شهید بهشتی تعریفی از انسان ارائه میدهد که ناظر بر هویت اوست و به پویایی مستمر و «شدن» توجه دارد. او میگوید: «ای معلم، ای روحانی، ای طراح جامعه، همواره بدان که انسان دیروز موجودی ثابت نیست، بلکه با همهی پیچیدگی و جهتداریاش، واقعیتی است پویا و متحرک و در معرض دگرگونی»
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ مدارس و نهادهای «آموزش» و «پرورش» همواره در رشد و توسعه جوامع بشری مؤثر بودهاند، اما در این میان بعضی مدارس هستند که در سیر تاریخی و تحولات سیاسی و اجتماعی سهم ویژهای داشتنهاند؛ بهطوریکه نام و نشان آنها نه بهعنوان یک مدرسه بلکه بهعنوان کانون تحولات مطرح است. شهید دکتر آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، روحانی نظریهپرداز و انقلابی و یکی از پیروان امام خمینی، به لزوم تأسیس مدارس جدید و تعلیم و تربیت و همچنین پرورش ذخیرههای انقلاب اسلامی بهعنوان یک رسالت تاریخی پی برد. او براساس همین ضرورت به جریانسازی فکری و معرفتی دست زد و تلاش کرد با گسترش و برپایی مدارس جدید با توجه به هدایت و نظارت و نیز تقویت و پشتیبانی از آنها، این مهم را عملی و محقق کند. این نوشتار تلاش دارد علاوه بر بررسی ظرفیتهای موجود و عملکرد این مدارس، سهم انسانساز شهید بهشتی را بررسی کند.
ضرورت و اهمیت مدارس جدید
ماهیت، نقش و جایگاه آموزش و پروش بهعنوان یکی از عوامل برتری امت اسلامی و حرکت جامعه به سمت کمال و رشد بر همگان پوشیده نیست؛ چراکه آموزش «درست» به منظور تعلیم مبانی دینی، و «پرورش» افراد بر مبنای ارزشهای اسلامی، جامعه را به سمت رستگاری و قدرت پایدار حرکت خواهد داد، اما برعکس، با آموزشوپرورش نادرست، روند حرکت به شکست درونی امت اسلامی و اضمحلال ارزشهای دینی و کمرنگ شدن دانش و بینش اسلامی منجر خواهد شد؛ بنابراین، لزوم برپایی مدارس جدید، چه بهصورت نوگرایی یا نوسازی که دو حوزه «دین» و «دانش» را به یکدیگر مرتبط میساخت، توسط شهید بهشتی در دهه 1330 احساس شد. این رسالت تاریخی، در حدود سالهای 1333 در دبیرستانی با عنوان «دین و دانش» شکل ملموس پیدا کرد. شهید بهشتی اداره و سرپرستی این مدرسه را تا سال 1342 به عهده داشت.[1] پرسش این است که چنین مدارسی بر چه اساس و ماهیتی تأسیس میشدند و چه اهدافی را نشانه گرفته بودند.
پاسخ شهید بهشتی به بحرانهای اجتماعی زمانه
ضرورت و اهمیت تأسیس این مدارس، حاصل یک فکر سیاسی بود که علاوه بر آیندهنگری، بر رهیافتی اسلامی استوار شده بود. آمیختگی برنامههای درسی سنتی و مدرن این مدارس، همراه با تربیت دینی زیر نظر یک روحانی خوشفکر، به جلب فرزندان مؤمن به آنها منتهی شد. این ابتکار حاصل فکر سیاسی دکتر بهشتی و پاسخ او به مسئله زمانه و بحرانهای اجتماعی آشکار و نهان جامعه آن زمان بود. ایشان با اتکا به منابع فکری و نحوه اندیشهورزی خویش کوشید وضع موجود را با تربیت نسل جدیدی از افراد، به وضع بدیل مطلوب تغییر دهد. این فکر از مفاهیم و مقولاتی تشکیل شده است که منطق و رهیافت آیتالله بهشتی را از انجام روند پیشرفت این مدارس روشن خواهد کرد و آن طرحی نو در راه شناخت تحقیقی از اسلام در پرتو اندیشههای قرآنی است. درواقع، زیربنای فکری و دلالت بنیادی در طرح استقرار جامعه اسلامی و استقامت و پایداری مفهوم اسلام بر اثبات ضرورت این نهاد در برههای از حیات سیاسی پس از کودتای 28 مرداد نشاندهنده صورت باطنی و اعتبار ظاهری در تحول «حال» و تغییر «آینده» است.
سطوح اهداف مدرسه دین و دانش
زمینه طرح دلالت تأسیس مدرسه دین و دانش را میتوان در سه سطح تحلیلی پایهگذاری ارزشها، تربیت فرهنگی و هدایت و پرورش نسلها بهعنوان ذخیرههای انقلاب تفسیر کرد.
الف) پایهگذاری ارزشها:
روشن است که موضوع و محور اساسی علوم انسانی، انسان و شئونات مختلف او اعم از وصف کرامت، توانمندی و سعادت است. اسلام بهعنوان آخرین رهاورد وحی و کاملترین مکتب آسمانی، به ارائه تعریفی از انسان و خوشبختی و سعادتمندی او پرداخته است که افق و وجود او را بهعنوان الگوی آرمانی انسان اسلامی ترسیم میکند. شهید بهشتی تعریفی از انسان ارائه میدهد که ناظر بر هویت اوست و به پویایی مستمر و «شدن» توجه دارد. او میگوید: «ای معلم، ای روحانی، ای طراح جامعه، همواره بدان که انسان دیروز موجودی ثابت نیست، بلکه با همه پیچیدگی و جهتداریاش، واقعیتی است پویا و متحرک و در معرض دگرگونی».[2]
بافت گفتمان شهید بهشتی اشاره به تأثیر مؤثر القای ارزشها و آموزش آموزهها و موازین دینی به نسلهای دهه 1330 است تا در برابر مظاهر پهلوی و مدرنیسم افسارگسیخته آن، به بینش و بصیرت دانشآموزان عمق دهد و با چشمانداز و برنامهریزی بلندمدت، فرهنگ نوینی را جهت سلامت روحی جامعه و حفظ بنیانهای اخلاقی و ارزشی جامعه پایهگذاری کند.[3] بنابراین، علت و غایت تأسیس دبیرستان دین و دانش را باید در این چهارچوب در نظر گرفت که به آموزش صحیح مسائل دینی و اخلاقی میپردازد و صرفا تدریس آنها برای امتحان و نمره نبوده است.[4] به علاوه، محصل احساس کند دین و دانش با هم قابل جمع هستند و مهمتر از همه با «دین» و مفاهیم آن آشنا شود.
شهید آیتالله دکتر بهشتی هنگام تأسیس مدرسه آیتالله گلپایگانی (مدرسه علوی)
در قم همراه برخی از محصلان این مدرسه (سال 1341)
ب) تربیت فرهنگی:
محور و رکن هر نظام، مؤسسه و در اینجا مدرسه، بهعنوان یک نهاد تربیتی، فرهنگی و پرورشی، انسان، اخلاق و رابطه و شناخت او با محیط و صورتپذیری آن با به بالفعل درآوردن قوه طبیعی انسان است. لازم است ما با شناخت مفهوم «انسان» همه ابعاد و قضایای او را به لحاظ انسانشناسی، که ارتباط تنگاتنگی با پیرامون خود دارد، مورد شناسایی قرار دهیم و با مجالست با قرآن، بهعنوان یک دانش حقیقی و متعالی، کاوشی عالمانه در این کتاب الهی بیفکنیم و با طرح مسائل زمان و تلاش برای یافتن راهحل عملی، از متن قرآن بهره گیریم.[5]
اندیشه شهید بهشتی نیز توجه به انسان و امور انسانی جدا از مؤلفههای قرآنی در مبارزه با ظلم، طاغوت، و اهمیت آزادی، مسئولیت و اختیار نیست. این مؤلفهها سهم عمدهای در پرورش محصلان بهعنوان افراد اجتماعی داشته است. دکتر بهشتی تلاش دارد این مفهوم مهم اختیار و انتخاب تغییر را با تبیین این جمله که انسان محکوم جبر اجتماعی نیست، بلکه میتواند بر پدیدهها و بر تن گناههایی که در پرتو حاکمیت قوانین اجتماعی، سنتهای اجتماعی و جبر زمانهای که بهوجود آمده است، بشورد و در برابر آنها بایستد و معادله را برهم بزند.[6] بنابراین، رسالت تاریخ، آزادی اجتماعی است و بذرهای این آزادی را با برنامهریزی و پرورش حسابشده بر زمین خشک و نمکزده پهلوی دوم کاشت و رشد جوانههای آن در دهه 1350 پدیدار شد.
ج) هدایت و پرورش نسلها؛ ذخیره انقلاب:
بیتردید شخصیتهای خوشنام و موردتوجه مردم و ارباب اندیشه در حوزههای مدیریت سیاسی و کردار اخلاقی در صحنههای مختلف دین و دانش، ذخایر انقلابی و اسلامیای هستند که پرورشیافته برنامههای ویژه شهید بهشتی در مدرسه و دانشآموخته مکتب اسلامی او بودند. هر نظامی چه در وضع بدیل و چه در وضع مطلوب، ناگزیر از بازتولید یا تولید نیروهای انسانی متعهد و متخصص خویش است. به همین دلیل، دکتر بهشتی نیز با هوشیاری مدارسی را پایهگذاری کرد تا خط اصیل اسلام بهعنوان بازوان امام و امت در آینده بتواند اداره امور مملکت را به دست گیرد.[7]
فعالیت علمی و فرهنگی او اثر ماندگاری بود که در درازمدت میتوانست پاسخ خود را بهعنوان نتایج فعالیتهایش بهدست آورد. تأسیس، همکاری، تدریس، و تشکیل مدرسه حقانی، دبیرستان دین و دانش، بنیاد تعاون و رفاه اسلامی، کانون اسلامی دانشآموزان و فرهنگیان، مرکز علمی خواهران مسلمان و کانون توحید، از جمله فعالیتهایی است که بهعنوان جلوهای از تربیت نیروی انسانی و کار تشکیلاتی و سیاسی برای ایجاد «نظام» میتوان برشمرد.[8]
نتیجهگیری
فعالیتهای علمی و فرهنگی آیتالله دکتر شهید بهشتی در دو مؤلفه نهادسازی و انسانسازی خلاصه میشود که با تأسیس مدرسه «دین و دانش» در قم آغاز شد. برنامهریزی، هدایت و نظارت بر مدرسه، برای نخستین بار «دین» را در پیوند با «دانش» بهعنوان دو مؤلفه اساسی در ارتباط با آموزش دانشآموزان جهت تربیت و پرورش آنها که بعدها نسل اول انقلاب و مدیران نظام اسلامی را تشکیل دادند، مشاهده میشود که ماحصل آن زنجیرهای از تأسیس مدارس، برنامهریزی دروس نوین در کنار منابع اسلامی و تربیت و پرورش محصلان است.
[1]. علی قائمی، یادنامه یا نگاهی به زندگی و گزیده افکار شهید مظلوم آیتالله بهشتی، قم، انتشارات شفق، بیتا، ص 41.
[2]. نگاهی دوباره؛ بازخوانی اندیشههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شهید آیتالله دکتر شهید بهشتی: مجموعه مقالات، گردآوری و تدوین مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید، قم، دانشگاه مفید، تهران، بقعه، 1393، ص 253.
[3]. شهید بهشتی و آموزش و پرورش، به سفارش بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی، تهران، مدرسه، 1387، ص 41.
[4]. سیرهشهیدبهشتی، گردآورنده غلامعلی رجایی، تهران، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، 1381، ص 431.
[5]. سیدعلیرضا حسینی بهشتی، «منزلت انسان در نظام سیاسی اسلام از دیدگاه شهید مظلوم آیتالله بهشتی (ره)، در: بررسی مبانی فکری آیتالله شهید دکتر بهشتی، تهران، بقعه، 1377، ص 83.