پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
صدور اعلاميه بالفور در 2 نوامبر 1917 در حمايت انگليس از تأسيس حکومت يهودي در سرزمين فلسطين با همراهي و همخواني دولتهاي غربي و اروپايي نيز همراه بود بهزعم سازمان صهيونيستي براي تحقق اهداف اعلاميه بالفور به عنوان سنگ بناي سياست آينده در قبال فلسطين لازم بود از شرايط و فضاي ناشي از اعلاميه استفاده کرد و روابط سياسي نزديکتري با کشورهاي به اصطلاح دوست (اروپايي و غربي) برقرار نمود.
براي آنچه که توسط کشورهاي غربي در پي اعلاميه بالفور منتشر کردهاند، ميتوان مجموعه زير را به عنوان حمايت دولتهاي غربي از اين اعلاميه تلقي نمود.
از سوي فدراسيون جهاني صهيونيسم مذاکراتي با مقامهاي ذيربط دولتهاي فرانسه و ايتاليا انجام شد که به اعلام حمايت رسمي دولتهاي اين دو کشور از اعلاميه دولت بريتانيا منجر شد و بيانيههاي رسمي از سوي دولت فرانسه و ايتاليا خطاب به جهانيان به شرح زير صادر شد:
اعلاميه زير از سوي دولت فرانسه در قالب نامهاي خطاب به رئيس فدراسيون جهاني صهيونيسم صادر شد:
جمهوري فرانسه
وزارت امور خارجه
اداره امور سياسي و بازرگاني
پاريس 14 فوريه 1918
آقاي محترم
بنابر توافقي که طي گفتگوي ما در روز شنبه، نهم ماه جاري صورت گرفت، دولت جمهوري فرانسه براي روشن ساختن موضع خود در قبال آرمان صهيونيستي مبني بر ايجاد موطن ملي براي يهوديان در فلسطين، بيانيهاي را در مطبوعات منتشر کرده است.
با ارسال متن اين بيانيه براي شما، فرصت را مغتنم ميشمارم تا علاوه بر عرض تبريک به شما به مناسبت فداکاريتان در ادامه تلاش براي تحقق آرمانهاي همکيشان خود، از شما به علت کوششي که در جهت معرفي احساسات دوستانه کشورهاي دوست به ويژه فرانسه در قبال همکيشان خود به عمل ميآوريد، تشکر ميکنم.
با تقديم احترامات فائقه
امضاء پيشون 1
آقاي سوکولوف
هتل موريس، پاريس
بيانيه
آقاي سوکولوف، نماينده سازمانهاي صهيونيستي صبح امروز در وزارت امور خارجه به حضور آقاي استفان پيشون رسيد. آقاي پيشون با خوشوقتي به اطلاع آقاي سوکولوف رساند که تفاهم بين دولتهاي فرانسه و بريتانيا درباره استقرار يهوديان در فلسطين تکميل گرديده است.
بيانيه زير از سوي دولت ايتاليا و از طريق سفير اين کشور در لندن به عنوان نماينده سازمان صهيونيستي صادر شد:
سفارت ايتاليا، لندن
نهم ماه مه 1918
آقاي ناهوم سوکولوف
شماره 175 ، پيکادلي، دبليو. يک
آقاي محترم،
بنابه دستور عاليجناب بارون سونينو 2 وزير امور خارجه اعليحضرت پادشاه ايتاليا، مفتخرم به آگاهي شما برسانم که در اجابت درخواست شما، دولت اعليحضرت بامسرت، بيانيههائي را که از سوي سفارتخانههاي ايتاليا در واشنگتن، لاهه و سالونيکا مبني بر تلاش بيدريغ آنها در راه تسهيل تأسيس کانون ملي يهود در فلسطين صادر شده است تائيد ميکند البته تأسيس چنين کانوني نبايد حقوق مدني و مذهبي ساکنان غيريهودي فلسطين يا وضعيت حقوقي يا سياسي يهوديان در کشورهاي ديگر را مخدوش سازد.
با تقديم احترامات فائقه
امضاء ايمپريالي 3
در نطق هشتم ژانويه 1918 ويلسون رئيسجمهوري آمريکا در کنگره اين کشور، که تبيين رسمي اهداف قدرتهاي متحدي که در جنگ شرکت داشتند تلقي ميشود، ماده دوازدهم برنامه صلح جهاني، به شرح زير اعلام شد:
«بخشهاي ترکنشين امپراتوري عثماني بايد نسبت به حاکميت خود اطمينان داشته باشند اما ديگر مليّتهائي که اکنون تحت حاکميت ترکيه قرار دارند بايد کاملا اطمينان داشته باشند که امنيت زندگي و توسعه مستقل آنها به طور مطلق تضمين خواهد شد و تنگه داردانل بايد همواره بر روي رفت و آمد آزادانه کشتيها و تجارت تمامي کشورها، تحت تضمينهاي بينالمللي، باز باشد.»
صهيونيستها اين سخنان را به عنوان موضع حمايتگرانه دولت آمريکا و به ويژه رئيسجمهوري اين کشور از جنبش صهيونيستي تلقي کردند. ويلسون رئيس جمهوري آمريکا در مقام سخنگو و منادي اصولي شناخته ميشد که کشورهاي متحد براي آن ميجنگيدند. صهيونيستها به خوبي ميدانستند که ويلسون به تحقق اهداف صهيونيستي با ديده مساعد نگاه ميکند چون آرمان و اهداف صهيونيستي با اصل احقاق حقوق ملتهاي کوچک که وي از هواداران سرسخت آن به شمار ميرفت، کاملا هماهنگ بود. وي در سخنان خود هيچ اشاره خاصي به مسأله يهود يا فلسطين نکرد اما نيت وي کاملا روشن بود.
ودرو ويلسون، رئيس جمهوري آمريکا در ماه اوت 1918 نامهاي به شرح زير نوشت:
با علاقه عميق و صادقانه تلاشهاي سازنده کميسيون وايزمن در فلسطين را که به ابتکار دولت بريتانيا صورت گرفته است پيگيري کردهام و فرصت را غنيمت ميشمرم و خرسندي خود را از گسترش جنبش صهيونيستي در آمريکا و ديگر کشورهاي متحد، از زمان صدور اعلاميه بالفور به اين طرف ابراز ميدارم. اعلاميهاي که آقاي بالفور به نيابت از سوي دولت بريتانيا صادر کرد و اين دولت در آن حمايت خود را از تأسيس موطن ملي يهود در فلسطين اعلام کرد و قول داد تا در جهت تسهيل تحقق اين هدف از هيچ کوششي دريغ نکند، مشروط بر اين که هيچ تلاشي براي مخدوش کردن حقوق مدني و مذهبي غيريهوديان ساکن در فلسطين و حقوق و وضعيت سياسي يهوديان ساکن در ديگر کشورها صورت نگيرد. به اعتقاد من، مردم آمريکا از شنيدن اين خبر که کميسيون وايزمن شالوده دانشگاه عبري در اورشليم را ريخته است، بسيار شادمان خواهند شد. اين دانشگاه تجديد حيات معنوي يهوديان را بشارت ميدهد.
افکار عمومي در آمريکا، اين نامه را سندي ارزشمند و تبلور کامل حمايت آمريکا از اهداف صهيونيستي و هماهنگ با اعلاميه دولت بريتانيا به شمار آورد.
