پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مشروطهخواهی در تاریخ ایران رویدادی تحولساز در حیات سیاسی و اجتماعی کشور بود که به تشکیل انجمنهای سیاسی مختلف و متنوع انجامید. این انجمنها با ایدئولوژیها و اهداف گوناگون، سهم مهمی در شکلگیری نهضت مشروطه و تحولات پس از آن داشتند. در این نوشتار، تأثیرگذاری انجمن آذربایجان و شخصیتهایی چون تقیزاده بر سیاستهای داخلی و خارجی ایران به بررسی شده است. افزون بر آن، به موضوع چگونگی همگرایی یا تضاد میان اهداف انجمنهای مشروطهخواه و خواستههای مردم عادی نیز توجه شده است.
زمینههای تاریخی ظهور تندروها در انجمن آذربایجان
نهضت مشروطیت ایران بستری فراهم کرد که در آن جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی فرصت ابراز وجود یافتند. در میان این جریانها، تندروها تأثیر بهسزایی داشتند. ظهور این گروهها در بستر تاریخی از بیاعتمادی به نهادهای سنتی قدرت، ناکارآمدی حکومت قاجار، و فشارهای خارجی بر ایران رخ داد. دولت قاجار به دلیل ضعف در حکومتداری و امتیازدهی به بیگانگان، فضای عمومی را برای تشکیل گروههای مردمی فراهم ساخت. این گروهها در تلاش برای جبران ناکامیهای دولت، بهویژه در برابر سلطهگریهای روس و انگلیس، به سمت اتخاذ مواضع تندتر حرکت کردند.[1]
انجمن آذربایجان یکی از نمونههای شاخص این گروهها بود که بهطور خاص به دلیل حضورش در وقایع مشروطیت و تأثیرگذاری بر فضای سیاسی کشور شناخته میشود. این انجمن، که بهطور عمده از روشنفکران، مبارزان و نخبگان محلی تشکیل شده بود، هدف خود را حمایت از آرمانهای مشروطه و اجرای اصول آن در عمل قرار داده بود. بااینحال، نگرانی از تضعیف قدرت مشروطهخواهان و احتمال تسلط نیروهای ارتجاعی، این انجمن را به سوی اقدامات افراطی سوق داد. انجمن آذربایجان بهویژه به دلیل ترکیب ایدئولوژی انقلابی با مشی نظامی پررنگ شد و تأثیر بسیاری بر تحولات سیاسی آن دوره برجای گذاشت.[2] گفتمان سیاسی حاکم بر دوره مشروطه نیز در جهتگیری تندروها مؤثر بود. در فضای فکری آن زمان، گسست بین جامعه و ساختار سنتی حکومت، بهویژه شاه، تشدید شده بود. این گفتمان، که تحت تأثیر ایدههای انقلاب فرانسه و جنبشهای آزادیخواهی غربی بود، به ظهور گرایشهای افراطی در میان برخی از انجمنها، ازجمله انجمن آذربایجان، دامن زد. تندروها تلاش کردند از مشروطه نه بهعنوان یک هدف، بلکه بهعنوان ابزاری برای تغییر ریشهای ساختار سیاسی استفاده کنند.[3]
سهم تقیزاده در رهبری و هدایت انجمن آذربایجان
سیدحسن تقیزاده، یکی از اعضای عالیرتبه انجمن آذربایجان، با تأکید بر ضرورت تغییرات بنیادین، انجمن را بهسوی مشی نظامی و اقدامات قهرآمیز سوق داد. این انجمن در نهایت به نمادی از تندروی و انقلابیگری در دوران مشروطیت تبدیل شد که پیامدهای آن نهتنها در کوتاهمدت، بلکه در تحولات سیاسی ایران در دهههای بعد نیز مشهود بود.[4] تقیزاده با نطقهای خود، ایدههایش را به اعضای انجمن القا و آنان را به سوی اتخاذ رویکردهای تندروانه هدایت کرد. تقیزاده بر این باور بود که برای حفظ و تقویت مشروطیت باید از ابزارهای انقلابی استفاده کرد و این دیدگاه را در جلسات انجمن و مذاکرات مجلس مشروطه بهصراحت بیان میکرد.[5]
او انجمن آذربایجان را از یک نهاد مردمی به تشکیلاتی انقلابی و نظامی تغییر داد. اقدامات او بهویژه در مبارزه با نیروهای مخالف مشروطه و حمایت از مشروطهخواهان در تهران و سایر شهرها و تندروی در این زمینه، بسیاری را که حتی نسبت به مشروطه نقدهای مفیدی میکردند دربرگرفت. بااینحال، تکیه بیشازحد او بر قوه قهریه، موجب انتقاد برخی از دیگر مشروطهخواهان شد که نگران تأثیرات منفی این رویکرد بر وحدت و مشروعیت جنبش بودند.[6] یکی از ویژگیهای مهم تقیزاده، توانایی او در ایجاد شبکهای گسترده از حامیان و همفکران بود. او با بهرهگیری از این شبکه توانست نفوذ چشمگیری در تصمیمگیریهای انجمن و حتی مجلس مشروطه بهدست آورد. درعینحال، این نفوذ به او اجازه داد تا سیاستهای خود را بهعنوان راهبرد اصلی انجمن پیش ببرد و اهداف مدنظر خود را به عنوان اهداف مشروطه تفسیر کند.
