نهاد خانواده، از هر دو منظرِ مذهبی و ملی، برای ما ایرانیان، بسیار ارزشمند، محترم و حتی به نوعی، مقدّس است، همچنان که دین اسلام، توجه ویژه‌ای به خانواده مبذول نموده و در آموزه‌های قرآنی نیز به طور مکرّر، از تحکیم بنیان آن سخن رفته است. علی رغم این، همواره مسائلی وجود داشته که در مواردی سبب نابسامانی و حتی فروپاشی این بنیادی‌ترین و قدیمی‌ترین نهاد اجتماعی گردیده، در نتیجه آن، سلامت جامعه را نیز به خطر...
واکاوی عواملِ بروز چالشهای خانوادگی در تهران (اواخر دوره ناصرالدین شاه)

نهاد خانواده، از هر دو منظرِ مذهبی و ملی، برای ما ایرانیان، بسیار ارزشمند، محترم و حتی به نوعی، مقدّس است، همچنان که دین اسلام، توجه ویژه‌ای به خانواده مبذول نموده و در آموزه‌های قرآنی نیز به طور مکرّر، از تحکیم بنیان آن سخن رفته است. علی رغم این، همواره مسائلی وجود داشته که در مواردی سبب نابسامانی و حتی فروپاشی این بنیادی‌ترین و قدیمی‌ترین نهاد اجتماعی گردیده، در نتیجه آن، سلامت جامعه را نیز به خطر انداخته است. با توجه به اهمیت این مسئله در تاریخ اجتماعی، مقاله پیش‌رو، با رویکردی تاریخی، بر موضوع آسیب‌شناسی خانواده با محوریت اختلال در مناسبات زناشویی در شهر تهران، مقارن با مقطعی از تاریخ ایران یعنی مرداد 1265 تا تیر 1267ش (شوال 1303- ذی قعده 1305)‌ متمرکز گردید. پژوهش موردنظر، بر اساس گزارشهای اداره نظمیه تهران بوده، و سعی دارد تا با توجه به اطلاعات در دسترس و داده‌های تاریخی موجود، علل این پدیده ناخوشایند را در پایتخت ایران، طی دوره موردنظر که مقارن با دهه پایانی سلطنت ناصرالدین شاه و دو دهه قبل از انقلاب مشروطه ایران بوده، مورد واکاوی قرار دهد.
 
چالشهای خانوادگی در تهران، در مقطع زمانی مورد بحث، چند ضلعی و دارای ابعاد متنوّع و متعدّدی بود، که در اینجا، سعی بر آن است تا به طور خلاصه (جدای از منازعات زناشویی که به صورت موشکافانه و مفصّل بررسی خواهد شد)، مصداقی برای هر یک آورده شود. نزاع مشهدی جعفر با پدرزن و مبادرت به خودکشی1؛ کتک  خوردن مشهدی علی مکاری به وسیله پدر عیال‌‌اش2؛ زدوخورد قاسم خان کاشانی با داماد خود بر سر ارث همشیره‌اش3؛ اظهار شخصی به نام محمود مبنی بر این که دامادش به واسطه شرب خمر، «مست کرده در خانه مرا کتک زده»4؛ دادخواهی یک «ضعیفه» از رئیس محلّه، بدین خاطر که دامادش، او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد 5؛ اقدام علی آقا توپچی در راستای خشونت جسمی نسبت به مادرزنش و حتی وارد نمودن جراحت به «ضعیفه»، با این استدلال که «دو سه پارچه اسباب خانه‌اش را سرقت کرده»6؛ اظهار «زن جهانگیر شیره‌چی مسیحی» مبنی بر آنکه برادر شوهرش به خانه‌اش رفته و «به مطالبه ده تومان ادعایی که از برادرش طلب دارد فضاحی و هرزگی میکند»7؛ گلاویز شدن «عیال مشهدی رضا بقال» با همسر برادرش8؛ زدوخورد «عیال اقامحمدعلی نام» با دختر شوهرش و آرام نمودن آنان توسط همسایه‌ها 9 (ج 1 ص167)؛ نزاع همسر استاد سلمانی با زن پدرش و اقدام به خودکشی10؛ ادعای مشهدی حسین مبنی بر اینکه پسرِ همسرش، برخی اسباب خانه او را سرقت نمود11؛ منازعه عیال مشهدی جمعه با مادر شوهرش و اقدام به خودکشی12؛ جدال زن حاجی محمد با خواهر شوهر که با میانجیگری همسایگان فرونشانده شد13؛ منازعه شیخ محمد ذاکی با پدرش، به علّت ازدواج با یک دختر در اوج سالخوردگی، «تو با این پیری زن میخواهی چه بکنی اگر بضاعت داری برای اولادهای خودت زن بگیر مشارالیه به او جواب سختی داده به این واسطه نزاعشان شده»14؛ کشمکش حاجی علی نام با دخترش، قهر «ضعیفه» و عزیمت او بسوی خانه خواهرش که با مخالفت حاجی علی و داد و فریاد طرفین در کوچه و محلّه همراه بود15؛ بدرفتاری نامادری با پسر دوازده ساله حاجی یعقوب، فرار پسرک به خانه دایی‌اش، و در پی آن نیز گلاویز شدن دایی با حاجی یعقوب16؛ زدوخورد پسر استاد نبی بنّا با نامادری‌اش به خاطر اینکه «ضعیفه» در غیاب شوهرش به او فحّاشی کرده بود17؛ نزاع یک جوان به نام خسرو معروف به «خسرو سیاه» که از اشرار محلّه محسوب می‌شد با مادر خود، و مبادرت به خودکشی:
دیروز ظهر با حالت مستی آمده نزدیک تکیه خلجها به فصاد میگوید میخواهم خون بگیرم  رگ مرا بزن اما  قدری گشادتر بزن که هرچه اخلاط در بدنم هست خارج شود فصاد هم رگ او را میزند همین که به قدر کفایت خون میرود فصاد خواسته بود نگذارده گفته بود که من میخواهم مثل امیرنظام جان بدهم  هرچه فصاد و اهل محله اصرار کرده بودند نگذارده بود برخاسته به طرف خانه‌اش رفته  مادرش  هر چه اصرار و ابرام نموده بود که رگش را ببندد نگذارده گفته فلان فلان شده خاطرت هست پریروز بر سر من چه آوردی من باید حتما بمیرم خلاصه اینقدر خون رفت تا به هلاکت رسید. 18
 
