با اصلاحات عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا ابوالقاسم خان قائممقام فرهانی (صدراعظم) جهت ترویج فنون و صنایع جدید و همچنین تأسیس مدرسه درالفنون به وسیله میرزاتقی خان امیرکبیر، کشور به مرحله جدیدی گام نهاد و موجب آشنایی عدهای با پیشرفتهای علمی و فرهنگی و شیوه زندگی مردم در غرب شد. از سوی دیگر بازگشت دانشجویان و تحصیلکردههای ایرانی از اروپا و روشنگری آزادیخواهان، اصلاحطلبان و روشنفکران که از عقبماندگی همه جانبه ایران آگاه بودند در ایجاد افکار اصلاحطلبی و مشروطهخواهی در کشور تأثیر بسزایی داشته است.
با به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه قاجار (1313-1324) که شخصی بیمار و ناآگاه از وضع دنیا بود و روی کار آمدن نخستوزیران مستبد و ضد اصلاحات همچون علیاصغر امینالسلطان (اتابک) و عبدالمجید میرزا عینالدوله و استقراض از کشورهای انگلیس و روسیه و گرو گذاردن منابع طبیعی و درآمدهای مالیاتی کشور نزد آنها، باعث نابودی اقتصاد کشور و فقر و فلاکت مردم و نفوذ بیشتر دولتهای مزبور در ایران گردید. همچنین در پی انتشار عکس مسیو ژوزف نوز بلژیکی (رئیس گمرک ایران) با لباس روحانیت در یک محفل بالماسکه، تجار و بازرگانان که وضعیت کشور و سیاستهای نوز را مانع رشد و فعالیتهای خود میدیدند دست به مخالفت با وی زدند و اخراج او از کشور، عزل احمد علاءالدوله از حکومت تهران و ایجاد عدالتخانه را درخواست نمودند. بی اعتنایی عبدالمجید میرزا عینالدوله (صدراعظم) به این موضوع؛ مخالفت مردم، روحانیون و تجار تهران به رهبری آیات عظام طباطبایی و بهبهانی را بیشتر نمود و خواهان تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس قانونگذاری شدند.
این کشمکش منجر به تحصن در مسجد شاه و سپس در حضرت عبدالعظیم گردید. خشونت بی حد عینالدوله و دستگیری روشنفکران و آزادیخواهان سبب مهاجرت علما به قم و تحصن تجار و طلاب در سفارت انگلیس در تهران گردید. نهایتاً مظفرالدین شاه به نظر مردم و اصلاحطلبان گردن نهاد، عینالدوله را عزل و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله را به جای وی به صدارت برگزید و فرمان تأسیس مجلس شورای ملی در 14 جمادیالثانی 1324 را صادر و در 14 ذیالقعده همان سال قانون اساسی مشروطه ایران به امضای شاه و محمدعلی میرزا ولیعهد رسید.
مظفرالدین شاه پس از چند روز درگذشت و فرزندش محمدعلی شاه به سلطنت رسید (1327-1324) وی مخالفت خود با مشروطه را علنی کرد و اصابت نارنجک دستی به اتومبیل خود در 25 محرم 1326 را از ناحیه مجلس دانست و در 23 جمادیالاولی 1326 مجلس را به توپ بست و دست به توقیف آزادیخواهان و وکلای مجلس زد. به این ترتیب دوران مشروطیت اول به پایان رسید و استبداد صغیر شروع شد. سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی از علمای طرفدار مشروطه تبعید شدند و عدهای از ناطقین، وعاظ و روزنامهنویسان از جمله سیدجمالالدین واعظ اصفهانی، میرزانصرالله ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ...به قتل رسیدند و گروهی نیز ناچار به مهاجرت شدند. در این هنگام قیام تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان در حمایت از مشروطه شروع شد. محمدعلی شاه برای سرکوبی قیام سپاهی به فرماندهی عینالدوله به تبریز فرستاد و جنگ ده ماه طول کشید. عینالدوله به کمک خوانین محلی طرفدار دولت شهر را محاصره کرد و باعث قحطی شدید در شهر شد. با طولانی شدن جنگ در تبریز، قیام به اصفهان، رشت و مشهد کشیده شد. در گیلان آزادیخواهان رشت را تصرف کردند و خانهای بختیاری حکومت اصفهان را به دست گرفتند و در نقاط دیگر نیز بسیاری از شهرها به دست مشروطهخواهان افتاد. در نهایت قوای مجاهدین و مشروطهخواه از گیلان و مازندران به رهبری عبدالحسین سردار محی و محمدولی خان تنکابنی ، و از اصفهان نیروهای بختیاری به فرماندهی علیقلی خان سردار اسعد بختیاری به تهران حمله کردند. پس از سقوط پایتخت محمدشاه از سلطنت خلع و به سفارت روسیه پناهنده شد و سپس از آنجا به خارج از کشور تبعید گردید و فرزند وی احمدشاه در سن 12 سالگی به سلطنت رسید.
بدین ترتیب مجدداً حکومت مشروطه روی کار آمد و مجلس شورای ملی برقرار گردید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
1. دایرهالمعارف دانش بشر، مترجمان عبدالحسین آذرنگ... [دیگران]. تهران، فرهنگ نشر نو، 1380.
2. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران، زوار، 1350. ج 2.
iichs.ir/vdca.ynek49neo5k14.html