برای رؤسای صهیونیسم و اعضای سازمانهای تروریستی یهود، همچون بن گورین، مناخیم بگین، اسحق شامیر، شارون و امثالهم که کشتی مهاجرین یهودی را در سال 1947 در بندر حیفا غرق کردند و گناه آن را به گردن دولت انگلیس انداختند تا راه برای ورود تعداد بیشتری از مهاجرین یهودی باز شود، تهیه طرح سوزاندن...
هولوکاست ؛ معامله پنهانی
 
«صهیونیسم، اسم ظاهری برای توطئه است.»
تئودر هرتزل
 
آیا او همان غول ستمگری است که در اذهان من و شما و همه وجود دارد؟ یا دست فتنه گری از احساسات ضدیهودی، او سوء استفاده کرده و به قول معروف، چاقو را به دست او داده است؟ اشتباه نشود! من نمی خواهم کسی را که از جمله جانیان عالم است، تطهیر کنم. ولی براستی آیا هیتلر مجرم واقعی بود؟ یا توطئه گران آتش افروزی، شرکای جرم او بودند؟ طراح کشتار یهودیان به دست هیتلر که بود؟ خود او یا رؤسای فراماسون یهود و اعضای سازمان صهیونیسم بین الملل؟ مگر نه اینکه هرتزل مؤسس این مذهب ضد بشری، گفته بود که: «کار تأسیس دولت یهود به سامان نمی رسد، مگر اینکه هدف به صورت یک مسئله سیاسی، افکار جهانیان را به خود جلب کند؟» و مگر همین مسئله کوره های آدم سوزی نازیها نبود که احساسات عالی انسانها را تحریک و به نفع یهودیان تجهیز کرد، و آنان را به پایکوبی واداشت؟
 
به اعتقاد پیتر گروس نویسنده کتاب اسرائیل در ذهن آمریکائیان: «سال 1945 برای یهودیان، خوشحالی امیدبخشی به همراه داشت. چه با اعمال نازیهای ستمگر، آرزوی یهودیان باقیمانده اروپایی که انتقال از محله یهودیان اروپا بود، مورد توجه فوری قرار گرفت و نقشه تشکیل کامنولث یهودیان در یک فضای همدردی جهانیان مورد تأئید واقع شد.» 2
 
برای رؤسای صهیونیسم و اعضای سازمانهای تروریستی یهود، همچون بن گورین، مناخیم بگین، اسحق شامیر، شارون و امثالهم که کشتی مهاجرین یهودی را در سال 1947 در بندر حیفا غرق کردند و گناه آن را به گردن دولت انگلیس انداختند تا راه برای ورود تعداد بیشتری از مهاجرین یهودی باز شود، تهیه طرح سوزاندن آنان در کوره ها به دست هیتلر مشکل بود؟ آن را جز یک حقه کثیف گانگستری می توان دانست که تنها از عهده «دستهای پاک» آنان ساخته بود. آیا در موقع به آتش کشیدن کشتی ای که تعدادی یهودی بی گناه را حمل می کرد، هیتلر در میان آنان بود؟ این جماعت که از چنین جنایاتی برای تحریک احساسات انسانها در رسیدن به اهداف خود روگردان نبودند، نمی توانستند طرح کشتار هزاران نفر یهودی را به دست هیتلر، دشمن یهود، پیاده کنند تا به خواست خود که تأسیس دولت یهود بود، برسند؟
 
یوری ایوانف که در کتاب صهیونیسم در زمینه از بین بردن مسافرین کشتیها چنین نوشته است: «در میان بسیاری از علل ناشناخته اقدام به این کار، علت و موجبی آشکار بود. پیش از منفجر کردن کشتی پاتریا و سرنشینانش، صهیونیستها افسانه ای را که در خصوص مورد بی سابقه ای از خودکشی دسته جمعی مردمی که [مرگ را بر جدایی از وطن ترجیح دادند] جعل کردند. پیش بینی می کردند که مرگ این عده و شیوع خبر آن روح صهیونیسم را در همه جا تحکیم خواهد کرد ...» 3
 
در همان کتاب، ایوانف از قراردادی بین آیشمن همدست خود آنان در ارتش هیتلری و نمایندگان سازمان هاگانا سخن به میان آورده و نوشته است: «در سال 1944 طی قراردادی که بین آیشمن در ازای دریافت ده هزار کامیون مورد تقاضای آنان که برای حمل و نقل واحدهای خویش و تمرکز آنان در بخشهای کم آسیب تر نیاز داشتند، عده زیادی از یهودیان را از اردوگاههای آلمانی برای انتقال به فلسطین، آزاد کند.» این موافقت نامه به دستور وایزمن که در آن وقت از تمام حرکات ضدیهود دستگاه هیتلری آگاه بود و بسیار خونسرد و بی اعتنا از کنار آن می گذشت، انجام شد. 4
 
با توجه به شرح فوق و آماده نمودن وسایل حرکت یهودیان به سوی فلسطین، در تاریخ شنبه ... 26 نوامبر سال 1940 عده ای مهاجر یهودی اروپایی بدون کسب مجوز از دولت انگلیس که در آن وقت قیمومت فلسطین را بر عهده داشت، با کشتی پاتریا به بندر حیفا وارد شدند. این مسافرت و مهاجرت با چراغ سبز آژانس بین الملل یهود آغاز شد؛ لذا اداره مهاجرت دولت بریتانیا به تازه واردین اجازه ورود نداد و مأمورین انگلیس اعلان کردند که «کشتی و سرنشینان را به جزیره موریس خواهند برد.»
 
البته اتخاذ این سیاست خود مقوله دیگری است که به طور خلاصه می توان گفت که بریتانیا که خود مبتکر طرحهای مختلف برای اسکان یهودیان در فلسطین بود، در سال 1939 کتابی به عنوان کتاب سفید منتشر نمود که در آن، فلسطین بین اعراب و یهودیان به طور مساوی قسمت و منطقه اورشلیم، منطقه آزاد بین المللی خوانده شده بود. انتشار این کتاب، متمکنین عرب فلسطینی را به «معارضه با یهودیان برانگیخت». بدین ترتیب، چنان که سیاست او است «یکی به نعل و یکی به میخ زد » 5 تا هر دو طرف را در کنار خود نگاه دارد.
 
در این وقت، دولت نازی بنا به قرارداد منعقد شده بین آیشمن که با اعضای سازمان تروریستی هاگانا نزدیکی داشت و سران صهیونیست، بر شدت تعقیب یهودیان افزود و در راندن آنان به سوی فلسطین، مهمترین خدمت را انجام داد و بدین ترتیب، خشنودی صهیونیستها را فراهم آورد. و به قول یکی از صهیونیستها : «محافل ملی یهود از سیاست آلمان نسبت به یهودیان خرسندند؛ زیرا به افزایش جمعیت یهودیان فلسطین مساعدت می کند؛ چنان که می توان امیدوار بود که در آینده نزدیک، جمعیت یهودیان بر اعراب فزونی یابد.» 6
 
همزمان، مسائل مختلفی در اروپای درگیر جنگ رخ می داد. دستگاه رهبری صهیونیستها با سیاست دولت بریتانیا 7 در مسئله مهاجرت یهودیان به فلسطین مخالفت می ورزید. شبکه ای به وجود آمد که از راه قاچاق با «مساعدت سربازان نازی، اس. اس ها» مهاجرین یهودی را به فلسطین می بردند.
 
در واقع، «روابط پنهانی» بین صهیونیستها و دولت آلمان نازی با اسم رمز «شب بلورین» آغاز شد. در آن وقت، دو تن از مأمورین موساد وارد کاخ هیتلر شدند و پیشنهاد کردند که «در امر آموزش برنامه صهیونیستها» که آماده رفتن به فلسطین هستند، تسریع شود. در مقابل، از طرف نازیها پیشنهاد شد که روی وسایط نقلیه ای که یهودیان را به مقصد فلسطین می برد، نباید مقصد مشخص باشد. این وسایط نقلیه توسط موساد هدایت می شدند. 8 با توجه به توضیحات فوق، اینک برگردیم به کشتی پاتریا و سرنوشت سرنشینانش.
 
وقتی مأمورین انگلیس به کشتی و مسافرینش اجازه لنگر انداختن در بندر حیفا و پیاده شدن آنان را ندادند، تروریستهای هاگانا برای جلب نظر مردم دنیا و بویژه آمریکائیان، کشتی را با همه سرنشینانش منفجر کردند. در آن کشتی 1900 نفر یهودی مهاجر وجود داشت. به قول یکی از اعضای آژانس بین المللی یهود، این جنایات از آن جهت انجام شد تا دولت انگلیس بداند که یهودیان را نمی شود از وطنشان [؟!] دور کرد.
 
تروریستهای هاگانا کشتی پاتریا را در دل شب منفجر و در بندر، جهنمی از آتش برپا کردند. همه سرنشینان آن که زن و کودک، جوان و پیر، از یهودیان بی گناه بودند، در میان آتش سوختند و در آب دریا مدفون شدند.
 
آیا کشتی پاتریا کوره آدم سوزی دیگری نبود که به دست صهیونیستها مشتعل شد؟ در آن وقت، گناه این عمل ننگین را به گردن دولت انگلیس انداختند؛ لکن در سال 1950 از این جنایات پرده برداشته و اعلام شد که آن عمل جنایتکارانه، توسط خود صهیونیستها انجام گرفته است و نه دولت انگلیس.
 
آیا این عمل شیطانی به تنهایی سرنخی نیست تا لکه ننگ آدم سوزی از دامان نازیها کمرنگ شود؟ گناهکاران واقعی اعضاء گروه تروریستی هاگانا بودند که محرک آنان در کوچ دادن آن بی گناهان حفظ جان و مال یهودیان نبود، بلکه به دنبال افزایش تعداد یهودی ساکن فلسطین بودند.
 
و ... انفجار کشتی دیگری به نام استروما در دریای سیاه که در تاریخ 24 فوریه 1942 با 769 مهاجر یهودی که به راهنمایی گروه تروریستی هاگانا برای رفتن به فلسطین به بندر استامبول وارد شده بودند، دلیل محکم دیگری در همدستی صهیونیستها با هیتلر می باشد. اعضای هاگانا به رهبری اسحق شامیر و بن گورین یار دیرین آیشمن، پس از آنکه نتوانستند موافقت دولت انگلیس را برای ورود مهاجرین به فلسطین کسب کنند، آن را منفجر کردند. دریایی از آتش در میان آبهای مدیترانه، 769 نفر یهودی بی گناه را به کام مرگ فرستاد. همه مسافرین طعمه حریق شدند و آژانس یهود اعلام کرد که: «انفجار کشتی یک اعتراض و خودکشی دسته جمعی بود.»
 
خوب، ببینید دوباره آتش و دوباره آدم سوزی. سرنشینان هر دو کشتی به یک نحو میان شعله های آتش جان سپردند و در هیچ یک از آن دو واقعه، هیتلر حضور نداشت؛ در واقع، موضوع اشغال فلسطین بود و نه نجات جان یهودیان بخت برگشته. چنان که روزنامه یهودی به پیش چاپ آمریکا در یازدهم دسامبر سال 1939 نوشت: «کنفرانس یهودیان زمانی بیدار است که مسئله فلسطین مطرح باشد؛ اما وقتی نجات جان یهودیان ممالک مختلف در میان باشد، خواب است.» 9
 
در اینجا،‌ بد نیست قسمتی از سخنرانی خاخام ریشورن در سال 1869 بر سر مزار سیمون بن یهودا در شهر پراک، آورده شود . نامبرده پس از ذکر این مطلب که با توجه به وعده‎ای که خداوند به ما در مورد حاکمیت بر جهان داده است، ‌گفت: « باید برای رسیدن به اهداف خود، کوشا باشیم. از جمله این اهداف، قبضه کردن امور اقتصادی جهان است. در همه ادوار، طلا به عنوان قدرتی مقاومت‌ناپذیر باقی مانده است و خواهد ماند؛ طلایی که توسط دستهای متخصص به کار گرفته می‎شود، وسیله مؤثری در پیشبرد کارهاست. با طلا می‎شود وجدانهای بیدار را خرید [!؟]  تغییر ارزها و تعیین قیمت کالاها با طلا است. با طلا می‎توان استقراضها را تأمین کرد و با آن بر دولتها فرمان راند. با طلا، ابتدا بانکها، بعد بورسها را در دست گرفته‎ایم. در نتیجه، اعتبارات حکومتها در دست ماست.» 10
 
و در قسمت دیگر، گفته است: « سعی کنیم اسکناس، جای طلا را بگیرد. با کشیدن طلا به صندوقچه‎هایمان، نرخ کاغذ» اسکناس « را ما تعیین خواهیم کرد. می‎توان گفت که حاکم خواهیم شد.» 11
 
به گفته‌ یکی از رؤسای بانکهای انگلیس: «تحت این نظام انحصار بانکی، کسانی که اسکناس و [اوراق] اعتبار را صادر و منتشر می‎کنند، عملاً حکومتها را هم در اختیار دارند و نتیجتاً سرنوشت تمام مردم [و مملکت] را به دست خواهند گرفت.»
 
در اینجا، بی‎مناسبت نیست از جمله‎ای از کتاب عاموس نبی باب دوم، آیه 6، کتاب عهد عتیق یاد کنیم تا دینداری خاخام ریشورن و امثالهم معلوم شود. در آن کتاب می‎خوانیم: « اسرائیل و یهودا باید به محاکمه کشیده شوند. چون عدالت را به نقره فروختند.»
 
نظریه توطئه در تاریخ
بیائید کتاب تاریخ جهان را ورق بزنیم. در این کاوش، ما به وقایعی برخورد می‎کنیم که دست توطئه‌گرانی که «شهوت آتش‌افروزی دارند»، به خوبی نمایان است. به اعتقاد پروفسور کارل کویگلی 12 استاد دانشگاه « جرج تاون» آمریکا، وقایع مهم تاریخ را نمی‎شود به گردن تصادف انداخت. همه جریانات و وقایع مهم که در طول تاریخ پیش آمده، با یک برنامه‌ریزی دقیق قبلی صورت گرفته است. به این مسئله، « نظریه توطئه» می‎گویند. روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا در زمان قدرتش می‎گفت: « در عالم سیاست، هیچ چیزی تصادفاً روی نمی‎دهد. اگر اتفاقی می‎افتد، مطمئن باشید که طرح آن قبلاً ریخته شده است.» 13
 
ما در این ورق‌زدنهای تاریخ، اثبات گفته روزولت را به خوبی درک می‎کنیم. این توطئه‎گران مرموز برای حفظ قدرت پنهانی و انجام نقشه‎های شوم خود، از هیچ جنایتی روگردان نیستند. توطئه برای کسب «قدرت» و به دست گرفتن زمام حکومت جهان، تاریخی « به قدمت خود حکومت» در جهان دارد. یعنی از آغاز تشکیل دولت، « توطئه‎گر» نیز قدم به میان نهاده است و کم‌کم با پیشرفتهای تکنولوژی «این توطئه گران» پنجه روی تمام وسایل ارتباط جمعی انداخته و از آن طریق از پس پرده بر جهان حکومت کرده است.
 
با توجه به این نظریه و سخن هوشمندانه روزولت، رئیس‌جمهور [زمان جنگ دوم آمریکا] طرح کوره‎های آدم‌سوزی توسط هیتلر که تا قبل از سال 1937 « هدف او با ضدیت با یهودیان» حول محور «خروج آنان از آلمان دور می‎زد»، چیزی نبود که خلق‌الساعه و به دور از توطئه باشد. نقشه‌ بیرون راندن یهودیان که تبدیل به طرح سوزاندن آنان در کوره و اتاقهای گاز شد  ــ  طبق همان نظریه‌ «توطئه سری» ــ همزمان با وقتی است که بانکداران بین‎المللی یهودی تصمیم گرفتند تا به اقتصاد آلمان درگیر در جنگ کمک کنند. پس، بازارهای خاورمیانه و فلسطین را به روی او گشودند و ذخیره ارزی او را برای ادامه جنگ تأمین کردند. آیا این یک تصادف بود و یا یک توطئه؟ یک بده و بستان کثیف.
 
این شک و تردید که هیتلر بازیچه دست صهیونیستهای بین‌الملل بوده، ذهن دکتر آلفرد لی لی ینتال، نویسنده ‌معروف یهود را نیز به خود جلب کرده می‎نویسد: « همان طور که هیتلر از یهودیان بهره‌برداری کرد، بسیار محتمل است که بعضی از یهودیان هنوز تا همین حالا، از هیتلر برای اهداف صهیونیستها بهره‌‎برداری کرده باشند. وقتی به آنچه که بعداً توسط صهیونیستها در فلسطین اشغالی اتفاق افتاد، فکر می‎کنم، و برمی‎گردم و به وقایع قبل از اشغال ــ به انفجار کشتی مهاجرین پاتریا که آژانس یهود برای داغ کردن مسئله یهودیان از لحاظ سیاسی 1900 یهودی را در آتش سوزاند و انفجار کشتی دیگری به نام آستروما در دریای سیاه که 769 یهودی مسافر در خود داشت همه سرنشینان بدون استثناء سوختند و در آبهای دریا مدفون گشتند ــ می‎اندیشم، بی‎اختیار این فکر به خاطرم می‎نشیند که بی‎گمان هیتلر هم هدف یک توطئه اسرارآمیز شده است.» 14
 
پدر پدرو آروپ وابسته به کلیسای کاتولیک، در یکی از سخنرانیهایش در حضور شورای کلیساها گفت: « این گروه ملحد … دست کم در سطوح بالای رهبری، به طرز بی‎نهایت کارآمد و مؤثر فعالیت دارد. این گروه کلیه‌ وسایل ممکن را در اختیار دارد؛ از امکانات علمی گرفته تا زمینه‎های فنی و اجتماعی و اقتصادی و … همه را برای اهداف خود به کار گرفته است. این گروه از یک استراتژی دقیقاً طراحی شده پیروی می‎کند. در سازمانهای بین‎المللی، در محافل مالی و در زمینه‎های ارتباط جمعی نظیر مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون تقریباً نفوذ کامل دارد.» 15
 
در اینجا بی‎مناسبت نمی‎دانم که دوباره اشاره‎ای به قسمتی از سخنان خاخام ریشورن 16 داشته باشم: او گفته است: « ما حکمای قوم بنی اسرائیل، ‌با توجه به وعده‎ای که خداوند به ما در مورد حاکمیت بر جهان داده است و با در نظر گرفتن پیروزیهایی که باید بر کافران 17 به دست آوریم… مفتخریم که در قرن گذشته به اهداف خود نزدیکتر شده‎ایم.»
 
باید در نظر داشت که « یکی از بزرگترین سلاحها» برای آنکه ما را به هدف برساند « مطبوعات» است. « مطبوعات می‎توانند با نشر و تکرار مطالب نهایتاً هر عقیده و رأیی را به مردم بقبولانند. تئاتر نیز قادر به انجام چنین کاری است. در هر نقطه از جهان مطبوعات و تئاتر از القائات ما تبعیت می‎کنند.»
 
نامبرده صراحتاً پرده از « توطئه‎گری» متداول قوم یهود برداشته است و ادامه می‎دهد: « با ستایشی که از احزاب دمکرات راه می‎اندازیم، مسیحیان انشعاب پیدا خواهند کرد و وحدت ملی آنان از هم خواهد پاشید. نفاق بر آنان، حکومت خواهد کرد و در نهایت درمانده شده، تنها از نظامی که وحدت خود را حفظ کرده است، یعنی قانون یهود، اطاعت خواهند کرد…» 18 آیا این خاخام وجودش خالی از «شهوت آتش‌افروزی» بوده است؟ آیا القائات او به دور از توطئه‎گری است؟
 
با آنکه شدیداً و قلباً از تمام خونخواران ضحاک‌صفت جهان بیزارم و از آنان با تنفر و لعنت یاد می‎کنم، معهذا همیشه این فکر بر گوشه دلم فشار می‎آورد که: « آیا حقیقتاً این هیتلر بود که دانسته و خواسته یهودیان را به سوی کوره‎های آدم‌سوزی فرستاد؟» یا او هم قربانی یک « توطئه» شد و با گرفتن کمکهای مالی اجازه داد تا دست صهیونیسم از آستین او به درآید. آیا وجود یک « دسیسه» را که باعث شد تا به قول هرتزل مسئله‌ یهود جنبه سیاسی به خود بگیرد، نباید در پشت دیوارهای کوره‎های آدم‌سوزی نازیها جستجو کرد؟
 
در قتل‌عامهای او اردوگاههای صبرا و شتیلا و تل‎زعتر و روستای دیریاسین و صدها جنایات دیگر که توسط تروریستهای صهیونیست و در لباس مقدس سربازی انجام شد، آیا هیتلر در کنارشان ایستاده بود و فرمان می‎داد؟ آنها که از سوزاندن زنان و شیرخوارگان ابایی نداشتند و بمب‌افکنهای اسرائیلی بر ساکنین بی‎پناه لبنان و اردوگاههای آوارگان و بیمارستانها بمبهای فسفری آتش‎زا فرو می‎ریختند. و از کشته پشته می‎ساختند، نازیها بودند؟ و آیا هیتلر طرح آن را ریخته بود؟ وقتی هزاران مادر و کودک با برداشتن بمبهای خوشه‎ای که به صورت عروسک و اسباب‌بازی بر سر آنان ریخته شده بود، کشته شدند، هیتلر مشعل‎دار آتش‌افروزی بود؟ در یکی از کشتارهای جمعی وقتی آوارگان اردوگاه را ترک می‎کردند، همه آنها را « در مقابل یکدیگر سر بریدند.» آیا اینجا هم هیتلر مجری این عمل وحشیانه بود؟ وقتی در اردوگاه شتیلا جوانان کشته شده فلسطینی را در داخل چاه آب اردوگاه افکنده بودند و معروف بود که « یک فنجان آب، معادل یک فنجان خون است.» در اینجا هم هیتلر حضور داشت؟ و هزاران سؤال دیگر از این قبیل، ذهن همه انسانهای شریف را به خود مشغول می‎کند.
 
یکی از اعضای نمایندگی سیاسی امریکا در برلن در سال 1937 نوشت: « هدف دولت آلمان نازی کاملاً مشخص است… طرد یهودیان از زندگی آلمانیها… روانه کردن [آنها ] از برلین، یک اخطار کاملاً روشن بود مبنی بر اینکه [آزار یهودیان] از طرف او اتفاقی و تصادفی نبود.» 19 این گزارش به خوبی نشان می‎دهد که هیتلر مصمم بود تا یهودیان را از برلین اخراج کند. ولی صحبتی از سوزاندن و نابود کردن آنها در میان نبود.
 
طبق مدارک موجود، سازمانهای صهیونیستی با آژانس بین‌المللی یهود که « دیوانه خونخواری است» و «جنون آتش‌افروزی» دارد، از بیش از یک قرن گذشته تاکنون در تمام اتفاقات، جنگها، کشتارها و واژگون‌سازیها،‌ توطئه کرده و دخالت داشته است.
 
در « تاریخ 24 سپتامبر 1912» یک روزنامه‌نویس یهودی به نام والتر راتنو 20 که از یاران کایزر، بانکدار معروف یهودی بود، در یک روزنامه‌ آلمانی 21 نوشت: « سرنوشت قاره‌ اروپا به دست سیصد نفر که همگی یکدیگر را می‎شناسند، می‎باشد، و آنها جانشینان خود را از میان اطرافیان خود انتخاب می‎کنند.» 22
 
در تأیید نوشته‌ والتر راتنو بیست سال بعد درست در سال 1931،‌ شخصی 23 که عضو دائمی «اتحادیه جهانی یهود» 24 بود در مقاله‎ای تحت عنوان « پاریس، پایتخت مذاهب» نوشت: « حاصل تاریخ قرن گذشته این است که اکنون سیصد نفر سرمایه‎دار یهودی، همه اساتید فراماسون، بر جهان حکومت می‎کنند.» 25
 
«بنیامین دیسرائیلی» نیز به این نکته اشاره کرده و گفته است: « دنیا به دست شخصیتهایی اداره می‎شود که در پشت پرده دست‌اندرکارند و همه این شخصیتها صهیونیست هستند.»
 
بد نیست بدانیم که « سمبل» این قوم برگزیده و خطرناک « مار چنبرزده است.» در کتاب فتح جهان از طریق حکومت جهانی که اول بار یک نفر روسی به نام سرگی نیلوس آن را از عبری به روسی ترجمه کرد و سپس ویکتور مارسدن از روسی به انگلیسی،‌ چنین آمده است: « بر اساس مدارک محرمانه صهیونیسم، ‌حضرت سلیمان و سایر رهبران یهودی،‌ در سال 929 پیش از مسیح نظریه‎ای را برای فتح مسالمت‌آمیز همه جهان توسط صهیون ابراز داشته‎اند.» در آن مدارک آمده است: « این مردان بزرگ برای فتح جهان از طریق مسالمت» مار « را سمبل آن انتخاب می‎کنند که سر آن نمایانگر آن دسته از یهودیانی است که از نقشه مطلع هستند و بدون آن قوم یهود می‎باشند. حتی بسیاری از یهودیان چیزی از آن نمی‎دانند. این مار در حال حرکت است. همچنان که در قلوب ملتها رخنه می‎کند، موجبات ]زبونی و[ بی‎آبرویی آنها را فراهم می‎سازد و همه قدرتهای غیریهود آن ممالک را می‎بلعد. گردش این مار هنوز به دور کشورهای اروپایی تمام نشده است. وقتی گردش سر او تمام شد و به سوی صهیون قرار گرفت، کار او پایان یافته است و با افسون، تمام کشورهای اروپایی در حلقه او قرار خواهند گرفت. تنها راه رسیدن به این مرحله، ‌غلبه اقتصادی است.» 26
 
چنان که دانستیم، هدف اولیه این سازمان سری، ‌ایجاد نفوذی در سیستم کنترل مالی است تا در اختیار یک گروه از صهیونیستها باشد و بتواند بر نظام سیاسی جهان و کلاً بر اقتصاد جهان مسلط شود. این گروه « دیوانه قدرت» است و مذبوحانه آن را حق خود می‎داند و می‎خواهد تمام جهان را به زیر سلطه خود درآورد. او در این راه، ‌از هیچ جنایتی روگردان نیست.
 
این توطئه‎گران آتش‌افروز همه طرحها و نقشه‎های خود را به طور سری به دست دولتها و اعضای گروه سری فراماسونری انجام می‎دهند و خود در کنار آتش افروخته از گرمای آن، لذت می‎برند. به قول خاخام ریشون «چه کسی قادر است قدرت ناپیدایی را سرنگون کند؟ در اصل ما صاحب چنین قدرتی هستیم. وظایف ماسونی، پوششی برای مقاصدمان محسوب می‎شود. مسیر حرکت و نقشه و محل نیروی پنهان ما را هیچ کس نخواهد فهمید.»
 
چنین به نظر می‎رسد که سمبل صهیونیسم، این مار خطرناک، نه تنها به دور اروپا گردیده، بلکه دهان فراخ و کثیفش را به سوی آمریکا باز کرده و آن قاره را هم یکجا بعلیده است. 27یعنی در واقع، از زمانی که صهیونیستها در آن قاره رخنه کردند و به توطئه‎گری پرداختند و در پشت نقاب مظلوم‌نمایی به حقه‎های سیاسی دست زدند، آمریکا در راه سقوط به معده مار صهیونیسم قرار گرفت. آغاز آن را می‎توان از جنگ بین‎الملل اول دانست؛ یعنی وقتی که به حیله و دسیسه آنان، پای دولت آمریکا به جنگ کشیده شد و با وجود شعار « آمریکا برای آمریکائیان» که گفته و خواسته‌ یکی از رؤسای جمهور آنان،‌ پرزیدنت مونروئه بود، آمریکا وارد جنگی شد که ابداً به او ارتباطی نداشت. جیمز مالکوم یهودی که از جمله سران توطئه‎گران است، در کتاب خاطرات خود نوشته است: «در جنگ اول برای کسب حمایت دولت انگلیس، من مأمور شدم برای رسیدن به این هدف، پای دولت آمریکا را به جنگ بکشم. لذا … نقش مهمی بازی کردم و با سفرهای متعدد … و نشر مقالات مفصل در رزونامه‎های تایمز لندن و روزنامه‎های آمریکا، سرانجام در بهار سال 1917، آمریکا را وارد جنگ کردم.» 28
 
در نتیجه‌ این خدمت وایزمن که خود در تمام طول جنگ در نیروی دریایی انگلیس خدمت می‎کرد،‌ به همراهی بانکدار معروف روچیلد توانستند، بالفور را تحت فشار گذارند تا اعلامیه‌ معروف را که در آن اجازه تأسیس کانون ملی یهود داده شده بود -  که نطفه تشکیل دولت اسرائیل شد -  صادر کند.
 
با توجه به آنچه به طور مختصر آورده شد،‌ باید قبول داشت و اذعان کرد که « وقایع مهم تاریخ با یک برنامه‌ریزی دقیق صورت می‎گیرد.» در پشت صحنه سرنوشت سیاسی و اقتصادی هر ملتی،‌ یک توطئه وجود دارد. در نامه‎ای که تامس جفرسن یکی از رؤسای جمهور آمریکا به جان آدامس جانشین خود نوشته، به نکته‌ بسیار مهمی اشاره کرده است؛ به این شرح: «… صادقانه با شما همعقیده‎ام که تشکیلات بانکی از ارتشهای قوی هم خطرناک‎تر هستند.» و این تشکیلات به دست توطئه‎گران اداره می‎شود.
 
جالب آنکه دولت انگلیس روزی ادعا می‎کرد که آفتاب در کشور او غروب نمی‎کند. اما در سال 1934 کلمنت اتلی رهبر حزب کارگر انگلیس در کنفرانس سالانه حزب گفت:‌ « ما حساب شده ]وفاداری[ به نظام جهانی را] که سیسل رودز یهودی عضو عالی‌رتبه‌ فراماسون به دنبالش بود[، بر وفاداری نسبت به وطن خود ارجحیت داده‎ایم.» 29 نامبرده در یک اعلامیه رسمی حمایت خود را از طرحی که توسط توطئه گران و بانکداران بین‎المللی تهیه شده بود، اعلام داشت و «23 سال بعد … در سال 1957 نخست‌وزیر محافظه کار بریتانیا به مردم آن کشور گفت که آنها لازم است تا حدی حاکمیت ملی خود را به یک کانال سری بین‎المللی واگذار کنند. 30 و در « هفتم نوامبر 1957 وزیر امور خارجه آن کشور در مجلس اعیان اعلام داشت که دولت ملکه‌ انگلستان با حکومت جهانی موافقت دارد.» 31 مثل اینکه جز این هم چاره‎ای نداشت؛ زیرا بدهی آن کشور به بانکداران بین‎المللی که برای مخارج جنگ مصرف شده بود، و همچنین همکاری صهیونیستها با ارتش انگلیس که برای آن دولت موفقیت همراه داشت، ‌همه ایجاب می‎کردند که در برابر حکومت سری صهیونیستها سر تسلیم فرود‌ آورند.
 
در اینجا ذکر چند نکته ضروری است:
اولاً : ‌صهیونیستها همیشه با پلاکارد « ضد یهود» حرکت می‎کنند و برای بهره‏برداری از احساسات لطیف انسانها در زیر آن سینه می‎زنند و اگر کسی با خواستهای غیرانسانی آنان مخالف کند، فوراً او را «ضدیهود» و « ضد صهیونیسم» خطاب می‎کنند. همین نکته باعث شده است تا همه ‌آنهایی که در غرب علیه صهیونیستها هستند، ‌برای حفظ موقعیت شغلی و کاری خود،‌ دندان به روی جگر بگذارند و از هر نوع مخالفت با این گروه توطئه‎گر خودداری کنند.
 
ثانیاً : ‌صهیونیستها مسئله هالی کاست 32 را زنده نگه می‎دارند تا در زیر پوشش آن،‌ اعمال خود را موجه نشان دهند. آنها برای نشان دادن حقانیت خود برای تشکیل دولت یهود در اسرائیل، همیشه مسئله « هالی کاست» کوره‎های آدم‌سوزی نازیها را، بویژه در سالروز تولد حضرت مسیح و جشنهایی که به همان مناسبت در آمریکا برپا می‎شود، چند باره و صدباره عنوان کرده و فیلمهای حقیقی یا تخیلی از آن تهیه کرده‎اند و در تمام کانالهای تلویزیونی نشان می‎دهند. به طوری که موضوع تولد حضرت مسیح به کلی لوث می‎شود و تأسف‌بارتر اینکه، ‌عیسویان فراموش کرده‎اند که به گفته اساتید یهود ـ که در سال 1923 رسماً اعلام شد: « یهودیت ضد مسیحیت است.»
 
آلفرد لی لی ینتال در این زمینه، نکته ‌جالبی را ارائه داده و نوشته است: هالی کاست، اسلحه‎ای زیر پوشش است تا در موقع مناسب رو شود. وقتی تمام ترفندها تمام می‎شود، « مسئله ‌کشته شدن شش میلیون یهودی» دوباره پیش کشیده می‏‏شود. این (عدد) ‌شش میلیون کاملاً صوری است که از کوره‎های آدم‌سوزی بیرون کشیده و نگهداری شده است و وقتی که سؤالی پیش می‎آید، با کمترین مخالفتی آن را عنوان می‎کنند لی لی ینتال معتقد است: « هیتلر باعث شد تا مسیحیانی که احساس گناه می‎کردند، همراه با کلیمیان غربی که جذب در جوامع خود شده بودند، با اکراه به صهیونیسم بپیوندند.» 33

پی نوشت:
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همه سوزی، قتل عام.
2. Peter Grose -Israel in the mind of America. Newyork. Alfres- A'konoff. Inc. 1983, P.207
3. یوری ایوانف، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، کتابهای سیمرغ وابسته به موسسه انتشارات امیرکبیر. چاپ اول، 1351.
4. برای اطلاع بیشتر، به صفحات 142 تا 144 کتاب صهیونیسم مراجعه شود.
5 و 6. به کتاب یوری ایوانف، صهیونیسم، ص 140 مراجعه شود.
7. رهبران صهیونیست "همزمان با اقداماتی که به منظور نجات آوارگان یهود به عمل می آوردند، علیه واحدهای انگلیسی مقیم فلسطین دست به عملیات جنگی زدند." هاگانا هدف از این عملیان را راندن بریتانیا از سرزمین فلسطین عنوان نمی کرد، بلکه آن را "تجدید پیمان با انگلستان عنوان می کرد و می گفت: «تا آنجا که می دانیم، بین ما و بریتانیا مطلقا اختلافات منافعی وجود ندارد. ما به هیچ وجه علاقه ای به این نداریم که موقعیت بریتانیا را در هیچ جای جهان، خواه خاورمیانه یا فلسطین تضعیف کنیم». به صفحه 154 کتاب صهیونیسم مراجعه شود.
8. برای اطلاع بیشتر به کتاب صهیونیسم، نوشته یوری ایوانف، فصل سوم "دهلیز پرپیچ و خم و بی سرپناه" مراجعه شود.
9. یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحه 140 .
 10. علی اوغور کنگره صهیونیستها، ‌صفحه 18 .
11. علی اوغور کنگره صهیونیستها، صفحه 18 .
12. Quigley
13. گاری آلن، هیچ کس جرأت ندارد آن را توطئه بنامد،‌ صفحه 19 .
14. Alfred . M. Lilienthal – the zionst connection. p. 461.
15. گاری آلن، هیچ کس جرأت ندارد …، صفحه 28 .
16. سخنرانی خاخام ریشون در کتاب Le Protocole des sages de zion صفحه 71 ثبت شده است. این کتاب در سال 1906 توسط راژر لامبل از روسی به فرانسه ترجمه شده و در موزه بریتانیا موجود است. ترجمه‌ فارسی آن به نام [پروتکل یهود] و صهیونیسم چه می‎خواهد؟ توسط داریوش فرهنگ به چاپ رسیده است. انتشارات والعصر.
17. زعمای قوم یهود در نهایت بی شرمی پیروان مذاهب الهی دیگر را کافر می‎نامند.
18. علی اوغور کنگره‎های صهیونیستها ، صفحه 18 .
19. Peter Grose. op . cit, P.117-1983.
20.  Walter Rethenu
21. Weiner Frei Presse.
22. Sergyei A. Nilus. op. cit, P.11.
23. Jean Isoulet
24. Jewish Alliance Israelite Universal.
25. کتاب فوق، صفحه 11 .
26. Sergyei A. Nilus, op. cit, p. 15-16.
٢٧ . آخرین مرحله گردش این مار، کشور ترکیه است که از هم اکنون با امضای قرارداد نظامی با دولت صهیونیستی، مار این سمبل صهیونیستها دهان کثیفش را به سوی ترکیه گشوده است . متأسفانه ترکیه روزی از این حقیقت تلخ مطلع خواهد شد که در دل این مار کثیف حل شده است. در میان بلادی که مطابق کتاب مقدس جزء موطن اصلی یهودیان قلمداد می شود، به قسمتی از آناطولی ترکیه نیز برمی‌خوریم. در چنین موقعیتی، برنامه آتی صهیونیسم اخراج مردم ترکیه است. … قسطنطنیه به روی نقشه، آخرین نقطه‌ای است که مار سمبول صهیونیسم قبل از رفتن به اورشلیم از آن خواهد گذشت .
صفحه ١٠٠ ، کتاب کنگره های صهیونیستها مراجعه شود. کشور ترکیه از آغاز آماج توطئه صهیونیستها بوده است. در آن روزهایی که هرتزل به دنبال تاسیس دولت یهود در فلسطین بود، با سلطان عبدالحمید امپراتور عثمانی ملاقات کرد و نقشه خود را با او در میان گذاشت و پیشنهاد کرد که در برابر پرداخت قروض، سلطان اجازه دهد یهودیان در فلسطین که در آن زمان جزء مستعمرات ترکیه بود، دولت یهود را تشکیل دهد. سلطان تقاضای او را رد کرد و گفت: «مردم من برای تصرف این سرزمین با خون خود آن را آبیاری کرده‌اند... بگذارید یهودیان میلیونها پول خود را نگه دارند». به صفحه ١١ کتاب اسرائیل به چه قیمت نوشته آلفرد لی لی ینتال مراجعه شود. سلطان حتی در برابر وساطت «کایزر آلمانی» که گمان می‌کرد اگر دولت یهود در فلسطین تشکیل شود، فرهنگ و زبان آلمانی در آنجا رایج خواهد شد، نیز مقاومت کرد. وقتی هرتزل از حمایت سلطان عثمانی مایوس شد توطئه و نقشه قتل او توسط سازمان بین‌اللملی صهیونیسم کشیده شد. و برای انجام آن پای ارامنه ترکیه را که جزو ناراضیان جامعه آن روز ترک بودند ، به میان کشیدند و دست ترور صهیونیسم از آستین آنان بیرون آمد. سوء قصد به جان سلطان عبدالحمید به جایی نرسید، ولی کشتار ارامنه را به دنبال داشت، بن گورین به دلیل این اغتشاش که در سال ١٩١٥ انجام گرفت، به زندان افتاد. جالب آنکه طراح واقعی نهضت جوانان ترک که به رهبری آتاتورک انجام شد، نیز صهیونیستها بودند.
٢٨ . دنیا بازیچه یهود، محمد شیرازی، ترجمه هادی مدرسی ، صفحه ٢٩
29. Sergyei. A Nilus, op .cit, p. 14.
30. Sergyei. A Nilus, op .cit, p. 14.
31 . همان کتاب و همان صفحه .
32. Holocaust »  هالی کاست» یک واژه عبری ـ یونانی است [olah]. از لحاظ ادبی مفهوم [چه چیز به وجود آمده] دارد.» از لحاظ کتاب مقدس (بایبل) به معنای « قربانی سوخته » می‌باشد. ولی وقتی برای نشان دادن جنایات نازیها به کار برده می شود، قربانیانی را که مشرکین برای جلوگیری از خشم خداوندان خود انجام می‌دادند، به خاطر می‌آورد. کتاب جنگ علیه یهودیان loay Dawidowicz ، چاپ سال 1933-١٩٤٥ ، صفحه ٨١٧.
33. A. M. Lilienthal. P. 461. https://iichs.ir/vdcca1qp82bqs.la2.html
iichs.ir/vdcca1qp82bqs.la2.html
نام شما
آدرس ايميل شما