایهگذاری در صنایع داخلی منجر شود. به این ترتیب، شرکت اسلامیه فرصتی کمنظیر برای آغاز یک انقلاب صنعتی در ایران بود که نهتنها در حوزه اقتصادی، بلکه در تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز تأثیرگذار میبود، اما با موانعی روبهرو شد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
عوامل اقتصادی
رقابت ناعادلانه تجار خارجی یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی شرکت اسلامیه بود. تجار خارجی، بهویژه انگلیسیها، با سیاستهای تهاجمی، مانند کاهش شدید قیمت کالاهای خود، تبلیغات منفی و گسترده علیه شرکت، و ایجاد شایعات، تلاش کردند سهم بازار را از شرکت اسلامیه بگیرند. این اقدامات در کنار فروش کالاها بهصورت نسیه به برخی بازاریان باعث شد تجار داخلی بهجای حمایت از تولید ملی، به تجارت با خارجیها روی آورند. از طرفی، برخی تجار داخلی ناآگاه، بهدلیل امتیاز قائل شدن برای کالاهای خارجی، نهتنها از تولید داخلی حمایت نکردند، بلکه با فروش کالاهای خارجی، سهم خود را در تضعیف تولیدات داخلی افزایش دادند. این عوامل اقتصادی موجب شد شرکت اسلامیه، که در ابتدا با ایده حمایت از تولید ملی شکل گرفته بود، نتواند جایگاه خود را حفظ کند و بهمرور زمان تضعیف شود.[6]
عوامل مدیریتی و ساختاری
یکی از بزرگترین نقاط ضعف شرکت اسلامیه، ناتوانی در مدیریت گسترده فعالیتهای خود بود. شرکت اسلامیه فعالیتهای خود را بهصورت گسترده و بدون برنامهریزی کافی در نوزده شهر ایران و حتی کشورهای خارجی مانند روسیه، مصر، هند، عراق، و عثمانی گسترش داد. این گسترش بیش از حد باعث شد شرکت منابع مالی و نیروی انسانی خود را بهجای تمرکز بر بهبود تولید و بازاریابی، در شعب مختلف پراکنده کند. علاوه بر این، مدیریت شعب به دست افرادی بود که اغلب تجربه یا تخصص کافی در اداره این نوع فعالیتهای اقتصادی نداشتند؛ همچنین، فقدان نیروی انسانی متخصص در صنعت نساجی یکی دیگر از مشکلات ساختاری بود. کارخانههای نساجی برای تولید پارچههای باکیفیت و منطبق بر نیازهای بازار به متخصصانی نیاز داشتند که به علوم و فنون نساجی مسلط باشند، اما این نیاز برآورده نشد. حمایتهای محدود و نمادین دولت، مانند تأکید مظفرالدینشاه بر استفاده از منسوجات شرکت برای ارتش، نیز در عمل تأثیری در تقویت شرکت نداشت. دولت نهتنها از همکاری مؤثر با شرکت خودداری کرد، بلکه به دلیل بیاعتمادی به تواناییهای آن، از هرگونه مشارکت واقعی اجتناب ورزید. این عوامل مدیریتی و ساختاری در کنار مشکلات اقتصادی، مسیر شکست شرکت را هموار کرد.[7]
عوامل فنی و تولیدی
کیفیت پایین برخی کالاهای تولیدی و تقلّب در منسوجات داخلی، ضربه بزرگی به اعتبار شرکت اسلامیه وارد کرد. در شرایطی که تجار خارجی با استفاده از بهترین مواد اولیه و فنّاوریهای مدرن کالاهای باکیفیتی ارائه میکردند، برخی کارگاهها و کارخانههای داخلی، برای کاهش هزینهها، به تولید پارچههای بیکیفیت روی آوردند. این امر باعث شد مردم اعتماد خود را به تولیدات داخلی از دست بدهند و تصور کنند که تمامی محصولات داخلی فاقد کیفیت هستند. این ذهنیت منفی، نهتنها شرکت اسلامیه، بلکه سایر تولیدکنندگان داخلی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از سوی دیگر، نبود برنامهریزی برای بهبود مداوم کیفیت و تنوع محصولات، شرکت را از رقابت با کالاهای خارجی بازداشت. شرکت اسلامیه نتوانست منسوجاتی تولید کند که با نیازهای روز بازار و سلایق متنوع مردم همخوانی داشته باشد؛ همچنین، ضعف در تربیت نیروی متخصص که بتواند تولیدات کارخانهها را بهبود بخشد، موجب شد کارخانههای نساجی بهطور کامل از ظرفیتهای خود استفاده نکنند. این عوامل، در کنار مشکلات اقتصادی و مدیریتی، موجب شد شرکت اسلامیه نتواند جایگاه خود را در بازار حفظ کند و بهمرور زمان از عرصه رقابت خارج شود.[8]
فشرده سخن
شرکت اسلامیه با ظرفیتهای فراوانی که در تولید داخلی، ایجاد اشتغال و تقویت روحیه ملی داشت، میتوانست به الگویی برای توسعه صنعتی ایران و آغاز تحولی مشابه انقلاب صنعتی اروپا تبدیل شود. بااینحال، عواملی همچون کارشکنیهای تجار خارجی و همراهی نکردن دولت، موجب شد ظرفیتهای این شرکت بهدرستی تحقق نیابد. در نتیجه، بهرغم داشتن امکانات بالقوه برای موفقیت، شرکت اسلامیه نتوانست در برابر مشکلات تاب آورد و شکست خورد. این تجربه نشان میدهد که برای تحقق تحول صنعتی در کشور، حمایت دولتی، سرمایهگذاری در حوزه تربیت نیروی انسانی متخصص، و ممانعت از مداخلات منفی ضروری است.
پینوشتها:
[1]. سهراب یزدانی،
اجتماعیون عامیون، تهران، نشر نی، 1392، صص 201-210.
[2]. جورج ناتانیل کرزن،
ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، ج 1، تهران، مرکز انتشارات علمی فرهنگی، 1362، ص 51.
[3]. سهیلا ترابی فارسانی،
تجار مشروطیت و دولت مدرن، تهران، نشر تاریخ ایران، 1384، صص 82-83.
[4]. فریبرز رئیسدانا و حسن اصغری،
زایش تاریخ (تحلیل وقایع انقلاب مشروطیت)، تهران، پانیذ، چ دوم، 1385، صص 44-45.
[5]. سهیلا ترابی فارسانی، «برآمدن سرمایه داری نوین ایرانی: بررسی موردی شرکت اسلامیه»،
تاریخ اسلام و ایران، ش 20 (زمستان 1392)، صص 35-44.
[6]. مریم حایک، «تحلیلی بر شرکت اسلامیه، تجربه اقتصاد مقاومتی در ایران دوره قاجار (1278-1289ه.ش)»،
پژوهش نامه تاریخ، ش 45 (زمستان 1395)، صص 38-39.
[7]. محسن نظری، «سهم بازار و برنامه در شکل گیری و رشد صنایع ایران (قسمت دوم): بررسی علل و موانع تاریخی رشد صنعتی در ایران»،
اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، ش 36 (خرداد و تیر 1369)، صص 46-50.
[8]. موسی نجفی،
اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چ سوم، 1384، صص 82-85.