در تحلیل سهم تقیزاده، باید به دیدگاه ایدئولوژیک او نیز توجه کرد. او معتقد بود که مشروطه تنها در صورتی میتواند موفق باشد که از حمایت همهجانبه مردمی برخوردار شود و برای رسیدن به این هدف، آماده بود تا از روشهای تندروانه استفاده کند. این دیدگاه، هرچند در کوتاهمدت به موفقیتهایی انجامید، اما در بلندمدت باعث افزایش تنشهای داخلی در جنبش مشروطه و بروز ناکامی در آن شد.[7]
تأثیرات اقدامات انجمن آذربایجان بر مشروطیت
انجمن آذربایجان در حمایت از مشروطهخواهان و مقابله با نیروهای مخالف حضور فعالی داشت. اعضای انجمن با برگزاری جلسات عمومی و سخنرانیهای روشنگرانه در پی آن بودند مردم را به اهمیت مشروطه و لزوم دفاع از آن آگاه کنند.[8] بااینحال، رویکردهای تندروانه انجمن نیز پیامدهایی منفی بههمراه داشت. تأکید بیشازحد بر قوه قهریه و اقدامات خشونتآمیز، موجب بروز اختلافات داخلی در میان مشروطهخواهان شد. برخی از رهبران مشروطه با انتقاد از این رویکردها، آن را عاملی در تضعیف انسجام جنبش و کاهش مشروعیت آن میدانستند. بنابراین، اقدامات انجمن آذربایجان، هرچند در کوتاهمدت به حفظ مشروطیت کمک کرد، در بلندمدت بر شکافهای داخلی جنبش افزود. این شکافها، در کنار فشارهای خارجی و ضعفهای ساختاری دولت مشروطه، موجب شد بسیاری از اهداف این جنبش محقق نشود و مشروطه ایران با چالشهای بزرگی روبهرو شود.[9]
مرکز غیبی؛ غیبت سیاست
تندرویهای انجمن آذربایجان در برخی گروههای دیگر تکثیر شد. مرکز غیبی، سازمان مخفی و هسته اصلی حزب اجتماعیون عامیون تبریز و به نوعی سازمان وابسته به انجمن آذربایجان، یکی از مهمترین گروههای فعال در انقلاب مشروطه ایران بود. بااینحال، تندرویها و روشهای گاه افراطی این گروه باعث ایجاد اختلافات و شکافهایی میان نیروهای انقلابی شد که در برخی موارد به تضعیف اتحاد و همبستگی میان انجمنها انجامید. مرکز غیبی را افرادی چون علی مسیو، حاجی رسول صدقیانی، حاجی علی دوافروش، و چند روشنفکر دیگر که عضو انجمن آذربایجان در تبریز بودند، در دوران اولیه جنبش مشروطه بنیان گذاشتند. این افراد با ترجمه مرامنامه حزب سوسیال دموکرات روسیه و تطبیق آن بر شرایط ایران، پایههای حزب اجتماعیون عامیون را پیریزی کردند.[10]
هدف اصلی این حزب، ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران، حذف استبداد، و دستیابی به عدالت اجتماعی بود. این سازمان بهشدت متأثر از ایدئولوژی مارکسیستی، به اصولی چون برابری طبقاتی، توزیع عادلانه منابع، و مقابله با ساختارهای فئودالی و استبدادی پایبند بود. علی مسیو و دیگر رهبران این حزب بر این باور بودند که تنها از طریق مبارزه مسلحانه و تغییرات انقلابی میتوان به آزادی و دموکراسی دست یافت. مرکز غیبی ساختاری کاملا مخفیانه و منظم داشت. به گفته کریم طاهرزاده بهزاد، یکی از اعضای حزب، فعالیتهای این گروه چنان محرمانه بود که اعضا فقط در تاریکی با یکدیگر ملاقات میکردند تا حتی امکان شناسایی یکدیگر را به حداقل برسانند. رهبری این کمیته بهطور مستقیم بر عملکرد اعضا نظارت داشت و دستورات از بالا به پایین بهصورت دقیق و بدون تخلف اجرا میشد.[11] مرکز غیبی به دلیل رویکرد تندروانه خود در تاریخ مشروطه ایران جایگاه ویژهای دارد. این گروه برخلاف برخی دیگر از گروههای مشروطهخواه، که به دنبال راهحلهای میانهروانه و تعامل با نیروهای سنتی بودند، بر مبارزه مستقیم و انقلابی با سلطنت قاجار تأکید داشت. این رویکرد نیز در ناامید شدن مردم از مشروطه مؤثر بود.
فشرده سخن
انجمن آذربایجان و شخصیتهایی چون سیدحسن تقیزاده، نمادی از تحولات پیچیده دوران مشروطه بودند که تأثیر دوگانهای در این جنبش داشتند؛ اگرچه اقدامات این انجمن نشاندهنده عزم راسخ برای دفاع از مشروطه و تحقق آرمانهای آن بود، از سوی دیگر، رویکردهای تندروانه آن موجب بروز اختلافات داخلی و تضعیف همبستگی جنبش شد. تحلیل عملکرد انجمن آذربایجان نشان میدهد که تندروی، هرچند در برخی شرایط میتواند به موفقیتهای کوتاهمدت منجر شود، در بلندمدت اغلب به ایجاد شکاف و افزایش تنشهای داخلی میانجامد. مرکز غیبی نیز با تندرویها و ایدئولوژی انقلابی خود سهم مهمی در پیشبرد اهداف مشروطه داشت، اما روشهای افراطی آن موجب شکاف در میان نیروهای مشروطهخواه شد.
پینوشتها:
[1]. رضا ضیاء ابراهیمی،
پیدایش ناسیونالیسم ایرانی: نژاد و سیاست بیجاسازی، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مرکز، 1396، صص 30-45.
[2]. یونس پارسا بناب،
تاریخ صدساله احزاب و سازمانهای سیاسی ایران (1284-1384)، واشنگتن، راوندی، 1383، صص 46-50.
[3]. لطفاﷲ آجدانی،
روشنفکران ایران در عصر مشروطیت، تهران، اختران، کتاب آمه، 1386، صص 84-90.
[4]. احمد مجدالاسلام کرمانی،
تاریخ انحطاط مجلس، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1351، صص 36-42.
[5]. سیدمحمد عزیزی،
انجمن ایالتی آذربایجان در دوره مشروطیت، تهران ، اختر، 1385، صص 37-40.
[6]. مهدی مجتهدی،
تقیزاده؛ روشنگریها در مشروطیت ایران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1357، صص 120-121.
[7]. سهراب یزدانی،
اجتماعیون عامیون، تهران، نی، 1391، صص 251-252.
[8]. ایرج افشار،
زندگی طوفانی، تهران، توس، چ سوم، 1399، صص 99-100.
[9]. عبدالحسین ناهیدی آذر،
جنبش آزادیستان، شیخ محمد خیابانی “انقلاب سوم مشروطیت، تهران، نشر اختر، 1379، صص 125-127.
[10]. صمد سردارینیا،
علی مسیو رهبر مرکز عیبی تبریز، تهران، دنیا، 1359، صص 24-27.
[11]. کریم طاهرزاده بهزاد،
قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، تهران، انتشارات اقبال، 1390، ص 100.