نگاهی به زندگی سیاسی بیژن جزنی؛

از قلم تا سلاح

این نظریه‌پرداز مارکسیست تلاش کرد ایده‌های مارکسیسم را بر شرایط خاص ایران تطبیق دهد. او در آثار خود به تحلیل ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران دست زد و کوشید راه‌حل‌هایی برای تغییر این ساختارها ارائه دهد؛ بااین‌حال، نظریات جزنی همواره محل نقد بوده است
از قلم تا سلاح
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بیژن جزنی در دی ۱۳۱۶ در تهران متولد شد. پدرش، حسین جزنی، افسر ژاندارمری و مادرش عالمتاج کلانتری بود. او دوران کودکی را در تهران و اصفهان گذراند و از همان اوایل به دلیل تأثیر خانواده، با سیاست آشنا شد. پدرش عضو حزب توده و پس از آن فرقه دموکرات بود و پس از شکست این فرقه، به شوروی پناهنده شد. بیژن از نبود پدرش احساس آزادی می‌کرد، اما بعدها جای خالی او را حس کرد. او دو خواهر داشت که منیژه در ۱۳۳۱ و در پیک نیک‌های حزب توده درگذشت.[1] جزنی تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان رساند، اما هرگز در این زمینه فعالیت نکرد. او بیشتر یک نظریه‌پرداز مارکسیست و عضو سازمان چریک‌های فدایی خلق شناخته می‌شود. جزنی در سال‌های جوانی به دلیل فعالیت‌های سیاسی چندین بار دستگیر و زندانی شد. او در زندان به نوشتن و تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی روی آورد و آثار متعددی از خود برجای گذاشت.[2]
 
فعالیت سیاسی
بیژن جزنی، فعال سیاسی و نظریه‌پرداز مبارزه مسلحانه، پس از چندین بازداشت در دهه 13۳۰، در سال ۱۳۳۴ به فعالیت‌های خود ادامه داد و با همراهی محمد چوپان‌زاده گروهی تشکیل داد که در سال ۱۳۳۸ نخستین نشریه خود را منتشر کرد. با سرکوب گروه در پاییز همان سال، فعالیت‌ها به انتشار اعلامیه محدود شد. در سال ۱۳۳۹ به جبهه ملی دوم پیوست و پس از سرکوب آن در ۱۳۴۲، نشریه «پیام دانشجو» را منتشر کرد. او که در همان سال با رتبه نخست در رشته فلسفه فارغ‌التحصیل شد، همراه دیگر همفکرانش گروهی سیاسی ـ نظامی تشکیل داد. در سال ۱۳۴۴ به دلیل فعالیت‌های دانشجویی بازداشت و به نُه ماه زندان محکوم شد. در سال ۱۳۴۶، گروه جزنی برای تأمین هزینه‌های مبارزه مسلحانه تصمیم گرفت به سرقت از بانک دست زنند، اما پیش از اجرای عملیات، به دلیل نفوذ ساواک، جزنی و عباس سورکی دستگیر شدند. جزنی در دادگاه سال ۱۳۴۷، ابتدا به حبس ابد و سپس به پانزده سال زندان محکوم شد.[3] او پس از انتقال به زندان قصر و تبعید به قم، به مطالعه، نقاشی و نگارش جزوات سیاسی روی آورد. پس از قیام سیاهکل، جزنی به اوین منتقل شد و در سال ۱۳۴۹ با پیوستن گروه‌های مختلف، سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران شکل گرفت و مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی آغاز شد.[4]
 
بیژن جزنی در کنار هارون یشایایی و منوچهر کلانتری
بیژن جزنی در کنار هارون یشایایی و منوچهر کلانتری
 
