شهریور ۱۳۲۰ و حضور نیروهای متفقین در ایران را صرفا نباید به عنوان یک اشغال نظامی صرف تصور کرد، بلکه مسائل پس از اشغال ایران بیانگر این بود که کشورهایی همچون انگلستان، آمریکا و شوروی به دنبال اثرگذاری بلندمدت در حوزه مسائل ایران هستند و حیطه فرهنگ را به عنوان عرصهای با آثار بلندمدت برای گستره نفوذ خود تعریف کرده بودند
شهریور ۱۳۲۰ و حضور نیروهای متفقین در ایران را صرفا نباید به عنوان یک اشغال نظامی صرف تصور کرد، بلکه مسائل پس از اشغال ایران بیانگر این بود که کشورهایی همچون انگلستان، آمریکا و شوروی به دنبال اثرگذاری بلندمدت در حوزه مسائل ایران هستند و به حضور نیروهای نظامی در ایران اکتفا نکرده و حیطه فرهنگ را به عنوان عرصهای با آثار بلندمدت برای گستره نفوذ خود تعریف کرده بودند و در این راستا دست به تعریف انجمنهای روابط فرهنگی زدند؛ انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی نیز در واقع یکی از نتایج اشغال نظامی ایران در شهریور 13۲۰ بود.
تاریخچه یک انجمن
راهاندازی انجمن روابط فرهنگی شوروی با کشورهای دیگر (وکس) نخستین محک خود را در مورد ایران در بوته آزمایش قرار نداده بود، بلکه پیش از این نیز آنها با سایر کشورها چنین روابطی را در قالب انجمن تجربه کرده بودند. نطفه اولیه این انجمنها را باید در سالهای پس از ۱۹۲۵م جست که شوروی با هدف ترویج افکار انقلابی خود به تأسیس این انجمنها در کشورهای دیگر دست زد؛ شعبهای از این انجمن نیز در نهایت در نخستین سالهای دهه 13۲۰ و همزمان با خروج رضاخان از کشور در ایران مشغول بهکار شد. البته پیش از این تاریخ نیز یک بار دیگر انجمنی مشابه با کارکرد گسترش روابط فرهنگی ایران و شوروی راهاندازی شده بود که تجربه موفقی نبود.
گروه ۲۳ نفره
در آبانماه سال ۱۳۲۲، ۲۲ نفر از سیاستمداران و رجال ایرانی که افرادی مانند سعید نفیسی، رشید یاسمی، علی سهیلی (نخستوزیر وقت)، بدیعالزمان فروزانفر، محمد ساعد، حمید سیاح و ناصر اعتمادی در میان آنان بودند همراه ماکسیموف، کاردار سفارت شوروی در ایران، گرد هم آمدند تا خروجی این گردهمایی تصویب اساسنامهای برای انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی باشد و در نهایت نیز در اسفندماه سال ۱۳۲۲ انجمن روابط فرهنگی ایران با شوروی به صورت رسمی کار خود را آغاز کرد۱ و بلافاصله نیز دارای شخصیت حقوقی شد.۲
انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی یک شاخه مستقل از سایر انجمنهای فرهنگی شوروی با سایر کشورها نبود و عملا زیرمجموعه کلی همان «خانه فرهنگ شوروی» یا «وکس» محسوب میشد و تمامی فعالیتهای انجمن نیز با هماهنگی این نهاد پیش میرفت.۳
ریاست اشتراکی اما افتخاری
سلسله مراتب در چارت و ساختار اداری انجمن فرهنگی ایران و شوروی نیز در نوع خود جالب توجه بود؛ در حالی که این انجمن در ایران تشکیل شده بود، دستورالعملها کاملا مطابق با خانه فرهنگ شوروی بود، اما در رأس هرم انجمن، ریاستی اشتراکی با حضور نخستوزیر وقت ایران و سفیر کبیر شوروی در ایران حضور داشت که بر این مبنا علی سهیلی و میخائیلوف در سال ۱۳۲۲ به عنوان رؤسای اشتراکی آن برگزیده شدند.۴
سیزده کمیسیون
انجمن از همان ابتدا بنای خود را بر این قرار داده بود که با گسترش فعالیتها، شعب خود را نیز در شهرهای مختلف ایران راهاندازی کند، اما به صورت اولیه، شعبه مرکزی در تهران راهاندازی شد و بلافاصله با هدف بهبود فعالیتها کمیسیونهایی برای انجمن در نظر گرفته شد که با گذشت زمان تعداد این کمیسیونها به سیزده مورد رسید که از آن میان میتوان به کمیسیونهایی همچون زنان، آموزش و پرورش، شطرنج، ادبیات و نشریات، موسیقی، تئاتر و سینما، ورزش، جهانگردی و بهداشت اشاره کرد.
