نگاهی به زندگی حاج ابراهیم کلانتر؛

سیاستمدار فرصت‌طلب

سیاستمداری فرصت‌طلب که با بررسی دقیق اوضاع و احوال زمانه، از فرصت‌های موجود بهره می‌برد و نهایتا در جبهه کسی که قدرت بیشتری داشت قرار می‌گرفت. علاوه بر این او توانست با تدبیر خود و استفاده از شرایط، بازیگر مهم امور سیاسی و اجتماعی منطقه فارس شود
سیاستمدار فرصت‌طلب
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ حاج ابراهیم کلانتر، که سومین پسر حاج هاشم شیرازی و کلانتر محلات حیدری‌نشین شیراز بود، در خانواده‌ای با پیشینه حکومتی پرورش یافت. پدر او، حاج هاشم، تاجر ثروتمندی بود و مدرسه هاشمیه را در شیراز بنیاد نهاده بود. در سال ۱۱۶۰ق نادرشاه تمام کلانتران و بزرگان شیراز را به دیوان خود فراخواند و بعد از بازجویی، بسیاری از آنها را کشت یا کور کرد، اما به دلیل میانجیگری بعضی از بزرگان درمورد حاج هاشم، فقط یک چشم او کور شد. خانواده حاج هاشم از یهودیانی بودند که به اسلام گرویده و از قزوین به شیراز مهاجرت کرده بودند.[1] پس از درگذشت حاج هاشم، پسر او، حاج ابراهیم، به عنوان کلانتر برخی از محلات حیدری‌نشین شیراز فعالیت کرد و قدم در راه پدر گذاشت. وی در دوره پادشاهی کریم‌خان زند نیز در همین مقام باقی ماند. حاج ابراهیم به‌تدریج به دلیل توانایی و کنشگری خود، به کدخدای همه محلات حیدری‌نشین شیراز منصوب شد. زمانی که علیمرادخان زند شیراز را تصرف کرد، حاج ابراهیم و خانواده‌اش به اصفهان فرستاده و به جریمه مالی محکوم شدند. پس از مرگ علیمرادخان، حاج ابراهیم به شیراز بازگشت و در آن زمان، با یاری جعفرخان زند، به مقام کلانتری ایالت فارس رسید. از آن پس یکی از بزرگان فارس به‌شمار می‌آمد و موقعیت وی به مراتب تقویت شد.[2]
 
نقاشی از حاج ابراهیم‌خان کلانتر اثر بهرام کرمانشاهی
نقاشی از حاج ابراهیم‌خان کلانتر اثر بهرام کرمانشاهی
 
کلانتر و زندیه
پس از وفات کریم‌خان زند، صحنه سیاسی ایران به ناپایداری و درگیری‌های میان جانشینان او و سپاهیان زند تبدیل شد. حلج ابراهیم کلانتر از طرفداران صادق‌خان و پس از قتل وی از طرفدار پسرش جعفرخان بود. جعفرخان به پاس خدمات حاج ابراهیم‌خان و کمک او در تصرف شیراز، وی را به کلانتری فارس منصوب کرد. پس از قتل جعفرخان، درگیری‌ها بین لطفعلی‌خان و صید مرادخان ادامه یافت. کلانتر پس از کشته شدن جعفرخان، مقدمات به قدرت رسیدن لطفعلی‌خان زند را مهیا کرد.[3] در حقیقت پس از کشته شدن جعفرخان زند در سال ۱۲۰۳ق، فرزند و وارث او به نام لطفعلی‌خان در شهر بوشهر به‌سر می‌برد و با یاری حاج ابراهیم و جلب حمایت اهالی شیراز از لطفعلی‌خان، بر تخت پادشاهی زندیان نشست.[4]
 
لطفعلی‌خان در این دوران با حاج ابراهیم همکاری می‌کرد، ولی پس از مدتی به دلیل خیانت‌های کلانتر، شورش به‌وجود آمد و در جنگ‌های متعددی که رخ داد، حاکمیت او تضعیف شد و در نهایت به دست آقا محمدخان قاجار گرفتار شد. حاج ابراهیم آقا محمدخان را در مبارزات با لطفعلی‌خان حمایت کرده بود و وی نیز با اعزام نیروهای انبوه به شیراز، لطفعلی‌خان را شکست داد و شهر را به تصرف خود درآورد. پس از این خیانت، حاج ابراهیم به فرمانروایی فارس تعیین ‌شد و مسئولیت حکومت در این منطقه را برعهده گرفت.[5] کلانتر در این دوره رشد و ترقی بسیار داشت و ملقب به حاجی ابراهیم‌خان کلانتر شد؛ سیاستمداری فرصت‌طلب که با بررسی دقیق اوضاع و احوال زمانه، از فرصت‌های موجود بهره می‌برد و نهایتا در جبهه کسی که قدرت بیشتری داشت قرار می‌گرفت. علاوه بر این او توانست با تدبیر خود و استفاده از شرایط، بازیگر مهم امور سیاسی و اجتماعی منطقه فارس شود.
 
در خدمت قاجارها
حاج ابراهیم کلانتر به طرفداری از سلطنت آقا محمدخان، در شیراز مقاومتی نشان نداد؛ چرا که وی پس حمله آقا محمدخان برای تسلط بر شیراز، با گشودن دروازه‌های شهر به پادشاه لطفعلی‌خان خیانت کرد. پس از برچیدن سلسله زند، آقا محمدخان مقام صدارت را به حاج ابراهیم کلانتر سپرد و کلانتر لقب اعتمادالدوله را به تقلید از پادشاهان صفویه به‌دست آورد. در دوره حکومت آقا محمدخان، حاج ابراهیم کلانتر به عنوان یکی از مشاوران اصلی و سمت‌داران کلیدی در امور داخلی و سازمان‌دهی دولت عمل کرد و در تلاش برای استحکام و توسعه قدرت قاجاریه فعالیت کرد.[6]
 
نقاشی از محمدخان قاجار و وزیرش ابراهیم‌خان کلانتر
نقاشی از محمدخان قاجار و وزیرش ابراهیم‌خان کلانتر
 
با قتل آقا محمدخان، کلانتر کفایت خود را در ماجرای جانشینی فتحعلی شاه به نمایش گذاشت. قتل آقا محمدخان سبب بروز بحران جانشینی در کشور شد. بازماندگان خاندان‌های صفویه، زند و افشار و نیز سردارانی چون شقاقی به سودای سلطنت افتادند؛ لشکر خان قاجار
از هم پاشیده شد و اغتشاشی عظیم در سپاه رخ داد و امرا و سرداران هر کدام به سویی رفتند. در این اوضاع ملتهب سیاسی، حاج ابراهیم‌خان کلانتر بار دیگر به تثبیت قاجاریه کمک کرد. وی با اظهار وفاداری نسبت به ولیعهد، خطاب به لشکریان گفت: «اگر پادشاه نماند، هم‌اینک ولیعهد دولت برجاست و به جانب تهران رهسپار آمد». کلانتر لشکریان باقی‌مانده را که پراکنده و بی‌سروسامان بودند، سامان بخشید؛ حمایت برخی از نخبگان تأثیرگذار ایلی را به‌دست آورد و با تدارک قوای کافی به سوی تهران حرکت کرد. هدف وی این بود که قبل از رسیدن ولیعهد به پایتخت، مقدمات جانشینی وی را فراهم کند. ضمنا نامه‌ای نیز به ولیعهد نوشت و او را به عزیمت هرچه سریع‌تر به تهران تشویق کرد. کلانتر در شش فرسخی تهران به حضور شاه رسید».[7] نظر به خدمت کلانتر در اعلام وفاداری به ولیعهد و جلب حمایت نخبگان سیاسی و نظامی، نظم بخشیدن به سپاه، رهبری کردن بخشی از قوای آقامحمدخان به سوی تهران، از سوی فتحعلی‌شاه در مقام خویش ابقا شد. کلانتر همچنین با یاری نمودن فتحعلی‌شاه در سرکوب مدعیان جانشینی از جمله صادق‌خان شقاقی، محمدخان زند، نادرمیرزا، یکی از بازماندگان خاندان صفوی و نیز حسینعلی‌میرزا، برادر شاه، سهمی بزرگ در غلبه بر بحران‌های جانشینی و استقرار قدرت فتحعلی‌شاه داشت.[8]
 