سياستمداران بريتانيايي در مناسبتهاي گوناگون براي نشان دادن ارزش و اهميتي که براي اعلاميه بالفور قائلند، به اين اعلاميه اشاره کردهاند. آقاي جرج ان. بارنس 4 در روز چهاردهم ژوئيه نطقي ايراد کرد که در اينجا چکيدهاي از آن را به شرح زير نقل ميکنيم:
«دولت انگليس سياست خود را در قبال صهيونيسم اعلام کرد چون بر اين باور است که صهيونيسم همان سياست و اهدافي را دنبال ميکند که انسانهاي شريف در گوشه و کنار جهان در راه آن مبارزه ميکنند. و اين همان سياستي است که متحدين در جنگ آن را دنبال ميکنند. و اين همان سياستي است که ما براي اجراي آن عهد بستهايم، سياستي که به اعتقاد ما با آرزوها و خواست گروه انبوهي از مردم يهود که به فلسطين به عنوان موطن ملي خود چشم اميد دوختهاند، همسوئي دارد.»
لرد رابرت سيسل، ضمن ابراز تأسف از اينکه نتوانسته است در همايش جامعه پزشکي سازمان صهيونيستي آمريکا در روز چهاردهم ژوئيه شرکت کند چنين نوشت:
جنبش صهيونيستي بيانگر آرمانهاي بزرگي است که احتمالا پيآمدهاي بيشماري براي آسايش و سعادت آتي جهان به همراه خواهد داشت.
آقاي ا. جي. بالفور در نطق خود در جمع نمايندگان جامعه پزشکي (در صفحات بعدي متن کامل اين سخنراني آمده است) گفت:
«انهدام يهوديه که يکهزار ونهصد سال پيش صورت گرفت از جمله بيعدالتيهاي بزرگي است که قدرتهاي متحد تلاش ميکنند تا آن را جبران کنند.»
آقاي لويد جرج به مناسبت صدور اعلاميه دولت انگليس در پاسداري از حقوق يهوديان روماني در نامهاي خطاب به مولف کتاب نوشت:
آقاي محترم
نخستوزير از من خواسته است تا دريافت نامه مورخ 21 ماه جاري شما و پيوست آن را اعلام کنم. آقاي لويد جرج علاقمندند تا از شما به علت آنچه درباره دوستي موجود بين اين کشور و قوم يهود که به تازگي نشانههاي فراواني از آن به چشم ميخورد عنوان کردهايد قدرداني کنم وتأکيد نمايم که پيروزي آرمان متحدين، امکان تحقق هدف ملت شما را در زمينه تأسيس دوباره موطن ملي براي قوم يهود در فلسطين فراهم خواهد ساخت.
ارادتمند
امضاء استيونسون 5
عاليجناب ان. سوکولوف
روز چهارشنبه يازدهم سپتامبر آقاي لويد جرج براي شرکت در مراسمي که در منچستر برپا شده بود از اين شهر ديدن کرد.
صهيونيستها با استفاده از فرصت نامهاي با مضمون زير به وي تسليم کردند:
امضاءکنندگان زير به عنوان نمايندگان جامعه يهوديان منچستر به رياست آقاي ناهوم سوکولوف رهبر برجسته اين جامعه ديدار شما از منچستر را غنيمت ميشمرد و قدرداني خود را از علاقهاي که دولت به رياست جنابعالي در تحقق آرمانهاي ملي يهود نشان داده است، ابراز ميدارد.
ما اطمينان داريم که اعلاميه تاريخي دوم نوامبر 1917 دولت نه تنها بيانگر سياست دولت کنوني است بلکه تبلور سياست هميشگي ملت بريتانيا در قبال قوم يهود است. ما چشم اميد به بارورشدن هرچه زودتر تلاشهائي دوختهايم که در پرتو اين اعلاميه به عمل ميآوريم و ميدانيم که در روزهاي روشنتر صلح، ملت يهود به گونهاي ملموس قدرداني خود از بريتانياي کبير و سنت آن در کمک به برقراري عدالت نسبت به ملل کوچک نشان خواهند داد.
به خاطر ملت يهود و آرمان مردم آزاده سراسر جهان که براي رهائي از اميال بيرحمانه مردم آلمان براي کشورگشائي واين باور توهم آميز آنها که ارتش آلمان ميتواند بر تمامي موانع و حقوق چيره شود، مبارزه ميکنند، اطمينان داريم که بريتانياي کبير ومتحدان اين کشور در آيندهاي نزديک سرنگوني قدرت آلمان را به عنوان جزء جدائي ناپذير آغاز دوباره دوران صلح و عدالت به چشم خواهند ديد و اين نکتهاي است که پيامبران و پيشگويان يهودي در کتاب تورات که به جزئي از ميراث مردم اين امپراتوري بزرگ تبديل شده است؛ بشارت دادهاند.
با جرأت ميتوانيم بگوئيم که در ميان پيروزيهاي متعدد شما که افتخار تداعي آنها را با نوعي احساس غرور و شادماني بيمانند در ذهن خود خواهيد داشت، يادآوري اين واقعيت هم ديده ميشود که تحت زمامداري و رهنمودهاي جنابعالي بود که بريتانياي کبير، دست دوستي خود را به سوي مردم يهود دراز کرد تا به آنان براي دستيابي دوباره به موطن ملي باستاني و تحقق آرمان ديرينهشان کمک کند.
بيانيه صهيونيستها را آقاي ئي.اچ لانگدون 6، خاخام دکتر برندنت سالومان 7 ، آقاي ناتان لاسکي 8، آقاي اس. جي کوهن 9، اس. فينبورگ 10 عضو شوراي يهود، آقاي ال. فريدسون 11، سروان دالبرگ 12 و آقاي سيمون مارکس 13 امضاء کرده بودند.
آقاي لويد جرج در پاسخ اين عرضحال چنين نوشت:
موجب بسي خرسندي است که افتخار دريافت عرضحال شما نصيب من گرديد. آرمانهاي مشترک شما با انبوه يهودياني که در سراسر جهان پراکنده شدهاند در ذهن زمامداران اين مملکت واکنشي طبيعي دارد چون اين آرمانها با احساسات مردم بريتانياي کبير کاملا سازگارند. امروز اين افتخار نصيبم شد تا عرضحال نمايندگان سه گروه را دريافت کنم که کاملا در برقراري نظم و عدالت در ناحيهاي که تاکنون قرباني بيدادگري و خشم و غضب بوده است ذينفع هستند. تحقق آرمانها و آرزوهاي تاريخي شما که در عرضحال خود به آن اشاره کردهايد، به اعتقاد من يکي از پيآمدهاي اصلي ضرورت آزادي ملل ستمديده، خاور نزديک است.
همچنين آقاي تار ديو کميسر عالي جمهوري فرانسه در ايالات متحده طي نطقي خطاب به اعضاي يک گروه صهيونيستي که از پاريس بازديد ميکردند، اظهار داشت:
شما ميدانيد که دولت فرانسه با چه علاقه و اشتياقي پيشرفت آرمان صيهونيسم را دنبال کرده است. اين علاقمندي از بهار سال 1916 به محض مشاهده بهبود اوضاع در فلسطين پديدار شد واين امکان فراهم آمد که به آينده چشم بدوزيم. افزون بر اين، تصور نميکنم لازم باشد تا از بيانيهاي ياد کنم که آقاي پيشون وزير امور خارجه سال گذشته با خوشوقتي بسيار منتشر کرد. اگر تاکنون تنها يک ملت از استعداد طبيعي براي درک منافع يهوديان و آرمان آنان برخوردار بوده باشد، آن ملت به طور قطع، ملت فرانسه است!»
_________________________________
1. Pichon
2. Baron Sonino
3. Imperiali
4. George N. Barnes
5. Stevenson
6. E. H. Langdon
7. Berendt Salomon
8. Nathan Lasky
9. S. J. Cohen
10. S. Finburgh
11. L. Friedson
12. Dulberg
13. Simon Marks
iichs.ir/vdcg3z9x.ak9nt4prra.html