نگاهی به زندگی ابراهیم‌خان قوام؛

پنجمین و آخرین قوام‌الملک شیراز

او در حیاتش دوره حکومت دو سلسله قاجار و پهلوی را درک کرد و در سال‌های پایانی دوران قاجار و نیز در تمامی سال‌های دوره پهلوی تا زمان مرگش مناصب مهم سیاسی ـ اداری را عهده‌دار بود
پنجمین و آخرین قوام‌الملک شیراز
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ابراهیم قوام، فرزند حبیب‌الله‌خان، از خاندان قوام‌الملک شیرازی است که جد اعلای آنان، حاج میرزا ابراهیم‌خان اعتمادالدوله، کلانتر شیراز، بوده است. ابراهیم در سال 1268ش در شیراز به دنیا آمد و پنجمین و آخرین فرد از دودمان قوام بود که به «قوام‌الملک» ملقب شد. او در حیاتش دوره حکومت دو سلسله قاجار و پهلوی را درک کرد و در سال‌های پایانی دوران قاجار و نیز در تمامی سال‌های دوره پهلوی تا زمان مرگش مناصب مهم سیاسی ـ اداری را عهده‌دار بود. ابراهیم‌خان در سال 1291ش ملقب به نصرالدوله شد و در سال 1295ش پس از مرگ پدرش حبیب‌الله‌خان، ریاست اردوی پدر را به عهده گرفت و بعد از آخرین نبرد با قوای ژاندارمری و شکست آنها به شیراز وارد شد.[1] بعد از ورود به شیراز سپهسالار اعظم به وسیله تلگراف لقب قوام‌الملک را برای او فرستاد؛ در ضمن او را مسئول حفظ انتظام شهر کرد.[2]
 
 شاید این مطلب برای شما هم جالب باشد:
 

 قیام مردم شیراز بر ضد قوام‏‌الملک

 
 
 
او پس از سقوط قاجاریه و در زمان سلطنت پهلوی نیز به‌واسطه حمایت انگلیسی‌ها توانست قدرت و نفوذ خود را حفظ کند؛ در دوره‌های ششم تا نهم در سمت نمایندگی مجلس قرار داشت و در اواخر دوره نهم به او گمان بد برده شد و درنتیجه از وی سلب مصونیت شد. چندی در زندان و مدتی تحت نظر بود تا اینکه رفع سوءظن شد و موقعیت ممتاز خود را بازیافت، ولی دیگر حاضر به نمایندگی مجلس نشد. مدتی استانداری فارس را به او سپردند و بعد از آن به ریاست هیئت‌مدیره هواپیمایی منصوب شد و یک دوره هم در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی سناتور گردید.
 
نگاهی به متن تاریخی و فرهنگی زمانه زیست ابراهیم قوام
خاندان قوام‌الملک شیرازی تنها به تاریخ دوره پهلوی تعلق ندارند، بلکه آنان در تمامی دوران زندیه، قاجاریه و پهلوی، از مقتدرترین و ثروتمندترین خاندان‌های حکومتگر ایران بودند. پایگاه اقتدار آنان در شهر شیراز بود و املاک پهناوری را در سراسر فارس و سایر نقاط ایران در تملک داشتند. ریاست آنان بر ایلات خمسه فارس (عرب، باصری، بهارلو، اینالو و نفر)، که از زمان علی‌محمدخان قوام‌الملک، پسر قوام‌الملک اول، در رقابت با ایل بزرگ قشقایی پدیدار شد[3] به ایشان قدرت نظامی و سیاسی فراوانی ‌بخشید که در زمان جنگ جهانی اول از آن به سود استعمار انگلستان بهره بردند.
 
پنجمین و آخرین فرد از این خاندان، که به قوام‌الملک ملقب شد، ابراهیم قوام است که از متنفذترین شخصیت‌های دوره پهلوی به‌شمار می‌آمد. بررسی تاریخ معاصر فارس نشان می‌دهد که این سامان در دوران قاجاریه کانون درگیری‌ها و تنازعات دو دودمان مقتدر قشقایی، که ریاست ایل پرجمعیت قشقایی را به‌دست داشتند، و دودمان قوام شیرازی بوده است. خانواده قوام‌‎الملک شیرازی، که از حمایت استعمار انگلستان و عوامل متنفذی در دربار برخوردار بودند، در دهه 1260ش به‌تدریج با سرکوب رؤسای طوایف خطه شمال و شرق فارس، حاکمیت خود را بر آنان برقرار ساختند و در مقابل اقتدار طوایف قشقایی، اتحادیه ایلی «خمسه» را پدید آوردند.[4] ابراهیم قوام در این متن تاریخی و فرهنگی رشد یافت و به‌تدریج وارد عرصه سیاست شد.
 
کارگزار زبده استعمار انگلیس
نقش ابراهیم‌خان قوام شیرازی در تحولات دوران قاجار و به‌‏ویژه پیوند او با تکاپوهای استعماری انگلستان در ایران، او را در زمره متنفذترین عوامل استعمار انگلیس در ایران قرار داده است و ازهمین‌رو جایگاه مهمی در میان چهره‌های مؤثر تاریخ معاصر ایران دارد. در اغلب منابع فارسی که با ادعای افشای کارگزاران استعمار انگلیس در ایران در دوره پهلوی منتشر شده نقش این خاندان یا کاملا مسکوت مانده یا تلاش شده است از ابراهیم‌خان چهره‌ای مثبت ارائه شود، اما عملکرد سیاسی وی در دوره حیات سیاسی‌اش از زد و بندهای پیچیده وی با عوامل خارجی و داخلی قدرت در عالم سیاست حکایت دارد.
 
ابراهیم‌خان بیست‌ساله بود که پدرش در راه بازگشت به شیراز بر اثر سقوط از اسب از دنیا رفت. پس از آن، لقب قوام‌الملک به وی به ارث رسید و ابراهیم‌خان به ولایت فارس منصوب شد. این دوره مصادف بود با سال‌های تجاوز نظامی انگلیس به جنوب ایران و سلطه قوای نظامی انگلیس موسوم به «پلیس جنوب ایران» (S.P.R.)، که به فتوای جهاد آیت‌الله سیدعبدالحسین مجتهد لاری و قیام همگانی عشایر و مردم جنوب در سال 1297ش منجر شد. ابراهیم قوام به اتفاق عبدالحسین‌میرزا فرمانفرما سهم به‌سزایی در شکست نهضت و تحکیم سلطه استعمار انگلستان بر ایران داشت. به گفته فرمانفرما «خدمت‌گذاری قوام‌الملک به دولت انگلیس اظهر من الشمس است».[5] محمد مصدق نیز دراین‌باره نوشته است: «در جریان [جنگ] اول جهانی که بعضی دولت‌ها از نظر تبلیغات و مصالح خودشان وجوهی در ایران به مصرف رسانیدند، دولت انگلیس هم برای حفظ منافع خود پول‌هایی خرج نمود. فرمانفرما و قوام هم در شیراز از قونسول انگلیس برای مخارجی که قلمداد می‌نمودند یکصد لک روپیه که آن وقت با سه‌میلیون تومان برابر بود دریافت نمودند و یک ورق سفید هم به قونسولگری ندادند...».[6]
 
فرمانفرما، قوام‌الملک و سر پرسی سایکس
فرمانفرما،
قوام‌الملک و سر پرسی سایکس
 
بدین‌ترتیب، در پایان جنگ جهانی اول قوامی‌ها به واسطه اتحاد با انگلیسی‌ها و حذف تدریجی رقبای محلی از جمله صولت‌الدوله قشقایی، فرمانفرما و... قدرت سیاسی غالب در استان فارس شدند؛ همچنین، پول‌های کلانی که خاندان قوام از مقامات انگلیسی دریافت کردند و اجحافاتی که در غصب اموال مردم روا داشتند، منبع ثروت هنگفت آنها در دوره سلطنت پهلوی شد.
 
قوام‌الملک در صحنه سیاست دوره پهلوی
با برچیده شدن سلطنت قاجاریه، هیچ‌گونه عمل غیردوستانه‌ای از سوی خاندان قوام، که در این زمان ابراهیم‌خان در رأس آن قرار گرفته بود، نسبت به سلسله جدید رخ نداد؛ بنابراین وفاداری خاندان قوام نسبت به سلسله قاجاریه بدون اینکه تحول عمده‌ای را پشت سر بگذارد عینا به خاندان پهلوی برگشت. این امر از وابستگی خاندان یادشده به سیاست انگلستان در ایران ناشی می‌شد. بدین‌ترتیب، با تغییر سیاست انگلستان درباره رژیم قاجار و جانشین‌سازی رژیم جدید پهلوی به جای آنها، ابراهیم قوام نیز خود را ملزم دید همین مسیر را بپیماید.
 
ابراهیم‌خان، قوام‌الملک پنجم، کارگزاری محتاط و هوشیار در حدود بیست سال سلطنت رضاشاه بود و یکی از خادمان نزدیک وی به‌شمار می‌آمد و چه در دوره وزارت جنگ و ریاست‌الوزرایی رضاخان و چه در زمان سلطنت رضاشاه از تمام اقدامات او حمایت کرد. رضاخان نیز، که از روابط نزدیک قوام با انگلیسی‌ها آگاه بود، با ابراهیم‌خان با ملاحظه رفتار می‌کرد و می‌کوشید نیات خود را در فارس بامدارا پیش برد و ایالت فارس را از خود راضی نگاه دارد؛ برای نمونه در روزنامه «استخر» تلگرافی از رضاخان ــ رئیس‌الوزرا ــ وجود دارد که در آن، وی مراتب سپاس‌گزاری خود را از قوام اعلام کرده است: «جناب مستطاب اجل آقای قوام‌الملک چون همه وقت در خدمت‌گزاری به دولت به صداقت معروف و به همین جهت همیشه طرف توجه و مرحمت دولت واقع بوده‌اید اینک من هم مراتب رضایت خود را از سابق ... به جنابعالی اظهار ... می‌کنم...».[7]
 
پس از تاج‌گذاری رضاشاه، روابط دوستانه شاه جدید و قوام‌الملک تداوم یافت؛ چنان‌که در یکی از منابع دراین‌باره آمده است که «ابراهیم‌خان قوام‌الملک در آغاز با رضاشاه رابطه خوبی داشت. وی پس از دستور خلع سلاح عمومی، تنها اربابی بود که اجازه حمل سلاح داشت...»،[8] اما اندکی پس از آن، خشم رضاشاه از او برانگیخته شد؛ زیرا ایلات خمسه، به‌ویژه ایل‌های بهارلو و عرب، در شورش عشایری ۱۳۰۸ش فارس شرکت داشتند؛ در نتیجه ابراهیم‌خان در ۱۳۱۱ش از حکمرانی فارس برکنار شد.[9] او سپس وادار به اقامت دائم در تهران شد «و با این شرط که هرگز به شیراز بازنگردد از زندان معاف شد».[10] قوام در تهران به دوره ششم مجلس شورای ملی راه یافت و این کرسی را تا سه دوره بعد نیز حفظ کرد، اما با برکناری او از حکمرانی فارس، حکومت ۷۳ ساله خاندان قوام‌الملک بر ایلات خمسه پایان یافت؛ همچنین، در پی تبعید ابراهیم‌خان، در سال 1311ش «املاک آبا و اجدادی او در شیراز مصادره شد و در مقابل املاک دولتی پراکنده‌ای در شمال و مرکز ایران دریافت کرد».[11]
 
در دوره نهم انتخابات مجلس شورای ملی، قوام که دیگر املاکی در فارس نداشت، به نمایندگی از بلوچستان به مجلس رفت. در همین دوره رضاشاه به او سوءظن پیدا کرد و سرانجام در 19 آذر ۱۳۱۲ش محمود جم، وزیر داخله، مصوبه سلب مصونیت قوام را از مجلس گرفت و او را به زندان انداخت، اما قوام با حالت گریه نزد رضاشاه رفت و درخواست عفو کرد.[12] بعد از این ماجرا قوام از عفو شاه برخوردار شد و همچون گذشته جزء مصاحبان و نزدیکان وی باقی ماند؛ چنان‌که حتی رضاشاه در سال 1317ش دختر خود اشرف را به همسری علی قوام (پسر ابراهیم‌خان) داد و این پیوند رابطه رضاشاه و قوام را به یک رابطه فامیلی تبدیل کرد.[13]
 
همچنین در سال ۱۳۱۸ش، رضاشاه ابراهیم‌خان را به ریاست هیئت‌مدیره «باشگاه ملی هوانوردی» انتخاب کرد، اما اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ش باعث توقف فعالیت آن باشگاه شد. ابراهیم‌خان قوام به‌رغم تمام این تلاش‌ها و همراهی‌هایش با رضاشاه نهایتا شاهد سقوط و تبعید پهلوی اول نیز بود. در شهریور ۱۳۲۰ش که متفقین ایران را اشغال کردند، رضاشاه از وی خواست به نزد نماینده انگلستان، سر ریدرز بولارد، برود و درخواست پناهندگی برای وی کند، ولی نماینده انگلستان درخواست رضاشاه را رد کرد.[14]
 
ابراهیم قوام‌الملک
ابراهیم قوام‌الملک
 
با آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی، قوام استاندار فارس شد و بعدها مدتی نیز ریاست سازمان هواپیمایی را برعهده گرفت. در سال ۱۳۲۸ش قوام به نمایندگی استان فارس در نخستین دوره مجلس سنا نیز انتخاب شد. بدین‌ترتیب، نفوذ ابراهیم قوام‌الملک، اگرچه نسبت به گذشته کمتر شد، همچنان ادامه یافت. سرانجام وی در بهمن‌ماه 1348ش در 88 سالگی در تهران درگذشت.
  
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . محمدحسین رکن‌زاده آدمیت، فارس و جنگ بین‌الملل، ج 1، تهران، اقبال، 1357، ص 270.
[2] . همان‌جا.
[3] . حسن حسینی فسایی، فارسنامه ناصری، ج 1، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷، ص 320.
[4] . احمد صدر حاج‌سیدجوادی و دیگران، دایره‌المعارف تشیع، ج 2، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، 1369، ص 650.
[5] . عبدالحسین‌میرزا فرمانفرما، گزیده‌ای از مجموعه اسناد عبدالحسین میرزا فرمانفرما، ج 2، تهران، تاریخ ایران، 1366، ص 681.
[6] . محمد مصدق، خاطرات و تالمات، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، ص 164.
[7] . روزنامه استخر، س 7، ش 7، شوال 1347ق/ 26 اردیبهشت 1303ش.
[8] . پیر ابرلینگ، کوچ‌نشینان قشقایی فارس، ترجمه فرهاد طیبی‌پور، تهران، شیرازه، 1383، ص 200.
[9] . کاوه بیات، شورش عشایری فارس (9-1307)، تهران، نقره، 1365، صص 32-34 و ص 45.
[10]. پیر ابرلینگ، همان، ص 200.
[11] . همان‌جا.
[12] . مهدیقلی خان هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1375، ص 403.
[13] . همان، ص 416.
[14] . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران، نگاه، 1380، صص ۱۲۴۳–۱۲۴۴.
 
https://iichs.ir/vdcfcmd0.w6dtcagiiw.html
iichs.ir/vdcfcmd0.w6dtcagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما