کمبود غله در ایران(دهه 1320)

دزدی مسلحانه روس و انگلیس

بلافاصله بعد از اشغال ایران در شهریور 1320، نشانه هایی از مشکل کمبود غله در تهران و نواحی مرکزی و جنوبی به شکل گرانی نان، پایین آمدن کیفیت و مرغوبیت آن و ازدحام جمعیت در مقابل نانواییها پدیدار شد. مشکل به حدی بود که حتی اعتراضهایی در مناطق غله خیز ایران همچون همدان و کرمانشاه به علت فرستادن آن به دیگر مناطق نیز صورت گرفت.
دزدی مسلحانه روس و انگلیس

                                                                                              بلافاصله بعد از اشغال ایران در شهریور 1320، نشانه­هایی از مشکل کمبود غله در تهران و نواحی مرکزی و جنوبی به شکل گرانی نان، پایین آمدن کیفیت و مرغوبیت آن و ازدحام جمعیت در مقابل نانواییها پدیدار شد. مشکل به حدی بود که حتی اعتراضهایی در مناطق غله خیز ایران همچون همدان و کرمانشاه به علت فرستادن آن به دیگر مناطق نیز صورت گرفت. 
نقش قدرتهای بزرگ در ایران در طول سده های گذشته بر هیچ کسی پوشیده نیست. دول استعمارگر همواره از ایران به عنوان پل پیروزیهای بزرگ خود استفاده کرده اند. بهترین نمود این موضوع را در جنگهای جهانی شاهد هستیم. متفقین با ورود و اشغال بخشهای گسترده ای از خاک کشورمان و با تاراج منابع عظیم ملی آن سعی کردند سیاستها و منافع خود را در پیش گیرند. در جنگ جهانی اول، با وجود اعلام بی طرفی از سوی ایران، کشور عرصه تاخت و تازهای قدرتهای جهانی گردید. فقدان اقتدار مرکزی، بی ثباتیهای سیاسی و هرج و مرج و ناامنی وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور را بحرانی ساخته بود. خشکسالی و قحطی از پدیده هایی بودند که با ورود نیروهای بیگانه- به ویژه انگلستان- به کشور تشدید یافت.1
 
این روند به رغم اینکه در هنگامه جنگ دوم جهانی، ایران از یک دولت به ظاهر مقتدر سود می‌برد بار دیگر تکرار شد. در حقیقت بروز قحطی و مشکلات شدید اقتصادی و اجتماعی به هنگام ورود متفقین به ایران از آسیبهایی بود که کشور را به وضعیت هولناکی کشاند. بدین ترتیب نوشتار زیر بر آن است تا با بررسی این روند فهم مختصری از چگونگی شکل گیری وقایع در آن مقطع زمانی، نقش نیروهای خارجی و واکنش دولت ایران به این رویدادها را نشان دهد.
 
دلایل اشغال نظامی ایران در شهریور 1320
یکی از نکات جالب جنگهای جهانی این است که دولت ایران طی این جنگها، به رغم اعلام موضع بی طرفی به دلیل موقعیت و جایگاه ویژه استراتژیکش هرگز نتوانست از عواقب و پیامدهای ناشی از جنگ مصون باشد. این مسئله در مورد جنگ جهانی دوم حتی مشهودتر و واضحتر است. به نحوی که ایران در شهریور 1320 به اشغال کامل دولتهای متفق درآمد. مجتبی مقصودی دلایل اشغال نظامی ایران را مجموعه ای از منافع مشترک و یا جداگانه سه کشور انگلستان، شوروی و آمریکا می داند که در زیر به اختصار به آن اشاره خواهد شد:
                                                                                                                                                                                                                                                    1-خاتمه دادن به سیاست بی طرفی ایران که در تئوری و عمل به نفع دول محور ارزیابی می شد 2-ارسال کمکهای دول متفق به اتحاد جماهیر شوروی از طریق دستیابی به خطوط ارتباطی کشور و برقراری رابطه با دریای خزر که به نسبت سایر راهها کوتاه تر، امن تر و استفاده از آن در هر چهار فصل سال نیز امکان پذیر بود 3-حفظ و حراست از منابع نفتی ایران و جلوگیری از تصادف میادین نفتی و یا انهدام آن و انجام عملیات خرابکارانه در این تاسیسات توسط عمال نازی و عشایر جنوب و دولت ایران 4-خاتمه دادن به حضور آلمانیها و کارشناسان دول محور در ارکان مختلف مملکتی به ویژه ارتش 5- انجام عملیات جنگی توسط نیروهای انگلیسی از طریق ایران، در صورت رسیدن ارتش آلمان به سرحدات کشور 6-دفاع از موقعیت هندوستان و حراست از راههای منتهی به آن. 2
 
همانطور که پیش تر ذکر شد دستیابی به این اهداف توسط دول متفق پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گسترده ای برای کشور به همراه داشت که در زیر به آن اشاره خواهد شد.  


پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از اشغال کشور
مهمترین پیامد سیاسی ناشی از اشغال کشور در جنگ جهانی دوم استعفای رضاشاه از سلطنت و یا به عبارت بهتر خلع وی از قدرت بود. در حقیقت رضاشاه که مقاطع ابتدایی جنگ جهانی دوم طرف آلمانها را گرفته بود از طرف دول متفق مهره سوخته به حساب می آمد. در نتیجه با فشار دول متفق رضاشاه از قدرت خلع و پسرش محمدرضا بر تخت سلطنت تکیه زد.3
 
اما ﺍﺯ دیگر آثار و پیامدهای ﺍﺷــﻐﺎﻝ ﺍﻳﺮﺍﻥ در جنگ جهانی دوم، از هم گسیختگی ﻭ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﻰ شدید ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻯ ﺑﻮﺩ. ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﻰ ﻛﺎﺗﻮﺯﻳﺎﻥدر این باره ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﺪ نتایج ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻯ ﺍﺷــﻐﺎﻝ ﺍﻳﺮﺍﻥ توسط دولتهای انگلیس، روس و آمریکا ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ. آنها ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﻳﻰ، ﺗﻮﺗــﻮﻥ، ﻣﻮﺍﺩ ﺧﺎﻡ ﻭ ﺟــﺰ اینها ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻘﺎﻁ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦﺭﻭ دولت ایران را تحت فشار قرار دادند تا این منابع اقتصادی ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺷــﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ. ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ "ﺳﻴﺎﺳﺖ ﭘﻮﻟﻰ" ﻭ ﺑﻪﻭﻳﮋﻩ ﻛﺎﻫﺶ ﺍﺭﺯﺵ ﭘﻮﻝ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺑﺴﻂ ﻋﺮﺿه ﭘﻮﻝ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳــﺶ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺍﺕ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﻭ ﺷــﻮﺭﻭﻯ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺳــﻴﺪ. ﺑﻪ عبارت ﺳﺎﺩﻩ تر، ﻛﻞ ﻗﻀﻴﻪ، ﻳﻌﻨﻰ ﻛﺎﻫﺶ ﺍﺭﺯﺵ ﭘﻮﻝ، ﺍﻧﺘﺸــﺎﺭ ﺍﺳﻜﻨﺎﺱ ﻭ ﺍﻋﻄﺎﻯ ﻭﺍﻡ ﺑﻪ دولتهای ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﻭ ﺷــﻮﺭﻭﻯ. در حقیقت ﺩﺯﺩﻯ ﻣﺴــﻠﺤﺎﻧﻪﺍﻯ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﻠﺘﻰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺿﻌﻴﻒ ﻭ ﻓﻘﻴﺮ که به نحوی بسیار زیرکانه صورت می‌گرفت.4
 
از اواسط سال 1321 به دلیل قطع واردات غله به ایران، مردم نواحی مرکزی و جنوبی کشور به شدت با کمبود نان و پایین آمدن کیفیت آن مواجه شدند که پیامد آن قحطی و کرسنگی شدید برای مردمان این نواحی از کشور بود. در نتیجه این قحطی آشوبها و اعتراضات گسترده ای در کشور رخ داد که مهمترین آن بلوای نان در فاصله روزهای 16 تا 18 آذرماه 1321 در تهران بود که بر مناسبات خارجی کشور نیز تاثیرگذار شد.

مضاف بر این، کشور شاهد هرج و مرج کم سابقه اقتصادی، تورم شدید، بیکاری، قحطی، غارت بیش از پیش نفت توسط دول متفق برای نایل شدن به اهداف و اغراضشان در جنگ جهانی دوم، خرید ارزان و اجباری مواد غذایی و کشاورزی روستاییان که به زحمت و با توجه به وجود خشکسالی در کشور تولید می‌شد، بالا رفتن هزینه زندگی، کمیابی ارزاق و مایحتاج عمومی چون نان، قند و شکر و فروش کالاهای صنعتی و مصرفی خارجی با توجه به کاهش ارزش پول ایران که برای مردم کشورمان بسیار گران تمام می‌شد. هر چند به زعم برخی، بخش گسترده ای از مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی کشور در نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی در دوران رضاشاه بود اما بررسی این سیاستها چیزی از عملکرد چپاولگرانه قدرتهای خارجی به هنگام تصرف کشور نمی کاهد.5 در عین حال یکی از آثار و پیامدهای شوم این اشغال، بحران نان و غله بود که تبعات زیادی برای کشور به همراه داشت. بحرانی که دولت قوام-السلطنه را که در اواسط مرداد ماه 1321 برای حل این مشکل روی کار آورد، با بلوای نان در 17 و 18 آذر ماه همان سال مجبور به استعفا و کناره گیری کرد.6
 
بحران نان و غله
بلافاصله بعد از اشغال ایران در شهریور 1320، نشانه هایی از مشکل کمبود غله در تهران و نواحی مرکزی و جنوبی به شکل گرانی نان، پایین آمدن کیفیت و مرغوبیت آن و ازدحام جمعیت در مقابل نانواییها پدیدار شد. مشکل به حدی بود که حتی اعتراضهایی در مناطق غله خیز ایران همچون همدان و کرمانشاه به علت فرستادن آن به دیگر مناطق نیز صورت گرفت. دولت در اواخر سال 1320 و اوایل سال 1321 با واردات گندم از هندوستان و افزودن مواد اضافی همچون جو، ذرت و ارزن به آن تا حدودی توانست آثار بحران را کنترل کند. اما از اواسط سال 1321 به دلیل قطع واردات غله به ایران، مردم نواحی مرکزی و جنوبی کشور به شدت با کمبود نان و پایین آمدن کیفیت آن مواجه شدند که پیامد آن قحطی و کرسنگی شدید برای مردمان این نواحی از کشور بود. در نتیجه این قحطی آشوبها و اعتراضات گسترده ای در کشور رخ داد که مهمترین آن بلوای نان در فاصله روزهای 16 تا 18 آذرماه 1321 در تهران بود که بر مناسبات خارجی کشور نیز تاثیرگذار شد.
 
دولت ایران از یک طرف با فشار تقاضای داخلی روبه‌‍رو بود و از طرف دیگر با درخواست دولتهای خارجی برای تامین نیازهای اولیه مردم که به امنیت حضور نیروهای خارجی گره خورده بود. دولت تحت این فشارها تعدادی از گندم کاران را به دلیل احتکار و عدم تحویل به موقع گندم بازداشت کرد و قانون منع احتکار را به تصویب رساند. همچنین برای تشویق گندم کاران به تولید و تحویل محصول خود به دولت، بهای خرید آن را بین 40 تا 80 درصد افزایش داد، نان را در تهران و دیگر شهرهای قحطی زده جیره بندی کرد و به سبب اهمیت روزافزون این مسئله به تشکیل وزارت خواربار همت گماشت. وزارت خواربار به ریاست مهدی خرم تشکیل شد و همزمان مستشاران آمریکایی به خدمت گرفته شدند تا تصمیمات آن را در جهت منافع کشور متبوع خود سوق دهند.
 
نانوایان نیز در جریان این بحران از تنبیه و تهدید در امان نماندند. به دلیل کیفیت بد نان که با خاک اره و آهک مخلوط شده بود و همچنین فروش آرد در بازار سیاه، نانوایان با برخورد دولت مواجه شدند. این آشوب و بلوا دولت انگلستان را به هراس انداخت و رضایت داد تا مقداری گندم به ایران ارسال گردد. بدین ترتیب در سال 1322 با ورود گندم وارداتی از انگلستان از دامنه بحران تا حدودی کاسته شد. بدین ترتیب وزارت خواربار منحل و وظایف آن در وزارت دارایی به ریاست میلسپو آمریکایی الحاق گردید. همچنین در این سال میزان تولید گندم به کمی بیش از مصرف آن افزایش یافت. بدین ترتیب دولت به بحران غله فائق آمد و توانست تا حدودی شرایط را به حالت عادی بازگرداند.7  

بدین ترتیب پژوهش بالا به خوبی نشان می‌دهد که قدرتهای خارجی در هنگام بروز بحرانهای بین المللی به چه نحوی کشورهای ضعیف را حتی آنهایی که اعلام بی طرفی می‌نمایند درگیر می‌سازند و تلاش می‌کنند تا از این کشورها بدون در نظر گرفتن ملاحظات و مصالح داخلی آنها حداکثر استفاده را نمایند.
 
976-11ع
ریدر ویلیام بولارد وزیرمختار انگلیس در ایران، محمدرضا پهلوی و ژنرال ویول فرمانده انگلیسی قشون متفقین
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.محمدقلی مجد، قحطی بزرگ، ترجمه : محمد کریمی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 18.
2.مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران 1357-1320، تهران، انتشارات روزنه، 1380، ص23.
3.علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1357-1320، تهران، نشر قومس، 1382، ص 97.
4.محمد علی کاتوزیان، ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻭﻃﻴﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﭘﻬﻠﻮﻯ، ترجمه: ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﻧﻔﻴﺴﻰ، ﻛﺎﻣﺒﻴﺰ ﻋﺰﻳﺰﻯ، تهران، نشر مرکز، 1371، ص 187.
5.ن. جامی، گذشته چراغ راه آینده است، تهران، انتشارات ققنوس، 1362، 143.
6.جان فوران، مقاومت شکننده- تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1382، ص 398.
7.عباس پرتوی مقدم، نقش و عملکرد متفقین در بحران غله ایران به هنگام جنگ جهانی دوم، فصلنامه مطالعات تاریخی، 1384، شماره 10، ص 38و 37.
  https://iichs.ir/vdcgrx9u4ak9t.pra.html
iichs.ir/vdcgrx9u4ak9t.pra.html
نام شما
آدرس ايميل شما