انجمن بعدها مطابق اساسنامه تلاش کرد فعالیت خود را در نقاطی غیر از تهران نیز گسترش دهد و به صورت اسمی حدود ۳۴ شعبه در شهرستانهای مختلف ایران دایر کرد، اما عملا اوج فعالیت انجمنهای شهرستانی نیز مربوط به همان ماههای اولیه راهاندازی بود و عملا به جز شعبه مشهد و تبریز به دلیل مشکلات مالی و همچنین عدم توجه کافی از سوی شعبه مرکزی انجمن، تجربه موفقی در کارنامه شهرستانی انجمن به ثبت نرسید.
بحران آذربایجان در این میان بر کارکردهای انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی نیز اثر خود را گذاشت و تا حدودی زمینهساز افول کارکردی انجمن شد. بحران نفت شمال نیز مسئله دیگری بود که سبب افول انجمن شد و البته مسئلهای را نیز در این میان عیان کرد
کارکردهای انجمن
همچنان که از عنوان انجمن پیداست قرار بود از طریق این انجمن فرهنگ شوروی در میان ایرانیان بیشتر و بهتر معرفی شود و متقابلا شوروی نیز با دستاوردهای فرهنگی، هنرهای زیبا و ادبی ایران آشنا شود. ترجمه متون، نمایش فیلمهای سینمایی، حضور در المپیادهای ورزشی دوجانبه در هر دو کشور، تأسیس کتابخانه و مبادله کتاب و ایجاد تورهای گردشگری و جهانگردی، گسترش همکاریها و بازدیدهای بینالطرفین در حوزه باستانشناسی و تشکیل نمایشگاههای هنرهای زیبا بخشی از ابزارهایی بود که مقرر بود انجمن با بهکارگیری آنها زمینه آشنایی بیشتر دو طرف با فرهنگ یکدیگر را فراهم سازد.
بحران آذربایجان
روابط میان ایران و شوروی در دوران پس از شهریور 13۲۰، از جنس روابط زیگزاگی و سینوسی بوده است؛ به این معنا که هیچگاه از یک سیر خطی پیروی نکرد و عوامل مختلفی زمینهساز این مسئله شد که روابط فراز و فرود داشته باشد، بحران آذربایجان در این میان بر کارکردهای انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی نیز اثر خود را گذاشت و تا حدودی زمینهساز افول کارکردی انجمن شد. بحران نفت شمال نیز مسئله دیگری بود که سبب افول انجمن شد و البته مسئلهای را نیز در این میان عیان کرد.
مطابق اساسنامه انجمن، نخستوزیر وقت ایران به صورت اشتراکی و افتخاری ریاست انجمن را برعهده داشت، اما مسئله نفت شمال سبب شد احمد قوام از ریاست حتی افتخاری انجمن نیز کنار گذاشته شود! و خود این موضوع این مسئله را اثبات کرد که حتی انجمنی ولو فرهنگی میان ایران و شوروی نیز بسیار متأثر از سیاستهای حکومت مرکزی شوروی و متأثر و ملهم از مسائل سیاسی فیمابین است.
بعدها این جنس مشکلات در دوره نخستوزیری عبدالحسین هژیر نیز شکل گرفت و تداوم بحران روابط میان ایران و شوروی سبب شد هم انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی و هم مدرسه روسها به صورت موقت تعطیل شوند.۵
حزب توده و انجمن
نکته دیگر این بود که بسیاری از اعضای حزب توده یا به صورت رسمی در انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی عضو بودند یا اینکه در برخی جلسات انجمن رفتوآمد و یا سخنرانی داشتند؛ بعدها که بهویژه در جریان ترور شاه در سال ۱۳۲۷ حزب توده غیرقانونی اعلام شد۶ بسیاری از اعضای حزب نیز از حضور در جلسات حزب محروم شدند و خود این مسئله نیز ضربه دیگری بر پیکره نیمهجان یک انجمن اسما فرهنگی وارد نمود.
افول تدریجی انجمن
این جنس مخالفتها با فعالیتهای انجمن هم به دلیل بحران روابط ایران و شوروی هم به دلیل غیرقانونی شدن فعالیت حزب توده و هم به دلیل تکرخدادهایی که بعضا موضع خصمانه شوروی نسبت به ایران را برجسته میکرد، بعدها به مجلس ایران نیز کشیده شد و در ایام پس از کودتای ۲۸ مرداد 13۳۲ نیز تشدید شد؛ به نحوی که برخی از نمایندگان انجمن را مرکز فساد و توطئه یا مرکز و پایگاه جاسوسی معرفی کردند و با ادامه فعالیت آن مخالف شدند. حتی بهبود روابط ایران و شوروی در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد 13۳۲ نتوانست پیکر نیمهجان انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی را احیا کند.
فروپاشی شعب شهرستانی
البته در این میان نباید از مشکلات متعدد مالی که خود انجمن نیز با آن دست و پنجه نرم میکرد بهسادگی گذر کرد؛ انجمن بسیار متکی به اعضایش و البته حق عضویت آنها بود، اما در شرایطی که اعضا روز به روز بهویژه پس از غیرقانونی شدن حزب توده ریزش میکردند، انجمن نیز از یکی از مهمترین منابع مالی خود محروم میشد. بسیاری از شعب شهرستانی نیز با این شرایط دیگر توجیهی برای فعالیت نداشتند؛ زیرا نمیتوانستند از محل فروش کتاب، نمایش فیلم، اشتراک مجله یا کمکهای اعضای خود ادامه حیات دهند و به همین دلیل بود که در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد عملا شعب شهرستانی تعطیل شد.۷
فرجام سخن
انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با یک رویکرد ایدئال و آرمانگرا شروع به فعالیت کرد، اما از همان ابتدا نیز مشخص بود که تعیینکننده نهایی سازوکارهای آن، وکس یا همان خانه فرهنگ شوروی است و شاید این نخستین ایرادی بود که یک انجمن برای روابط همطراز فرهنگی قرار بود داشته باشد. نکته دیگر این است که این انجمن بسیار متأثر از رخدادهای سیاسی بود؛ غیرقانونی شدن حزب توده، ترور شاه، فعالیتهای بیرمق و نمایشی شعب انجمن در شهرستانها، مخالفت برخی نمایندگان مجلس ایران با ادامه فعالیت انجمن و همچنین بحران در روابط میان ایران و شوروی همه و همه مسائلی بودند که در کارکردهای انجمن اثر گذاشتند. در نهایت انجمن که در برههای بهویژه در سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ در دیپلماسی فرهنگی ایران و شوروی تا حدودی توانسته بود اثرگذار واقع شود در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد عملا به بوته فراموشی و اضمحلال شعب شهرستانی سپرده شد و به فعالیت حدود یک دههای خود پایان داد.
نشست انجمن فرهنگی ایران و شوروی با حضور محمدرضا پهلوی و آناستاس میکویان در مسکو
شماره آرشیو: 125006-275م
پی نوشت:
1. سعید نفیسی، «تاریخچه انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی»، نشریه پیام نو، سال اول، ش 1، صص ۵۸-۶۲.
2. حسین آقازاده، فرهنگ نیلگون در سرزمین روس، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۳، ص ۲۹.
3. جرج لنزوسکی، رقابت روسیه و غرب در ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۵۶، ص ۲۲۵.
4. سعید نفیسی، همان، ص ۵۸.
5. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده)، تهران، قومس، ۱۳۷۶، ص ۱۵۸.
6. مازیار بهروز، شورشیان آرمانخواه، تهران، ققنوس، ۱۳۸۸، ص ۳۷.
7. اصغر مقدم راد، روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی در فاصله سالهای 1917 تا 1977، تهران، بی نا، ص 73.