بعد از نگاهی مختصر و نمونه‌وار به انواع آسیبها و اختلافات درون خانوادگی، در ادامه، بر روی ابعاد مختلف اختلالات و تنشها در مناسبات زناشویی، با تاکید بر علل به وجود آمدن این معضل، پرداخته خواهد شد.
 
مشکلات اقتصادی و عدم پرداخت نفقه
قسمتی از عناصر چالش‌برانگیز در مناسبات خانوادگی، مرتبط با مسائل مالی بود. از آنجا که پرداخت هزینه‌های خانواده در جامعه ایرانی، هم از نظر شرعی و هم عُرفی، در زمره وظایف مرد تعریف شده، بنابراین، او موظّف بوده تا به تامین نیازهای زن مبادرت ورزد. اِهمال و قصور در پرداخت نفقه و هزینه زندگی، سبب آسیب به روابط زناشویی می‌گردید. «ضعیفه‌ای به رییس محله متظلم میشود که تقی نام شوهرم مدتی مرا بی مخارج گذارده از شهر رفته بود. من هرچه داشتم  فروختم و خرج کردم حال که آمده است از من کناره میکند»19. در روایتی دیگر: «استادحسین معمارباشی نظام به رییس محله پیغام می‌دهد که استادنقی بنّا عیالی دارد که با من منسوب است سه سال است ضعیفه را در تهران گذارده دیناری مخارج نداده و در قم و آن نقاط متواری است امروز به شهر آمده بفرستید او را بگیرند». 20
 
نزاع و زدوخورد شدید «عباس نام تفرشی» با همسرش به علت مخارج زندگی21، دادخواهی عیال محمدقلی و عیال عبدالحسین از رئیس محلّه به خاطر عدم پرداخت هزینه زندگی از سوی همسران‌شان و ضرب و شتم آنان22، کشمکش، قهر و رفتنِ عیال مشهدی حسین به خانه پدر به علّت مخارج زندگی23، نزاع «عیال مشهدی حیدر کفش‌دوز با شوهرش برای نفقه و کسوت»24، و ترک خانه شوهر حتی با داشتنِ طفلِ شیرخوار و عزیمت به سوی خانه پدری به خاطر عدم پرداخت نفقه و کسوت از سوی شوهر 25 از نمونه‌های برجسته در این زمینه می‌باشد.
 
در گزارشها، علّت عدم پرداخت نفقه، صراحتا ذکر نشده، ازین‌رو، شاید در این نوع دعاوی، به خاطر نظام مردسالاری و نادیده گرفتنِ حقوق زنان، در اکثر چالشهایی از این نوع، حق به جانب زن بوده باشد، با این حال، نمی‌توان مدعی شد که همیشه چنین بود. شاید در یک نزاع خانوادگی طبقه متموّل و اعیان، مانند دعوی دختر ظهیرالملک برای دریافت پانزده سال نفقه از پسر عمادالدوله26، مرد به هیچ وجه در مضیقه اقتصادی قرار نداشت و می‌توانست تمام هزینه‌های زندگی زناشویی را به طور کامل و در حدّی مطلوب برای همسرش فراهم کند، اما اکثریت مردم که در زمره اقشار آسیب‌پذیر و ندار جامعه محسوب می‌شدند، توانایی اقتصادی لازم را برای برآوردن امکانات رفاهی و مادّی همسرانشان نداشته، نه تنها از بُعد جسمی بلکه از نظر روحی و روانی هم تحت فشار بودند. چنان که همسر «ملک نام» که شغل او حمّالی بود، «به رییس محله متظلمه میشود که شوهرم متحمل مخارج من نمیشود و بدون جهت مرا زده است»27. همچنین، بنابر روایتی دیگر، « شخص حمّالی به رییس محله شکایت نمود که زنش با او ناسازگاری می‌کند و اغلب نزاع دارد  رییس محله فرستاده معلوم شد به واسطه مخارج اینطور با او رفتار میکرد». 28 زدوخورد «عیال مشهدی حسین نام» با شوهرش به علّت آنکه اسباب و لوازم شب عید برای‌شان مهیا نبود، یکی دیگر از موارد در این قسمت است، دعوای زناشویی که در نهایت، با میانجیگری همسایه‌ها به صلح انجامید. 29
 
بی بندوباری و فساد اخلاقی
از علل عمده در بروز چالشهای زناشویی در اکثر جوامع، عدم پایبندی به اصول اخلاقی است. ازین‌رو، مسئله مزبور را می‌توان یکی از عوامل تاثیرگذارِ ایجاد تنش در خانواده‌های تهرانی، به حساب آورد، چنان که در برهه زمانی موردنظر، گزارشات متعدّدی از سوی اداره نظمیه تهران، مبنی بر رفتارهای غیراخلاقی خارج از سیستم خانواده، از هر دو سوی مرد و زن، تهیه شده است. از یک طرف، اخباری در راستای فساد اخلاقی برخی از مردان منتشر گردید، که دارای ابعاد متنوّعی بود.
 
دخالتهای دیگران در زندگی زناشویی
یکی از مشکلات شایع در زندگی زناشویی، دخالتهای ناصواب اطرافیان در مسائل خانوادگی بود که یا سبب تنش در روابط بین زن و مرد شده و یا آنکه بر شدّت اختلاف دامن می‌زد. «ابراهیم نام به رییس محله متظلم میشود که حسین نام برادرزنم عیال مرا فریب داده برده پنهان کرد  رییس محله فرستاده مشارالیه را حاضر کنند تحقیقات شود حسین به امامزاده اسماعیل رفته متحصن شد پلیسها مواظب هستند تا او را حاضر نمایند». 30
 
شکایت محمدهاشم نمدمال از پدر همسرش بدین خاطر که «عیالش چند روز است به تحریک پدرش از خانه رفته و در خانه پدر است»31، قهر و عزیمت «عیال حاجی آقانام» به خانه پدرش که در نهایت سبب نزاع داماد با پدرزن گردید32، دخالت برادر زن محمدقاسم بیگ در اختلاف زناشویی او و همسرش33، ادعای نعمت‌الله زنجانی مبنی بر آنکه «زن سیدحسن زنبورکچی عیال او را فریب داده پنج روز به خانه عسگرخان غلام برده»34، اظهار مشهدی عبدالله عطار در این راستا که «پنج روز است عیال من مبلغ بیست و پنج هزار دینار پول مرا برداشته فرار کرده است از قراری که فهمیده‌ام ضعیفه دلاله از او خبر دارد»35، از نمونه‌های قابل ذکر در این زمینه است. همچنان که، روایت ذیل نیز از سوی اداره امنیه تهران گزارش گردید: «زن و مادرزن آقاسید اسماعیل دلال دیشب برای اینکه مشارالیه هفت سین را علی‌الرسم حاضر نکرده بود با او بنای منازعه و اوقات تلخی را گذارده بودند بیچاره هفت ساعتی آمده هفت سین را از قبیل سیر و سرکه و سنجد و غیره گرفته و از جمشید شکایت میکرد که بنا را گزارده». 36
 
چندهمسری
تعدّد زوجات به طور همزمان، اعم از رسمی و غیررسمی، یکی از مهمترین مسائلی بود که سبب ظهور تنش در نهاد خانواده می‌گردید. علی رغم رواج گسترده تعدّد زوجات و مرسوم بودن چندهمسری در دوره زمانی موردنظر، مسئله مذکور، برای همه زنان، قابل هضم نبوده و ترجیح می‌دادند تا توجّه و افکار شوهران‌شان، به عنوان شریک زندگی، به طور کامل و فقط به آنان معطوف گردد.
 
چندین نمونه از این چالشهای خانوادگی که پیامد تعدّد زوجات بوده، در همان زمان، از سوی نظمیه گزارش شد. چنان که: «صفرنام علاف دو نفر زن دارد یکی از آنها قدری بابضاعت است با مشارالیها نزاعشان شد او هم اسبابهای خود را برداشته قهرا میرود دیروز مشارالیه ضعیفه را در کوچه دیده گریبانش را گرفته که به خانه‌اش ببرد دختر ضعیفه و یک نفر از بستگان او به حمایت برامده قیل وقال میکردند چون واقعه نزدیک خانه جناب حاجی ملاعلی بوده  آقاشیخ پسر او  ایشان را صلح میدهد». 37
 
همچنین، دادخواهی عیال مشهدی کریم به رییس محله، به واسطه کتک خوردن از شوهرش، که علّت آن هم اعتراض به ازدواج مجدّد او بود38، ترک خانه و بچه خردسال از سوی همسر اسدلله نام و رفتن او به خانه پدری‌اش در نتیجه تجدید فراش اسدالله39، نزاع استاد رضا بزاز با عیال‌اش به دلیل ازدواج مجدد رضا40، نمونه‌های دیگری در این زمینه هستند.
 
