گزارش نشریات حکومتی در سالگرد قیام 15 خرداد!/«تهرانمصور»: با اعدام عاملین 15 خرداد غائله به پایان رسید!/ناراحتی مجله «تهرانمصور» از طرح جلوگیری از انتشار مطالب خلاف اخلاق در مطبوعات!/حمایت سوسیالیستهای جبهه ملی از برنامههای حکومت!
گزارش نشریات حکومتی در سالگرد قیام 15 خرداد!
«سپید و سیاه» در گزارش کوتاهی به نام «آن چهارشنبه سیاه» نوشت: سال گذشته روز چهارشنبه پانزدهم خرداد در تهران جمعی بلوا کرده، آتش فتنه افروختند و در آتشی که افروخته بودند، گروهی بیگناه و مسلمان سوختند و خود نیز به چاهی که کنده بودند سرنگون شده و در همان آتش بلوا و فتنهای که روشن کرده بودند درافتادند.
در بلوای 15 خرداد 1342 بلواکنندگان مانند تاتارهای قرن هفتم دستخوش جنون شده و از کشتن و سوختن و تخریب و غارت خودداری نکرده، با چوب و چماق و دیلم و بیل و کلنگ و چاقو به جان مردم، از مرد و زن توی خیابانهای تهران افتاده بودند هر که جلوی آنها میآمد میزدند و میکشتند. مقنعه از سر زنان میکشیدند و آنها را مضروب میکردند، به اماکن عمومی و عامالمنفعه هجوم کرده، آنجا را خراب کرده میسوختند، باجههای تلفن عمومی، کتابخانهها، ایستگاههای برق شهر، لولههای شیر آب همه را سوخته و خراب کردند.1 و 2
«تهرانمصور»: با اعدام عاملین 15 خرداد غائله به پایان رسید!
«تهرانمصور» نیز نوشت: یک سال از فاجعهای که جمعی افراد اغواشده و بیهدف در تهران پدید آورده بودند میگذرد. سال گذشته در چنین روزی تهران در اندک مدتی تب کرد، تبی داغ و سوزان، قلب پایتخت میزد و در مدتی کوتاه زندگی و فعالیت و نشاط، کار و کوشش و رفتوآمد در قسمت اعظم شهر قطع گردید و در همه جا موج عظیم نگرانی و دلهره و اضطراب سر میکشید؛ زیرا گروهی از پیراهن سیاهان و افراد فریبخورده شهر را به آتش و خون کشیده بودند.
سیاهپوشان میخواستند با رعبآفرینی مزدشان را بگیرند و اربابان و معلمین آنها میخواستند کشوری را بار دیگر به قهقرا بکشانند و در نیمه دوم قرن بیستم با چراغ نفتی زندگی کنند و از آب جوی بیاشامند و با الاغهای مصری به این سو و آن سو بروند.
دولت مسئله بلواسازی آن روز را شدیدا مورد بررسی قرار داد. گروهی بازداشت شدند، مورد بازپرسی و تحقیق قرار گرفتند و بهناچار در پیشگاه قانون به اعمال خلاف خود اعتراف کردند. اعتراف این گروه نشان داد که ارتجاع سیاه میخواست برای مردم ایران زندگی سیاهی بهوجود بیاورد ولی خوشبختانه نتوانست و موفق نشد!
چند تن از اعترافکنندگان به مرگ محکوم شدند و بالاخره در یک بامداد آرام عاملین شورش تیرباران شدند و خون سرخ آنان سیاهی روز پانزدهم خرداد را شستوشو داد و غائله به پایان رسید.3
ناراحتی مجله «تهرانمصور» از طرح جلوگیری از انتشار مطالب خلاف اخلاق در مطبوعات!
«تهرانمصور» در شماره امروز خود طی گزارشی نوشت: جنجالی که بر سر طرح پیشنهادی عدهای از نمایندگان راجع به جلوگیری از نشر مطالب خلاف اخلاق در مطبوعات در جلسه سهشنبه گذشته مجلس شورای ملی برپا شده بود با تکمضراب خنک و نسنجیده وکیل بابل و یا به قول یکی از همکاران پارلمانی او «ببر بازنشسته مازندران» شکل دیگری به خود گرفت و موجب تعبیرهایی شد.
حقیقت قضیه این است که طی سه ماهی که از عمر این مجلس میگذرد، این اولینبار نیست که بین مجلس و مطبوعات چنین کدورتی بهوجود میآید و برخی از نمایندگان که از عدم درج نطقهای غرایشان در روزنامهها دل پرخونی دارند و یا از اینکه دائما توسط روزنامه گرامی «توفیق» سوژه میشوند عصبانی هستند دق دلشان را بر سر مطبوعات درمیآورند و «عقده حقارت» خود را تسکین میدهند!
آیا بهتر نبود صادق احمدی، که از قضات فاضل و پاکدامن است و مبتکر و طراح این طرح میباشد و در حسن نیّت او تردیدی نیست، قبل از تهیه این طرح با نمایندگان روزنامهنگار مجلس، که ماشاءالله تعدادشان به دوازده نفر میرسد، مشورت میکرد و با نظر آنان چنین طرحی را تهیه مینمود؟
در هر حال این طرح که فوریت آن به تصویب رسید در کمیسیون مربوط تحت بررسی قرار گرفته و بدون شک نظرات منطقی نمایندگان صاحب نظر و مطلع مجلس هنگام تصویب آن مورد توجه قرار خواهد گرفت.
«تهرانمصور» در ادامه این گزارش به نقل از صادق احمدی، وکیل سنقر و دادستان پیشین تهران که مبتکر این طرح است، نوشت: به نظر من طی سالهای اخیر هر قدر که سطح زندگی مردم بالا رفت، سطح اخلاق عمومی قوس نزولی را طی کرد؛ به طوری که با کمال تأسف باید گفت که یک فساد وسیع در همین طبقه جوان چه تحصیلکرده و چه بیسواد حکمفرماست. این وضع جز اینکه در اثر کتب و مطالب گمراهکننده و بهخصوص نمایش فیلمهای جنایی بهوجود آمد؟! آیا شرح جزئیات حوادث جنایی و خودکشیها و انحرافات اخلاقی غیر مستقیم موجب تشویق جوانان نمیشود؟
حمایت سوسیالیستهای جبهه ملی از برنامههای حکومت!
«تهرانمصور» نوشت: گروه سوسیالیستهای جبهه ملی هفته گذشته جزوهای منتشر کردند که مطالب آن در بسیاری از محافل داخلی مورد بحث و تفسیر قرار گرفت.
در این جزوه سوسیالیستهای جبهه ملی شدیدا به کادر رهبری خود حمله کرده و متذکر شدند که برنامههای اصلاحات ارضی، تساوی حقوق زن و مرد، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها و سپاه دانش از مترقیترین برنامههایی بود که اجرا شد و در حقیقت اینها آتوهایی بودند که ما آنها را از دست دادیم و حال آنکه کادر رهبری جبهه ملی هیچگاه نخواست یا نتوانست قدمی در راه اصلاح وضع کشاورزان و کارگران و بانوان بردارد، حتی با اتخاذ رویه غلط، کارگران کشور را به طرف حزب توده و کمونیستها سوق داد.4