اینتلیجنت سرویس، در سال 1573م در دوران سلطنت الیزابت اول تأسیس شد. اداره ششم آن به نام اداره اطلاعات مستعمرات نقش مهم اطلاعاتی و جاسوسی در کشورهای خارجی را بازی میکند. این سازمان بهصورت غیرمستقیم و در پوشش فرهنگی، آموزشی به تأسیس مراکز فرهنگی پرداخت که هدف از آن جذب و پرورش کادرهای خود در آینده و تسلط بر نخبگان ایرانی بود. یکی از این مراکز، مدرسه علوم سیاسی در تهران است
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از کودتای 28 مرداد 1332، حکومت پهلوی به یاری سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس تاجوتخت خود را حفظ کرد و جهت کنترل افکار عمومی، شناسایی مخالفان و مبارزان سیاسی، تحلیل موضوعات فرهنگی و مسائل اجتماعی که گستره وسیعی از جامعه را دربر میگرفت، سازمانی به نام «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» که بهاختصار ساواک نامیده میشد، تأسیس کرد تا نه بر اساس رضایت یا مشروعیت سیاسی، بلکه با زور، قتل و شکنجه مخالفان داخلی و ایرانیان خارج از کشور، بقای خود را تضمین کند. از این میان، بهغیر از «اف.بی.آی» و «سیا»، که در تأسیس این سازمان کمک فراوانی کردند، سرویس اطلاعاتی دیگری به نام «اینتلیجنت سرویس» مشهور به «ام..آی.6»، در کشف و شناسایی مخالفان همکاریهایی داشت. این جستار بر آن است ماهیت، موضوع و چرایی همکاری و تعاملی را که این دو سازمان با یکدیگر داشتند مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
ام.آی.6 ریشهدارترین سازمان جاسوسی
به نظر میرسد که سیستم جذب دستگاه اطلاعاتی انگلیس، یک سیستم دودمانی و موروثی است که صرفا محدود به یکی دو دهه نیست، بلکه با تاریخ یک کشور سروکار دارد؛ چراکه چگونگی نفوذ این سرویس در ایران به پیش از تأسیس حکومت پهلوی و به اواخر قاجار برمیگردد که توسط فردی به نام اردشیر جی ریپورتر، یک ایرانی زرتشتیتبار در بمبئی، انجام گرفت.[1] تبارشناسی این سازمان نشان میدهد که اینتلیجنت سرویس، «سازمان جاسوسی و ضدجاسوسی انگلستان، قدیمیترین دستگاههای اطلاعاتی ـ امنیتی و جاسوسی جهان است که در سال 1573م در دوران سلطنت الیزابت اول تأسیس شد».[2] ساختار تشکیلاتی آن بر اساس شش اداره شکل گرفته است که اداره ششم آن به نام اداره اطلاعات مستعمرات نقش مهم اطلاعاتی و جاسوسی در کشورهای خارجی را بازی میکند. این سازمان بهصورت غیرمستقیم و در پوشش فرهنگی، آموزشی به تأسیس مراکز فرهنگی پرداخت که هدف از آن جذب و پرورش کادرهای خود در آینده و تسلط بر نخبگان ایرانی بود.
یکی از این مراکز، مدرسه علوم سیاسی در تهران است که به تربیت و پرورش روح فرهنگ غربی، نفوذ بر ذهن رجال سیاسی و نخبگان فرهنگی اقدام نمود که محمدعلی فروغی و رجبعلی منصورالملک، نمونهای از افراد بیشماری هستند که زنجیره موروثی و اطلاعاتی را از درون همین مدرسه برافراشتند و در رژیم پهلوی به کارگزاران درجه اول سیاسی و فرهنگی کشور بدل شدند و برخی مانند دکتر حسین مهیمن در رأس پنهانیترین شبکههای اطلاعاتی انگلیس (سازمان بیسیم) قرار گرفتند که در انتها به آن خواهیم پرداخت.[3] تأثیرگذاری اینتلیجنت سرویس، محدود نبود، بلکه توان جابهجایی یا تحکیم سلطنت را در دست داشت تا جایی که «حسین فردوست به ارتباطاتش با آلن چارلز ترات، رئیس وقت ام.آی.6 در سفارت انگلستان در تهران در به سلطنت رساندن محمدرضا پهلوی اشاره میکند».[4] سفارت انگلستان و نمایندگیهای دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی آن در تمام 35 سال حکومت پهلوی دوم، نقش برجستهای در منکوب کردن مخالفان و رجال ملی ایران به عهده داشتند که کودتای 1332 یکی از این موارد است.
ام.آی.6 و کودتای سال 1332
در پی کودتا در ایران که با همکاری «ام.آی.6» و «سیا» انجام شد، «شاه تصمیم گرفت که با تأسیس یک سازمان اطلاعاتی، قدرت ثابت و پایداری را بر اساس حفظ امنیت کشور و جلوگیری از توطئهها و فعالیتهای مخالف منافع کشور، موجودیت بخشد».[5] بر این اساس، پس از تأسیس ساواک، به علت کمبود تجربه آموزشی، فنی و اطلاعاتی، سازمانهای اروپایی و آمریکایی به آموزش کادر نیروی ساواک پرداختند که این امر تا پایان حیات این حکومت ادامه داشت. اگرچه اسناد و مدارک کمی در اختیار است که ارتباط مأموران «ام.آی.6» را با ساواک نشان دهد، اما بنا بر سرشت طبیعی این سازمان در تجربه، پوشش، و حفاظت، «مأموران ام.آی.6 با شاه و برخی رجال درجه اول کشور ارتباطاتی داشتند و درباره مسائل مورد علاقه طرفین تبادل نظرهایی میکردند».[6] از طرف دیگر، «اداره کل هشتم (ضدجاسوسی) ساواک، با روسای ام.آی.6 و سیا مرتب در ارتباط بودند و اطلاعات مفید و ضروری را دریافت میکردند».[7] به علاوه، اداره کل دوم که به جمعآوری اطلاعات خارجی عمل میکرد، با همکاری و هماهنگی سازمانهای اطلاعاتی خارجی، به شناسایی دانشجویان مخالف و ضد سلطنت، بهویژه در کشورهای اروپایی، میپرداخت. شناسایی اعضای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، اعم از گرایشهای چپ، اسلامی و جبهه ملی، یکی از این اهداف بود.
بهعنوان نمونه، فعالیت فدراسیون انجمنهای دانشجویان ایرانی در بریتانیا که شامل انجمنهای دانشجویی در انگلستان، بیرمنگام، کمبریج، لندن، لیدز و منچستر است، در تیررس اینتلیجنت سرویس و ارائه تبادلات گزارشهای داخلی و خارجی با ساواک بوده است.[8] فعالیت کنفدراسیون دانشجویان در لندن نیز، خط قرمزهای رژیم پهلوی را که شامل آزادی دکتر مصدق، آزادی زندانیان سیاسی، محکومیت قتل عام 15 خرداد و مخالفت با قانون اساسی میشد، زیر پا گذاشت و ساواک و اداره ضداطلاعات بریتانیا را حساس نمود.[9] هرکجا که نام امام خمینی، و موضوعی به نام انقلاب یا سرنگونی سلطنت پدیدار میشد، تحت مراقبت و مساعدت ام.آی.6 قرار میگرفت.
بده و بستانهای ساواک و ام.آی.6
ازجمله همکاریهای ساواک و ام.آی.6، تعقیب و مراقبت از مأموران کا.گ.ب در ایران بود. رقابتهای دوقطبی و حاکمیت جنگ سرد، تمهیدات لازم را بین اداره کل هشتم ساواک (واحد ضدجاسوسی) و امکانات و تجارب فراوان ام.آی.6، فراهم ساخت. بده و بستان اطلاعاتی شامل دو رابطه تعاملی بود: از یکسو، دلایل نیازمندی ساواک به مساعدت ام.آی.6 را باید در آرشیو کامل آن، که حاوی اطلاعات جامع از تشکیلات و سازمانهای جاسوسی شوروی و کشورهای اقمار آن بود، جست؛ همچنین، شناسایی افسران شوروی و خلاصه سوابق اطلاعاتی آنها بهمحض ورود به کشورها، در اختیار سازمانهای اطلاعاتی قرار داده میشد. سرویسهای اطلاعاتی غرب از پیشرفتهترین وسایل فنی و علمی برخوردار بودند و کسب این تکنولوژی نیاز ساواک را برآورده میساخت.[10]
نکته قابل تأمل این است که سازمانی مانند ام.آی.6، علاوه بر ارائه اطلاعات به ساواک، مهرههای خود را در رابطه با شوروی و بهویژه حزب توده ایران، در اختیار داشت تا رأسا در تحلیل دادههای اطلاعاتی و بررسی عملکرد شوروی، اشراف اطلاعاتی دست اول داشته باشد. در تأیید این سند «فریدون آذرنور و ایرج اسکندری، تلویحا اظهار میدارند که نورالدین کیانوری نهتنها عاملیت کا.گ.ب، بلکه همکاری با ام.آی.6 را به عهده داشته است».[11] از دیگر سو، ساواک نیز به تأسیس شبکه اطلاعاتی و جاسوسی معروف به «شبکه ماهوتیان» در استانهای شمالی ایران (گرگان، مازندران، گیلان)، دست زد. مهمترین وظیفهای که ام.آی.6 برای این شبکه محدود، اما کارآمد در نظر گرفت، فعالیت بر ضد عوامل پیدا و پنهان شوروی و کا.گ.ب در استانهای شمالی ایران بود که در دوران ریاست سپهبد تیمور بختیار، انجام شد.[12] افراد عضو این شبکه هیچ تماس مستقیمی با بدنه مدیریتی ساواک نداشتند، بلکه کلیه اقدامات و نتیجه فعالیت خود را صرفا در اختیار نمایندگان ام.آی.6 در ایران قرار میدادند.
تیمور بختیار در دیدار با اورال هریمن
شماره آرشیو: 12668-۳ع
همسو با شبکه ماهوتیان، سازمان «بیسیم» نیز توسط ام.آی.6 برای مقابله با تهدیدات احتمالی شوروی تأسیس شد و پایگاههای آن در شهرهای مشهد، گنبد، گرگان، ساری، رشت، تبریز و اصفهان قرار داشت. اطلاعات آن از طریق پایگاه تهران که تحت کنترل مستقیم ام.آی.6 بود به ایستگاه ام.آی.6 در قبرس مخابره میشد. حضور همهجانبه این سرویس اطلاعاتی حتی شامل شخص شاه، چه در ایران و چه هنگام مسافرتهای زمستانی او در «سنموریتس»، میشد تا حدی که این نفوذ به این فرمان منجر شد که آنچه انگلیسیها میخواهند در اختیارشان گذارده شود.
نتیجهگیری
غنای فنّاوری، امکانات فنی و دارا بودن آرشیو کامل و جامع از تشکیلات و سازمانهای جاسوسی شوروی و کشورهای اقمار در دوران جنگ سرد و البته روح وابستگی، ساواک و واحد ضدجاسوسی را وابسته به اینتلیجنت سرویس (ام.آی.6) انگلستان کرد به حدی که نهتنها بخشی از کارمندان عادی ساواک، مانند شبکه ماهوتیان، بلکه رهبران احزاب سیاسی، مانند حزب توده، یا رجال سیاسی کشوری و لشکری (عضویت در لژهای فراماسونری)، تحت کنترل، استخدام و یا تخلیه اطلاعاتی قرار گرفتند. این بده بستان اطلاعاتی، بیش از آنکه به نفع امنیت و منافع ایران باشد، بیشتر تأمینکننده منافع غرب و سازمان اینتلیجنت سرویس انگلستان بود تا با ارائه اطلاعات بهموقع، چه در حوزه کشف کودتا (همانند قرنی) و چه فعالان دانشجویی (کنفدراسیون دانشجویی اروپا)، به بقای سلطنت و ایدئولوژی سلطنت شاهنشاهی، کمک کند.
پینوشتها:
[1]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و انتشارات اطلاعات، 1370، ص 133.
[2]. مظفر شاهدی، ساواک؛ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335-1357)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 265.