ابعاد حضور آمریکا در ایران بعد از کودتای 28 مرداد 1332

زیربنای سیاست‌های امنیتی پهلوی دوم

برخلاف کشورهای مستقل، ایران دوره پهلوی فاقد دکترین امنیت ملی همخوان با نیازهای سیاسی، جغرافیایی و تحولات زمانه بود که علت تدوین نشدن آن را باید در عبارت کلیدی و مهم محمدرضا پهلوی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 جست
زیربنای سیاست‌های امنیتی پهلوی دوم
 
بررسی سیر تحولات تاریخی میان دو کشور علاوه بر نحوه تکوین و تداوم روابط میان کشورها، بیانگر نقاط عطف تاریخی در این مناسبات است. یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی در عصر پهلوی دوم کودتای 28 مرداد 1332 و پیامدهای پس از آن است؛ کودتایی که سرانجام به سلطه استعمار پیر در ایران پایان داد. در واقع برنامه‌ریزی و اجرای کودتای 28 مرداد آغازی برای حضور جدی آمریکا و قرارگیری این کشور به جای انگلستان در سپهر سیاست ایران بود. این کودتا فرایند گذار از نظام استبدادی را در مراحل ابتدایی خود خفه کرد و از سوی دیگر موجب تثبیت جایگاه آمریکا در ایران به عنوان قدرت تأثیرگذار شد.
 
تاریخ روابط سیاسی ایران و آمریکا و مسئله نفوذ اگرچه در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل بررسی است، اما حوزه امنیتی یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی بود که آمریکایی‌ها تلاش کردند طی سال‌های پس از کودتا با انجام اقداماتی بر آن مسلط شوند. بر این مبنا تبیین و تحلیل قواعد رفتاری ایران عصر پهلوی، نیازمند توجه به نفوذ آمریکا به مثابه قدرتی بزرگ و اثرگذار در سیاست‌های امنیتی کشور است؛ نفوذی که به اشکال مختلف امنیت ملی وابسته، تأسیس ساواک و عضویت در پیمان بغداد دیده شد.
 
دکترین امنیت ملی وابسته
تعاریف مختلفی از امنیت ملی ارائه شده است، اما یکی از نخستین تعریف‌ها عبارت است از: یک ملت وقتی دارای امنیت است که در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزش‌ها و منافع اساسی خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ بتواند آنها را پیش ببرد.1 با توجه به تعریف فوق کشوری می‌تواند از دستیابی به منافع ملی و استفاده مطلوب از منابع ملی سخن بگوید که امنیت در آن برقرار باشد. در پرتو امنیت ملی می‌توان از استقلال و حاکمیت کشور سخن گفت. چنین رویکردی به بحث امنیت ملی در دوره پهلوی دوم ماهیتی کاملا متفاوت داشت. در این زمینه می‌توان به عبارت کلیدی و مهم شاه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 اشاره کرد؛ شاه پس از بازگشت به قدرت خطاب به کرمیت روزولت اعلام می‌کند: من تاج و تختم را به برکت خداوند، ملت، ارتش و شما دارم.2
 
سال‌های بعد از کودتای 28 مرداد محمدرضا پهلوی علاقه‌ای مستمر به پیوند امنیتی ایران و آمریکا پیدا کرد و ایران به واسطه دین سنگین شاه به آمریکا در حفظ حکومتش به‌سرعت به یکی از بزرگ‌ترین متحدین آمریکا در منطقه تبدیل شد که رسما مناسبات امنیتی آمریکا در منطقه را پذیرفته بود. این موضوع بیش از هر چیز ناشی از نبود یک دکترین امنیت ملی مستقل در رژیم پهلوی بود. برخلاف کشورهای مستقل، ایران دوره پهلوی فاقد دکترین امنیت ملی بود که با نیازهای سیاسی، جغرافیایی و تحولات زمانه همخوانی داشته باشد. این امر بیش از هر چیز ناشی از وابستگی رژیم به قدرت‌های خارجی به‌ویژه ایالات متحده بود که امکان استقلال امنیتی را از ایران سلب می‌کرد.
 
