او دو سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیلکرده بود و بسیاری از کسانی را که در رأس مقامات سیاسی و اقتصادی ایران قرار داشتند شخصا میشناخت. تسلط او بر زبان فارسی و آشناییاش با آدابورسوم ایرانی باعث شد با دقت بسیاری به شبکهسازی در ایران با هدف تأمین منافع دولتش دست زند
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ ربیع مئیر عزری در سال 1300 در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش صیون عزری رهبر جامعه یهودیان شهر اصفهان بود. عزری در پانزدهسالگی گروه جوانان یهودی را در شهر زادگاهش تأسیس کرد.[1] هدف اصلی این گروه ترویج فعالیتهای صهیونیستها بود. این فعالیتها آموزش عبری و آموزش عمومی و کمکهای جمعی را دربرمیگرفت. عزری همچنین شروع کرد به ایجاد شبکههای حمایتی برای دفاع از یهودیان و ترویج ایده مهاجرت به فلسطین، استحکام ارتش اسرائیل و کمک به ساختن کشور یهودی. وقتی عزری به تهران نقل مکان کرد، پروژههای گروه جوانان خود را ادامه داد. پس از آن، شعبههای گروه جوانان یهودی در سراسر کشور تأسیس شدند. عزری در سازماندهی اولیه یهودیان روستایی ایرانی و پناهندگان یهودی از عراق به اسرائیل نیز مشارکت گسترده داشت.[2]
مئیر عزری
شماره آرشیو:۱-۱۳۵ع
از آژانس یهود تا مأموریت دیپلماتیک
عزری در سال 1328 به کشور غاصب اسرائیل مهاجرت کرد. به محض ورود، آژانس یهود او را مسئول جذب همه مهاجران عراقی و ایرانی به اسرائیل کرد. در همین سالها بود که دولت اسرائیل با استناد به سیاست کوروش کبیر درباره یهود، طی نامهای به محمدرضا پهلوی خواستار رسمیت یافتن روابط ایران و اسرائیل (شناسایی دوژوره) شد. در بهمن 1335 بدون شناسایی دوژور اسرائیل توسط ایران، دکتر زوی دوریل، رئیس آژانس یهود، به عنوان نماینده اسرائیل در ایران پذیرفته شد. همچنین در همین سال تیمور بختیار برای برقراری رابطه ساواک و موساد به اسرائیل سفر کرد. سرانجام ایران در سال 1338 مئیر عزری را به عنوان نماینده مستقیم و در حقیقت سفیر اسرائیل در ایران پذیرفت و تا سال 1352 در همین مقام بود. این مأموریتی ویژه بود که دیوید بن گوریون، نخستوزیر، برای برقراری روابط دیپلماتیک بین دولت غاصب اسرائیل و ایران به عزری سپرد و از وی خواست تا فراتر از روابط دیپلماتیک برای رسیدن به این مقصود تلاش کند.[3]
کنگره بزرگداشت کوروش هخامنشی توسط یهودیان ایرانی وابسته به اسرائیل
شماره آرشیو: 413-139ح
فعالیتهای فرا دیپلماتیک
عزری تنها برای فعالیتهای دیپلماتیک از سوی اسرائیل مأمور نشده بود. او کوشید رژیم صهیونیستی را از انزوای ایجادشده توسط اعراب خارج کند. عزری موانعی را نیز مقابل موفقیت خود در این مأموریت میدید. یکی از این موانع ناسیونالیسم مصدق بود. وی در خاطرات خود نوشته است که مصدق با موفقیت روح «ناسیونالیسم رادیکال» را القا کرد. عزری اصرار دارد که گرچه مصدق با بزرگترین رقیب خود، یعنی حزب کمونیست توده (که در بسیاری از مسائل با او اختلاف نظر داشت) مخالف بود، هر دو (مصدق و توده) آشکارا در نفرت خود از اسرائیل متحد بودند.[4] برای اسرائیل مهم این بود که نماینده آن محیط مساعدی برای خروج کشورش از انزوا در تهران بهوجود آورد و با روزنامهها و دانشگاهها ارتباط برقرار کند. عزری دو سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیلکرده بود و بسیاری از کسانی را که در رأس مقامات سیاسی و اقتصادی ایران قرار داشتند شخصا میشناخت. تسلط او بر زبان فارسی و آشناییاش با آدابورسوم ایرانی باعث شد با دقت بسیاری به شبکهسازی در ایران با هدف تأمین منافع اسرائیل دست زند.[5]
سپهبد جعفر قلی مستوفی صدری، ریاست شهربانی کشور، در سفر به اسرائیل (فروردین 1350)
شماره آرشیو: 1-1101-252م
یکی از اشخاصی که عزری با او رابطه برقرار کرد سپهبد حاجیعلی کیا، رئیس اداره اطلاعات ارتش، بود که روابط خوبی با جامعه یهودیان و موشه توو، رئیس سازمان صهیونیستهای ایران، داشت. سپهبد کیا از ستایشگران اسرائیل و طرفدار برقراری روابط دیپلماتیک کامل با دولت یهود بود. عزری با کمک کیا توانست با دکتر اقبال، نخستوزیر، عباس آرام، وزیر امور خارجه، و ارتشبد هدایت، رئیس ستاد ارتش، و سپهبد علویمقدم، رئیس شهربانی، ملاقات کند. آنگاه وی با موافقت گلدامایر، وزیر خارجه، و ژنرال لاسکوف، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، سپهبد کیا را به اسرائیل دعوت کرد. سفر سپهبد کیا در اکتبر 1337 نخستین دیدار از سلسله دیدارهایی بود که در سالهای بعد مقامات بلندپایه پهلوی از اسرائیل به عمل آوردند. او با مقامات عالیرتبه دولت یهود ملاقات و از ژنرال هرکابی، رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل، دعوت کرد که برای ایراد یک رشته سخنرانی به تهران بیاید.[6]
یکی دیگر از عمده محورهای فعالیت عزری در ایران، ترویج فرهنگ حمایتی و جمعآوری کمکهای بلاعوض به اسرائیل بود. حرکتی که برای او و همتایانش که هیچیک ایرانی نبودند به صورت نمادین درآمده و به یک عادت مستمر تبدیل شده بود. عزری از فرصتهای مختلف برای دستیابی به این هدف بهره میبرد. در یکی از میهمانیها در سال 1351 عزری صورتی را از جیب خود بیرون آورد و نام افرادی را خواند که هر یک جداگانه نزد افراد سرشناس و متمکن یهودی میرفتند و اعاناتی جمعآوری میکردند. افراد نامبرده به نام اعضای کمیته جمعآوری پول خوانده میشدند؛ همچنین برای سرپرستی کمیته یادشده لطف اله حی، نماینده اقلیت یهود در مجلس شورای ملی، تعیین شد.[7]
عزری و سایر کارگزاران صهیونیست در ایران بر اساس برنامهای از پیش طراحیشده، تمام صنوف مختلف یهودی از جمله پزشکان، تاجران بزرگ و حتی قشرهای کارمند و کارگر را به جلساتی خاص دعوت و در نهایت از آنها تقاضای پول میکردند. در گزارشهای مختلف ساواک نیز آمده است که مئیر عزری، نماینده سیاسی اسرائیل، با دعوت از افراد متعدد در تهران و 67 نفر از دکترهای یهودی در محل نمایندگی اسرائیل در تهران اجتماع کردند. پس از سخنرانی عزری درباره جمعآوری اعانات، از حاضران در جلسه تعهداتی گرفته و مبلغی نیز جمعآوری شد.[8]
عموم پولهای جمعآوریشده در ایران، با سازماندهی و دخالت عزری به سمت فلسطین اشغالی هدایت میشد و بدون در نظر گرفتن مردم تهیدست یهودی، مستقیما به حساب دولت اشغالگر فلسطین واریز میگردید. عزری با شرکت در کنیسای یوسفآباد نیز مبالغ زیادی پول ــ که تصور میرود در حدود دهمیلیون ریال بوده باشد ــ به نفع انجمنها و بهویژه ارتش اسرائیل جمعآوری کرد. ضمنا تعهد شده بود که قسمتی از پولهای جمعآوریشده به خانهسازی در اسرائیل اختصاص یابد. عزری حتی به منظور اطمینان بیشتر، نمایندگانی را از طرف خود به کنیساها میفرستاد تا این مبالغ مستقیما به دست او برسد.[9]
برپایی آموزشگاههای اسرائیلی در ایران
پس از سال 1340 شمار شهروندان و خانوادههای اسرائیلی که از سوی دولت و دیگر سازمانها در ایران به کار میپرداختند هر روز رو به فزونی مینهاد. فرزندان و نوجوانان نمایندگان کمپانیها، کارشناسان و پژوهشگران اسرائیل در ایران، نیازمند آموزشگاه بودند. عزری در خاطرات خود نوشته است که باید آموزشگاهی پدید میآورد که با روشهای آموزشی و ریزهکاریهای فرهنگی اسرائیل همخوان باشد. بدین ترتیب پس از پیگیریهای جدی این آموزشگاه در یکی از خیابانهای خوب تهران برپا شد. اورا نمیر، همسر شهردار تلآویو، چند بسته کتاب برای دورههای گوناگون آموزشی به کمپانی «ی ال عال» سپرد و در تهران دریافت شد. بدین ترتیب در 28 شهریور 1341 نخستین آموزشگاه اسرائیلی در تهران گشوده شد.[10]
تأسیس آموزشگاه بخشی از پروژه نفوذ اسرائیل در زمینههای علوم، آموزشوپرورش و حوزههای فرهنگی بود. پیش از این، عزری در سال 1336 و هنگامی که سعید نفیسی از اسرائیل بازدید کرد کوشید انجمن دوستداران دانشگاه عبری را در ایران پایهریزی کند. عزری بر این عقیده بود که تأسیس انجمن فرهنگی میتواند پیوندی نیرومند میان مردم ایران و اسرائیل ایجاد کند. این کوششی بود که عزری در کنار فعالیتهای دیپلماتیک فراموش نکرده بود. در نتیجه عزری تمام تلاش خود را انجام داد تا گروه دوستداران اسرائیل را در ایران پایهریزی کند، اما این تلاشها به دیوار ناسازگاری شاه به دلیل هراس از واکنش جامعه برخورد و فراموش شد.[11] با تلاشهای عزری همکاریهای دانشگاهی میان آگاهان ایرانی و اسرائیلی آرامآرام شتاب تندتر و روندی منسجمتر مییافت؛ به گونهای که در روزهای پایانی سال 1340 ابراهیم پورداوود، کارشناس تاریخ و فرهنگ باستان ایران، برای انجام سخنرانیهایی در سومین کنگره تاریخ یهود به اسرائیل فراخوانده شد.[12]
بنا بر آنچه گفته شد، عزری در زمینههای مختلف فعال بود و مأموریت او تنها دیپلماتیک نبود. فعالیت گسترده عزری باعث شد در تمام مدت مأموریت خود در ایران، از سوی شاه و دولت ایران نشانهای بسیاری دریافت کند. محمدرضا پهلوی بالاترین نشان «تاج» (تاج پادشاه) را به او اعطا کرد. وزیر کشاورزی ایران همچنین در پی کمکهای اسرائیل به زلزلهزدگان قزوین و شیراز، نشان شیر و خورشید از هلال احمر را به عزری تقدیم کرد. در نهایت در 9 تیر 1394 مئیر عزری، سفیر سابق رژیم صهیونیستی در ایران دوره رژیم پهلوی، در 92 سالگی در فلسطین اشغالی از دنیا رفت.[13]
[3] . علیرضا کشاورزینیا، محمد کلهر و سینا فروزش، «تأثیر مسئله فلسطین در روابط سیاسی ایران و اسرائیل در طی سالهای 1327-1397»، پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، انجمن مطالعات جهان اسلام، ش 4 (زمستان 1398)، ص 272.
[13] . پایگاه خبری اسلام تایمز، «مئیر عزری سفیر سابق رژیم صهیونیستی در ایران در گذشت»، پایگاه خبری اسلام تایمز (23 تیر ماه 1394)، قابلدسترس در:
https://b2n.ir/f27393