در برخی موارد، طلاق یکی از زوجین، راه‌حل مسئله بود، چنان که بر اساس گزارشی از اداره نظمیه: «کهزاد نام ملایری ضعیفه کُردی را صیغه میکند زن دیگر هم داشته، دیروز مشارالیه با زن کُرد به خانه زن قدیمی خود رفته در آن جا نزاعشان شده ضعیفه کُرد زده سر شوهرش را مجروح مینماید، نایب محله خواسته متعرض ضعیفه ضاربه شود شوهرش راضی نشده ضعیفه را برده در محضر شرع مطلقه میکند». 41
 
همچنین: «نظرعلی خان اغلب  اوقات با عیالش نزاع دارد و جهت آن اینست که  مشارالیه عیالی جوان گرفته و او پیر است به مشارالیها اعتنایی ندارد دیشب هم باز بنای نزاع و زدوخورد گذارده بی نظمی میکردند نایب محله رفته آنها را ساکت کرده قرار میگذارد که او یکی را طلاق دهد». 42
 
در تعدادی دیگر از این نوع، ازدواج مجدّد، حتی اگر با مخالفت جدّی و آشکار زوجه اول مواجه نمی‌شد، با اینحال، بی توجّهی، دل‌زدگی، سوء رفتار و حتی خشونت شوهر نسبت به عیال نخستین، سبب می‌شد تا در درازمدت، این مسئله، پیامدهای روحی و روانی زیانباری برای اعضای خانواده در پی داشته باشد. بدرفتاری آقا سیدرضا نسبت به همسر اول‌اش بعد از ازدواج با زنی دیگر43، عدم پرداخت مخارج زندگی و اقدام به ضرب و شتم از سوی میرزا محمدعلی نفت‌فروش44 و  میرزا علی عطار در نتیجه گرفتنِ همسر دوم 45، از موارد گزارش شده در این عرصه هستند.
 
برای برخی از زنان، مسئله اختیار کردن همسران متعدّد از سوی شوهر، به حدّی غیرقابل تحمّل بوده که حتی مبادرت به قتل طرف مقابل46 و یا خودکشی می‌نمودند. منازعه و سپس اقدام به خودکشی از سوی عیال مشهدی رحیم47 و عیال محمدعلی عطار بعد از اینکه متوجه شدند، شوهرانشان، دارای همسر دیگری هستند48، نزاع میان دو زوجه مشهدی حسین خبّاز که خودکشی و در نهایت مرگ عیال دوم او را به همراه داشت49، نزاع بین دو همسر ملااسدالله مکتب‌دار که منتهی به اقدام به خودکشی یکی از آنان گردید. 50 البته این ترفند، کاملا هم بی فایده نبوده، بلکه بعضا حتی در راستای رسیدن به اهداف موردنظر سودمند به‌نظر می‌رسید: «میرزا محسن نام ضعیفه‌ای را یک ماهه صیغه کرده زن سابق او مستحضر شده با مشارالیه بنای نزاع را گذارده و جزیی تریاک میخورد حالتش منقلب میشود کسانش درصدد معالجه برآمده بهبودی حاصل کرده شوهرش ضعیفه را که گرفته بود بیرون کرد صلح نمودند». 51
 
رویکرد مردسالارانه در جامعه
درهم تنیده شدن فرهنگ مردسالاری با ساختار سنّتی جامعه در دوره قاجار، در بروز چالشهای خانوادگی مقارن با برهه زمانی موردبحث، نقشی برجسته ایفا می‌نمود. برای نمونه: «دیشب عیال مشهدی غلامعلی نام به رییس محله متظلمه میشود که شوهرم بلاجهت مرا زده رئیس محله فرستاده مشارالیه را حاضر کرده با او به اداره فرستاد. معلوم شد ضعیفه بدون اذن شوهر به خانه اقوام خود رفته از آنجا به مجلس تعزیه رفته‌اند نزاعشان شد صلح شد و قرار گردید که ضعیفه بدون اذن شوهر از خانه بیرون نرود». 52
 
مشاجره مشهدی حسین با همسرش به خاطر آنکه بدون اجازه او، همراه با همسایه‌ها، به زیارت حرم عبدالعظیم رفته بود53، منازعه و سپس طلاق همسر، بدون هیچ قیدوبند، از سوی رجب‌علی 54، اقدام «محمدعلی خان خواهرزاده جلیل خان سرهنگ قزاق» در اختیار نمودن یک «ضعیفه» به عنوان همسر صیغه‌ای، رها کردن او پس از مدتی، خشونت فیزیکی علیه این «ضعیفه» به خاطر درخواست پنج هزار دینار حق‌الزحمه‌اش55، ضرب و شتم «عیال مشهدی غلام‌علی دبّاغ» از سوی این شخص، بدین خاطر که بدون اذن شوهر به مجلس تعزیه رفت56، سوءرفتار کربلایی حیدر بزاز نسبت به همسرش در نتیجه رفتن به خانه اقوام بدون اجازه او57، خشونت فیزیکی پسرِ شوهر یک «ضعیفه» نسبت به او، به این علّت که « شوهر ضعیفه در شهر نیست دیروز به مجلس تعزیه رفته پسر شوهرش مواخذه نموده»58، دادخواهی «عیال مشهدی کاظم» از رییس محله، به خاطر کتک خوردن از برادر شوهرش، چرا که «مشارالیها شوهرش به سفر رفت و دیروز به خانه اقوام خود میرود برادر شوهر او مواخذه نموده»59، منازعه مشهدی میرزا با همسر و برادرهمسر به خاطر بدون اجازه شوهرش، همراه با زنهای همسایه، به مسجد رفته بود. 60 البته این نگرش مردسالارانه در نهاد خانواده، همواره توام با موفقیت و سلطه کامل برای مردان نبود، بلکه بعضا موجب چالش در موقعیت مرد خانواده می‌گردید: «رضانام به خانه‌اش آمده ملاحظه میکند درب صندوقی که خودش قفل زده زن به جایی نرود مشارالیها باز کرده لباس فاخر پوشیده میخواهد به مهمانی برود مشارالیه مواخذه نموده نزاعشان میشود بنای زدوخورد را میگذارند و مادر ضعیفه دامادش را کتک میزند به رئیس محله شکایت میکنند». 61
 
در برخی مواقع، ترفندهای زیرکانه زنان، موجب انعطاف و حتی عقب‌نشینی مردان خانواده می‌گردید: «دیشب زن کریم نام با شوهرش برای اینکه مشارالیه اجازه نمیداد به جهت تعزیه از خانه بیرون رود نزاعشان شد بنای زدوخورد را میگذارند اهل خانه آنها را ساکت میکنند بعد ضعیفه برای تهدید شوهرش جزیی تریاک میخورد کسانش او را مداوا نموده آخرالامر شوهر مجبور میشود اجازه رفتن او به تکایا را بدهد». 62
 
از سوی دیگر، فرهنگ مردسالارانه، یکی از عناصر مهمِّ بروز خشونتهای خانوادگی محسوب می‌شد، «عباس نام که در حوالی مسجد شاه  منزل دارد با عیالش نزاع کرده زنش را کتک میزند ضعیفه هم میرود به اقوامش شکایت میکند»63. بعلاوه، تظلّم‌خواهی عیال مشهدی هاشم64، عیال مشهدی رضا خرّاط65، عیال قربانعلی66 و عیال رضاقلی67 از رییس محلّه، به علّت آنکه بی جهت توسط شوهران‌شان مورد ضرب وشتم قرار گرفتند. اگرچه اکثر این دادخواهیها، در نهایت، منجر به صلح و سازش میان طرفین، و عدم تغییر خاصّی در شرایط زنان همراه بود، با این حال، در برخی مواقع، قضات و معتمدان محلی در برابر این نوع رویکرد خشونت‌آمیز، واکنش نشان می‌دادند: «کریم حداد با عیالش نزاعشان شده او را کتک زد. زن رفته به ملا زین‌العابدین پیشنماز واقع را تظلم میکند ملا، کریم را احضار کرده در همان مجلس ضعیفه را مطلقه مینماید»68. در پایان، نکته شایان ذکر، این است که حتی در آن جامعه مردسالار نیز، رفتار توام با خشونت، منحصر به مرد نبوده، بلکه زنان هم به این سوءرفتار توسّل می‌جستند، چنان که بر اساس گزارشی از سوی اداره نظمیه: «اکبرنام طوّاف با عیال خودش گفتگو و نزاعشان شده زدوخورد کرده ضعیفه شوهرش را کتک زده مشارالیه هم از فرط غیرت مقداری تریاک خورده یکی از همسایه‌ها مستحضر گردیده درصدد معالجه برآمده مداوا شد». 69
 
عدم تمکین زن
با وجودِ تثبیت فرهنگ مردسالارانه و پیامدهای مخرّب ناشی از آن در زندگی زناشویی، غیرواقع‌بینانه است که یک جانبه قضاوت نموده، فقط بر آثار زیان‌بارِ سلطه‌جویی و خشونت جنس مذکّر در نهاد خانواده تاکید گردد، بلکه در آن سو، زن نیز مطابق با مفهوم «تمکین» در فرهنگ دینی جامعه، در ازاء دریافت نفقه و تامین مخارج زندگی از سوی مرد، باید در مسائل زناشویی، از شوهرش اطاعت نموده، دارای انعطاف باشند. همچنان که در همان برهه زمانی، یکی از روحانیون بر سر منبر مسجد چاله حصار، بر روی این نکته تاکید نمود: «در بین موعظه رو به طرف زنها کرده گفته بود ای زنها چه تسلطی به شوهرهای خودتان دارید زیرا که به حرف شوهر خودتان نمیروید در این صورت چه حقی به آنها دارید نفقه و کسوت بخواهید در صورتی حق دارید که به هیچ وجه از اطاعت شوهر خودتان خارج نشوید اطاعت شوهر به شماها لازم است». 70
 
علی رغم این، گزارشاتی وجود دارد که دالِّ بر تمرّد برخی زنان در اواسط قرن13ش که سرانجام هم منتهی به بروز کشمکشهای خانوادگی می‌گردید: «چند روز قبل حاجی نام نجار دختر احمدنام را برای خودش عروسی کرده در این چند روز دختر به شوهرش دست نداده و اعتنایی نکرده تا شب قبل عروس و داماد نزاعشان شده مادر عروس دخترش را به خانه برده به رئیس محله شاکی میشوند رییس محله فرستاده طرفین را حاضر کنند تا قطع گفتگوی ایشان بشود». 71
 
جعل طلاقنامه از سوی عیال حسین‌علی به منظور ازدواج مجدد با شخصی دیگر72، اظهار مشهدی حسن مبنی بر «عیالم بلاجهت طفل شیرخوار خود را گذارده به خانه برادرش رفت رفته‌ام او را بیاورم با من منازعه نمودند»73، عدم اطاعت عیال محمد از شوهرش که منجر به مطلّقه نمودن او گردید74، قهر و اقدام به ترک خانه از سوی عیال اسدالله مکاری، و اقدام او و مادرش در کتک زدن اسدالله 75، مفقودالاثر شدنِ عیال حسین خشت مال به مدت چندین روز و درخواست‌اش بدین صورت، «دیروز برای شوهرش پیغام داده چادر خواسته که معاودت کند مشارالیه جواب داده بود زنی که چند روز پیدا نباشد به درد من نمیخورد»76، مواردی از خودسری برخی افراد مونّث و نقش آنان در نابسامانی کانون خانواده می‌باشد. در نهایت، برای تبیین بهتر این معضل در دوره مورد بحث، به ارائه گزارشی اکتفا می‌گردد:
حیدرقلی نام که شوهر مادرزن میرزا رحیم نام است دیشب به خانه رفته ملاحظه میکند که زنش در خانه نیست و درب اتاق را بسته رفته است. دختر شیرخوار مشارالیه در گهواره بی‌تابی میکرده او هم لاعلاج  درب اتاق را از پاشنه درآورده رفته طفل را ساکت میکند. زنش که میاید از او مواخذه کرده نزاعشان شده مشارالیه ضعیفه را کتک زیاد میزند مشارالیها خود را از دست او خلاص کرده نزد میرزارحیم که نوکر جناب وزیرنظام و شوهر دختر اوست رفته شکایت میکند. میرزا رحیم مامور میفرستد او را ببرند فرار اختیار نموده ضعیفه در اتاق خود میخوابد صبح که میشود میبیند طفل مرده است معلوم نیست که به چه جهت طفل مرده است. 77
 
معضلات اجتماعی (اعتیاد، قمار، مشروبات الکلی)
اگرچه در جامعه کنونی ما، اعتیاد به مواد مخدّر، یکی از علل بسیار تاثیرگذار در بروز نابسامانی و حتی فروپاشی نهاد خانواده می‌باشد، اما با توجه به معدود بودن گزارشهای نظمیه راجع به نقش آن در چالشهای خانوادگی، به نظر می‌رسد که این موضوع، در اواسط قرن13ش در اجتماع تهران، در ارتباط با موضوع مورد بحث مقاله، خیلی پُررنگ نبود. با این حال، این بلای خانمان‌سوز، حتی در آن زمان هم سبب ایجاد بحران در برخی خانواده‌ها گردید:
ضعیفه سیده با دو نفر طفل کوچک گریه‌کنان نزد رییس محله رفته متظلم میشود که نورالله خان نام  شوهر من مدتی است که به اغوای جمعی از رفقای اوباش خود به استعمال وافور مبتلا شده و از فرط میل به این عمل مُهلک از شغل نوکری و کسب معاش بازمانده به مرور ایام  اسباب و اشیا لازمه خانه را برده فروخته صرف کرده حال علاوه بر این که مخارج من و اطفال را نمیدهد هر روز بهانه‌جویی کرده میخواهد جزیی رخت و لباس مرا هم گرفته بفروشد. ریس محله  فرستاده شوهر او را حاضر مینمایند  چون بیچاره از شدت استعمال تریاک، تشریح و قرب به موت بوده که تاب حبس و تنبیه نداشت لذا از او التزام میگیرند که رفته تریاک را ترک کند و متعرض ضعیفه نشود و حتی‌المقدور مخارج عیال و اطفال خود را بدهد. 78
 
معضل اجتماعی دیگری که به نهاد خانواده آسیب وارد می‌نمود، مسئله قماربازی یا شرط‌بندی بر سر مسائل مالی بود. کمابیش در جامعه رواج داشته و برخی افراد با مبادرت به این اقدام، حتی موجب آسیب کانون خانوادگی خود می‌شدند: «عیال میرزاعباس نام به رئیس محله اظهار کرده شوهرش چندروز است به خیال قماربازی افتاده چند پارچه اسباب او را برده به قمار باخته امروز هم میخواسته است مقداری اسباب دیگر ببرد مانع شده او را با چوب کتک زیاد زده». 79
 
همچنین در مورد شرب خمر، و تاثیرش بر بروز اختلال در رابطه زناشویی، خبری از اداره نظمیه بدین صورت گزارش شد: «دیشب علی نام کفشدوز در خانه‌اش مست کرد با زنش نزاع نمود و شرارت و هرزگی میکرد و به یک نفر شیخ همسایه‌اش بی‌احترامی نمود». 80
 
سوءظن و بدبینی
این معضل، در روابط زناشویی اهالی تهران طی دوره زمانی موردنظر نیز وجود داشته، که عمدتا منبعث از عواملی همچون بی بندوباری، تعصّب و حسادت، و همچنین مخفی‌کاری میان زن و مرد بود.
 
وِلِنگاری، بی قیدی و یا حتّی عدم مراقبت در کرداروگفتار از طرف زن یا مرد، یکی از علل رخنه حسّ بدبینی در زندگی زناشویی، و در پی آن هم، از هم گسیختگی ساختار خانواده بود. «غفار آقای قزاق» که با دختر «ضعیفه مشهوره به کربلایی خانم» نامزد کرده و مقداری پول نیز برای او هزینه نموده بود، بعد از مدتی به نزد محضر شرع رفته، درصدد طلاق او برآمد. هنگامی که قاضی شرع، از او راجع به علت طلاق پرسید، چنین پاسخ داد: «دو شب قبل دیدم شخصی از طرف بام همسایه به ضعیفه با سه انگشت اشاره کرد. او هم با چهار انگشت به اشاره جواب داد. معلوم میشود مادر و دختر بدعمل هستند». 81 سهل‌انگاری و لاابالیگری یکی از دو طرف زوج یا زوجه در ایجاد سوءظن در زندگی زناشویی نقش داشت. 82
 
گاهی منشا سوءظنها، شدّت تعصّب مرد و حسادت افراطی زن بود. «عیال میرزا جعفر علاقه‌بند» در روز سیزدهم فروردین همراه با دو نفر از زنان اقوام‌اش، بدون اطلاع شوهر، به سیزده به در رفت. میرزاجعفر، هنگامی که به خانه برمی‌گردد، با فقدان حضورِ همسرش در خانه مواجه می‌شود. با بازگشت «ضعیفه» به خانه، نزاع میان طرفین در می‌گیرد: «ضعیفه گفته بود که به اتفاق دو نفر زن از بستگان خودش رفته و آخرالامر قرار میگذارند که هرگاه تحقیق شود و در صورت صدق تقصیری بر ضعیفه نیست والا ناشزه و تمام حقوق او باطل است مشارالیه شبانه رفته از آن دو نفر زن تحقیق کرده آنها بر صدق قول ضعیفه  گواهی میدهند آن  وقت با هم صلح میکنند». 83
 
در آن سو، حسادت زنان نیز بعضا موجبات تنشهای خانوادگی را فراهم می‌نمود، که نمونه عجیب آن، در ذیل می‌آید: «علی نام چندی قبل دختری را برای خودش عقد کرده به خانه برده بعد از یک هفته خواهر آن دختر را هم به خانه‌اش آورده که خدمت بکند مشارالیها گمان میکند شوهرش میخواهد او را طلاق بدهد خواهرش را بگیرد بنای نزاع را گذارده زده سر خودش را مجروح کرده رفته عارض شده است». 84
 
تظاهر و عدم صراحت و صداقت در زناشویی هم از عوامل اختلال و حتی بحران در زندگی خانوادگی بود. در واقع، پیوستگی و درهم‌تنیدگی فرهنگ محافظه‌کارانه با اجتماع، سبب سوق یافتنِ افراد به سوی پنهان‌کاری و عدم صداقت در رفتار و گفتار، حتی در مناسبات میان دو شریک زندگی می‌گردید. 85
 
ناهمسانی زوجین
عدم تناسب و هم کفو نبودن دو نفر که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، از علل قابل توجّه بروز چالشهای خانوادگی می‌باشد. این ناهمسویی که می‌تواند در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پدیدار گردد، عمدتا در نتیجه رویکرد سطحی و انتخاب نادرستِ اولیه بوده، که سبب فروپاشی بنیان نهاد خانواده می‌گردد. این مسئله نیز، یکی از عوامل مهمِّ نابسامانی خانوادگی در اواسط قرن13ش در تهران بود.
 
بُعد اقتصادی، یکی از موارد عدم تناسب و همانندی میان زوج با زوجه، و در پی آن هم، بروز اختلاف میان طرفین می‌شد. «آقاعبدالرسول» که دختر یکی از مقامات بلندپایه لشکری یعنی مصطفی خان امیرتومان، که طبیعتا در زمره اقشار اعیان و مرفّه جامعه محسوب می‌شد، را به عقد خود درآورده بود، بعد از مدتی، تصمیم به طلاق او می‌گیرد: «گویا حالات و حرکات آنها با هم موافق نبود. دیروز مشارالیه او را مطلقه کرده و از قراری که خودش  اظهار داشته بود در مدت سه چهار ماه قریب هزاروپانصد تومان به مشارالیه خسارت وارد آمده تا این که  لابدا او را مطلقه نموده است». 86
 
نمونه دیگر، مربوط به میرزا جعفرخان نقاش بود که با دختر «میرزا محمدعلی معاون‌الوزاره» عروسی کرد اما اندکی بعد به علّت، «مهریه و جهات عدیده میانه آنها برهم خورده دختره به خانه پدرش رفته مذاکره و دعوا دارند دیروز  معاون آن وزارت به جناب اشرف مشیرالدوله شکایت کرد». 87
 
عدم شناخت کامل نسبت به طرف مقابل، و سطحی‌نگری در انتخاب همسر، سبب چالش در زندگی میرزاجواد همدانی، از افرادمتمکّن و نسبتا بانفوذ، هم گردید. شخص مذکور که دارای جایگاه اجتماعی مناسبی در جامعه تهران بود، مبادرت به ازدواج با دختری می‌کند که با او همسانی نداشت: «میرزا جواد همدانی دختر ضعیفه‌ای را که تکدّی میکرد دیده گرفتار جمال او شده مبلغی خرج و او را برای خود عقد کرده روز گذشته خیال داشته که عروسی کند و عروس را با درشکه و تجمل ببرد. از خارج میشنود که دختر با صِغر سن که هنوز به تکلیف نرسیده است سه چهار شوهر نموده. مشارالیه پشیمان گردیده و اسباب عروسی را برهم زده. دیروز از مادر دختر مطالبه مخارج خود را میکرد به این واسطه در کوچه بنای دادو فریاد را گذارده بودند». 88
 
تفاوت فاحش سنّ و سال و نیز ویژگیهای ظاهری نیز عاملی در ایجاد اختلاف میان زن وشوهر بود، که منتج به تزلزل پایه‌های زندگی می‌شد. البته فقدان وفاداری یکی از دو طرف، به ویژه تنوّع‌طلبی مرد، نقش مهمّی در این نوع از مسائل ایفا می‌کرد. «حاجی حسین نام عیال عفریته‌ای داشت. چون معاشرتش را سوهان روح دیده بود دختر یکی از بستگان را خواستگاری کرده مجلس عقد ترتیب میدهد ضعیفه عجوزه مستحضر شده به مجلس عقد آمده بنای نزاع و دادوفریاد را گذارده بود. اهل مجلس او را به زحمت ساکت کرده قرار میدهند که حاجی حسین حقوق او را داده و مطلقه‌اش نماید». 89
 
همچنین، در گزارشی دیگر از اداره نظمیه چنین آمده:
دو سال قبل ضعیفه مُسنّه یائسه آقاحیدرنام را که جوانک مُزَلَّف است فریب داده به وسایل عدیده زن او شده با یکدیگر به سر میبرند. این اوقات مشارالیه خود را در معرض هلاکت دیده به کسانش که در این مدت بجهت این مواصلت با او مدعی بودند ملتجی میشود حضرات دختری را به سن خودش از بستگان خود را خواستگاری نموده دیروز مجلس عقد فراهم مینمایند عجوزه معروضه مستحضر شده سراسیمه به مجلس عقد رفته بنای شیون و فریاد میگذارد به زحمت او را قدری ساکت میکنند بعد مشارالیها به عجز به شیخ رضای پیشنماز که برای عقد آمده بود میگوید آقا آیا انصاف است که شوهرم مرا به این حالت بگذارد و زن دیگر بگیرد مشارالیه جواب داده بود بلی انصاف نیست که جوان بیچاره اسیر مثل تو  عجوزه باشد ضعیفه بیشتر از این تصدیق دیوانه شده خود را میزده و هنگامه برپا کرده بود آخرالامر بستگان جوانک مهریه عجوزه را داده در همان مجلس مشارالیها را مطلقه و دختر را عقد میکنند. 90

پی نوشت:
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گزارشهای نظمیه از محلّات طهران (ذیقعده 1303- شوال 1305ق)، به کوشش: انسیه شیخ رضائی و شهلا آذری،  تهران: انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، 1377ش، جلد1، ص22.
2. همان، ص128 .
3. همان، ص12 .
4. همان، ص23 .
5. همان، ص135 .
6. همان، ص161 .
7. همان، ص160 .
8. همان، ص162 .
9. همان، ص167 .
10. همان، ص298 .
11. همان، ص306 .
12. همان، ص365 .
13. همان، ص397 .
14. جلد2، ص479 .
15. همان، ص646 .
16. همان، ص483 .
17. همان، ص486 .
18. همان، ص525 .
19. جلد1، ص2 .
20. همان، ص93 .
21. همان، ص43 .
22. همان، ص238 .
23. جلد2، ص463 .
24. همان، ص717 .
25. همان، ص672 .
26. همان، ص546 .
27. همان، ص483 .
28. همان، ص525 .
29. جلد1، ص396 .
30. جلد1، ص89 .
31. همان، ص330 .
32. همانجا.
33. همان، ص377 .
34. جلد2، ص664 .
35. جلد1، ص275 .
36. همان، ص397 .
37. همان، ص383 .
38. همان، ص127 .
39. همان، ص285 .
40. همان، ص400 .
41. همان، ص69 .
42. همان، ص404 .
43. جلد2، ص665.
44. همان، ص639 .
45. همان، ص642 .
46. جلد1، ص404 .
47. همان، ص267 .
48. همان، ص242 .
49. همان، ص81 .
50. جلد2، ص455 .
51. همان، ص645 .
52. جلد1، ص154 .
53. همان، ص10 .
54. همان، ص45 .
55. همان، ص119 .
56. همان، ص164 .
57. همان، ص278 .
58. همان، ص176 .
59. همان، ص241 .
60. جلد2، ص636 .
61. جلد1، ص258 .
62. همان، ص178 .
63. همان، ص54 .
64. همان، ص101 .
65. همان، ص116 .
66. همان، ص120 .
67. جلد2، ص655 .
68. جلد1، ص178 .
69. جلد2، ص662 .
70. همان، ص732 .
71. جلد1، ص60 .
72. همان، ص369 .
73. همان، ص108 .
74. جلد2، ص452 .
75. همان، ص353 .
76. جلد2، ص448 .
77. همان، ص450 .
78. جلد1، ص59 .
79. جلد2، ص677 .
80. جلد1، ص305 .
81. همان، ص64 .
82. جلد2، ص599 .
83. جلد1، ص414 .
84. جلد2، ص638.
85. جلد، ص168 .
86. همان، ص310 .
87. جلد2، ص443 .
88. جلد1، ص67 .
89. همان، ص111 .
90. جلد2، ص473 . https://iichs.ir/vdchtknzd23nw.ft2.html
iichs.ir/vdchtknzd23nw.ft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما