[1].
تهرانمصور، ۳ آذر ۱۳۴۶، ص ۳؛ رژیم پهلوی در جریان جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل، از جنگ در خاورمیانه عربی برای امن نشان دادن ایران نهایت استفاده را برده و مطبوعات حکومتی چنین تبلیغ کردند که در دریای طوفانی خاورمیانه ایران منطقه امنی است که غرب میتواند بر روی آن سرمایهگذاری کند. تأمین نفت اسرائیل توسط پهلوی در این برهه مورد اعتراض شدید برخی دولتهای عربی قرار گرفت و رژیم همیشه از سیاست انکار برای پوشاندن کمک خود به اسرائیل بهره گرفت.
به این دلیل هست که نشریاتی مانند «تهرانمصور» همواره بر امن بودن ایران در شرایطی که کشورهای منطقه درگیر جنگ با اسرائیل بودند تأکید داشتند و این را نقطه مثبتی در کارنامه پهلوی میدیدند و میشمردند.
[4]. همانجا. گسترش شهر تهران و افزایش جمعیت شهر به معضلی برای دولت پهلوی تبدیل شده بود. بورسبازی زمین و افزایش بیشازحد قیمت آن، توزیعنشدن صحیح مصالح ساختمانی و عدم تناسب بین عرضه و تقاضا، افزایش قیمت مصالح ساختمان و خدمات ساختمانی، افزایش نرخ انشعاب آب، برق و گاز و در نهایت، نبودن سیاست مشخص در خصوص مسکن از مهمترین دلایلی بودند که باعث افزایش رشد قیمت مسکن و اجاره شده بود تا دولت پهلوی را به فکر راهکارها و اقداماتی ازجمله طرح نهضت ملی ساختمان و اعطای تسهیلات به متقاضیان کمدرآمد، تعیین سقف اجارهبها، تشکیل اتحادیه تعاونیهای مرکزی مسکن کارگران و غیره بیندازد، اما هیچکدام از این طرحها بهدلیل نداشتن ضمانت اجرا و بیثباتی سیاسی در کشور و همچنین، نبود یک برنامهریزی مناسب، نتوانست راهحلی برای بحران مسکن ایجاد کند. رک: فرهاد پوریانژاد و محسن پرویش، «بررسی وضعیت مسکن و اجارهبهای شهر تهران در دهه آخر حکومت پهلوی دوم»، مجله
اقتصاد شهری، دوره ۶، ش ۲ (سال ۱۴۰۰).
[5]. محمدعلی صفاری فرزند میرزا محمدحسینخان منظمالسلطنه فرزند محمدعلیخان امین دیوان بوده و در سال ۱۲۸۰ یا ۱۲۷۷ش در لاهیجان به دنیا آمد. صفاری تحصیلات نظامی را در روسیه تزاری و سپس فرانسه به انجام رساند و پس از بازگشت به ایران وارد خدمت نظام شد و بهتدریج مدارج ترقی را طی کرد.
بعد از کودتای ۱۲۹۹ که
کریم آقاخان بوذرجمهری رئیس بلدیه تهران بود، نایب اول محمدعلی صفاری معاونت او را برعهده داشت. او در این سمت سهم مهمی در توسعه شهر تهران و تعریض خیابانها و ایجاد پارکها و میادین داشت.
او در سال ۱۳۱۱ با درجه سلطانی، به فرماندهی نیروی دریایی رسید و در واقع مأمور تأسیس نیروی دریایی شد؛ سپس با انتقال به اداره املاک رضاشاه مدتی در صفحات شمال به توسعه املاک رضاشاه و آبادانی آنها مشغول شد. در سال ۱۳۱۸ فرماندار کل گرگان شد و به توسعه این شهر پرداخت و در همین سمت درجه سرهنگی گرفت.
در سال ۱۳۲۰ بعد از رفتن رضاشاه به تهران منتقل شد و مدیرکل انتظامات وزارت کشور شد. یک سال بعد و پس از رسیدن
قوامالسلطنه به نخستوزیری، او به دلیل دوستی با پدر صفاری وی را به ریاست اداره کل نان تهران منصوب کرد. در سال ۱۳۲۲ به مدیر کلی غله کشور منصوب شد. در سال ۱۳۲۵ پس از رسیدن قوامالسلطنه به نخستوزیری برای چهارمین بار وی صفاری را به ریاست شهربانی گمارد و برای او درجه سرپاسی گرفت.
او در سال ۱۳۲۱ درحالیکه سرگرد ارتش بود، به اتهام هواداری از آلمانیها توسط متفقین بازداشت شد، ولی چندی بعد آزاد گردید.
در 15 بهمن ۱۳۲۷ که شاه در جلوی آمفی تئاتر دانشکده حقوق با اصابت چند گلوله ترور شد، صفاری رئیس شهربانی بود و به ضارب تیراندازی کرد و او را کشت. او یک بار دیگر رئیس شهربانی شد و سپس به استانداری مازندران منصوب شد. مدتی شهردار تهران شد.
او در ادوار هیجدهم، نوزدهم و بیستم وکیل لاهیجان در مجلس شورای ملی بود. پس از انحلال مجلس بیستم، به استانداری خوزستان برگزیده شد و چندی بعد به استانداری آذربایجان منصوب شد و بعد مجددا شهردار تهران گردید.
او مجموعا دو بار رئیس شهربانی، دو بار شهردار تهران، سه دوره نماینده مجلس، سه بار استاندار، و سه دوره سناتور بوده است.
صفاری به مدت شصت سال در مصدر امور بود و همه دولتها از او استفاده کردند.
به نوشته باقر عاقلی «وی مردی شوخ و محافظهکار، پرحرف و سالم بود. احدی به او نسبت دزدی نداد و در کارها سرسختی و مبارزه نشان نمیداد. در هیچیک از مشاغل خود منشأ اثری نشد».
صفاری به زبانهای فرانسه و روسی مسلط بود. وی به کشورهای شوروی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، یوگسلاوی، هلند، چین ملی، هنگ کنگ، سیام، ویتنام جنوبی، عراق، سوریه، لبنان، اردن، حجاز، اطریش، سوئیس و انگلستان سفر کرد. سناتور صفاری پس از انقلاب اسلامی برای مدتی کشور را ترک کرد، ولی مجددا به ایران بازگشت و عاقبت در سال ۱۳۶۷ در ۸۷ سالگی در تهران درگذشت.