دولت جمشید آموزگار نیز طغیان مردم تبریز را برانگیخته دست بیگانگان شمرد و اشاره به شوروی‌ها کرد و اعلام نمود که در خیل آشوبگران حتی یک تبریزی واقعی نبوده، و همه از آن سوی مرز آمده بودند! درواقع دولت می‌خواست جنبه قوی مذهب را در قیام مردم تبریز نادیده بگیرد از این رو شاه در مصاحبه‌ای با خبرنگار بی بی سی گفت شورش‌های قم و تبریز نتیجه اتحاد نامقدس بین کمونیست‌ها و اشخاص بسیار مرتجع است.
تلاش حکومت برای نادیده گرفتن عنصر مذهب در قیام

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ دو سال آخر سلطنت پهلوی دوم، یعنی سال‌های 1356-1357 سال‌های بسیار حساسی برای رژیم بود. در این سال‌ها، در کشور حوادثی رخ داد که باعث شد توازن قدرت میان حکومت و مخالفان آن تغییر کند. بر این اساس، رژیم که تا پیش از آن، مانند «یک جزیره آرام و باثبات» بود، وارد مرحله تازه‌ای از تنش‌های سیاسی شد. در میان حوادثی که در این سال‌ها رخ داد قیام 29 بهمن‌ماه مردم تبریز از اهمیت بالایی برخوردار بود. در این روز، رژیم پهلوی با شدت بسیار مخالفان را سرکوب کرد و به‌رغم آنکه به‌ظاهر موفق شد مخالفان را ساکت کند، دور جدیدی از مخالفت‌ها به‌وجود آمد. شرح این حادثه و تأثیر آن بر مبارزات مردم، موضوعی است که محور این نوشته قرار گرفته است.
 
در تبیین چرایی وقوع قیام 29 بهمن تبریز
قیام مردم تبریز، به دلیل اجتماعات اعتراضی مردم به مناسبت چهلم شهدای قم اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که در 17 دی‌ماه 1356، مقاله‎ای به قلم داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت وقت، در روزنامه «اطلاعات» به چاپ رسید که نسبت به ساحت امام خمینی اهانت می‌کرد. این مقاله خشم و ناراحتی مردم قم را در پی داشت و به تجمع اعتراض‌آمیز آنها در 19 دی‌ماه منجر شد، اما عوامل رژیم با خشونت بسیار این تجمع را سرکوب کردند.[1]
 
البته رژیم پهلوی نقشه و اهداف خاصی از این اقدام داشت. ماجرا از این قرار بود که از اواخر سال 1356، در فرایند بسیج سیاسی و روند براندازی رژیم سلطنتی تحول اساسی رخ داد. رژیم پس از مشاهده این تحول، با توجه به آنکه از ناحیه ملی‌گرایان و محافظه‌کاران تهدیدی اساسی متوجه خود نمی‌دید، نوک پیکان حمله را به طرف نیروهای مذهبی نشانه رفت[2] و با اطلاع از قیام مردم قم درصدد برآمد با پاسخ شدید به معترضان، اصطلاحا آنان را گوشمالی دهد. این گوشمالی در سرکوب خونین اعتراض‌ها مردم قم و شلیک به سوی آنان نمایان شد.
 
در این روز مردم قهرمان قم با شعار «درود بر خمینی» و «مرگ بر حکومت پـهلوی» در اعـتراض بـه مـقاله روزنامه اطلاعات بـه تظاهرات پرداختند. حکومت شاه نیز که به دنبال چنین فرصتی برای سرکوب کردن معترضان بود، به تظاهرات‌کنندگان حمله و عده‌ای را شهید کرد. در پی آن، علمای تهران یک هفته عزای عمومی اعلام کردند.[3] نتیجه قیام، به شهادت رسیدن عده‌ای از معترضان و روشن شدن جرقه مراسم چهلم شهیدان بود. قیام مردم در تبریز در 29 بهمن، قاطع‌ترین پاسخ مخالفان به سرکوبگران قیام مردم قم بود.
 
قیام مردم تبریز و شرحی بر ماجرای آن روز
مردم تبریز در 29 بهمن، ظاهرا تنها قصد برگزاری مراسمی برای بزرگداشت شهدای قم را داشتند؛ هرچند مراسم مذهبی، یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های سیاسی برای ابراز مخالفت‌های سیاسی بود. ساواک نیز این موضوع را خوب متوجه شده بود. این نهاد امنیتی، که پیش از آن قدرت گروه‌های مذهبی را دست‌کم می‌گرفت، حالا متوجه قدرت گروه‌های مذهبی شده بود؛ ازاین‌رو هر حرکتی که گروه‌های مذهبی آغازکننده آن بودند با تردید، ترس و حساسیت ساواک روبه‌رو می‌شد.
 
