استمپل فقدان «یک احساس سمتگیری مشترک» در قبال انقلاب ایران و نبود همدلی بین نهادهای تصمیم گیرنده را مشکل اصلی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا میدانست: «پس از پیروزی انقلاب اوج احساسات به جایی رسید که بعضی از کارکنان وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی با هم حرف نمیزدند». او مینویسد: «آنچه در ایران اتفاق افتاد نشان داد که اشتباه، گرانتر از آنچه انتظار می رفت تمام شد».
آن دسته از آثار مکتوبی که با موضوع انقلاب اسلامی (چه در قالب کتابهای علمی و آکادمیک و چه به صورت مجموعه خاطرات) توسط نویسندگان آمریکایی منتشر شده، از برخی جهات حائز اهمیت است. واکاوی زمینهها و عوامل موثر و پیامدهای یک انقلاب کلاسیک با محوریت مذهب، از دریچه ذهن نویسنده غربی میتواند زوایای پیدا و پنهان فراوانی را روشن سازد. در این میان، نویسندگان یا صاحبنظرانی که خود نیز به عنوان خبرنگار، دیپلمات، یک فعال سیاسی یا فرهنگی از نزدیک شاهد این وقایع بودهاند ارزشی دوچندان خواهند داشت. در این نوشتار، به یکی از آثار منتشر شده در این زمینه خواهیم پرداخت.
«درون انقلاب ایران» چیست؟
«درون انقلاب ایران» نوشته «جان.دی استمپل» کتابی است که در سال 1981 میلادی و کمتر از دو سال پس از وقوع انقلاب اسلامی به چاپ رسید. استمپل که اکنون 79ساله است، صاحب کرسی استادی دیپلماسی و روابط بینالملل در دانشگاه کنتاکی آمریکاست. او به عنوان یک دیپلمات آمریکایی 24سال در انگلستان فعالیت کرده و مأموریتهایی را نیز در هند، ایران و آفریقا در سمتهای گوناگون به عهده داشته است. استمپل سابقه خدمت در وزارت دفاع را نیز در کارنامه خود دارد. استمپل از سال 1975 تا 1979م (1354-1358 شمسی) به عنوان وابسته سیاسی سفارت آمریکا در تهران به سر برد. سالهایی مهم و سرنوشتساز در روابط ایران و آمریکا. اگر چه استمپل در زمان حادثه تسخیر سفارت آمریکا در تهران نبوده و به آمریکا فراخوانده شده بود، امّا پیش از آن شاهد چگونگی وقوع انقلاب و نحوه واکنش شاه و مقامات آمریکایی نسبت به این رویداد بزرگ بود. تجربهای که در کتاب «درون انقلاب ایران» متبلور شد. در کنار دهها مقاله علمی و مطبوعاتی، «عقل سلیم وسیاست خارجی» دیگر کتاب مهم استمپل است.
چاپ نخست درون انقلاب ایران در سال 1377با ترجمه «منوچهر شجاعی» توسط موسسه خدمات فرهنگی رسا منتشر شد. چند سال پیش هم استمپل ویرایش دوم این کتاب را با اضافاتی که شامل وقایع دهههای اخیر است منتشر کرد. شم سیاسی و آشنایی استمپل با زبان فارسی باعث شد تا پیش از پیروزی انقلاب، با بسیاری از مقامات ایرانی و مخالفین حکومت شاه در تماس باشد؛ نکتهای که به درک بهتر او از شرایط و خواست انقلابیون و نحوه پاسخگویی حکومت کمک میکرد. گزارشهای متعددی که او در این باره به مقامات سفارت و واشنگتن مخابره کرد و در اسناد منتشر شده سفارت آمریکا نیز موجود است گواهی بر این ادعاست.1 او که از نزدیک خرد شدن تدریجی رژیم شاه را دیده است کوشیده تا ریشههای واقعی انقلاب ایران را شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
چرایی وقوع انقلاب از نگاه استمپل
ترجمه فارسی درون انقلاب ایران، شامل پانزده بخش است. استمپل بخش عمدهای از کتاب را به تشریح دوران حکومت پهلوی به ویژه از زمان روی کار آمدن دولت مصدق تا بهمن57 اختصاص داده و در نهایت بحران گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی و پیامدهای آن برای دو کشور ایران و آمریکا را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. چرایی وقوع انقلاب اسلامی محور مهم کتاب استمپل محسوب میشود. او در مجموع «نارساییهای سیاسی اقتصادی، نظامی و اداره کشور به شیوه استبدادی به ویژه در پانزده سال آخر رژیم شاه» را دلیل بنیادی انقلاب میداند.1
استمپل تمرکز محمدرضا پهلوی بر مدرنیزاسیون و تحولات اقتصادی و بیاعتنایی به توسعه سیاسی را عامل مهمی میداند که موجب شد شاه درباره حمایت مردم از رژیم تصور غلطی پیدا کند: «همچنان که اوضاع [اقتصادی] بهتر شد، توجه مردم بیش از پیش از مسائل حداقل رفاه، به داشتن آزادی بیان معطوف گردید. تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی به طور وسیع افزایش یافت».2 استمپل معتقد است شاه در زمانی که هنوز پایههای سلطنتنش محکم بود به شیطانی که خود میشناخت (دیکتاتوری) روی آورد و نه به شیطانی که نمی شناخت (مشارکت سیاسی غیر انحصاری).3 دورهای که دیپلمات آمریکایی از آن به «لحظه سرنوشتساز» یاد میکند.4 از نگاه او همچنین شاه فاقد درک و احساس بوده و نمیتوانست پیامد ناتوانی در انتخاب بین مشارکت مردمی در امور مملکت و یا تشدید اقدامات را پیشبینی کند.5 او «احساس عدم اطمینان شاه» و «سیاست تهدیدآمیزی را که طبیعت رژیم پهلوی بود»؛ عامل سقوط سیاسی حکومت دانسته و معتقد بود اقدام شاه در دو دهه پیش از انقلاب سبب شده بود تا هیچ نهاد مستقلی برای جلوگیری از درهم شکستن نظام وجود نداشته باشد. ضمن اینکه برخلاف تصور افکار عمومی و نگاه دولتمردان غربی «نه شاه و نه نیروهای مسلح او آنقدر نیرومند نبودند تا برای تظاهراتی که در حال نابود کردن حاکمیت بود محدودیت ایجاد کنند».6
او «احساس عدم اطمینان شاه» و «سیاست تهدید آمیزی را که طبیعت رژیم پهلوی بود»؛ عامل سقوط سیاسی حکومت دانسته و معتقد بود اقدام شاه در دو دهه پیش از انقلاب سبب شده بود تا هیچ نهاد مستقلی برای جلوگیری از درهم شکستن نظام وجود نداشته باشد.
نویسنده کتاب با رد نظریات مارکسیستی انقلاب که دهقانان و روستاییان را هسته اصلی جنبش میداند، «سازمانهای گسترده انقلابی مخفی» و «وجود شبکه مسجد» را عاملی برای سرعت گرفتن تحولات انقلابی میداند. به ویژه در یک سال منتهی به انقلاب شبکه در هم تنیده مساجد و روحانیون فعال در آن سبب شد شهروندان عادی با یک منبع اطلاعاتی دیگر که به دولت وابستگی نداشت، از جریان امور آگاه شوند. این گروههای اصلی[روحانیون]، حوادث را برای پیروان خود و سایر کسانی که علاقهمند بودند، تفسیر میکردند. بهتدریج این شکل از تبلیغ مسائل سیاسی، جانشین رسانههای گروهی دولت شد.7 در حالی که در زمان نگارش این کتاب کمتر از دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، استمپل مهم ترین پیامد انقلاب را اثبات ظهور مذهب به عنوان یک نیروی مهم سیاسی چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی میداند.8 او همچنین توانایی امام خمینی در «بسیج گروههای مختلف اجتماعی برای حمایت از یک حکومت اسلامی» را از دکترین این جنبش مهم تر میداند. 9 وابستگی روزافزون شاه به ایالات متحده نیز به عنوان یکی از عوامل انگیزشی انقلابیون از نگاه نویسنده دور نمانده است. روندی که یک سال پیش از انقلاب «به نظر میآمد[شاه] بیشتر برای مقاصد آمریکا فعالیت میکند تا هدفهای ایران.... [مخالفین معتقد بودند] شاه دست نشانده بندهوار مجری هوسهای امپریالیسم آمریکاست. شاه در جاهطلبیهای منطقهای، دیگر توجهی به مصالح و منافع کشور خود نداشت». 10
روایت استمپل از سردرگمی واشنگتن
استمپل به عنوان یک دیپلمات سفارت امریکا در تهران، در قسمتهای پایانی کتاب خود به نقد عملکرد دولت کارتر در واکنش به تحولات سال 1357 و ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است. غافلگیری، سردرگمی و تردید مقامات آمریکایی و نبود سیاست یکپارچه در مواجهه با وقایع زمان سال 57 و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی، بنمایه اصلی نقد او به دولت آمریکا و دستگاه سیاست خارجی این کشور است. او با بیان این نکته که: «اقدامات مبهم وضع بد را بدتر میکند» معتقد است که «از همان ابتدای وقوع انقلاب، حرکتهای متناقض ایالات متحده، ابهامات را در سیاست آمریکا نیرو بخشید».11 این دیپلمات آمریکایی، در جای دیگری اینگونه به این موضع میپردازد: «در درون دولت ایالات متحده شخصیتها و گروهها بیش از آنکه سیاست واحدی داشته باشند به نظریات شخصی و یا گروههای سازمانی خود چسبیدند. تفرقه در شورای امنیت ملی و به همان نحو اختلاف در سفارت تهران و تصمیم گیرندگان واشنگتن، مشکل تجزیه شدن را تصویر میکرد».12
استمپل فقدان «یک احساس سمتگیری مشترک» در قبال انقلاب ایران و نبود همدلی بین نهادهای تصمیم گیرنده را مشکل اصلی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا میدانست: «پس از پیروزی انقلاب اوج احساسات به جایی رسید که بعضی از کارکنان وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی با هم حرف نمی زدند». 13او مینویسد: «آنچه در ایران اتفاق افتاد نشان داد که اشتباه، گرانتر از آنچه انتظار می رفت تمام شد».14 استمپل اتخاذ سیاست کجدار و مریز و دفع الوقتی واشنگتن در مقابل گزارشهای ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در تهران را نشانهای از این آشفتگی در تصمیمگیری میداند. جایی که سولیوان اظهار میداشت «ما همیشه درخواست راهنمایی استراتژیک میکردیم و آنها تذکرات تاکتیکی میدادند». 15استمپل در این کتاب، گناه بی اطلاعی دولتمردان آمریکایی از اوضاع ایران را فراتر ازکارتر به ریچارد نیکسون نسبت میدهد که با قدرتمند کردن شاه در خاورمیانه و اتکا به نظریات او سفارت آمریکا را مرکز فعالیت تجاری به جای اقدامات سیاسی و اطلاعاتی کرده بود.16
انحراف از حقیقت
جان دی استمپل هم مانند اغلب صاحبنظران آمریکایی در بخشی از تحلیلهای خود از دریچه جهانبینی غربی و البته منافع دولت آمریکا به بررسی موضوعات پرداخته است. ضمن اینکه با تمام تلاشی که در ارائه یک روایت علمی و بیطرفانه از انقلاب ایران داشته نتوانسته ناراحتی خود از این رویداد و وقایع پس از آن را پنهان کند. او حامیان انقلابی امام خمینی را بنیادگرایانی میداند که «آنچه را که در جامه ایران «غربزدگی» مینامند رد میکنند و به جای آن درصدد بازگشت به راههای کهنه و نفی همه کوششهای نوسازی هستند».17 جدای از ادعاهایی که نویسنده در جای جای کتاب مطرح میکند و بدون توجه به واقعیتهای سیاسی و یا بدون توجه به مبانی اندیشه اسلام در زمینه ملکداری به بیان دیدگاههایش میپردازد، او توان روحانیت در ایجاد حکومت را نیز دست کم میگیرد. استمپل در پاپان کتابش و در ارزیابی حکومت نوپای جمهوری اسلامی، بر این اعتقاد بود که آموزهها و اعتقادات این نظام سیاسی «نه توان تشکیلاتی داردکه ایران را اداره کند و نه دارای یک فلسفه و یا برنامهای عقیدتی است که در درازمدت بتواند اکثریت مردم را جذب نماید».18 واضح است که نویسنده در آن زمان یا اطلاع چندانی از نظریه ولایت فقیه و آنچه برای چارچوب سیاسی کشور مد نظر امام خمینی قرار داشت ندارد (که بعید به نظر میرسد) و یا با چنین عباراتی قصد بی ثمر جلوه دادن این برنامهها را دارد. او در ادامه این بحث ادعای دیگری را بر این مبنا مطرح میکند که: « امروزه (سال 1981 میلادی) رهبری اسلامی از حمایت شوریده جمعی و پشتیبانی توام با نگرانی گروهی دیگر و بیعت توام با بی تفاوتی بسیاری از مردم بهرهمند است».19وقایع سالهای بعد، از جمله جنگ تحمیلی و حمایت همه جانبهای که مردم ایران از نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبر انقلاب داشتند این ادعا را نیز رد کرد.
فرجام سخن
امتیاز خاطرات یا کتابهای مقامات آمریکایی که در سطوح مختلف سیاستگذاری در وزارت امور خارجه، سازمان سیا،شورای امنیت ملی و یا دستگاه دیپلماسی ایالات متحده مشغول فعالیت بودند دسترسی به اسناد دسته اول و امکان درک وقایع به صورت مستقیم یا با کمترین فاصله زمانی است. کتاب «درون انقلاب ایران» نیز همچون آثار و خاطراتی که پیش از این توسط شخصیتهایی همچون برژینسکی، ویلیام سولیوان، جیمی کارتر و هنری کیسینجر، رابرت هایزر و... نوشته شده حاوی اطلاعات مهمی است.
این آثار آینه تمامنمایی است که بخش مهمی از رویکرد مقامات آمریکایی با مواضع حزبی و سازمانی مختلف را نسبت به حکومت شاه، انقلاب اسلامی، امام خمینی و نظام برآمده از انقلاب بیان میکند. مطالعه دقیق و نقادانه این آثار و سنجیدن آن با اسناد تاریخی و آثار علمی دیگر میتواند محققان را در چینش پازلی که تصویر بزرگ انقلاب را شکل میدهد یاری برساند. البته شرط لازم در این خصوص، نگاه همه جانبه و منطقی مخاطب بدون تاثیرپذیری از نام یا سمت پدید آورنده اثر یا راوی خاطرات است.
16 بهمن 1357. نمایی از تجمع مردم در خیابان انقلاب
پی نوشت:
1. جان.دی استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، رسا، 1377،ص7.
2. همان، ص426.
3. همان، ص427.
4. همان، ص426.
5. همان، ص429.
6. همان، ص431.
7. همان، ص130.
8. همان، ص427.
9. همان، ص428.
10. همان، ص115.
11. همان، ص413.
12. همان، صص410-411.
13. همان، ص416.
14. همان، ص423.
15. همان، ص415.
16. همان، ص7.
17. همان، ص432.
18. همان، ص428.
19. همان، ص429.