حسین فردوست، از نزدیک‌ترین افراد به شاه، نیز وابستگی شدید حکومت به قدرت‌های خارجی به‌ویژه آمریکا را دلیل اصلی تدوین نشدن دکترین واقعی امنیت ملی در دوران 37 ساله سلطنت پهلوی دوم قلمداد می‌کرد.3 این موضوع در نهایت عاملی شده بود تا خواسته‌های قدرت‌های بزرگ از ایران در پازل منافع امنیتی آنان در ایران و منطقه به مثابه نیازهای امنیتی ایران قلمداد شود. تأسیس ساواک و عضویت ایران در پیمان بغداد را باید دو رویداد مهم در سنجش وابستگی امنیتی رژیم پهلوی به ایالات متحده آمریکا در نظر گرفت که پیامدهای بسیاری در سطح داخلی و منطقه‌ای به همراه داشت.
 
شکل‌گیری سازمان‌های امنیتی
سازمان اطلاعاتی و امنیتی سیا (C.I.A) در پایه‌گذاری سازمان امنیت و اطلاعات کشور موسوم به ساواک نقشی مهم و کلیدی داشت. علاوه بر سازمان سیا حتی اف.بی.ای. نیز در زمینه تأسیس ساواک حضور داشت تا سازمانی در جهت فعالیت‌های جاسوسی چه در داخل کشور و چه در خارج از مرزها شکل بگیرد. آموزش نیروهای جاسوسی ایران در آمریکا از 1333 به بعد به طور جدی دنبال و هدف از آن نیز کمک به پیشبرد امنیت در ایران عنوان شد. ارتباط سیا با جامعه آکادمیک در سال1967م نشان داد که نیروهای این سازمان در قالب ارتباطات علمی و تحقیقاتی با دانشگاه‌های ایران نیز در تماس بودند تا جاسوسان مورد نیاز خود را در این بخش استخدام کنند؛ چرا که دانشگاه‌ها قلمروی حاصلخیزی برای استخدام عناصر جاسوسی بود.4
 
آمار دقیقی از تعداد جاسوسان سیا در ایران وجود ندارد، اما طبق برآورد روزنامه «لوموند»، پنج‌هزار جاسوس سیا در ایران فعال بودند و با گسترش فعالیت‌های آن از 1352 به بعد، تهران ستاد اصلی سیا در خاورمیانه شد. تدریس روش‌های ویژه به ارتش ایران موجب شد تا ارتش در اختیار هزاران جاسوس آمریکایی که در پوشش مشاوران نظامی در کشور فعالیت می‌کردند درآید. در همین حال به منظور کنترل صحیح بر ایران نیاز به شکل‌گیری سیستم حفاظتی مدرنی بود تا با ایجاد آن به خواسته‌های آمریکا ترتیب اثر داده شود. تأسیس چنین سیستم حفاظتی با موافقت شاه روبه‌رو شد و در سال 1353 با تجهیز نیروهای نظامی و سرویس اطلاعاتی کشور به شبکه‌ای از تأسیسات کنترل الکترونیکی موافقت گردید. سیستم کنترل الکترونیکی پیچیده‌ای که با نام ایبکس (IBEX) شناخته می‌شد شامل تجهیزاتی جهت محافظت حریم زمینی و فضایی بود، اما در مرحله اول از آن برای کسب اطلاعات از شوروی استفاده ‌شد.5
 
پایگاه‌های جاسوسی سیا در ایران مجهز به پیشرفته‌ترین تجهیزات و دستگاه‌های اطلاعاتی و جاسوسی در زمان خود بود. استقرار دو پایگاه نیرومند جاسوسی و خبرگیری در شمال ایران موجب شد تا تمام فعالیت‌های نظامی روسیه تحت نظر قرار گیرد. دستگاه‌های الکترونیکی بسیار دقیق و حساس ایستگاه‌های نامبرده تمام پیام‌ها و مخابرات الکترونیکی روس‌ها را در تمام منطقه تا خلیج فارس ضبط می‌کرد.6 همکاریی‌‌های امنیتی دو کشور بعد از مدتی از مرزهای ایران فراتر رفت؛ به گونه‌ای که ساواک برای جاسوسی از شوروی در خارج از مرزها با سیا نیز همکاری می‌کرد. سولیوان در خاطرات خود به این نکته اشاره می‌کند که گاهی اطلاعات ساواک به مراتب دقیق‌تر و صحیح‌تر از اطلاعات سیا بود و این اطلاعات به صورت کامل در اختیار سیا قرار می‌گرفت، اما نفوذ امنیتی آمریکایی‌ها در ایران تنها به حوزه امنیت داخلی محدود نمی‌شد و ترتیبات امنیت منطقه‌ای را نیز در بر می‌گرفت.
 
به منظور کنترل صحیح بر ایران نیاز به شکل‌گیری سیستم حفاظتی مدرنی بود تا با ایجاد آن به خواسته‌های آمریکا ترتیب اثر داده شود. تأسیس چنین سیستم حفاظتی با موافقت شاه روبه‌رو شد و در سال 1353 با تجهیز نیروهای نظامی و سرویس اطلاعاتی کشور به شبکه‌ای از تأسیسات کنترل الکترونیکی موافقت گردید که با نام ایبکس (IBEX) شناخته می‌شد  
حضور ایران در پیمان‌های امنیت منطقه‌ای
تشکیل پیمان‌های امنیت منطقه‌ای در واقع تداوم سیاست سد نفوذی بود که جرج کنان، معاون سفیر آمریکا در شوروی، پس از پایان جنگ جهانی دوم به دولت ترومن توصیه کرده بود. این سیاست در دولت آیزنهاور با به قدرت رسیدن برادران دالس شکلی تهاجمی‌تر به خود گرفت. سازمان‌هایی مانند ناتو و سیتو یا پیمان کشورهای جنوب شرق آسیا برای اجرای همین سیاست شکل گرفتند و شکل‌گیری پیمان امنیتی بغداد هم بخشی دیگر از این پازل امنیتی آمریکا در سطح بین‌المللی بود. پیمان بغداد سال 1334 به توصیه آمریکا و با مشارکت کشورهای نزدیک به بلوک غرب شکل گرفت و با توجه به استقرار مرکز آن در بغداد به این نام معروف شد.
 
شاه نیز به توصیه مقام‌های آمریکایی در 7 مهرماه  1334 بر لزوم تشکیل پیمان‌های دفاعی منطقه‌ای برای جلوگیری از هرگونه تجاوز اشاره کرد و در همان ماه، ماده واحده الحاق ایران به این پیمان به تصویب مجلسین رسید. در 12 آبان 1334 اسناد این پیمان مبادله و ایران رسما به پیمان بغداد ملحق شد.7 به این ترتیب امنیت منطقه‌ای ایران بیش از پیش به غرب و به‌ویژه ایالات متحده گره خورد.
 
پیمان بغداد به دلیل کودتای نظامی در عراق و با خروج این کشور در سال 1337 به پیمان سنتو یا «سازمان پیمان مرکزی» تغییر نام داد. این پیمان ماهیتی چندجانبه داشت، اما بعد امنیتی آن برجسته بود. بعد از خروج عراق کشورهای ترکیه، پاکستان، ایران و انگلیس اعضای رسمی این پیمان بودند. آمریکا برای پیشبرد اهداف امنیت منطقه‌ای خود به‌ویژه ثبات سیاسی هم‌پیمان خود و مقابله با نفوذ شوروی تلاش می‌کرد با دادن امتیازات اقتصادی پیمان سنتو را تقویت کند.
 
این کشور خود به عضویت پیمان سنتو در نیامد، اما با هریک از اعضا پیمان دفاعی دوجانبه‌ای منعقد کرد. شاه در سیزدهمین دوره اجلاس سنتو اعلام کرد که سیاست اتحاد ما با غرب و انعقاد پیمان دفاعی نظامی مشترک نقش مؤثری در تقویت امنیت دسته‌جمعی بین‌المللی داشته و این سازمان اهمیت زیادی برای توسعه سریع اقتصادی منطقه قائل است.8 آمریکا در یکی از اسناد مربوط به پیمان سنتو اعلام کرد که ایران هرگز در حفظ تمامیت، آزادی و استقلال خود تنها نخواهد بود و ایالات متحده، همراه با دیگر کشورهای دوست حمایت خود را از ایران به عنوان یکی از عناصر مؤثر و نیرومند در دفاع از منطقه پیمان سنتو ادامه خواهد داد.9
 
اما در عمل، پیمان سنتو کاملا منطبق با اهداف امنیتی آمریکا در منطقه بود و نیازهای امنیتی اعضایش را نادیده می‌گرفت؛ به همین دلیل یکی از ایرادات اساسی که به سازمان پیمان مرکزی گرفته می‌شد این بود که متحدین غربی از قبول تعهداتی در قبال جنگ‌های منطقه‌ای و مسائل امنیتی که به‌طور مستقیم کمونیست‌ها در آن دخالت نداشتند سرباز می‌زدند.10
 