بر این اساس، وقتی در 29 بهمن 1356 مردم تبریز تصمیم گرفتند مجلس ختم شهدای قم را برگزار کنند، توسط ساواک با درهای بسته مسجد مواجه شدند؛ ازاین‌رو بین مردم و نیروهای رژیم زد و خورد رخ داد که به جراحت و شهادت عده‌ای از تظاهرات‌کنندگان منجر شد. به دنبال کشته و مجروح شدن تظاهرکنندگان، مردم عصبانی سینماها، مشروب‌فروشی‌ها، بانک‌ها و... را به آتش کشیدند.[4] در شرح حوادث آن روز تبریز، روایت‌های متفاوتی موجود است، اما تمام آن روایت‌ها، از برخورد تند عوامل حکومت با معترضان حکایت دارند. بااین‌حال، واکنش معترضان تبریزی به اقدامات حکومت نیز سخت و سنگین بود.
  
در روایتی از واکنش مردم تبریز به اقدامات حکومت آمده است: مردم تبریز ساختمان حزب رستاخیز و حدود پانزده اتومبیل آن را در هم کوبیدند؛ در بسیاری از نقاط، تابلوی مربوط به محمدرضا پهلوی و فرح و پسرش را آتش زدند؛ به مجسمه‌ها حمله کردند؛ هر اتومبیل ارتشی را وارونه می‌کردند. شهربانی قدرت مقاومت و آرام‌سازی را از دست داده بود؛ ارتش با کامیون‌های سرباز و با تانک‌های خود به صحنه آمد؛ اسلحه مردم آجر و سنگ بود؛ صدای گلوله همه جا شنیده می‌‌شد؛ تیراندازی تا ساعت ۱۲ شب ادامه داشت؛ حکومت نظامی برقرار شده بود؛ بیمارستان‌ها از کشته‌شدگان و مجروحان انباشته بود.[5] 
 
در برخی از آمارهای به‌جامانده نیز آمده است که در این حرکت مردمی، حداقل سیزده تن شهید، بیش از 125 نفر زخمی و بیش از 550 نفر دستگیر شدند. در این قیام، مردم نیز به سه تانک، دو سینما، 22 مغازه، یک هتل، 37 اتومبیل و چندین مرکز فساد از جمله حزب رستاخیز و کاخ
جوانان حمله کردند و آنها را به آتش کشیدند.[6] 
 
تأثیر قیام تبریز بر روند تحولات انقلاب
قیام 29 بهمن مردم تبریز، پیامدهای مهمی برای رژیم پهلوی داشت. همان‌طور که سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران نیز گفته است: «تظاهراتی که به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز در نقاط مختلف ایران برپا شد به مراتب بزرگ‌تر و پردامنه‌تر از تظاهرات چهلم شهدای قم بود. تظاهرات اصفهان و شیراز، که وسیع‌تر از نقاط دیگر بود، حوادث خونین تازه‌ای به بار آورد و زمینه تظاهرات چهل روز بعد را فراهم ساخت».[7] از طرفی این قیام، زنگ خطر جدی بودن اعتراض‌ها و مخالفت‌ها به‌خصوص از سوی گروه‌های مذهبی را به صدا درآورد. رژیم پهلوی، که همواره عامل اصلی مخالفت‌ها و نارضایتی‌ها را کمونیست‌ها می‌دید، این بار متوجه شد که بخش مهمی از مخالفان او، مردم و گروه‌های مذهبی هستند. آشکار شدن این واقعیت، باعث شد حکومت خطر گروه‌های مذهبی و عواقب اعتراض آنها را جدی بگیرد. به همین دلیل بود که رژیم شاه به دروغ متوسل شد و مردم انقلابی تبریز را عامل بیگانگان معرفی کرد.[8] شاه باور نداشت که گروه‌های مذهبی تا این حد از او ناراضی باشند. او با معرفی کردن بیگانگان به عنوان عامل اعتراض تبریز، تمایل داشت وانمود کند که مردم و گروه‌های مذهبی، هیچ‌گونه مخالفتی با او ندارند.
 
اجتماع مردم در میدان شهدا، سه‌راه دارایی تبریز در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی
اجتماع مردم در میدان شهدا، سه‌راه دارایی تبریز در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی

دولت جمشید آموزگار نیز طغیان مردم تبریز را برانگیخته دست بیگانگان شمرد و با اشاره به شوروی‌ها اعلام کرد که در خیل معترضان حتی یک تبریزی واقعی نبود و همه از آن سوی مرز آمده بودند! درواقع دولت می‌خواست جنبه قوی مذهب را در قیام مردم تبریز نادیده بگیرد؛ ازاین‌رو محمدرضا پهلوی در مصاحبه‌ای با خبرنگار بی‌بی‌سی گفت: شورش‌های قم و تبریز نتیجه اتحاد نامقدس بین کمونیست‌ها و اشخاص بسیار مرتجع است.[9]
 
شاه با توسل به این دروغ‌ها، همچنین درصدد بود از حجم نارضایتی گروه‌های مذهبی بکاهد و از هر راهی قیام مردم را خدشه‌دار و نهضت را از مسیرش منحرف کند. در کنار ترفندهای محمدرضا پهلوی برای کمرنگ کردن وجهه مذهبی قیام، گروهی دیگر نیز می‌کوشیدند درخواست‌های مردم را که در رأس آنها سقوط رژیم پهلوی بود، به رعایت عمل به قانون اساسی تبدیل کنند... به همین دلیل امام خمینی بعد از وقوع حوادث تبریز در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند: امروز شعارها در هر کوچه و بازار و هر شهر و ده، مرگ بر شاه است و هر چه عمله کثیف کوشش می‌کنند که جنایات را که از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه کنند کسی نیست که باور کند.[10]  
 
سخن نهایی
قیام 29 بهمن‌ماه 1356 مردم تبریز، قیامی بود که براساس یک شیوه مبارزاتی جدید به نام چهلم شهدا به‌وجود آمد. در این شیوه مبارزاتی، مراسم مذهبی چهلم شهدای شهرهای مختلف، در واقع به بهانه‌ای برای راه‌اندازی قیام تبدیل می‌شد و با برخورد خشونت‌آمیز رژیم و به شهادت رساندن مبارزان در آن روز، باعث رقم خوردن چهلم دیگر می‌شد. در واقع مراسم‌هایی که با بهانه چهلم شهیدان برگزار می‌شد، زنجیره‌وار متأثر از حوادث گذشته بود و بهانه‌ای برای حوادث آینده. بااین‌حال اگر بخواهیم حادثه قیام 29 بهمن 1359 تبریز را تنها به چهلم شهدای قم محدود کنیم، در تحلیل خود دچار نقصان و کوتاهی شده‌ایم. گرچه جرقه این قیام با حوادث قیام مردم قم زده شد، در واقع ریشه اصلی این قیام، به نارضایتی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم از رژیم وقت بازمی‌گشت که اگر به بررسی ریشه‌ای آن بپردازیم، شاید مجبور به مرور تاریخ سیاسی حکومت پهلوی از ابتدای تشکیل آن، یعنی از دوره رضاشاه شویم. بااین‌حال، قیام 29 بهمن مردم تبریز، قیامی تأثیرگذار بود که بر تسریع پیروزی مبارزان انقلاب، تأثیر بسزایی داشت.

پی‌نوشت‌ها
 -----------------------------------------------------------
[1] . عباس قره‌باغی، حقایق درباره بحران ایران، پاریس، انتشارات سهیل، 1362، صص 26- 27.
[2] . سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384، ص 389.
[3] . موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفه‌های دین، تجدد و مدنیت در تاسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، صص 521- 522.
[4] . جمعی از نویسندگان، بانک جامع مقالات انقلاب اسلامی ایران، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان، 1390، ص 6525.
[5] . سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 327.
[6] . حائری و همکاران، روزشمار شمسی، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، قم، دفتر عقل، 1386، ص 817.
[7] . ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران (خاطرات سولیوان)، تهران، نشر هفته، چ سوم، 1361، ص 100.
[8] . روز شمار تاریخ شمسی، قمری، میلادی، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان‫، 1390، ص 893- 894.
[9] . سیدجلال‌الدین مدنی، همان، ص 327.
[10] . جمعی از نویسندگان، همان، ص 6525.
https://iichs.ir/vdcg3x9x.ak9tw4prra.html
iichs.ir/vdcg3x9x.ak9tw4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما