شرفیابی. وقتی وارد شدم، دیدم شاه انگشتان شستش را دور هم می‌چرخاند،‌ و پاهایش را روی میز گذاشته ـ که علامت این است که غرق در تفکر است. در گذشته عادت داشت وقتی در فکر بود با موهایش ور برود،‌ اما با افزایش قدرتش علائم ظاهری تفکر را هم تغییر داده است. مدتی گذشت تا متوجه حضور من شد...
این الاغ‌ها به چه دردی می‌خورند؟!
یکشنبه، 4 اسفند 1353
«شرفیابی. وقتی وارد شدم، دیدم شاه انگشتان شستش را دور هم می‌چرخاند،‌ و پاهایش را روی میز گذاشته ـ که علامت این است که غرق در تفکر است. در گذشته عادت داشت وقتی در فکر بود با موهایش ور برود،‌ اما با افزایش قدرتش علائم ظاهری تفکر را هم تغییر داده است. مدتی گذشت تا متوجه حضور من شد.
 
پیشنهاد کردم که در مسافرت به الجزایر یک گروه بلندپایه، شامل وزیر دارایی،‌ وزیر کشور که ضمناً نماینده اصلی ما در اوپک هم هست،‌ رئیس بانک مرکزی و تعدادی از کارشناسان مختلف،‌ از جمله دکتر فلاح،‌ در التزام رکاب باشند. پرسید «آخر این الاغ‌ها به چه دردی می‌خورند؟» من پاسخ دادم هر اسمی که دلشان می‌خواهد روی آنها بگذارند،‌ اما به هر صورت وجودشان لازم است. اذعان کرد که شاید حق با من باشد...»1
 

محمدرضا پهلوی و جمشید آموزگار به‌همراه تقی فلاح و محمد یگانه در جلسه اوپک
شماره آرشیو: 257-115آ

پی نوشت:
 
1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص657. https://iichs.ir/vdca.wnik49nma5k14.html
iichs.ir/vdca.wnik49nma5k14.html
نام شما
آدرس ايميل شما