انگلستان قبل از سال 1800م، هند را فتح و در مرزهای ایران مستقر شد. بعد از تصرف هند، ایران نیز برای انگلستان اهمیت ویژهای یافت. انگلستان برای حفظ هند چهار سیاست تضعیف، عقب نگه داشتن، تجزیه و نابودی در قبال ایران اتخاذ کرد. این سیاستها تا سال 1300ش ادامه پیدا کرد.
نخستین اقدام انگلستان در راستای اجرای سیاست تضعیف و جدا کردن بخشیهایی از ایران با تحریک روسیه برای لشکرکشی به کشور بود. نتیجه لشکرکشی روسیه جدایی قفقاز و تحمیل دو جنگ به ایران بود. در ادامه همین سیاست هرات و افغانستان بیش از هشتهزار کیلومتر مربع از خاک بلوچستان از ایران جدا شد. از طرف دیگر انگلستان از همه ظرفیت خود برای عقب نگه داشتن ایران استفاده کرد. ابزار انگلستان برای اجرای سیاستهایش، نفوذ گسترده در میان رجال و دولتمردان ایرانی بود. برخی از رجال مانند
امیرکبیر که قصد داشتند مانع نفوذ انگلستان در ایران شوند، با دسیسههای گوناگون این کشورها در نهایت به قتل رسیدند.
در راستای سیاست نابودی ایران، انگلستان و روسیه در سال 1907م عملا ایران را بین خود تقسیم کردند.
قرارداد دارسی در سال 1901م توسط ویلیام دارسی و دولت ایران بسته شد. دارسی در سال 1908م در ایران به نفت دست پیدا کرده و از آن زمان به بعد سیاست انگلستان در برابر ایران تغییر پیدا کرد.
سیاست انگلستان بعد از کشف نفت در برابر ایران چه تغییراتی پیدا کرد؟
پس از آنکه قرارداد دارسی در دولت
امینالسلطان بین ویلیام دارسی و رئیس دولت ایران بسته و توسط مظفرالدینشاه امضا شد، آنان متعهد شدند که بعد از کشف نفت 16 درصد سود سهام نفت را به ایران بدهند، علاوه بر آن هم مقداری پول نفت را به ایران تحویل دهند. برخی منابع این پول نفت را دوهزار تومان و برخی منابع دیگر بیستهزار لیره ذکر کردند.
انگلستان در سال 1909 سهام دارسی از شرکت نفت ایران و انگلیس را خرید و در سال 1914 دولت انگلیس 56 درصد سهام شرکت نفت ایران و انگلیس را میخرد و دو تن از نمایندگان دولت انگلیس با استفاده از حق وتو در هیئتمدیره منصوب میشوند.
دولت انگلیس بعدها کل سهام را از آن خودش کرد؛ البته این اقدام دولت بریتانیا برخلاف روح قرارداد بود. هیچ زمانی قرار نبود با دولت انگلستان طرف قرارداد بشویم، بلکه ایران قرارداد را با یک تبعه انگلیسی امضا کرد.
از سال 1914 تا 1918 انگلستان قرار بود درآمد حاصل از نفت را به ایران بدهد که نزدیک به ششصدهزار لیر میشد، اما در پایان جنگ جهانی اول نه تنها انگلستان این مبلغ را پرداخت نکرد، بلکه از ایران 614 هزار لیر مطالبه کرد و مدعی شد که در طول جنگ به شبکه انتقال نفت آسیب وارد شده و خسارت دقیقا برابر با درآمد ایران از نفت شد و چهاردههزار لیره باب رکود از ما گرفتند و بنابراین از عایدتان نفت چیزی نصیب ما نشد.
پس از کشف نفت در ایران سطح مداخلات انگلیس در ایران گستردهتر شد و آنها در همه امور کشور دخالت میکردند.
پس از انقلاب اکتبر روسیه، این کشور نیروهایش را از ایران خارج کرد و انگلستان در ایران بدون رقیب باقی ماند. انگلستان پس از خروج روسیه از ایران چه سیاستهایی در کشور ما پیاده کرد؟
پیش از جنگ جهانی اول، نفت در ایران استخراج شد و دولت انگلیس با استفاده از نفت ایران توانست در جنگ به پیروزی دست پیدا کند، اما پس از سقوط روسیه تزاری، انگلستان سعی کرد ایران را به تحتالحمایه خود درآورد که این یکی از کثیفترین اقدامات انگلیس در ایران بود، اما چون به موفقیت دست پیدا نکردند اقدام به طراحی کودتای 1299 کردند. براساس
قرارداد 1919 ایران میبایست مستعمره انگلیس شود که این قرارداد با عکسالعمل آحاد مردم ایران، جامعه بینالملل، علما و روشنفکران عقیم شد.
اما چون ایران و نفت ایران برای انگلیس اهمیت بسیاری داشت، انگلیس به سمت طراحی کودتای 1299 رفت تا قرارداد نفت دارسی تمدید شود و به غارت ایران ادامه دهد ضمن اینکه حضور جدی و گستردهتری در ایران داشته باشد.
در سال 1311ش بین رضاشاه و شرکت نفت انگلیس و ایران اختلافی رخ داد. دولت انگلستان تعهدات خود را نسبت به ایران انجام نمیداد.
حال که به اختلاف دولت وقت ایران و شرکت نفت اشاره کردید لطف کنید درباره سوزاندن قرارداد دارسی توسط رضاشاه توضیح دهید.
قرارداد دارسی به طور خودکار تا سال 1340ش تمام میشد، اما انگلیسیها قصد داشتند مدت زمان قرارداد تا سال 1370ش تمدید شود. رضاخان نخست در مقابل خواسته انگلستان مقاومت کرد، ولی با تهدیدات جدی انگلیسیها مواجه شد. برخی نیز میگویند با سوزاندن تعمدی پرونده نفت مستندات این قرارداد از بین رفت و برخی نیز میگویند که مستندات این قرارداد از بین رفت و زمینه برای تمدید قرارداد دارسی فراهم شد.
مجلس ایران بعد از مشروطه هیچگاه قرارداد دارسی را تمدید نکرد، اما رضاخان در یک جلسه نیمساعته قرارداد دیگری را تمدید کرد. برخی ذکر میکنند که انگلیسیها به رضاخان حکم کردند که باید قرارداد تمدید شود.
رضاخان بعد از اندکی تأمل دراینباره به انگلیسیها گفت: همان کاری که ما به خاطر آن دیگران (قاجاریه) را شماتت کردیم توقع دارید آن را انجام دهم؟ که انگلیسیها گفتند: بله باید انجام دهی.
بعد از تمدید قرارداد دارسی تا ملی شدن صنعت نفت چه وقایعی در ایران رخ داد؟ لطفا توضیح دهید.
با تمدید قرارداد دارسی تا سال 1370ش درصدی هم به سهم سود ایران اضافه شد، اما این امر در برابر غارت انگلیسیها از منابع ایران قابل اعتنا نبود. در جریان جنگ جهانی دوم ایران از سوی روسیه، انگلیس و آمریکا اشغال شد. در همین جریان روسها تلاش کردند امتیاز نفت شمال ایران را بگیرند، اما مجلس ایران مخالفت کرد. در سال 1325ش، شوروی مجبور شد آذربایجان را تخلیه کند؛ چون روسها تلاش داشتند با اهرم تجزیه کردستان و آذربایجان، امتیاز نفتی از ایران بگیرند، اما در این کار موفق نشدند.
بعد از آنکه جامعه ایرانی از سمت شمال احساس امنیت کرد مجلس و افکار عمومی ایران احساس کرد که باید به مسئله غارت نفت جنوب توسط انگلستان پایان دهد؛ به همین دلیل مسئله ملی شدن صنعت نفت در میان نخبگان ایرانی به جریان افتاد.
آیتالله کاشانی و
مصدق نقش جدی در ملی شدن صنعت نفت داشتند.
بعد از آنکه آیتالله کاشانی از تبعید لبنان بازگشت دو نکته را مورد تأکید قرار داد: نخست اینکه نفت ایران باید ملی شود و دوم اینکه ملت ایران نسبت به تأسیس رژیم صهیونیستی در منطقه بیتفاوت نمیماند.
آیتالله کاشانی در سال 1327ش از تبعید برگشت و این سال مقارن با تأسیس رژیم صهیونیستی در جهان بود.
این وقایع آغازی بود برای طرح مطالبات جدی ملی شدن صنعت نفت ایران. انگلیسیها تا این وضعیت را دیدند برای اینکه جلوی طرح را بگیرند فردی به نام گس را به ایران فرستادند که چون طرف مورد مذاکره گس، عباسقلی گلشاییان بود، این قرارداد به قرارداد گس ـ گلشاییان معروف شد.
انگلستان قصد داشت سطح درآمد ایران از قرارداد نفتی را اندکی افزایش دهد و پس از فروش هر تن نفت مقداری پول نقد به ایران بدهد که این برای مردم ما قانعکننده نبود.
رزمآرا بسیار تلاش کرد که این قرارداد در مجلس تصویب شود، اما مجلس پانزدهم مقاومت کرد و مانع تصویب این طرح شد. در مجلس شانزدهم فراکسیون
جبهه ملی، که با حمایت مردم و آیتالله کاشانی شکل گرفت، در اواخر اسفند 1329 طرح ملی شدن صنعت نفت را در مجلس به تصویب رساند و در 29 اسفند مجلس سنا نیز طرح ملی شدن صنعت نفت را تأیید کرد؛ به این ترتیب نفت ایران ملی شد و کشور وارد مبارزه جدی با انگلستان و استعمار پیر گردید.
به نظر شما نفت ملی شد یا صنعت نفت ملی شد؟
مصوبه مجلس شورای ملی دایر بر ملی شدن صنعت نفت بود که به طور طبیعی شامل نفت و استخراج نفت هم میشود. صنایعی که به واسطه نفت ایران استخراج میشد آن زمان دست انگلیسیها بود که مطابق قرارداد دارسی و تمدید آن، انگلیسیها مالک نفت ایران نبودند. وقتی میگوییم ملی شدن صنعت نفت یعنی اینکه دست انگلیس از استخراج نفت ایران قطع شد.
ملی شدن صنعت نفت با مخالفت عدهای در ایران مواجه شد. استدلال شما در برابر مخالفان ملی شدن صنعت نفت چیست؟
برخی مخالفان صنعت نفت، ایران را قادر به اداره کردن این صنعت نمیدانستد؛ برخی از آنها با انگلیسیها زد و بند داشتند و منطقشان این بود که ما نمیتوانیم صنعت نفت را اداره کنیم؛ چون ما نه ابزار و نه تکنولوژی استخراج آن را داریم.
سپهبد رزمآرا میگوید: ایرانیان قادر به اداره یک کارخانه سیمان هم نیستند، چگونه میتوانند صنعتی به بزرگی نفت را اداره کنند! بعد که اسناد خانه سدان توسط نیروهای امنیتی دولت مصدق کشف شد، اسنادی بهدست آمد که نشان میداد پیشنویس نطق رزمآرا به دست وابسته فرهنگی سفارت انگلیس نوشته شده است.