روایت پیآمده، در زمره معدود گزارشهایی است که درباره سیره مبارزاتی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در دوران طاغوت، از سوی همرزمانش به تاریخ سپرده شده است. امیر سرتیپ نجاتعلی صادقی گویا در گفتوشنود پیآمده، توانسته است جلوههایی از منش آن بزرگ را در آن دوره و نیز ادوار بعدی ترسیم کند
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ آغاز آشنایی و مراوده شما با شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، به چه دورهای باز میگردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ما هر دو در مقطع قبل از انقلاب اسلامی در ارتش بودیم، ولی با یکدیگر ارتباطی نداشتیم. وقتی وارد دانشگاه افسری شدم، شهید صیاد شیرازی دوره رنجری را گذارنده و حائز رتبه اول شده بود. آشنایی نزدیک بنده با ایشان، در سال 1357 و زمانی رخ داد که هنوز انقلاب پیروز نشده بود. ایشان در آن مقطع، استاد ما بودند. من و سروان حسام هاشمی، دانشجوی دوره عالی توپخانه بودیم. هر دو تمایل داشتیم تا در راه مبارزه با رژیم شاهنشاهی، با دیگر افراد مبارز ارتشی آشنا شویم و یک حلقه مبارزاتی تشکیل دهیم. آن روز وقتی شهید صیاد شیرازی برای اولین بار سر کلاس ما آمد و همان اول کار رفت و پای تابلو نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم»، تازه دستمان آمد که ایشان همان فرد متدینی است که به دنبالش میگردیم. یک روز پیش ایشان رفتیم و به بهانهای سر صحبت را باز کردیم و از آنجا ارتباطمان شروع شد. در آن مقطع هیچ کس باورش نمیشد که تا چند ماه آینده انقلاب اسلامی پیروز خواهد شد. به همین دلیل شهید صیاد، بنا را بر احتیاط گذاشت و توصیه کرد که حلقههای ارتباطی بیشتر از سه نفر نباشد، تا به دنبال لو رفتن احتمالی یک فرد، از دستگیری افراد بیشتر جلوگیری شود. بنا بر همین توصیه، شهید صیاد، بنده و امیرحسام هاشمی، گروهی سهنفره را تشکیل دادیم و جلسات هم در خانه ما برگزار میشد و ایشان در هفته یک الی دو بار، به خانه ما تشریف میآوردند و درباره کارهایی که میتوانستیم برای تحقق هر چه سریعتر انقلاب انجام بدهیم، با هم صحبت میکردیم.
با توجه به موقعیت حساس شهید صیاد شیرازی در ارتش، این جلسات را چگونه برگزار میکردید؟
آقای صیاد یک ماشین ژیان داشت که هر وقت قرار بود به منزل ما بیاید، آن را چند کوچه بالاتر میگذاشت، تا ماشین دمِ منزل ما شناسایی نشود. در بین راه هم کاملا مراقب بود، تا تحت تعقیب نباشد. از این طرف هم ما درب خانه را کمی قبل از رسیدن ایشان باز میگذاشتیم تا ایشان به محض رسیدن، سریع وارد شوند. خانه اجارهای بود و مال خودمان نبود. پس از ورود و تشکیل جلسه، ایشان در ابتدا شروع میکردند به خواندن دعای فرج و ما هم با ایشان همخوانی میکردیم. یادم هست اولین بار که شهید صیاد شروع کردند به خواندن این دعا، به نظر ما دعای جدیدی میآمد، که تا آن موقع به گوشمان نخورده بود! نهاینکه ما از این فضاها دور باشیم، نه، هر دوی ما در مساجد و هیئات رفتوآمد داشتیم، ولی کسی حرفی درباره این دعا نزده بود! خلاصه به سفارش شهید صیاد، هر دوی ما مأمور به حفظ کردن آن شدیم. کتاب مفاتیح را معرفی کردند و گفتند: این دعا در فلان صفحه کتاب است. با توجه به سال بحرانی 1357، که در آن حکومتنظامی برقرار میشد، بهشدت نگران بودیم که مبادا سربازان، به روی مردم آتش بگشایند. اوضاع کشور بسیار خطیر بود و این ناراحتی را در جلساتی که با ایشان داشتیم، درمیان میگذاشتیم. ایشان هم ما را به استعانت از حضرت صاحبالزمان(عج) سفارش کردند و نماز استغاثه به حضرت را یاد دادند و گفتند که یک نماز دو رکعتی است که در هر رکعت باید با رسیدن به آیه مبارکه «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، آن را صد مرتبه تکرار کنی و بقیه جزئیات نماز را هم توضیح دادند. ما هم با حال اضطراری که در آن شرایط داشتیم، مقیّد به خواندن این نماز شدیم.
پس از آشنایی با شهید صیاد شیرازی، چه خصالی را در ایشان برجسته دیدید؟
ایشان حتی در بعد نظامی هم، متصل به قرآن و ائمه معصومین(ع) بود و صبر و توکل بر خدای متعال را با بهرهگیری از علوم نظامی روز دنیا برای مدیریت هر چه بهتر و صحیحتر خود، توأمان کرده بود. شهید صیاد در شرایطی که همدورهایهایش همگی درجه سرگردی داشتند، به درجه سرهنگی و پس از مدتی هم به درجه ارتشبدی رسید. اما هیچ یک از این پیشرفتهای چشمگیر کاری، او را از آنچه مورد اعتقاد وی بود، دور و به خود غرّه نکرد. شهید صیاد بعد از دوسالی که از آغاز جنگ تحمیلی گذشت، به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد و در این برهه زمانی، متحمل بیشترین بیمهریها و سختیها بود، ولی حتی یک بار هم ندیدم که عصبانی بشود. هیچ وقت از قدرت فرماندهیاش سوء استفاده نمیکرد و از تنبیه و سختگیری بیجا برای پیشبرد کارها، پرهیز مینمود.
او فردی خودساخته بود که شکست، پیروزی، برخوردهای مناسب یا نامناسب، هیچ کدام باعث تغییر در منش او نمیشد. چیزی که برای او مهم بود، این بود که آیا الان خدا راضی است یا نه؟ و بر همین اساس، هرگز از احدی توقع پاداش و تشکر نداشت. شهید صیاد مدارج مختلفی از نمایندگی امام خمینی در شورای عالی دفاع گرفته، تا فرماندهی و جانشین ستاد و... طی کرده بود، ولی در هیچ یک از این مقاطع، کوچکترین تفاوتی در رفتار او با دوستان، دانشجویان و نیروهای تحت امرش دیده نمیشود. هرگز از تأسی به شیوهای که اسلام و ائمه هدی(ع) تعیین کردهاند، خارج نمیشد، حتی اگر به زیان خودش تمام میشد.
ارزیابی شما از دانش نظامی شهید صیاد شیرازی چیست؟ در این زمینه، ایشان را در چه رتبهای میدانید؟
یک فرمانده در ساختار ارتش، بهخصوص در نیروی زمینی، باید توانایی این را داشته باشد که دستورات نظامی و طرحهای عملیاتی خود را بر اساس یک اسلوب و قاعده خاصی طراحی و صادر کند و از دانش مورد نیاز برای این کار برخوردار باشد. حتی باید صحبتهایش، بر مبنای یک ساختار و فرمول مشخصی باشند. در غیر این صورت، هرگز بهعنوان یک فرمانده قابل احترام، در چشم و قلب نیروها جایگاهی نخواهد داشت. شهید صیاد شیرازی فرماندهای بود که به نحو احسن از این ویژگی بهرهمند بود. ما فرماندهانی باتجربهتر، باسابقهتر و مسنتر از ایشان داشتیم، ولی همگی آنها بهاتفاق، فرماندهی شهید صیاد شیرازی در نیروی زمینی را با روح و قلبشان پذیرفته بودند و دستورات او را بدون هیچ گونه مقاومت و یا ترسی، با جان و دل اجرا میکردند. تأثیر دانش نظامی ایشان را در عملیاتهایی همچون: بیتالمقدس، فتحالمبین و طریقالقدس، میتوان بهخوبی مشاهده کرد. شهید صیاد شیرازی هم خودش از دانش نظامی خوبی برخوردار بود و هم بهعنوان یک نیروی مکتبیِ ارتشی، توانست نقش بزرگی در انتقال این دانش به نیروهای سپاهی ــ که پس از انقلاب متشکل شدند ــ داشته باشد. برای هر عملیات و هر دستوری که صادر میکرد، فرمولی مختص زمان و موقعیت همان عملیات طراحی میکرد و اگر موقعیت بهگونهای بود که فرمولهای نظامی پاسخگوی شرایط نبود، به سراغ راهکارهای قرآنی و انگیزشی میرفت و بدین وسیله نیروها را برای نبرد علیه دشمن تجهیز و تشجیع میکرد.
فرماندهی شهید صیاد شیرازی بر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، چه تحولاتی را در این نهاد و واحدهای مرتبط به همراه داشت؟
پس از انتصاب ایشان به فرماندهی نیروی زمینی، در درجه اول فضای حاکم بر یگانها دگرگون شد. تأثیر بعدی این انتصاب، اتحادی بود که شهید صیاد شیرازی با مدیریت هوشمندانه خود، بین سپاه و ارتش ایجاد کرد و باعث شد این نیروها بهجای تکروی برای رسیدن به یک هدف مشترک، که همانا شکست عراق و دفاع همهجانبه از جمهوری اسلامی ایران بود، در کنار یکدیگر قرار بگیرند. در این زمان بود که عملیات بزرگ و افتخارآمیز طریقالقدس، مشهور به «فتحالفتوح» انجام و آزادی بستان محقق شد.
از دوران همکاری با ایشان، در مقطعی که فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده داشتند، چه خاطراتی دارید؟
دراینباره، به ذکر یک خاطره بسنده میکنم. بنده در جبهه فتحالمبین، با شهید صیاد همراه بودم. یکی دو روزی بود که برای بررسی اوضاع در آن منطقه بودیم. یک روز یک درجهدار پیش ما آمد و شروع به ابراز ناراحتی و گلایه کرد، که چرا به وضعیت من رسیدگی نمیکنید؟ خیلی هم عصبی بود. رفتارش بهقدری بد بود که توقع داشتم شهید صیاد دستور بازداشت و خلع درجه او را صادر کند، ولی برخلاف تصور من، ایشان با یک سعه صدر فوقالعاده و کمنظیر، به یکایک صحبتهایش گوش کرد و در نهایت با پاسخهایی که داد، مسئله را حل کرد. البته این یکی از خصوصیاتی بود که من همیشه در ایشان شاهد بودم.
تحلیل شما از نقش شهید صیاد شیرازی در تاریخنگاری دوران دفاع مقدس و فعالیت ایشان در «هیئت معارف جنگ» چیست؟
آقای صیاد شیرازی از حیث اینکه هم در حوزه ارتش و هم در نهاد سپاه فعالیت کرده بود و بر ساختار هر دو مسلط بود، شخصیت مهمی بهشمار میآمد و نیاز بود که اطلاعات ایشان، برای ماندگاری در تاریخ و نیز آموزش به نسلهای آینده نیروی نظامی کشور، ثبت و ضبط شود. به همین علت به ایشان پیشنهاد دادیم که خاطراتشان را بدین منظور بازگو کنند. با پذیرش این پیشنهاد از جانب ایشان و نیز تأیید و تشویق رهبر معظم انقلاب اسلامی به انجام این کار، عدهای از همرزمان شهید صیاد را دعوت کردیم، که به بازگویی خاطرات و گفتوگو با هم پرداختند و این همرِوایی متقابل، فیلمبرداری و ضبط شد. بیشترین خاطرات ضبطشده در هیئت معارف جنگ، متعلق به خود این شهید بزرگوار و بسیار گرانبهاست؛ زیرا بسیاری از نکات و فرمولهای نظامی که اکنون به دانشجویان هر سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی تدریس میشود، برگرفته از همین خاطرات است.
و سخن آخر؟
چیزی که میخواهم درباره شهید صیاد شیرازی به آن اشاره کنم، دقت ایشان به استفاده درست از نعمتهاست. او بهشدت و در همه جوانب زندگی از خوراک و پوشاک گرفته تا رفتار و حرکات خویش، از زیادهروی دوری میکرد. یک لباس را دستکم چند سال میپوشید و در عین آراستگی چه در محیط کار و چه زندگی شخصی، از خرید لباسهای پرخرج پرهیز میکرد. این ویژگی چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن ــ که مدارج بالاتری را طی کرد ــ ثابت بود. انشاءالله همه مسئولان کشور، از این شهید برجسته الگو بگیرند.