اوج فعالیت استعماری کرزن در باب ایران را باید در قضیه قرارداد ۱۹۱۹ میان وثوق الدوله و سرپرسی کاکس جستجو کرد. کرزن در این برهه براساس سیاست مصوب دستگاه سیاست خارجی انگلستان به دنبال این بود که روش و نظام مستشاری را جایگزین قیمومیت مستقیم انگلستان بر ایران کند زیرا عملا در این زمان انگلستان نمیتوانست به صورت مستقیم بر ایران سلطه داشته باشد.
لرد جرج ناتانیل کرزن از جمله سیاستمداران و مستشرقانی است که تا مقام وزارت امور خارجه انگلستان نیز ارتقاء یافت و لقب لرد نیز پیدا کرد.۱نگاه ویژه وی به شرق سبب نگارش کتبی در این حوزه نیز شد که شاید آنچه در این میان دارای اهمیت بیشتری باشد کتابی از وی با عنوان ایران و قضیه ایران باشد. کرزن به واسطه یک مسئله دیگر نیز در میان ایرانیان شناخته شده و یا شاید بتوان عنوان کرد که منفور است. براساس اسناد تاریخی لرد کرزن نقش اساسی را در وزارت خارجه انگلستان در زمینه پافشاری بر انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ میان ایران و انگلستان داشته است و در این زمینه نام وی در تاریخ ثبت شده است.
جهانگردی پیشه کرزن پیش از حضور وی در مناصب رسمی انگلستان بود و از خلال این جهانگردیها مقالات متعددی به نام وی در روزنامه تایمز لندن به چاپ رسید و بعدها مبنای کتب وی نیز شد. حضور در مجلس اعیان انگلستان از دیگر مناصبی بود که کرزن آن را تجربه کرد و سرانجام این سیاستمدار بریتانیایی در بیستم مارس 1925 بر اثر بیماری در 66 سالگی درگذشت و همواره از وی به عنوان یکی از سیاستگذاران اصلی در وزارت امور خارجه انگلستان یاد میشود. اما در مجموع باید عنوان کرد کرزن از جمله شخصیتهایی است که چهره وی در هالهای از ابهام در ایران باقی مانده است.
ایران در آیینه اندیشه کرزن
جالب است که نخستین سفر کرزن به ایران در قامت خبرنگار و ژورنالیست رقم خورد؛ کرزن خود معتقد است ایران از جمله کشورهایی است که منابع اطلاعاتی انگلستان در مورد آن بسیار اندک است و همین مسئله است که ضرورت سفر وی به ایران را از نگاه خودش دوچندان میکند. وی پس از سیاحت بخشی از قفقاز و استانبول و مناطقی از ترکمنستان از راه عشقآباد وارد خراسان شد و پس از بازدید و سیاست از چند شهر آن ایالت، راهی تهران گردید. وی توانست همراه نمایندگان سیاسی انگلیس در ایران در یکی از آیینهای سلام رسمی «ناصرالدینشاه» قاجار در کاخ گلستان حضور یابد. پس از مدت 6 ماه توقفش در ایران، اطلاعات مورد نظرش را گردآوری کرد و پس از بازگشت به کشورش و تکمیل اطلاعات از سایر منابع پیش از خودش، به تدوین نامآورترین اثرش به نام «ایران و قضیهی ایران» در دو جلد پرداخت. این سفر دستاورد مهم دیگری هم برای کرزن و هم برای دستگاه سیاستگذاری خارجی بریتانیا داشت و آن هم این بود که باید تا جایی که امکانپذیر است زمینه سلطه انگلستان را در ایران فراهم کرد و از این طریق نفوذ شوروی سابق را در این زمینه از میان برد. برای کرزن ایران یک شاهراه ارتباطی بود که انگلستان باید بر آن مسلط میشد.۲
اجرایی کردن ایدهها
کرزن پله پله مراتب ترقی را در دستگاه سیاست خارجی انگلستان طی نمود. تفاوت سفر اول وی به ایران با سفر دومش این بود که اگر وی بار اول صرفا مشاهدهگر و روایتگر وقایعی بود که در ایران رخ میداد این بار وی در مقام سیاستگذار به ایران سفر میکرد و فرصتی دست داده بود تا اندیشهای در باب شرق به صورت عام و ایران به صورت خاص را اجرایی کند. سفر دوم کرزن به ایران با واقعه دیگری نیز همزمان شده بود و آن این بود که روسها نیز درصدد بودند تا گستره نفوذ خود را به ویژه در مناطق جنوبی ایران افزایش دهند. روسها در این برهه به دلیل آنکه مظفرالدینشاه را غرق در قرضهای خود کرده بود فعالیت کنسولگریشان در بوشهر دوچندان شده بود. علاوه بر این زمزمههایی در برهه حضور کرزن شکل گرفته بود که مظفرالدینشاه قصد دارد به دلیل استقراضهای فراوانی که از روسها کرده است احداث راهآهن سراسری ایران تا خلیج فارس را به روسها واگذار کند. کرزن اما در مقام یکی از سیاستگذاران بلندپایه انگلیسی به ایران برای بار دوم سفر کرده بود تا از کلید بازرگانی هندوستان انگلیسیها محافظت کند.3
کرزن در مورد شرق به صورت عام و در مورد ایران به صورت خاص یک ایده اساسی داشت و آن هم این بود که شرق و ایران باید به صورت کامل تحت سلطه انگلستان باشند و به معنای واقعی تبدیل به مستعمره انگلستان شوند. کرزن به صورت پلکانی به این تئوری رسیده بود. وی ابتدا در قامت خبرنگار و ژورنالیست به عمده کشورهای منطقه سفر کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که انگلستان باید از سویی رقیبی قدر به نام شوروی را از میدان خارج کند...
کرزن البته در این سفر و در راستای عملیاتی کردن منویات دولت انگلستان سد نفوذ روسها را فقط در ایران مسدود نکرد بلکه تلاش نمود حلقهای در اطراف ایران تشکیل دهد و به همین دلیل براساس اسناد تاریخی بلافاصله به کشورهای عربی اطراف ایران نیز سفر کرد و قراردادهای متعددی مبنی بر همکاری با شیوخ منطقه منعقد کرد و آنان را نیز رسما جیرهخوار انگلستان کرد. این سیاست پیادهسازی شده از سوی کرزن بعدها تأثیر خود را در سیاست خارجه انگلستان گذاشت.۴
کرزن؛ پرچمدار سلطه مطلق بر ایران
در میان سیاستمداران انگلیسی شاید معدود افرادی را مانند کرزن بتوان یافت که معتقد بودند باید تحت هر شرایطی سلطه مطلق انگلستان بر ایران حفظ شود و حتی باید گسترش یابد. نمونه این مسئله را میتوان در جریانات پس از جنگ جهانی اول و وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه مشاهده کرد. پس از این جریانات کرزن همچنان معتقد بود که نباید از ایران خارج شد زیرا این مسئله ممکن است مجددا زمینه سلطه روسها بر ایران را با وجود شکستهای اخیر آنها فراهم کند و البته گروهی از سیاستمداران انگلیسی نیز معتقد بودند حال که روسها از ایران خارج شدهاند بهترین فرصت است تا هزینههای متعدد و بی پایان صورت گرفته در ایران پایان بیاید و انگلیس نیز از ایران خارج شود.۵
کرزن و مسئله قرارداد ۱۹۱۹
اوج فعالیت استعماری کرزن در باب ایران را باید در قضیه قرارداد ۱۹۱۹ میان وثوقالدوله و سرپرسی کاکس جستجو کرد. انتصاب لرد کرزن به وزارت امور خارجه انگلیس در این میان تحولی اساسی بود تا وی تمامی ایدههایی را که در مورد ایران داشت پیادهسازی کند. کرزن که قبل از این به کمیته ایران ــ شعبههای از کمیته وزارت امور خارجه انگلیس ــ دستور داده بود سیاست جدید انگلیس در ایران را تدوین کند، اکنون فرصت ایدهآلی یافته بود تا سیاست مستعمرهسازی ایران را عملی نماید. کرزن در این برهه براساس سیاست مصوب دستگاه سیاست خارجی انگلستان به دنبال این بود که روش و نظام مستشاری را جایگزین قیمومیت مستقیم انگلستان بر ایران کند زیرا عملا در این زمان انگلستان نمیتوانست به صورت مستقیم بر ایران سلطه داشته باشد. مذاکرات میان انگلستان و وثوقالدوله البته به صورت محرمانه دنبال شد.6 در تمامی این مذاکرات که کرزن به صورت مستقیم بر آن نظارت داشت ایجاد نظام مستشاری کامل انگلستان در ایران به عنوان یک هدف اصلی از سوی مذاکره کنندگان دنبال میشد. مذاکرهکنندگان انگلیسی از فترت میان مجلس سوم و چهارم ایران نهایت استفاده را بردند و مذاکرات را در منطقهای به نام پسقلعه که فرسخها از مرکز شهر تهران دور بود دنبال کردند تا از این طریق رسانهها و مطبوعات بویی از مذاکرات نبرند.6 قرارداد ۱۹۱۹ مدنظر انگلیسیها و لرد کرزن ایران را تبدیل به سایه و بدلی از دولت انگلستان میکرد که در تمامی امور اقتصادی و مالی کاملا تحت سلطه انگلستان بودند.
نتیجهگیری
کرزن در مورد شرق به صورت عام و در مورد ایران به صورت خاص یک ایده اساسی داشت و آن هم این بود که شرق و ایران باید به صورت کامل در سلطه انگلستان باشند و به معنای واقعی تبدیل به مستعمره انگلستان شوند. کرزن به صورت پلکانی به این تئوری رسیده بود. وی ابتدا در قامت خبرنگار و ژورنالیست به عمده کشورهای منطقه سفر کرده بود و از نزدیک اوضاع و شرایط آنها را سنجیده بود و در این میان به این نتیجه رسیده بود که انگلستان باید از سویی رقیبی قدر به نام شوروی را از میدان خارج کند و سپس سلطه مطلق خود را بر منطقه و ایران فراهم کند. وی زمانی که در قامت وزیر خارجه انگلستان قرار گرفت بهترین فرصت را برای پیادهسازی افکار خود یافت. مهمترین اولویتی که کرزن در ایران دنبال میکرد مسئله نفت بود. وی به اهمیت این ماده حیاتی و قلب تپنده ایران پی برده بود و البته نگرش وی در این زمینه نیز منفعتطلبانه و به سود منافع اقتصادی انگلستان بود زیرا یکی از مؤلفههای مهم برای بازسازی اقتصاد جنگی بریتانیا در دوره پس از جنگ، نفت ایران به شمار میرفت. ایران برای کرزن و دستگاه دیپلماسی انگلستان اهمیتی دیگر نیز داشت و آن هم این بود که ایران دروازه ورود به هندوستان محسوب میشد و ایران یک عنصر ضعیف در حلقه حفاظت از هندوستان بود و باید تقویت میشد. ایران در اندیشه کرزن نقشی واسطهای اما مهم ایفا میکرد. وی با انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ در نهایت در پی این بود که منتهای اندیشه خود در مورد ایران را عملیاتی کند و ایران را تبدیل به مستعمره ابدی انگلستان کند.
شماره آرشیو: 1-4082-193ک
پی نوشت:
1.جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ج1، ترجمهی غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی و فرهنگی، چ ششم، 1387، صص3 ـ 5.
۲.محمود افشار یزدی، سیاست اروپا در ایران؛ اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1358، ص409.
۳.لرد کرزن در خلیج فارس بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370، صص 4 ـ 5.
۴.خاطرات سیاسی سرآرتور هاردینگ وزیر مختار بریتانیا در ایران در عهد سلطنت مظفرالدینشاه قاجار از دوران مأموریتش در هندوستان، مصر و ایران، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، کیهان، 1370، صص 223 ـ 244.
۵.محمدعلی همایون کاتوزیان، «مبارزه با قرارداد 1919م. ایران و انگلیس»، ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره پیدرپی پنجم و ششم (بهمن و اسفند 1377)، ص6.
۶.جواد شیخالاسلامی، سیمای احمد شاه قاجار، ج 1، تهران، نشر گفتار، چ دوم، 1372، ص 186.