کنشگر سیاست خارجی
بازیگری حاج ابراهیم کلانتر در سیاست خارجی ایران در دوران قاجاریه نیز اهمیت بسیاری دارد. او در زمانی که ایران در تلاش برای حفظ استقلال و مواجهه با تهدیدهای خارجی بود، سهم مهمی در ارتباطات با دولت‌های اروپایی داشت. این ارتباطات معمولا از طریق اعزام سفیران و امضای پیمان‌ها و قراردادهای مختلف برقرار می‌شد. یکی از بزنگاه‌های مهمی که تأثیرگذاری او را در این زمینه بیشتر آشکار کرد زمانی بود که ناپلئون، امپراتور فرانسه، به دنبال بستن پیمانی با ایران در برابر روسیه بود. کنشگری نامناسب و در عمل نادیده گرفتن این پیمان یک نمونه از ناکارآمدی یا ناآگاهی کلانتر از مسائل بین‌المللی و سیاست‌های حاکم بر آن زمان به‌شمار می‌آید.[9] همچنین توافق با دولت انگلیس نیز تأثیر بسیاری در سیاست خارجی ایران داشت. این توافق، به‌ویژه در زمینه بازرگانی و امتیازاتی که به سود انگلیس بود، نشان‌دهنده تأثیرگذاری و تلاش‌های حاج ابراهیم کلانتر در این زمینه است. این توافق به نفع انگلیس بود و برای ایران دشواری‌ها و مشکلاتی ایجاد کرد؛ البته باید توجه کرد که نقش حاج ابراهیم کلانتر در سیاست خارجی ایران در دوران قاجاریه، با توجه به شرایط و چالش‌های آن دوره، موضوعی پیچیده و نیازمند تأمل است.
 
پایان زندگی
حاج ابراهیم کلانتر در دوره فتحعلی‌شاه به دلیل افزایش نفوذ و اقتدار خود و کنترل بر فرزندان و بستگانش، بدگمانی شاه را نسبت به خود برانگیخت. در حقیقت کلانتر از ستون‌های مهم دوران قاجاریه بود و تلاش‌های فراوانی برای برآورده کردن خواسته‌های فتحعلی‌شاه انجام داد، اما به دلیل اتهامات مختلف از جمله اقدام علیه امنیت حکومت شاهی و تبانی با ایل بختیاری، در سال ۱۲۱۷ق بازداشت و به زندان قزوین منتقل شد و در نهایت به قتل رسید. از عرش به فرش رسیدن کلانتر باعث شد بسیاری از اقوام و نزدیکان وی نیز در این حادثه دچار آزار و اذیت شوند، تا جایی که بسیاری از آنها کور شدند یا به قتل رسیدند. دارایی‌های او به نفع شاه ضبط شد و سمتش به میرزا محمد شفیع آصف‌الدوله رسید.[10] دلایل کشته شدن حاج ابراهیم کلانتر شاید متنوع باشد، اما مهم‌ترین عامل بدگمانی شاه نسبت به نفوذ و تأثیرگذاری او بود.[11]
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج ۱، تهران، زوار، چ سوم، ۱۳۶۳، ص ۲۲.
[2]. پرویز افشاری، صدراعظم‌های سلسله قاجاریه، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۲، صص 4-6.
[3]. میرزا فضل‌الله خاوری شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، به تصحیح ناصر افشارفر، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380، صص 79-80.
[4]. علی خورسند، زندگی سیاسی حاج میرزا ابراهیم‌خان کلانتر (اعتمادالدوله)، تهران، نشر اوحدی، 1377، صص 70-85.
[5]. بهزاد کریمی، «حاج ابراهیم‌خان کلانتر و مساله شیراز»، تاریخ نو، ش 1 (پاییز و زمستان 1389)، صص 1-5.
[6]. عبدالحسین نوایی، ایران و جهان، تهران، نشر هما، 1369، صص 332-336.
[7]. مرتضی دهقان‌نژاد و ایرج ورفی‌نژاد، «مسأله جانشینی، بی‌اعتمادی سیاسی و بازتاب‌های آن در نهاد وزارت در دوره‌ قاجار»، پژوهش‌های تاریخی، ش 4 (زمستان 1391)، صص 40-41.
[8]. رابرت گرانت واتسن، تاریخ ایران در دوره قاجاریه، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، امیرکبیر، 1348، ص 118.
[9]. مرتضی رسولی‌پور، «انگلیس، ایران را دست بسته به روس‌ها تحویل داد»، یاد ایام، ش 41 (مهر 1387)، صص 2-5.
[10]. سیاوش دانش، ابراهیم کلانتر، تهران، شرکت سهامی چاپ وحید، بی‌تا، صص 221-229.
[11]. محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، دوره کامل تاریخ قاجاریه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۷، ص ۶۳.
 
https://iichs.ir/vdcd9s0x.yt0kj6a22y.html
iichs.ir/vdcd9s0x.yt0kj6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما