واکنش مردمی نسبت به ارتباط نابرابر دول انگلیس و روس با ایران عصر قاجار که به استثمار اقتصادی و سیاسی کشور در قرن نوزدهم انجامید، در شکل مقاومتهای خودجوشی نمود یافت که در برهههای گوناگون به شکل خاصی ظهور و بروز پیدا کرد
در دوران قاجار ارتباط ایران با دول انگلیس و روس افزایش یافت؛ ارتباطی نابرابر که به استثمار اقتصادی و سیاسی ایران در قرن نوزدهم انجامید؛ ازاینرو، مقاومتهای خودجوش مردمی شکلی نمایانتر به خود گرفت؛ چراکه جنگهای نابرابر و امتیازات برتریجویانه خشم مردم را علیه این دولتهای خارجی برمیانگیخت. مقاله حاضر مروری بر این مقاومتهای مردمی دارد.
قتل گریبایدوف
نخستین مقاومتهای مردمی در زمان قاجار در جریان جنگهای ایران و روس و همزمان با سلطنت فتحعلیشاه قاجار آغاز شد؛ چنانکه پس از سقوط گنجه و خبر قتل عام مسلمانان در دربار فتحعلیشاه، غوغایی به پا شد. علمای تهران فتوای جهاد با کفار روس را صادر کردند. پس از آن قریب به 55 هزار نفر سوار و پیاده از افواج و دستههای مسلح و مختلط ایالات و ولایات1 برای نبرد با روسها راهی شدند.
اما عیانترین مقاومت مردمی در برابر سلطه یک قدرت خارجی پس از عهدنامه ترکمانچای و در ماجرای قتل گریبایدوف رخ داد. گریبایدوف، فرستاده دولت روس، برای اجرای این عهدنامه در ایران، دو زن گرجی را بر خلاف میل خودشان به سفارت روس برده بود.2 در پی انتشار این خبر، میرزا مسیح استرآبادی، مجتهد معروف، با صدور فتوایی گفت تکلیف هر مسلمان است تا هممذهبان خود را از دست کافران نجات دهد. مردم نیز در مسجدی که او امام جماعتش بود شوریدند و غوغا کردند. فتوای روحانیت به سرعت انتشار یافت و در تهران غوغایی به پا شد. اما سفیر روس از استرداد دو زن اجتناب ورزید. بنابراین بازارها تعطیل شد. جمعیت عظیمی به سوی سفارت روس حرکت کردند و در نهایت گریبایدوف دستور آزادی آن دو زن را صادر کرد.3 بااینحال بین جمعیت و مستخدمین سفارت کشمکشی درگرفت و یکی از جمعیت به ضرب گلوله کشته شد. همین موجب افزایش نارضایتیها شد. نارضایتی که پیشتر بر اثر شکستهای ایران در جبهه قفقازیه و انتشار مفاد عهدنامه ترکمانچای ایجاد شده بود. در نهایت بازاریان و مردم به سفارت روسیه که تجلی آن نارضایتی بود حمله کردند و گریبایدوف و 35 تبعه روسیه را کشتند.4
جنبش تنباکو
از دیگر مصادیق مقاومتهای مردمی میتوان به جنبشهایی اشاره کرد که در مقابل اعطای امتیازات به بیگانگان رخ داد و معروفترین آن جنبش تنباکوست. این جنبش سلطه خارجی و داخلی را با هم نشانه گرفته بود و هرچند اگر ادامه مییافت میتوانست به اعتراض علیه هر نوع امتیازی تبدیل گردد، سرانجام به لغو امتیاز واگذاری انحصار تنباکو به شرکت انگلیسی محدود ماند.5
در فوریه سال 1891 (بهمن ـ اسفند 1269) در پی ورود تالبوت برای تأسیس شرکت و اعلام رسمی واگذاری امتیاز تالبوت صدای اعتراضات بلند شد. نخست تاجران در حرم عبدالعظیم بست نشستند، اما در آوریل 1891 برابر با فروردین و اردیبهشت 1270، مخالفتهای جدی در شیراز با ورود نماینده رژی به این شهر آغاز شد و موجب تبعید سیدعلیاکبر روحانی، از رهبران این اعتراض، به بوشهر گردید. وی در آنجا با سیدجمالالدین اسدآبادی دیدار کرد. اسدآبادی طی نامهای انتقادی از ناصرالدینشاه به دلیل اعطای امتیاز به اروپاییان انتقاد کرد. روحانی، نامه را به میرزاحسن شیرازی مجتهد بزرگ شیعه در سامره تسلیم کرد. میرزا نیز فتوای تحریم استعمال تنباکو را صادر کرد. در نهایت، این جنبش به تبریز، مشهد و اصفهان نیز کشیده شد.6 مقاومت در برابر امتیاز رویترز و شورش در کمپانی هاتز اصفهان از دیگر نمونههای مقاومتهای مردمی است که در پی فتوای علما علیه امتیازات به دولتهای خارجی ایجاد شدند.
جنگ با انگلیسیها
در زمان ناصرالدینشاه پس از تصرف هرات توسط ایران و قطع روابط بین ایران و انگلیس، جنگی بین دو کشور در سواحل جنوبی ایران آغاز گردید و بندر خارک تصرف و بندر بوشهر توسط انگلیسیها بمباران شد. آنها حتی نیروهای خود را به آبهای بوشهر فرستادند. در این میان مردم تنگستان به میدان آمدند. باقرخان تنگستانی و شیخ حسین چاهکوتاهی بهویژه احمدخان پسر باقرخان در این جنگ، رشادتها کردند. اما دلیریهای بینظیر سران تنگستانی و چاهکوتاهی، که داوطلبانه برای نبرد با نیروی بیگانه حاضر شده بودند، راهی از پیش نبرد؛ چون توان مقاومت آنان به علت بدی آلات جنگی و تفوق سربازان انگلیسی از بین رفت؛ چنانکه در «روضهالصفای ناصری» آمده تنگستانیها تفنگهای فتیلهای داشتند. در نهایت نیز بوشهر در سال 1273ق/ 1857م به تصرف انگلیسیها درآمد.7
ماجرای مشروطه
در ماجرای توطئه محمدعلیشاه و بهویژه در به توپ بستن مجلس یا محاصره تبریز به دلیل نقش مستقیم روسها، مقاومت مردم به مقابله با روسها بدل شده بود؛ چنانکه سفیر روسیه با تأیید کاردار سفارت انگلیس طی اعلامیهای به مردم هشدار داده بود اقدامات ضد سلطنت را تحمل نخواهد کرد.8 در این میان، مردم تهران و تبریز، مقاومت جانانهای داشتند. وقتی لیاخوف روسی همراه نیروهای قزاق در بهارستان مجلس را محاصره کرد، مجاهدین، بازاریان و مردم نیز به سمت بهارستان و مجلس حرکت کردند. گروه انبوهی از مردم در پی سیدجمالالدین افجهای، روانه بهارستان شدند و چون به هشدار روسها متوقف نشدند تیری گشوده شد و جنگ درگرفت. انجمن آذربایجان، میرزا صالحخان و تعدادی دیگر بسیار ایستادگی کردند، اما روسها همه را به توپ بستند. پس از چهار ساعت انجمن آذربایجان و دستگاه میرزا صالحخان نیز خاموش شد و روسها تاراج خویش را آغاز کردند.9
در تبریز نیز نیروهای روس در کنار نیروهای دولتی در مقابل آزادیخواهان قرار گرفتند. مجاهدین به سرکردگی ستارخان و باقرخان چندین هفته مقاومت کردند. حتی پس از تصرف تبریز ستارخان و آزادیخواهان دیگری چون علی مسیو، حاجی میرزا علینقی گنجهای، حاجی محمد بالا و کربلایی حسین فشنگچی همچنان در سنگرهای خود در حال دفاع بودند.10 پس از تصرف تبریز توسط روسها ثقهالاسلام تبریزی، یکی از مشروطهخواهان و نگارنده رساله «لالان» که در کنار مردم جانانه در مقابل روسها ایستاده بود دستگیر شد. روسها از او خواستند گواهی دهد که جنگ را ابتدا مجاهدین شروع کردند. او راضی به انجام این امر نشد و اعدام گردید.11
وقتی نیروهای انگلیس در اوایل شوال 1333 هجری قمری، بندر دلوار در نزدیکی بوشهر را به تصرف خود در آوردند؛ مجاهدین به رهبری رئیسعلی دلواری، زایر خضرخان اهرمی و شیخ حسین چاهکوتاهی در یک عملیات با شش شهید، پانصد تن از نیروهای انگلیسی را از پا در آوردند و مقدار زیادی از مهمات آنها را غنیمت گرفتند
در این مقطع، روسها در شهرهای شمالی به هر اقدام دلخواستهای دست میزدند. آنها گذشته از آذربایجان، به خراسان و استرآباد سپاه بردند و در بندر انزلی نیز کشتی جنگی داشتند. در خراسان نیز سربازان روس (سالداتها) به منظور پشتیبانی از محمدعلیشاه و مقابله با مشروطهخواهان مستقر شدند. در این منطقه، ججوخان، سردار ملی کرمانج، تصمیم گرفت حکومت محلی کرمانج را به شهر کرمانج منتقل و حکومت ایالتی ولایتی مشروطه منطقه کرمانج را اعلام نماید تا بدین صورت مردم و نیروهای قومی و ملی را در برابر روسها متحد نماید و روسها را ناگزیر به ترک ایران کند. ججوخان پس از حمله روسها به حرم امام رضا(ع) توسط ستون پنجم روسها دستگیر شد، اما فرار کرد. پس از آن نیز بارها با نیروهای خود به نیروهای روس حمله کرد. در نهایت با همکاری ستون پنجم روس، ججوخان دستگیر و توسط روسها کشته شد.12
جنگ جهانی اول
با آغاز جنگ جهانی اول، مردم ایران که دل خوشی از روس و انگلیس نداشتند و تا آن زمان از آلمان، آسیبی ندیده بودند در تقابل با روس و انگلیس، فعالیت نیروهای آلمانی را تسهیل میکردند؛ همچنین در خلال جنگ در غالب شهرستانها که در محور عملیات جنگی متحدین و متفقین قرار داشتند داوطلبان مردمی در کنار دستههای ژاندارم با واحدهای روسی در حال نبرد و زد و خورد بودند.13
از سویی نیز در این دوره، یعنی از آغاز ویرانگریهای جنگ جهانی اول تا کودتای 1299ش، میان دولت، جنبشهای داخلی و قدرتهای بیگانه کشمکشهای فزایندهای شکل گرفته بود. در گیلان، آذربایجان، خراسان و سایر نقاط ایران در برابر سلطه خارجیان و دولت قاجار مقاومتهای قدرتمندی شکل گرفته بود که شاید مهمترین آن توسط میرزا کوچکخان جنگلی رهبری میشد. نهضت جنگل که منشأ اقداماتش ضد روسی و ضد انگلیسی بود، جنبشی جدی در جنگ جهانی اول بهشمار میآمد.14 میرزا که در مبارزه با حکومت بلشویکی گیلان در مقابل روسها ایستاده و تا قزوین نیز پیشروی کرده بود، در کشاکش جنگ جهانی اول کمیته اتحاد اسلام را با هدف تأسیس حکومتی مستقل از هر گونه نفوذ بیگانه در گیلان بهوجود آورد. عده زیادی از مردم در گیلان و رشت نیز از او حمایت کردند.15 اما در نهایت با خیانت و دسیسه روسها او نیز از پا درآمد.
در آذربایجان نیز شیخ محمد خیابانی و در نواحی دیگر کسانی چون ماشاءاللهخان و نایب حسین کاشی قیام کردند یا سر به طغیان برداشتند. علاوه بر این، چون انگلیسیها بر اثر ضعف دولت مشروطه، به جنوب ایران تجاوز و بخش عمدهای از بنادر و مناطق نفتخیز را تصرف کرده بودند نیروهای چریک دشستانیان دلیر و مبارز پیوسته به نیروهای پلیس جنوب حمله میکردند و دقیقهای انگلیسیها را آسوده نمیگذاشتند؛16 چنانکه وقتی نیروهای انگلیس در اوایل شوال 1333ق، بندر دلوار در نزدیکی بوشهر را به تصرف خود درآوردند، مجاهدین به رهبری رئیسعلی دلواری، زایر خضرخان اهرمی و شیخ حسین چاهکوتاهی در یک عملیات با شش شهید، پانصد تن از نیروهای انگلیسی را از پا در آوردند و مقدار زیادی از مهمات آنها را غنیمت گرفتند؛ همچنین آنها را تعقیب کردند و با یک عمل کمین در 16 شوال پانصد نفر دیگر را نیز از بین بردند.18 توانمندی نیروهای رئیسعلی به گونهای بود که حتی سفیر انگلیس آن را با ذکر یکی از عملیاتهای آنان گزارش میدهد.19 اما در نهایت نیروهای انگلیسی با خرید یکی از نیروهای مجاهدین در شب 13 شوال، رئیسعلی را به شهادت رساندند.
مورد دیگر از مقاومتها در این مقطع در شیراز رخ داد. قشقاییها به رهبری صولتالدوله و با کمک نیروهای دشتی، تنگستانی و کازرونی برای فتح شیراز و راندن انگلیسیها و انحلال پلیس جنوب بسیج شده بودند. در شیراز و نواحی دیگر فارس نیز اعلامیههایی از زبان روحانیون منتشر میشد و مردم را به قیام علیه بیگانگان تشویق میکرد. این مبارازت بار دیگر با خیانت یکی از خانهای قشقایی پایان یافت.20
دوران پس از جنگ جهانی اول
خیابانی که در جریان مراحل نهضت مشروطه و مبارزه با نیروهای استبداد در کنار ستارخان و باقرخان قرار داشت و در امتیاز نفت جنوب (1919) به مقابله با انگلیسیها پرداخته بود، در ماجرای قیام خود (1922م/ 1338ق) در مقابله با حکومت مرکزی، بار دیگر در مقام مقابله با دولت روس قرار گرفت؛ چنانکه وی در برابر شرارت قزاقها در تبریز بهصراحت اعلام کرد که از این پس هر قزاقی به مردم تعدی یا دستدرازی نماید کشته میشود. بنابراین قزاقها هنگام ورود به شهر باید غیرمسلح باشند و در کاروانسراهای داخل شهر اقامت نکنند. همین مقدمه حمله قوای روس به خیابانی و پیروانش گردید. بنابراین آنان در کنار نیروهای دولتی قیام خیابانی را سرکوب کردند و در نهایت خیابانی به ضرب گلوله قزاقها کشته شد. در مجموع اغلب مقاومتهای مردمی با دسیسه دول خارجی و خیانت درونی شکست خورد و پایان یافت. اما همین مصادیق نیز شیرینی تجاوز و استعمارگری را برای این دولتها تلخ میکرد. اینها گوشهای از مقاومت خودجوش مردمی در مقابل خارجی در ایران از عصر قاجار بود.
یک گروه ازافراد مسلح وابسته به نهضت جنگل
شماره آرشیو: 262-8ع
پی نوشت:
1. علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، بهزاد، 1387، صص 79-80.
2. همان، ص 98.
3. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجار، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات عطایی، 1373، صص 105-106.
4. علیاصغر شمیم، همان، صص 97-99.
5. جان فوران، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ص 250.
6. همان، ص 252.
7. علیاصغر شمیم، همان، صص 214-215.
8. جان فوران، همان، ص 263.
9. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1378، صص 626-627.
10. علیاصغر شمیم، همان، ص 503.
11. رحیم نیکبخت، «دو روایت از حیات و شهادت شهید میرزا علی ثقهالاسلام تبریزی»، پیام بهارستان، دوره دوم، سال سوم، ش 11 (بهار 1390)، ص 863.
12. علی کشوری و شهرام گیلآبادی، «بازتولید ظرفیتهای روایتی داستانهای فولکلور «بخشیها» در قالب مناسب برنامه سازی تلویزیونی»، فصلنامه رادیو تلویزیون، سال ده، ش 22 (بهار 1393)، صص 78-79.
13. علیاصغر شمیم، همان، صص 541-542.
14. جان فوران، همان، صص 297-298.
15. علیاصغر شمیم، همان، ص 606.
16. همان، ص 559.
17. احمد فرامرزی، شیخ حسین چاهکوتاهی، به کوشش سیدقاسم یاحسینی، چاپ شیرازیه، 1377، صص 23ـ33.
18. محمدقلی مجد، انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه مصطفی امیری، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 239.
19. علیاصغر شمیم، همان، صص 559-560.
20. همان، ص 589. https://iichs.ir/vdcb.9bwurhbgfiupr.html