با تعهداتی که ترکیه در سازمان ناتو و پاکستان در پیمان سیتو بر عهده داشت، تنها ایران بود که به پیمان سنتو متعهد بود و در هر شرایطی پای نیروهای نظامی ایران به پشت رشته کوه زاگرس می‌رسید تا از منافع و منابع نفتی و غیرنفتی آمریکا دفاع کنند. حفظ چاه‌ها و ذخایر نفتی خاورمیانه در مقابل شوروی و نه دفاع و محافظت از سرزمین ایران از اهمیت بالاتری برخوردار بود. مقام‌های بلندپایه کشور دریافته بودند که این پیمان حافظ منافع و مصلحت ملت ایران نیست و سازمانی است با اهداف سیاسی خاص که قسمتی از بودجه آن را دولت ایران پرداخت می‌کند.11
 
پیمان سنتو بیش از آنکه موجب تأمین امنیت ملی ایران باشد کشور را در میانه معرکه جنگ سرد بین آمریکا و شوروی قرار داد و با توجه به تبدیل شدن خاورمیانه به عنوان یکی از کانون‌های اصلی جنگ سرد و همسایگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی، هزینه‌های امنیتی برای کشور به دنبال داشت و علاوه بر شوروی موجب سردی روابط ایران با بسیاری از کشورهای عربی از جمله مصر، سوریه و بعدها عراق پس از کودتا شد.
 
نتیجه‌گیری
آمریکایی‌ها در دوره 25 ساله بعد از کودتای 28 مرداد با انجام اقداماتی همچون تأسیس ساواک، کشاندن ایران به ترتیبات امنیتی منطقه‌ای مورد نظر خود مانند پیمان سنتو پایه‌های نفوذ خود را در عرصه امنیتی ایران مستحکم کردند. این وضعیت با وقوع انقلاب اسلامی تغییر کرد و نفوذ امنیتی آمریکایی‌ها در ایران فرو پاشید. مسئله نفوذ تبعات مختلفی را برای کشور به همراه داشت. یکی از مهم‌ترین پیامدهای نفوذ امنیتی آمریکا در ایران تأثیرگذاری آن بر سایر زمینه‌ها به‌ویژه در حوزه نظامی بود. وابستگی ارتش ایران به آمریکا، حضور مستشاران نظامی، خریدهای تسلیحاتی از شرکت‌های آمریکایی که برخی از آنها عملا کاربردی برای کشور ایران نداشت و تسری نفوذ امنیتی به سایر ابعاد سیاسی، اقتصادی و ... از مهم‌ترین پیامدهای نفوذ امنیتی آمریکا در ایران عصر پهلوی دوم به شمار می‌رود.
 
اجلاس امنیتی  کشورهای عضو پیمان سنتو با حضور نخست‌وزیران ایران، تر کیه، پا کستان و  کشورهای مرتبط
پیمان سنتو بیش از آنکه موجب تأمین امنیت ملی ایران باشد کشور را در میانه معرکه جنگ سرد بین آمریکا و شوروی قرار داد
اجلاس امنیتی کشورهای عضو پیمان سنتو با حضور نخست‌وزیران ایران، ترکیه، پاکستان و کشورهای مرتبط
شماره آرشیو: 370-124ط

پی نوشت:
1. Walter Lippman, US Foreign Policy: Shield Republic, Boston, Little Brown, 1943, p. Sl, p: 20.
2. فرهاد رستمی پویا، پهلوی‌ها، مؤسسه فرهنگی، پژوهشی چاپ و نشر نظر، ج 3، 1382، ص 27.
3. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج 1، صص 479-480.
4. سند شماره 371-722-145 د، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
5. ابراهیم سنجر، نفوذ آمریکا در ایران، بررسی سیاست خارجی آمریکا و روابط با ایران، تهران، ناشر مولف، 1368، ص 173.
6. ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، انتشارات هفته، 1361، ص 72.
7. سند شماره 54- 2007-693ا، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
8. خواندنی‌ها، سال 24، ش 59، 1344، ص 2.
9. سند شماره 64160-پ، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
10. سند شماره 17-2001- 531 خ، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
11. فریدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت (خاطراتی مجمل از پاره‌ای ناهنجاری‌های تلخ در گذشته نیروی هوایی)، تهران، پروین، 1370، ص 181. https://iichs.ir/vdcd.j0j2yt0ssa26y.html
iichs.ir/vdcd.j0j2yt0ssa26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما