سفر کوتاه ملک حسین به ایران و مذاکره با شاه!/ روزنامه‌ای که هم‌زمان در تهران و واشنگتن منتشر می‌شود!/ لیلیانتال در تهران/ شانزده سرمایه‌دار آمریکایی به فکر سرمایه‌گذاری در خوزستان!/ انقلاب اداری در قالب چند دستور و بخشنامه انجام‌شدنی نیست!/ صورت مسئله‌ای برای انقلاب اداری!/ معمای وارن/ زبان اقلیت و دست اکثریت!
13 بهمن 1346

 
سفر کوتاه ملک حسین به ایران و مذاکره با شاه!

روزنامه «اطلاعات» نوشت: اعلیحضرت ملک حسین، پادشاه اردن، صبح جمعه 13 بهمن پس از یک سفر کوتاه به ایران، تهران را به مقصد امّان ترک کرد.
اعلیحضرت ملک حسین، پادشاه اردن هاشمی، پیش از ظهر جمعه بعد از یک اقامت ۲۱ ساعته و انجام مذاکراتی درباره مسائل مورد علاقه با شاهنشاه تهران را به مقصد وطن خویش ترک کرد.
ملک حسین در پایان دیدار رسمی یک‌هفته‌ای خود از پاکستان روز پنجشنبه بعد از ظهر وارد تهران گردید و در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال شاهنشاه قرار گرفت.
در مراسم استقبال آقایان هویدا: نخست‌وزیر، اسدالله علم: وزیر دربار شاهنشاهی، اردشیر زاهدی: وزیر امور خارجه، هرمز قریب: رئیس جدید کل تشریفات شاهنشاهی، و سفرای کشورهای اسلامی مقیم دربار شاهنشاهی حضور داشتند.
والاحضرت امیر حسین، ولیعهد اردن، وزیر دفاع آن کشور و عده دیگری از شخصیت‌های اردن همراه ملک حسین بودند.
سفر کوتاه ملک حسین به تهران و مذاکراتی که با شاهنشاه آریامهر انجام دادند در محافل سیاسی بااهمیت تلقی گردید و با اینکه از موضوع مذاکرات دوجانبه هیچ گونه اطلاعیه‌ای انتشار نیافت خبرگزاری‌های خارجی گزارش دادند که مسائل مربوط به روابط ایران و اردن و اوضاع منطقه عربی خاورمیانه مورد بحث رهبران دو کشور قرار گرفته است.
قبل از ترک داکا، پایتخت پاکستان شرقی، از قول ملک حسین گزارش داده شد که وی گفته است: تمام کشورهای اسلامی دنیا باید با هم متحد شوند. ملک حسین و پرزیدنت ایوب‌خان در یک اعلامیه مشترک، که روز پنجشنبه انتشار یافت، خواستار عقب‌نشینی قوای اسرائیل از تمام مناطق اشغال‌شده از جمله اورشلیم شدند و تأکید  نمودند که این عقب‌نشینی برای صلح خاورمیانه از ضروریات است.[1]
 

روزنامه‌ای که هم‌زمان در تهران و واشنگتن منتشر می‌شود!

«تهران‌مصور» نوشت: برای اولین بار، روزنامه‌ای با دو امتیاز، که یکی از دولت آمریکا و دیگری از دولت ایران صادر گردیده است، به زبان‌های فارسی و انگلیسی در یک روز در تهران و واشنگتن منتشر می‌گردد.
دارنده امتیاز روزنامه «تهران واشنگتن‌پست»، آقای افشار بکشلو می‌باشد و روزنامه ایشان، که فقط به‌طور ماهانه چاپ می‌شود، دارای دو سردبیر ایرانی و آمریکایی است: یکی مقیم تهران و دیگری مقیم واشنگتن.
در هفته گذشته، اولین شماره روزنامه مزبور در تهران منتشر گردید و در آن مطالب مشروحی پیرامون ترقیات و پیشرفت‌های ایران به چشم می‌خورد.[2]
 

لیلیانتال در تهران

«تهران‌مصور» نوشت: در این هفته، لیلیانتال، سرمایه‌دار معروف آمریکایی و طراح برنامه عمران خوزستان و سازنده و مقاطعه‌کار سد دز، برای انجام مذاکراتی با دولت ایران به تهران وارد شد.
لیلیانتال، که قبلا با شرکت مشترک مهندسی «لیلیانتال و کلاب» همکاری داشت، از شخصیت‌های بزرگ در امر ساختمان می‌باشد و آنان در پاره‌ای از کشورهای خاورمیانه فعالیت‌های چشمگیری داشته‌اند.[3]  
 

شانزده سرمایه‌دار آمریکایی به فکر سرمایه‌گذاری در خوزستان!

«تهران‌مصور» نوشت: شانزده نفر سرمایه‌دار آمریکایی که جهت مطالعه در امر سرمایه‌گذاری در خوزستان به ایران سفر کرده بودند، طی روزهای هفته گذشته جداگانه به سوی مقصدهای خود مراجعت نمودند.
یک مقام مطلع در سازمان آب و برق خوزستان اظهار داشت: برای عقد قراردادهای لازم بین ایران و داوطلبان سرمایه‌گذاری، سرمایه‌داران آمریکایی از فروردین‌ماه به بعد در رأس هیئت‌هایی از کارشناسان و متخصصان کشاورزی مجددا به ایران سفر خواهند نمود و پس از انعقاد قراردادها، بلافاصله اقدامات ساختمانی آغاز خواهد گردید.[4]
 

انقلاب اداری در قالب چند دستور و بخشنامه انجام‌شدنی نیست!

«تهران‌مصور» نوشت: هفته‌ای را که می‌گذرانیم، هفته انقلاب اداری است. نخست‌وزیر روز شنبه 7 بهمن، درست در چهارمین سالروز صدارتش، نخستین اجلاسیه کنگره انقلاب اداری را گشود. نخست‌وزیر این کنگره را کنگره آشتی مردم با دستگاه‌های اداری لقب داده است.
او بعد از سه سال حکومت، در اجرای فرمانی که رئیس مملکت صادر کرده است، می‌خواهد مردم را با دستگاه‌هایی که خود حاکم بر آنهاست آشتی دهد.
حالا دولت در کار تدارک اجرای این فرمان است. انقلاب اداری را در قالب چند دستور و بخشنامه نمی‌توان انجام داد. باید یک بررسی دقیق کرد، سازمان‌ها را با رعایت اصل «الاهم فالاهم» سنجید. چه بسیار دستگاه‌هایی که اضافی است و جز کند کردن جریان اداری حاصل دیگری ندارد.[5]
 

صورت‌مسئله‌ای برای انقلاب اداری!

«تهران‌مصور» همچنین نوشت: این هم صورت یک مسئله برای کنگره انقلاب اداری: پرویز، محسن و احمد، سه رفیق هم‌درس بودند، درست به سبک سه یار دبستانی خیام، خواجه نظام‌الملک و حسن صباح... و تقریبا با همان سرنوشت‌های مختلف، منتها در کادر محدود اداری. این سه نفر با هم لیسانس گرفتند و به‌اصطلاح وارد اجتماع شدند و بعد هر کدام به دنبال کار به سویی رفتند. پرویز، لیسانسیه ریاضی بود، در یکی از دستگاه‌های وابسته به سازمان برنامه استخدام شد. محسن، لیسانسیه فنی بود، توانست در وزارت پست و تلگراف استخدام شود و احمد نیز که لیسانسیه فنی بود، در یک قسمت دیگر سازمان برنامه استخدام شد.
تا اینجا هر سه رفیق عاقبت‌به‌خیر شدند، اما امروز پرویز، لیسانسیه ریاضی، در آن دستگاه وابسته به سازمان برنامه، از مزایای گرید ۱۲ استفاده می‌کند و جمع دریافتی ماهانه‌اش نزدیک به سه‌هزار تومان است. محسن، لیسانسیه فنی، مستخدم پست و تلگراف، جمع دریافتی‌اش ششصد تومان است که مقداری هم بابت بازنشستگی کسر می‌شود... و احمد که در یک قسمت دیگر سازمان برنامه استخدام شده، صاحب گرید ۸ است و مجموع دریافتی‌اش به 1500 تومان نمی‌رسد. مطلوب است جواب این مسئله که چگونه ممکن است در زمانی که مدعی هستیم وضع استخدامی یکسان شده است، چنین تفاوت‌ها و تغییراتی وجود داشته باشد؟[6]
 

معمای وارن

«تهران‌مصور» نوشت: آقای وارن، رئیس معروف اصل چهار، یکی دو هفته‌ای در تهران بود. او با یک هیئت سرمایه‌گذار آمریکایی به کشور ما آمده بود، اما از آنچه روزنامه‌ها درباره او نوشتند، بالاخره معلوم نشد این آقای وارن چه کاره است؟
یکی از روزنامه‌ها نوشت: «میسیون وارن» و او را رئیس هیئت سرمایه‌گذاران آمریکایی معرفی کرد؛ دیگری نوشت: «وارن فقط منشی هیئت بوده و چون با ایران و ایرانیان آشناست، نقش راهنمای هیئت را دارد.» و در واقع این راهنمایی شغلی است که آقای وارن در سنین بازنشستگی برای خود دست‌وپا کرده است.
همکار دیگری نوشت: «وارن پس از بازنشستگی به عنوان کارمند در سازمان آب و برق خوزستان استخدام شده و چون دعوت هیئت سرمایه‌گذاران از طرف سازمان آب و برق خوزستان بوده است، وارن از طرف این سازمان میهمان‌دار هیئت مذکور تعیین شده است».
بالاخره یکی دیگر از روزنامه‌ها اصلا منکر وجود وارن در این هیئت شد و نوشت: «اصلا او در جلسات شرکت ندارد.» و خلاصه این اطلاعات ضد و نقیض، پرده‌ای و معمایی بر چهره آقای وارن کشید که آن هیئت آمد و کارش را هم انجام داد و از ایران هم رفتند، ولی ما سرانجام نفهمیدیم این آقای وارن چه کاره بود؟ برای چه آمد؟ آیا حالا دوباره بر سر پستش در آب و برق خوزستان بازگشته است؟ یا اینکه با هیئت آمریکا برگشته و یا اینکه اصلا از اول آقای وارن در کار نبوده است؟[7]
 

زبان اقلیت و دست اکثریت!

«تهران‌مصور» نوشت: یکی از نمایندگان حزب اکثریت، ظاهرا در دفاع از اقلیت گفته است: «باید زبان اقلیت باز باشد؛ چنان‌که دست اکثریت باز است». مفهوم دیگر این جمله این است که اقلیت باید حرف بزند و هر چه دلش می‌خواهد بگوید و اکثریت هم هر کار دلش بخواهد بکند! یا به عبارت دیگر، اقلیت هر چه می‌خواهد بگوید، ما که اکثریت هستیم، کار خودمان را می‌کنیم.
لازمه حکومت پارلمانی، حاکم بودن عدد و رقم و حاکم بودن اکثریت است، ولی اقلیت هم تنها نباید حرف بزند، بلکه اکثریت با دست باز باید از گفته‌های اقلیت با زبان باز استفاده نماید. و چه خوب بود که ناطق محترم جمله خود را این‌طور اصلاح می‌کرد که «زبان اقلیت را باز بگذارید تا دست اکثریت بازتر شود»؛ البته توجه دارید که معنای «دست» در این جمله غیر از «مشت» است و فرق زیادی است بین «دست باز» و «مشت باز»![8]
 
روزنامه تهران‌مصور، ش 1273 (بهمن 1346)
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. اطلاعات، 14 بهمن 1346، صص 1 و 17.
[2]. تهران‌مصور، 13 بهمن 1346، ص 5.
[3]. همان‌جا.
[4]. همان‌جا.
[5]. همان، ص 4.
[6]. همان، ص 5.
[7]. همان‌جا.
[8]. همان، ص 57.
 
https://iichs.ir/vdcexf8w.jh8nvi9bbj.html
iichs.ir/vdcexf8w.jh8nvi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما