با افزایش تولید نفت و درنتیجه افزایش درآمد کشور در دوره شانزدهساله حکومت رضاخان، بودجه کشور در این شانزده سال چه روندی را طی کرد و برای مدیریت ارزهای نفتی چه برنامهای تدوین شد؟
نفت از ابتدای قرن حاضر به منبع درآمد کشور تبدیل شد و با توجه به افزایش تولید نفت در طول حکومت شانزدهساله رضاخان درآمد ناشی از فروش طلای سیاه به صورت مداوم رو به افزایش گذاشت. با وجود افزایش مداوم درآمدهای نفتی این مبلغ کلان در بودجه عمومی کشور لحاظ نمیشد و در سالهای بعد مشخص شد بسیاری از این مبالغ به صورت پنهان در بخشهایی مانند ارتش هزینه شده و بخش زیادی نیز از سوی رضاخان به صورت شخصی مورد استفاده قرار گرفته است.
افزایش درآمدهای نفتی در دوره پهلوی اول
درآمدهای مربوط به حق امتیاز نفت در سال 1290 با مبلغی ناچیز شروع شده بود؛ در سال 1301-1300 رقمی معادل 583960 پوند بود. در سالهای 1311-1310 این رقم به بیش از 1288000 پوند رسید و در سالهای 1320-1319 به بیش از چهارمیلیون پوند افزایش یافت.1 ایران در میانه دهه 1310 سالانه بین ده تا پانزدهمیلیون دلار درآمد نفتی داشت و این رقم در سال 1328 به 65 میلیون دلار رسیده بود. در واقع رضاشاه سیاست عملی و مستمر تخصیص درآمدهای نفتی به برنامههای بهشدت دولتی را آغاز کرد.
این درآمدها برای خرید طلا به عنوان پشتوانه پول و نیز برای تأمین مالی برنامههای توسعه صورت گرفت. به این ترتیب در دوره رضاخان درآمد نفت از 469 هزار پوند استرلینگ در سال 1299 به 4 میلیون و 271 هزار پوند رسید؛ یعنی درآمدهای نفتی ایران ده برابر شد. با این همه تنها 10 تا 25 درصد از درآمد دولت از درآمدهای نفتی بود و بخش عمده درآمدهای دولت از منابع دیگر بهدست میآمد.2 گفته میشد دولت درصدد بود حقالامتیاز نفت و همچنین ارز خارجی فروختهشده در کشور توسط شرکت نفت ایران ـ انگلیس را در یک صندوق ذخیره ملی حفظ کند تا پشتوانه کافی برای تغییرات برنامهریزیشده بر روی پول رایج به طلا فراهم شود،3 اما نکته مهم در خصوص افزایش مستمر درآمدهای نفتی این بود که اصولا نحوه هزینهکرد بخش زیادی از این پول مشخص نبود.
درآمدهای نفتی خارج از بودجه رسمی کشور
در بررسی بودجههای کل کشور در سالهای 1304-1320 مشخص میشود درآمدهای نفتی هرگز لحاظ نمیشد و در ارقام رسمی بودجه چیزی تحت عنوان درآمدهای نفتی دیده نمیشود. در طول این سالها درآمدهای حاصل از فروش نفت به حساب مخصوصی واریز میشد که در ابتدای بودجه هر سال به آن اشاره شده است. مجلس شورای ملی درآمدها و هزینهها را به استثنای حقالامتیاز نفت که به حساب اندوخته کشور منظور میشد به تصویب میرساند.
گفته شد که بیش از 30 درصد بودجه کشور صرف امور نظامی میشد، اما بخش قابل توجهی از حساب اندوخته که از درآمدهای نفتی بود نیز در جهت ایجاد ارتش بهاصطلاح قدرتمند و مقتدر صرف شد. موضوع اندوخته کشور از سال 1306 به بعد شروع شد؛ یعنی مبلغی که از نفت جنوب عاید کشور میشد به موجب قانونی برای ذخیره کشور در نظر گرفته شد و این مبلغ تا مهر 1320 معادل 31 میلیون لیره بود. از این ذخیره به موجب قوانین متعددی که مجلس شورای ملی تصویب کرد 27 میلیون خرج شد، سهمیلیون لیره از آن برای خرید طلا که پشتوانه اسکناس است صرف شد، اما اینکه مابقی آن به چه نحو و برای کجا خرج شده هیچ اطلاعی در دست نیست و فقط 1.300.000 لیره در صندوق ذخیره ملی باقی مانده است.4
دولت درصدد بود حقالامتیاز نفت و همچنین ارز خارجی فروختهشده در کشور توسط شرکت نفت ایران ـ انگلیس را در یک صندوق ذخیره ملی حفظ کند تا پشتوانه کافی برای تغییرات برنامهریزیشده بر روی پول رایج به طلا فراهم شود، اما نکته مهم در خصوص افزایش مستمر درآمدهای نفتی این بود که اصولا نحوه هزینهکرد بخش زیادی از این پول مشخص نبود
برخی نمایندگان مجلس به عدم آگاهی از درآمدها و هزینهها در بودجه اشاره کرده و به این مسئله توجه دارند که موجودی خزانه مشخص نیست؛ برای نمونه گفته میشد که در سال 1306 درآمدهای نفتی نقصان دارد، اما پس از آن مشخص شد که قریب چهارصدهزار لیره درآمدهای نفتی نسبت به سال گذشته افزایش داشته است و مجلس نیز از ارقام آن بیاطلاع بوده و مطابق با آن مالیاتها را وضع کرده که نتیجه آن، فشار به اصناف بود.5 در همین ارتباط در مشروح مذاکرات مجلس در سال 1306 آمده است.
نمایندگان به این مساله توجه دارند که با بررسی آمارهای گمرکی صادرات دو کالای مهم و جدی در ایران یکی نفت است و دیگری تریاک. راجع به نفت خودفریبی صورت میگیرد که جزء صادرات ایران است؛ زیرا لوله نفتی از یک چاهی به مرز کشیده شده و در آنجا لوله در کشتی گذاشته میشود بدون اینکه خبر داشته باشیم وزن آن چقدر است و قیمت آن چیست و هر چه خودشان دلشان میخواهد مینویسند. در کمیسیون بودجه هم به این موضوع اشاره شده است و دولتها نیز به این موضوع رسیدگی نکردهاند و به همین دلیل در کمیسیون بودجه نیز عایدات نفت جنوب را به طور علیالحساب تلقی کردهاند. در هر صورت نفت زیادی از کشور بیرون میرود بدون اینکه پول آن در کشور صرف شود.6
بعد از تبعید رضاخان از کشور و پایان دوره استبداد پهلوی اول مشخص شد بخش زیادی از درآمدهای نفتی در راه تقویت ارتش هزینه شده تا رژیم استبدادی رضاخان را که از پایگاه مردمی برخوردار نبود بر اریکه قدرت نگه دارد. هرچند در نیمه دوم سال 1301 اداره مالیاتهای غیرمستقیم و خالصجات از وزارت جنگ منفک و به وزارت مالیه متصل گردید، اما تا پایان حکومت رضاشاه بودجه پیشبینیشده برای وزارت جنگ بیش از یکسوم بودجه کل کشور بود و سالانه به طور متوسط 33 درصد بودجه و درآمد دولت به وزارت جنگ اختصاص مییافت. البته بودجههای اختصاصی و مواردی که خارج از لایحه بودجه برای امور نظامی صرف میشد در این ارزیابی محاسبه نشده است.7
هزینهکرد درآمدهای نفتی در بخشهایی مانند ارتش بهرغم بودجه سنگین این نهاد در بودجه رسمی کشور در حالی صورت میگرفت که رضاخان و حامیان فکری وی مدعی بودند دولت در پی صنعتیسازی و تقویت بنیانهای اقتصاد ملی است، اما مستندات رسمی نشان میدهد بخش اندکی از درآمدهای نفتی در این دوره به بخش صنعت تزریق شده است. هرچند در این دوره شاهد افزایش سرمایهگذاری در بخش صنعت بودهایم، اما در این زمینه باید با دقت به آمار توجه کرد. در همین دوران میزان سود شرکت نفت ایران و انگلیس چندین برابر کل سرمایهگذاری در بخش صنعت ایران بود تا جایی که ایوانف با اشاره به این موضوع مینویسد: براساس بهای ارز در سالهای 1938-1939، یعنی سالهای 1317-1318ش، یک لیره برابر با 80/5 ریال بود مقدار سرمایهگذاری در صنایع ایران در دهه چهارم قرن بیستم در حدود شانزدهمیلیون لیره بود در صورتی که در اواخر همین دهه سرمایه کمپانی نفت ایران و انگلیس در حدود دویستمیلیون لیره ارزیابی میشد. سود کمپانی مزبور فقط در عرض یک سال، یعنی در سال 1950م در حدود 150 میلیون لیره استرلینگ، یعنی حدود ده برابر کل مبلغ سرمایهگذاری در صنایع ملی ایران بوده است.8 در این میان یکی دیگر از محلهایی که درآمدهای نفتی در آن واریز میشد حسابهای شخصی رضاخان بود که او را به دلیل برخورداری از این درآمدها در کنار درآمدهای ناشی از قصب زمینهای مرغوب کشور به ثروتمندترین مرد ایران تبدیل کرده بود.
ثروتاندوزی رضاخان از حساب درآمدهای نفتی
سود نفت جنوب و درآمد انحصارها و سایر کارخانهها و سازمانهای صنعتی و... همه بدون استثنا تحت نظارت و کنترل شدید رضاشاه بود.9 بعد از تبعید شدن رضاخان از ایران در مجلس شورای ملی به تصاحب اراضی و منابع درآمدی که رضاشاه داشت پرداخته شد. در زمینه شرکت نفت جنوب گفته میشد که مبلغی از منبع درآمدی حاصل از انتقال و عبور منابع نفتی به شخص شاه داده میشد. این مبلغ قبلا از سوی شرکت نفت به سران ایل بختیاری پرداخت میشد، اما با شکلگیری قدرت مرکزی قوی و ارتش مرکزی، دولت انگلستان قبول کرد که این پول را در اختیار نماینده مستقیم خود، یعنی رضاشاه، قرار دهد و بنابراین کل ثروت رضاشاه، چنانکه خود در زمان ترک کشور اعتراف کرده بود، بالغ بر هفتمیلیارد تومان بود. 10 بخش زیادی از این ثروت در قالب پوند در بانکهای انگلیسی و در لندن ذخیره شده بود که به کشور بازگردانده نشد.
پایان سخن
نفت در دوره سلطنت پهلوی اول هرچند به اندازه سالهای بعد و دوران سلطنت محمدرضا پهلوی در اقتصاد ایران منشأ اثر نبود، اما با عبور از سالهای نخست سلطنت رضاخان و بهویژه پس از 1312 به یکی از منابع مهم درآمد دولت تبدیل شد. بااینهمه بخش زیادی از این درآمدهای رو به افزایش نفتی هیچگاه به صورت رسمی مورد حسابرسی قرار نگرفت و مشخص نشد در کجا و با چه هدفی هزینه شده است. تنها پس از خروج رضاخان بود که روشن شد بخش زیادی از این مبلغ در راه تقویت ارتش و نظامیگری در این دوره و البته حسابهای شخصی شاه در لندن هزینه شده است؛ درآمدی که میتوانست با ورود به بخشهای صنعتی و کشاورزی پایههای اقتصاد ملی را تقویت کند.
رضاشاه در حال تماشای آتش زدن نفت خام جاری در سطح زمین در مسجد سلیمان
شماره آرشیو: 130379-275م
پی نوشت:
1. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 130.
2. جورج بی. بالدوین، برنامهریزی و توسعه در ایران، ترجمه میکائیل عظیمی، تهران، انتشارات علم، 1394 ص 36.
3. جان فوران، مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر موسسه فرهنگی رسا ، 1388، ص 335.
4. آرتور سی.میلسپو، وضعیت مالی و اقتصادی ایران در دوره رضاشاه، ترجمه شهرام غلامی، تهران، نشر تاریخ ایران، 1395، ص 281.
5. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره دوازدهم، جلسه 120 (1320/7/8).
6. همان، دوره ششم، جلسه 173 (1306/9/7).
7. محمدرضا خلیلیخو، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضاشاه، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص 135.
8. همان، ص 183.
9. مجله خواندنیها، سال 4، ش 7 (1322)، ص 5.
10. همان، ش 50 (1323)، ص 7. https://iichs.ir/vdci5vaz.t1auq2bcct.html