جمعه خونین مصادف با 17 شهریور 1357 یکی از نمادهای انقلاب اسلامی است که تقابل میان رژیم پهلوی و مردم را شدت بیشتری بخشید. کشتار مردم در میدان ژاله تمام گزارههای موجود درباره اصلاح حکومت پهلوی را نقض و مبارازت انقلابی را تشدید کرد. این رویداد در پی ایجاد دولت آشتی ملی شریفامامی رخ داد. اقدام به کشتار مردم آن هم در دولتی با چنین شعار مسالمتجویانهای تناقضها و سردرگمی رژیم پهلوی را آشکار کرد. در واقع جمعه سیاه نشانه ضعف رژیم پهلوی و آخرین نفسهای آن بود. این نوشتار چرایی آتش گشودن دولت آشتی ملی به روی مردم را بررسی میکند.
دولت آشتی ملی
افزایش اعتراضات و تظاهرات وسیع و سلسلهوار مردم در شهرهای مختلف از اواخر سال 1356، شاه را که سردرگم وضعیت موجود بود، در شهریور سال 1357 تسلیم فشار نیروهای خواهان حل مسالمتآمیز بحران کرد، اما او به واگذاری قدرت فکر نکرد،1 بلکه تنها به تغییر نخستوزیر پرداخت و در 5 شهریورماه، جعفر شریفامامی را جایگزین جمشید آموزگار کرد. سرالدون گریفیث، از نمایندگان سابق پارلمان انگلیس که شاهد تغییرات آن زمان ایران بود و با مقامات ایران ارتباط داشت، در کتاب خود با عنوان «ایران پرتلاطم»، در توصیف شریفامامی میگوید: جانشین آموزگار کمفکرتر از او و سنش بیش از هفتاد سال بود. انتخاب شریفامامی، رئیس مجلس سنا و بنیاد پهلوی، یعنی سازمانی که پول شاه و خانوادهاش را در هتلها و کازینوهای ایران و آسمانخراشهای نیویورک سرمایهگذاری میکرد، یک فاجعه بود. این گزینش در این میان سودمند نبود.2 سیر تحولات بعدی صحت ادعای او را ثبات کرد.
گریفیث میگوید: شریفامامی از طرف شاه به ارتش دستور داده بود تا خود را برای یک حکومت نظامی آماده کنند، اما دستور خود را لغو کرده بود. به گفته گریفیث، شاه در این وضعیت از حمله بیماری سرطان رنج میبرد و از سویی شاهد بحران کشور بود. او از نخستوزیرش راه چاره را درخواست کرده و شریفامامی در پاسخ گفته بود: هیچ کس به من محل نمیگذارد؛ من نمیدانم چه باید کرد.3 این خود شاهدی بر ناآگاهی رژیم از شرایط موجود و پریشانیهای شاه و اطرافیانش در مقابل روند اعتراضات بود.
محسن میلانی شریفامامی را فردی واجد هوش سیاسی ولی فاقد پایگاه مردمی میداند. میلانی او را «نماد یک نظام منحط و فرسوده» معرفی میکند که «اپوزیسیون برای ساقط کردن آن تلاش میکرد». از این منظر شریفامامی «آخرین شانس شاه برای مهار آشوب انفجارآمیز جاری به حساب میآمد»،4 اما آنچه مشخص است، این است که در شرایط بحرانی تابستان 1357 تغییر نخستوزیر نمیتوانست کارساز باشد، آن هم با برگزیدن چهره دیگری از نیروهای معتمد شاه که فاقد محبوبیت و اعتبار در میان مردم بود.
بااینحال شریفامامی راه نجات شاه را تشکیل دولت آشتی ملی دانست. او که صدای انقلاب مذهبی مردم را شنیده بود گمان میکرد با وعده اصلاحات میتواند جلوی حرکت انقلابیون را بگیرد و این اشتباهی مسلم بود. شریفامامی، اولویت نخست خود را آرام کردن روحانیت و نفوذ در میان آنان قرار داد؛ چه از نقش و نفوذ روحانیت در میان انقلابیون آگاه بود. بنابراین به اعمال اقداماتی همچون حذف سمت وزیر مشاور دولت در امور زنان و تأسیس وزارتی با عنوان اداره موقوفات مذهبی، بستن چندین قمارخانه و تعطیلی بسیاری از کلوپهای شبانه، راهاندازی دوباره تقویم اسلامی، [برای اطلاع بیشتر رک: توهم یک تغییر] آزادی عمل دادن به احزاب سیاسی، برداشتن سانسور مطبوعات، اجازه پخش تلویزیونی به مذاکرات مجلس و تدوین برنامه مبارزه با فساد، افزایش حقوق کارمندان دولت در سراسر کشور، صدور دستور مجازات سریع عاملان قتل عام معترضان شهرهای تبریز و اصفهان، انحلال حزب رستاخیز،5 برکناری تعدادی از بهائیان از پستهای دولتی و دادن وعده برگزاری انتخابات آزاد پرداخت.6 حتی روزنامههای کثیرالانتشار تصویر بزرگ و تمامصفحه امام خمینی را در صفحه نخست خود منتشر کردند که نشان میداد دولت قصد مذاکره با امام را دارد.7 ولی این اقدامات بر اختلافات داخلی موجود میان خشونتگرایان و مسالمتجویان حلقه شاه افزود و در مقابل، توان نیروهای انقلابی را افزایش داد؛ چه هزاران نفر از ایرانیان تبعیدی به ایران بازگشتند8 و به خیل معترضان پیوستند.
واکنش انقلابیون
در مقابل اقدامات رژیم پهلوی، امام خمینی با هوشمندی در تاریخ 6 شهریور 1357 پیامی به ملت ایران فرستاد و نخستوزیری شریفامامی را «توطئه خطرناکی» نامید که با اندکی سستی و تغافل ملت به مأیوس شدن از بهدست آوردن آزادی و استقلال و حقوق بشر منجر میشود. امام تغییر نخستوزیر از آموزگار به شریفامامی را تبدیل مهره به مهرهاى دانست که «از اول با اسلحه فریب و ریاکارى وارد میدان شده است به امر شاه، توطئه اغفال ملت و شکستن نهضت اسلامى است، ... اکنون که ثابت شد توپ و تانک و ارعاب و تهدید در مقابل ملت بهپاخاسته اثر خود را از دست داده، دست به نیرنگ شیطانى زده و با مطالب بسیار اغفالکننده مىخواهد جنایتها و خیانتهاى خود را ادامه دهد».9 امام ایده حکومت آشتی ملی شریفامامی را به چالش کشید که در محیطى «حکومت آشتى ملى» را اعلام مىکنند که «توپها و تانکها و مسلسلها توسط ارتش و سایر مأموران در شهرستانها مشغول سرکوبى ملتى است که حقوق اولیه بشر و اجراى احکام اسلام را خواستار است».10
سرالدون گریفیث: انتخاب شریفامامی، رئیس مجلس سنا و بنیاد پهلوی، یعنی سازمانی که پول شاه و خانوادهاش را در هتلها و کازینوهای ایران و آسمانخراشهای نیویورک سرمایهگذاری میکرد، یک فاجعه بود
ایشان آشتى کردن با رژیم پهلوی را هدر دادن خون عزیزان اسلام و سرفرود آوردن در برابر رژیم ظالمانه و خیانتکار پهلوى خواند و آشتی روحانیت با رژیم را در شرایطی که «احکام مسلّمه اسلام» رفته و «مخازن کشور» غارت شده و رژیم به کشتارهاى بىرحمانه دست زده است غیرممکن دانست. امام خمینی همچنین خطاب به رژیم پهلوی گفت: خواست ملت از تظاهرات این چند ماه بهدست میآید اینکه رژیم پهلوی را نمیخواهند. «خواست ملت این است، نه وعده پوچ احترام به علما و نه بستن موقت قمارخانهها، و نه امر بىارزش ــ از نظر قانون ــ به کار بردن تاریخ اسلامى به طور فریبکارانه و موقت» و در خاتمه نیز مردم را به تداوم نهضت فراخواند.11
بدین ترتیب در شرایطی که به شهادت اغلب نزدیکان و کارشناسان، شاه در سردرگمی و تردید چه باید بکنم به سر میبرد و در شرایط ضعف حتی ناچار به عقبنشینی و اصلاحاتی شده بود، مردم تحت رهبری امام خمینی قدرتمندتر و مصممتر شدند و میدانستند چه باید بکنند و هدف خود را حذف شاه و سقوط رژیم پهلوی به هر قیمتی تعیین کرده بودند. بنابراین این اصلاحاتِ اندک و دیر صورتگرفته، نمیتوانست پاسخگوی خشم خروشان آنها باشد. در نظر مردم، شریف امامی یک عنصر فریبکار، مسلماننما و فاسد بود12 و این اصلاحات، ساختگی و فریبکاری حکومت بهشمار میرفت. در واقع هیچ یک از معترضان اصلاحات شریفامامی را باور نکرده بود.13
عدم پذیرش اقدامات شریفامامی و پذیرش پیام امام در تداوم نهضت از سوی مردم در سلسله تظاهرات شهریورماه و پس از آن خود را نشان داد؛ برای مثال در تظاهرات روز 13 شهریور جمعیتی حدود 250 هزار نفر به دعوت امام خمینی به خیابانها آمدند و طی تظاهراتی آرام به سربازان مسلح گل دادند. تا سه روز دیگر تظاهرات گسترده ادامه داشت و جمعیتی حدود نیممیلیون نفر خواهان برچیده شدن سلطنت پهلوی، بیرون راندن آمریکا و استقرار جمهوری اسلامی شدند.14 این تظاهرات پیاپی علاوه بر نشان دادن قدرت انقلابیون تا حدودی شکست برنامه سازشکارانه شاه را نشان داد. افزایش حجم تظاهرات و نپذیرفتن ایده آشتی ملی از سوی مردم شکست این ایده را به رژیم پهلوی آشکار کرد. بنابراین عقبنشینی شاه که با فرمان اجرای اصلاحات نمایان شده بود، این بار در شکلی دیگر نمایان گردید. رژیم پهلوی در وحشت و رعب تظاهرات گذشته، شریفامامی را واداشت تا حکومت نظامی اعلام نماید و مقررات منع عبور و مرور در تهران و یازده شهر دیگر را در شباهنگام 16 شهریور برقرار سازد؛ سپس شریفامامی ژانرال غلامعلی اویسی را به فرماندار نظامی تهران برگزید.15 اویسی که از طرفداران اعمال خشونت در راستای حل بحران بود،16 تظاهرات باشکوه مردم در داخل و حوالی میدان ژاله را برنتابید و پلیس به خاطر آنچه نادیده انگاشتن مقررات منع عبور و مرور نامید به سوی مردم شلیک کرد و کشتار وسیعی صورت داد.17
سراسر روز 17 شهریور تیراندازی ادامه داشت و بالگردهای نظامی نیز به زاغهنشینهای جنوب تهران حمله و تیراندازی کردند. دولت به طور رسمی اعلام کرد 86 نفر کشته شدند، اما گفته شده که در پزشکی قانونی تهران 3000 جسد وجود داشت. این روز اعلان جنگ مستقیم دولت به مردم بود. بعد از آن صدها چهره سیاسی دستگیر و در روز 26 شهریور در 12 شهر حکومت نظامی اعلام شد. از 18 شهریور نیز اعتصابات بلندمدت کارگران شرکت نفت آغاز شد و این اتفاقات پی در پی مصالحه را به امری غیرواقع و رویا تبدیل کرد.18
در واقع حکومت نظامی در راستای کشتار و ارعاب مردم اعلام شد و فاجعه جمعه سیاه را رقم زد؛ آنچه شکست سیاستهای شریفامامی مبنی بر دولت آشتی ملی را به صورت عینی و علنی نمایان کرد؛ چه آتش گشودن بر مردم از سوی دولت آشتی ملی یک طنز تلخ و واقعی بود که تناقض، سردرگمی و ضعف رژیم پهلوی را پیش از پیش آشکار ساخت و بر توان انقلابیون افزود. اتفاقات پس از جمعه سیاه نیز نشان داد اصلاحات دولت شریفامامی که قرار بود یک مسکن باشد تجویزی اشتباه بود و در حد یک نمایش از سوی مردم پذیرفته شد؛ این امر از سویی موجب تشدید اختلافات درونی حلقه اطرافیان شاه و افزایش تردیدها و سردرگمیهای حکومت گردید.
در واقع رژیم پهلوی که در صدد بود با این اصلاحات در میان انقلابیون و به ویژه قشر مذهبی اختلاف افکند خود به اختلاف دچار شد. از سویی نیز این اصلاحات از سوی مخالفان نمایشی از عقبنشینی شاه بود و ضعف رژیم پهلوی را بر مخالفان بیشتر آشکار ساخت. همین نیز موجب شد پیشرویهای مردم تندتر شود. همچنین هوشیاری امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب در توطئه خواندن این اصلاحات و درخواست از مردم برای تداوم نهضت تا برافکندن سلطنت پهلوی رژیم را عصبانی کرد تا ماهیت اصلی خود را بنمایاند. آتش گشودن به روی مردم در 17 شهریور از آشکار شدن شکست ایده دولت آشتی ملی برمیخاست و موجب غلبه حامیان خشونت در حلقه اطرافیان شاه شد و ضعف پهلوی در قالب کشتار مردم نمایانتر گردید، اما بر توان انقلابیون افزوده شد؛ چنانکه رویدادهای پس از جمعه سیاه نشان داد انقلاب در مسیری غیرقابل بازگشت افتاده بود و همچنان پرقدرت پیش میرفت.
.
روزنامه «لوموند» اقدامات شریفامامی درباره تعطیلی کازینوها را به مسخره گرفته و نوشته است: «... شریفامامی قمارخانههایی را تعطیل کرد که تا دیروز خودش ــ به عنوان سرپرست بنیاد پهلوی ــ اداره امور آنها را به عهده داشت»
جعفر شریفامامی در حال مصاحبه با خبرنگاران
شماره آرشیو: 4096-7ع
پی نوشت:
1. محسن میلانی، شکل گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1383، ص 218.
2. سر الدون گریفیث، ایران پرتلاطم، ترجمه فرید جواهرکلام، تهران، نشر آبی، ص 138.
3. همانجا.
4. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ص 218.
5. همان، ص 219.
6. جان فوران، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ص 561.
7. همان، ص 562.
8. محسن میلانی، همان، ص 219.
9. صحیفه امام، ج 3، ص 449.
10. همانجا.
11. همانجا.
12. محمد طحان، تاریخ شفاهی قیام 17 شهریور 1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، صص 38-43.
13. محسن میلانی، همان، ص 219.
14. جان فوران، همان، ص 562.
15. محسن میلانی، همان، ص 220.
16. همان، ص 218.
17. همان، ص 220.
18. جان فوران، همان، ص 562.