تاملی دوباره درباره ادعاهای بی‌بی‌سی درباره بنیانگذار جمهوری اسلامی

آیا امام به دو رئیس جمهور دموکرات نامه نگاشت؟

بهترین ترازو برای بررسی ادعاهای بی‌بی‌سی در باب نامه‌نگاری امام خمینی با آمریکاییها مواضع ایشان درباره دولت این کشور و مداخلات آنها در ایران در مقطع زمانی مورد بحث است. مطلب حاضر بر همین اساس به قضاوت در این زمینه پرداخته است.
آیا امام به دو رئیس جمهور دموکرات نامه نگاشت؟

                                    بهترین ترازو برای بررسی ادعاهای بی‌بی‌سی در باب نامه‌نگاری امام خمینی با آمریکاییها مواضع ایشان درباره دولت این کشور و مداخلات آنها در ایران در مقطع زمانی مورد بحث است. مطلب حاضر بر همین اساس به قضاوت در این زمینه پرداخته است.

چندی پیش یکی از شبکه های فارسی زبان برون مرزی(بی بی سی فارسی) در خبری سیاسی ادعا کرد برای اولین بار به اسنادی دست یافته که نشان می دهد حضرت امام خمینی(ره) در دهه 40 و 50 شمسی با جانافکندی و جیمی کارتر، رؤسای جمهور آمریکا مذاکراتی داشته و طی این مذاکرات، منافع آنان در ایران، توسط امام(ره) به رسمیت شناخته شده است.

انتشار این خبر موضعگیریهای متفاوتی را به دنبال داشت و این سؤال اصلی را در اذهان بسیاری ایجاد نمود که این ادعا تا چه حد می تواند صحت داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال، بهترین شیوه برسی شواهد و قرائنی است که می تواند میزان درستی یا نادرستی این خبر را نشان دهد. از این رو نوشته حاضر درصدد است تا با توجه به سخنان و مواضع امام(ره) در این دو دهه و نیز میزان مطابقت این شواهد با ادعاهای مطرح شده، به بررسی این موضوع بپردازد.

ادعای مطرح شده اول
بی بی سی مدعی است که امام خمینی(ره) در دو پیام جداگانه به رؤسای جمهور آمریکا، از فعالیت این کشور در ایران حمایت نموده است. طبق این اسناد اولین پیام در آبان ۴۲ و در زمانی که امام(ره) در حبس خانگی به سر می‌بردند، به واسطه شخصی به نام میرزا خلیل کمره ای از طریق سفارت این کشور در تهران به کندی داده شده و از طرف امام(ره)، خطاب به وی عنوان گردیده «حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد.»

در پاسخ به این ادعا، طرح چند نکته ضروری می باشد:
اول این که در دوره مذکور، امام خمینی(ره) سخت ترین مواضع و مبارزات خود علیه نفوذ آمریکا در ایران را اعمال نمودند. مهمترین بخش مبارزات امام(ره) در این دوره علاوه بر انقلاب سفید، به موضوع کاپیتولاسیون و وابستگی کشور به آمریکا برمی گردد. چنانچه با تصویب طرح کاپیتولاسیون ایشان در بخشی از سخنرانی معروف خود در این رابطه فرمودند: «ما زیر چکمه امریکا برویم، چون ملت ضعیفى هستیم؟! چون دلار نداریم؟! امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر.»1

این سخن متضمن دو برداشت کاملاً واضح است: اول این که امام(ره) به شدت مخالف دخالت آمریکا در امور داخلی کشور بودند و تضمین منافع آمریکا به معنای تأیید دخالت و نفوذ آمریکا در کشور بود. به عبارتی جمله فوق را باید با این سؤال تکمیل نمود که اگر امام خواستار تضمین منافع آمریکا در ایران بودند، چرا با تصویب کاپیتولاسیون مخالفت نمودند؟ آیا کاپیتولاسیون، بخشی از منافع آمریکا در ایران محسوب نمی گردید؟
ثانیاً، در صورت فرض گرفتن حمایت امام(ره) از منافع آمریکا در ایران، باز این سؤال اساسی مطرح می گردد که علت تبعید ایشان چه بود؟ قطعاً اگر امام(ره) مدافع منافع آمریکا بودند، حکومت پهلوی و آمریکا از این حمایت به عنوان برگ برنده خود استفاده نموده و جهت ساکت نمودن صدای اعتراض مردم، در همان زمان به انتشار آن نامه می پرداختند تا از این طریق مشروعیت اقدام خود را اثبات نمایند.


گری سیک عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر بعد از انتشار ادعای بی‌بی‌سی به آن واکنش نشان داده است. او گفت «شاه در جریان این مذاکرات که میان وارن زیمرمن و ابراهیم یزدی بود، قرار داشت که مضمون آن درباره نقش روندهای نظامی و قانون اساسی پس از خروج شاه از کشور بود که در نهایت این مذاکرات بی‌­نتیجه ماند...»
استدلال بعدی در رد این ادعا، به قدرت علما و روحانیون در این برهه زمانی بازمی گردد. واقعیت آن است که گرچه روحانیون و مراجع، همواره به عنوان بخشی از دایره قدرت، سهم مهمی از قدرت را در اختیار داشته اند، اما به نظر می رسد در دوره مذکور شاه با حمایت آمریکا، به قدرت بالایی دست یافته بود و در رأس قدرت سیاسی قرار داشت. در واقع می توان گفت قدرت شاه در این مقطع زمانی، به پشتوانه آمریکا افزایش یافته بود، از این رو وی، نیازی به حمایت و تأیید مراجع نمی دید. از سوی دیگر نفوذ آمریکا نیز در این دوره در حدی بود که بتواند با اعمال سیاستهای خاص خود، منافع سیاسی و اقتصادیش را پیش ببرد. امام(ره) نیز از این موضوع به خوبی آگاه بودند و می دانستند که آمریکا اگر بخواهد می تواند منافع خود را به راحتی و بدون تأیید نظر روحانیون و علما پیش ببرد و اتفاقا این وجه از گسترد گی اختیارات آمریکا مورد اعتراض امام(ره) بود.

نکته مهم دیگر در این رابطه درک این موضوع است که امام(ره) در فعالیتهای خود، به نظر سایر علما نیز توجه داشته و احترام می گذاشتند. چنانچه در سخنرانی خود بعد از تصویب کاپیتولاسیون به نقش و قدرت روحانیون اشاره کرده و فرمودند: «اگر نفوذ روحانیون باشد نمى‌گذارند یک دست نشانده امریکایى این غلطها را بکند.»2 این سخن در برگیرنده این نکته اساسی است که امام(ره) به قدرت روحانیون و نقش آنان در سیاست توجه خاصی داشتند. بنابراین اگر تصمیم به حمایت از آمریکا و نوشتن نامه ای با آن مضمون را داشتند، بی شک با سایر علما و مراجع نیز مشورت می-کردند. از طرفی، با رسالتی که امام(ره) برای روحانیون و جایگاه آنان قائل بودند، می دانستند که نوشتن چنین نامه‌ای، به منزله خدشه دار نمودن جایگاه خود و سایر روحانیون است.

ادعای مطرح شده دوم
اما ادعای دیگر بی‌بی‌سی در رابطه با پیام امام(ره) به سال 57 و زمانی که ایشان در نوفل لوشاتو حضور داشتند، بازمی گردد. در این باب بی بی سی مدعی است که امام(ره) از طریق پیامهای سری و از طریق فرستاده اش، ابراهیم یزدی با تأکید بر وعده صادر نکردن انقلاب و ادامه فروش نفت به غرب و نیز گفتن جمله «ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم» دوستی با این کشور را تضمین نموده است. ابراهیم یزدی نیز گفته است: «شما مسیحی هستید و به خدا اعتقاد دارید. ما به شما بیشتر از روسها احساس نزدیکی می کنیم.»

در باب ادعای مذکور نیز چند استدلال مهم مطرح است که نقض ادعای مطرح شده را اثبات می کند:
اول آنکه آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ در دوره مذکور که ماههای نزدیک به انقلاب بود به خوبی فهمیده بودند که کار شاه تمام گشته و کشور در آستانه انقلابی بزرگ است. از سویی، عزم مردم برای برکناری حکومت پهلوی و نیز قدرت رهبری امام(ره) ، امری غیرقابل انکار بوده و برای آمریکا نیز ثابت شده بود. از این رو در چنین شرایطی، قطعاً امام(ره) نیازی به اثبات منافع آمریکا نداشت؛ زیرا اثبات منافع یک قدرت بزرگ زمانی ضرورت می یابد که آن کشور وعده حمایت از آن رهبر یا گروه انقلابی را داده باشد و یا آن فرد در موضع ضعف قرار داشته باشد که با توجه به قدرت امام در آن شرایط این موضوع کاملاً منتفی می گردد. چنانچه در کنفرانس گوادلوپ نیز کارتر به دلیل شناخت مواضع امام(ره) از جمله عدم به رسمیت شناختن منافع این کشور، خواهان تداوم حکومت از طریق شاه بود. کارتر به خوبی می دانست که امام(ره) مخالف نفوذ آمریکا است و همانگونه که خود وی اعتراف می کند: «ژیسکار دستن، کالاهان و اشمیت با من (کارتر) همعقیده بودند که ارتش باید متحد بماند و نشان بدهد که هیچ گونه تمایلی به (امام) خمینی و عناصر تندرو ندارد.»3

گذشته از این طبق شواهدی که موجود است امام(ره) هیچگاه در این دوره به طور مستقیم با آمریکا مذاکره نکردند و نماینده ایشان در مذاکرات، ابراهیم یزدی بود که وی نیز بر کاذب بودن ادعای بی بی سی، صحه گذاشته است. یزدی در این رابطه می گوید: اولاً آقای [امام] خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و آقای خمینی به پیام او جواب داد. ثانیاً مبادله این پیامها برای اولین بار توسط گاری سیک، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر، در کتابش‎‏ منتشرشد.

جالب است که گری سیک نیز بعد از انتشار این خبر، به آن واکنش نشان داده و آن را خلاف واقعیت دانسته و عنوان نموده: «شاه در جریان این مذاکرات که میان وارن زیمرمن از سفارت آمریکا در پاریس و ابراهیم یزدی دستیار نزدیک آیت الله خمینی بود، قرار داشت که مضمون آن درباره نقش روندهای نظامی و قانون اساسی پس از خروج شاه از کشور بود که در نهایت این مذاکرات بی‌ نتیجه ماند و از این رو تأثیر چندانی بر روند حوادث نداشت.» وی در ادامه می گوید: «هیچ‌کس در دولت آمریکا، سخنان آیت الله خمینی درباره صلح، ثبات، دموکراسی، حقوق بشر و ... را به‌عنوان نشانه‌ای از علاقه به ادامه روابط با آمریکا تعبیر نکرد و من هیچ اطلاعی از پیام معروف آیت الله خمینی به کندی در سال 1963 ندارم ...»4

دلیل بعدی در رد این خبر ادعایی، به موضع امام(ره) در برابر گروههایی که به دیدار ایشان رفتند و عدم تأیید برخی از آنها به دلیل حمایت آن جناحها از آمریکا باز می گردد. چنانچه مهندس بازرگان از جمله افرادی بود که سال 57 در پاریس به دیدار امام(ره) رفت. وی در این دیدار، بر مبارزه با شاه و رژیم پهلوی تأکید داشت و معتقد بود روند مبارزه باید معطوف به استبداد باشد نه استعار. اما امام(ره) با رد این موضوع، دیدگاه نهضت آزادی در این باب را زیر سؤال بردند که این موضع گیری نشان از قاطعیت ایشان در مبارزه با استعمار و سیاستهای آمریکا داشت. به عبارتی اگر امام(ره) منافع آمریکا را به رسمیت شناخته بود، مواضع نهضت آزادی را نیز تأیید می کرد.

بنابراین با توجه به این شواهد باید گفت ادعای بی بی سی کاملاً نادرست بوده و منطبق با واقعیات نمی باشد و هدف از طرح چنین ادعاهایی با اهداف خاصی چون مشروعیت بخشیدن به مذاکره با آمریکا و ترسیم چهره ای متفاوت از شخصیت امام(ره) در نزد مردم است.
 
_________________________________
1.جلال­الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفدهم، 1391، ص 113.
2. مدنی، همان. ص 111.
3.ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز؛ خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، نشر علم، 1372، ص 457.
4.http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/03/16/1097004 https://iichs.ir/vdcfijdeaw6dy.giw.html
iichs.ir/vdcfijdeaw6dy.giw.html
نام شما
آدرس ايميل شما