تحلیلگر تک‌بعدی
بیژن جزنی، به عنوان یک نظریه‌پرداز مارکسیست، تلاش کرد ایده‌های مارکسیسم را بر شرایط خاص ایران تطبیق دهد. او در آثار خود به تحلیل ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران دست زد و کوشید راه‌حل‌هایی برای تغییر این ساختارها ارائه دهد. بااین‌حال، نظریات جزنی همواره محل نقد بوده است. برخی از منتقدان معتقدند که تحلیل‌های او از شرایط ایران سطحی و فاقد عمق لازم است. به نظر آنها، جزنی بیش از حد بر تأثیرگذاری طبقه کارگر تأکید کرده و از تأثیر سایر نیروهای اجتماعی غافل شده است. یکی از انتقادهای بسیار مهم به جزنی، نادیده گرفتن سهم مذهب و فرهنگ در جامعه ایران است. جزنی، به عنوان یک مارکسیست ارتدوکس، بیشتر بر عوامل اقتصادی تمرکز کرده بود و کمتر به تأثیر مذهب و فرهنگ در تحولات اجتماعی توجه می‌کرد. این نگاه محدود باعث شد تحلیل‌های او از تحولات ایران ناقص و ناکارآمد باشد. انتقاد دیگر به جزنی، نگاه ایدئولوژیک و غیرمنعطف او به مسائل سیاسی و اجتماعی است. جزنی به عنوان یک مارکسیست، همه‌چیز را از دریچه ایدئولوژی خود می‌دید و کمتر حاضر بود به دیدگاه‌های دیگر احترام بگذارد. این نگاه ایدئولوژیک باعث شد او نتواند با سایر نیروهای سیاسی تعامل سازنده‌ای داشته باشد؛ برای نمونه، او به‌شدت با ملی‌گرایان و مذهبی‌ها مخالف بود و این مخالفت باعث شد نتواند ائتلاف‌های گسترده‌ای با سایر گروه‌های سیاسی تشکیل دهد.[5]
 
در مسیر مبارزه مسلحانه
جزنی به دلیل تأکید بیش از حد بر مبارزه مسلحانه آماج انتقادها قرار گرفته است. او معتقد بود که تنها راه تغییر در ایران، مبارزه مسلحانه است و این نگاه باعث شد او و همفکرانش به سمت تشکیل سازمان چریک‌های فدایی خلق حرکت کنند. بااین‌حال، این استراتژی نه تنها به تغییر منجر نشد، بلکه باعث سرکوب شدید نیروهای چپ در ایران شد. بسیاری از منتقدان معتقدند که اگر جزنی و همفکرانش به جای مبارزه مسلحانه،
از روش‌های مسالمت‌آمیز و سیاسی برای تغییر استفاده می‌کردند، شاید نتایج بهتری به‌دست می‌آمد و جنبش چپ ایران می‌توانست پایدارتر، تأثیرگذارتر و کم‌هزینه‌تر باقی بماند.[6]
 
جزنیِ انقلابی، به دنبال ایجاد یک جامعه آرمانی بود، اما کمتر به موانع و مشکلات عملی رسیدن به این آرمان‌ها توجه می‌کرد و نگاهی آرمان‌گرایانه داشت. این نگاه آرمان‌گرایانه باعث شد او نتواند برنامه‌های عملی و واقع‌بینانه‌ای برای تغییر ارائه دهد؛ برای نمونه او به‌شدت به تأثیرگذاری طبقه کارگر در تغییر جامعه اعتقاد داشت، اما کمتر به این موضوع توجه می‌کرد که طبقه کارگر در ایران آن زمان از نظر تعداد و سازمان‌دهی بسیار ضعیف بود و نمی‌توانست محور تغییرات اجتماعی باشد.[7]
 
جزنی همچنین به دلیل نگاه تقلیل‌گرایانه خود به مسائل اجتماعی محل نقد بوده است. او تلاش می‌کرد همه مسائل اجتماعی را به عوامل اقتصادی تقلیل دهد و از سهم سایر عوامل مانند فرهنگ، مذهب و تاریخ غافل می‌شد. این نگاه تقلیل‌گرایانه باعث شد تحلیل‌های او از تحولات اجتماعی ناقص و ناکارآمد باشد؛ برای مثال، او نتوانست سهم مذهب را در بسیج توده‌ها در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ را به‌درستی تحلیل کند و این یکی از ضعف‌های بزرگ نظریات او به‌شمار می‌آمد. انتقاد دیگر به جزنی، نگاه غیردموکراتیک او به مسائل سیاسی است. جزنی انقلابی، کمتر به ارزش‌های دموکراتیک مانند آزادی بیان، حقوق بشر، و مشارکت سیاسی توجه می‌کرد. او بیشتر درصدد ایجاد یک جامعه سوسیالیستی بود و کمتر به این موضوع توجه می‌کرد که چگونه می‌توان این جامعه را به شیوه‌ای دموکراتیک و مشارکتی ایجاد کرد. این نگاه غیردموکراتیک باعث شد او نتواند حمایت گسترده توده‌ها را به‌دست آورد.[8]
 
جزنی همچنین به دلیل نگاه غیرانتقادی به حکمرانی‌های سوسیالیستی در کشورهای دیگر آماج انتقاد قرار گرفته است. او به‌شدت تحت تأثیر حکمرانی‌های سوسیالیستی در کشورهایی مانند شوروی و چین بود، اما کمتر به نقاط ضعف و مشکلات این حکمرانی‌ها توجه می‌کرد. این نگاه غیرانتقادی باعث شد او نتواند درس‌های لازم را از شکست‌های سوسیالیسم در کشورهای دیگر بگیرد و این یکی از ضعف‌های بزرگ نظریات او به‌شمار می‌آمد.[9]
 
از شکست نظری تا اعدام
بیژن جزنی به عنوان یک نظریه‌پرداز مارکسیست، تلاش کرد ایده‌های مارکسیسم را بر شرایط خاص ایران تطبیق دهد، اما این تلاش‌ها آمیخته با محدودیت‌ها و ضعف‌های بسیار بود. تحلیل‌های او از شرایط ایران سطحی و فاقد عمق لازم بود و سهم عوامل فرهنگی و مذهبی در تحولات اجتماعی در این تحلیل‌ها به‌درستی دیده نشده بود. نگاه ایدئولوژیک و غیرمنعطف او به مسائل سیاسی باعث شد نتواند با سایر نیروهای سیاسی تعامل سازنده‌ای داشته باشد. تأکید بیش از حد او بر مبارزه مسلحانه نیز به سرکوب شدید نیروهای چپ در ایران منجر شد. در کل، می‌توان گفت که نظریات و اقدامات بیژن جزنی با وجود برخی نقاط قوت، با ضعف‌ها و محدودیت‌های جدی همراه بود که باعث شد او نتواند به اهداف خود دست یابد.[10]
 
بیژن جزنی در سال‌های پیش از انقلاب، به دلیل فعالیت‌های سیاسی مخفیانه، چندین بار دستگیر و زندانی شد. او و گروهش در بهمن ۱۳۴۷ محاکمه شدند و جزنی ابتدا به حبس ابد و سپس به پانزده سال زندان محکوم شد. او دوران حبس را در زندان قصر و سپس در قم گذراند؛ جایی که به مطالعه و نگارش روی آورد. در این دوران، از طریق همسرش با گروه خود در ارتباط بود. پس از واقعه سیاهکل در ۱۳۴۹، او را به تهران منتقل کردند؛ جایی که تلاش کرد زندانیان سیاسی چپ‌گرا را سازمان‌دهی کند،[11] اما میان چپ‌گرایان اختلافاتی وجود داشت؛ جزنی مخالف مبارزه مسلحانه زودهنگام بود، درحالی‌که احمدزاده و پویان آن را تنها راه‌حل می‌دانستند. بیژن جزنی و هشت تن از مبارزان سیاسی، شامگاه ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ در تپه‌های اوین تیرباران شدند. روزنامه‌ها مرگ آنها را فرار نافرجام خواندند، اما حقیقت این اعدام مخفیانه، پس از انقلاب اسلامی فاش شد. پیکر جزنی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[12]
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. میهن جزنی، زندگینامه زنده یاد بیژن جزنی 1316-1354، تهران، بی تا، بی جا، صص 6-9.
[2]. مازیار بهروز، شورشیان آرمانخواه: ناکامی چپ در ایران، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۶، صص 93-94.
[3]. عرفان قانعی، در دامگه حادثه: بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، لس‌آنجلس، شرکت کتاب، 1391، ص 46.
[4]. محسن کاظمی، خاطرات احمد احمد، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1379، ص 233.
[5]. محسن کاظمی، خاطرات عزت شاهی، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1398، صص 31-32.
[6]. محمود نادری، چریک‌های فدایی خلق: از نخستین کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۸۷، صص 26-30.
[7]. بیژن جزنی، نبرد با دیکتاتوری شاه، تهران، انتشارات چمن، ۱۳۵۷، صص 10-15.
[8]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، سندیکای کارگری حزب توده: رضا روستا: چپ به روایت اسناد ساواک، ج 5، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 169.
[9]. بیژن جزنی، جمع‌بندی مبارزات ۳۰ ساله اخیر در ایران، بخش اول، تهران، سازمان اتحاد فداییان خلق ایران، ۱۳۸۳، صص 13-21.
[10]. محمدحسین خسروپناه، «بیژن جزنی، زندگی و فعالیت‌های او»، نگاه نو، ش 55 (بهمن 1381)، صص 12-14.
[11]. همان، صص 19-21.
[12]. روزنامه اطلاعات، ۲۷ فروردین ۱۳۶۰.
 
https://iichs.ir/vdch-6ni.23nmqdftt2.html
iichs.ir/vdch-6ni.23nmqdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما