حسینیه ارشاد در زمین باغی به مساحت دوهزار مترمربع بعد از سهراه ضرابخانه در سال 1346 بنیان گذاشته شد. هدف از احداث این مجموعه ایجاد یک مرکز مذهبی و فرهنگی برای جذب روشنفکران و دانشجویان بود. گرچه در این مجموعه سخنرانان بسیاری حضور داشتند، آنچه حسینیه ارشاد را سر زبانها انداخت نه فقط سخنرانیها بلکه فعالیتهای شهید مطهری بود
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ پیرامون سابقه حضور شهید مطهری در حسینیه ارشاد دیدگاههای مختلفی وجود دارد، اما همه آنها بر محوری بودن نقش وی در فرایند به ثمر نشستن انقلاب اسلامی اتفاق نظر دارند. این نوشتار فارغ از جهتگیریهای معمول صرفا به جایگاه آیتالله مرتضی مطهری در حسینیه و تصمیمات اتخاذشده میپردازد.
پیشینه حسینیه ارشاد
حسینیه ارشاد در زمین باغی به مساحت دوهزار مترمربع بعد از سهراه ضرابخانه در سال 1346 بنیان گذاشته شد. هدف از احداث این مجموعه ایجاد یک مرکز مذهبی و فرهنگی برای جذب روشنفکران و دانشجویان بود و از همین رو حسینیه ارشاد بهصورت فضایی مدرن و به شکل تماشاخانه ساخته شد.[1] این مرکز با توجه به سخنرانیهای آیتالله مرتضی مطهری، محمدتقی فلسفی، فخرالدین حجازی و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی خیلی زود به مجموعهای برای اجتماع روشنفکران دینی و فعالیت علیه حکومت بدل شد، اما آنچه حسینیه ارشاد را سر زبانها انداخت سخنرانی شهید مطهری بود.
ساواک در گزارشی از این موضوع که به دست محمدرضا پهلوی هم نسخهای از آن رسید، نوشت: «حسینیه ارشاد در حال حاضر یکی از کانونهای اصلی و محل تمرکز افراد متعصب مذهبی و ناراحت است و در صورتی که از هماکنون اقدامات اساسی برای پاکسازی و محدود کردن جلسات مذهبی و سایر فعالیتهای خاص این کانون معمول نگردد، در آینده خطرات جدی از افرادی که در حسینیه مذکور پرورش یافته متصور است».[2] از سال 1346 که جلسات در محل موقت برگزار میشد، شهید مطهری هر هفته چند سخنرانی ایراد میکرد. پس از مدت کوتاهی، شهید مطهری مسئولیت انتخاب سخنرانان را ــ که بعضا با توصیه محمدتقی شریعتی همراه بود، برعهده گرفت. مطهری تا سال 1349 به عنوان پرکارترین سخنران در حسینیه ارشاد بیشترین تعداد جلسات سخنرانی را اداره کرد و تأثیرگذارترین چهره در جمع گردانندگان حسینیه ارشاد بود، اما بهتدریج و بهناچار از این جمع فاصله گرفت.[3]
شهید آیتالله مرتضی مطهری در حال سخنرانی در حسینیه ارشاد تهران (دهه 1340)
شهید مطهری و بالندگی حسینیه ارشاد
در پایان سال 1345 ساختمان حسینیه ارشاد تکمیل و رسما بهرهبرداری از آن آغاز شد. در همان زمان مجوز رسمی فعالیت حسینیه به عنوان مؤسسه خیریه و تعلیماتی نیز صادر شد. تعیین موضوعات سخنرانی و نیز سخنرانان، که در واقع یکی از فعالیتهای کلیدی ارشاد بود، موجب قدرت یافتن استاد مطهری در مؤسسه شد. وی که خود وابسته به محافل مذهبی و حوزوی بود، به علت تدریس در دانشگاه با مکاتب نوین فکری نیز آشنا شده بود و میتوانست حلقه واسطی میان متدینان و مذهبیها با روشنفکران و دانشجویان باشد؛ ازاینرو سخنرانان ارشاد شامل روحانیان و همچنین افراد غیر معمم بودند. وی در آن زمان در شمار معدود روحانیان پیشرویی چون سیدمحمود طالقانی، محمدتقی جعفری و سیدمحمد بهشتی بود که نسبت به ساختار سنتی روحانیون و وضعیت موجود حوزههای علمیه منتقد بوده و به دنبال راهکارهای جدید برای خروج از آن بودند. در واقع آنان تلاش میکردند با رویکردی علمی به تحقیقات دینی بپردازند و چهره نوینی از اسلام ترسیم کنند. همانگونه که پیشتر بیان شد، در تقسیمکاری که میان اعضای هیئتمدیره صورت گرفته بود مسئولیت امور معنوی، مذهبی و تحقیقات و تعلیمات دینی و علمی بر عهده شهید مطهری گذاشته شده بود.[4]
شهید مطهری به مناسبت آغاز کار رسمی حسینیه ارشاد، که مصادف بود با شروع پانزدهمین قرن بعثت پیامبر، و به منظور فعال کردن بخش نشریات که به عهده او بود، پیشنهاد تدوین کتاب و مجموعه «محمد خاتم پیامبران» را نمود و خود تصدی امور مربوط به آن را بر عهده گرفت. با انتخاب و دعوت وی گروهی از اندیشمندان و نویسندگان کار تألیف کتاب را بر عهده گرفتند. مشخص کردن طرح و موضوعات کتاب و سفارش این طرحها بر عهده وی بود. این کتاب دوجلدی در سال 1347 و 1348 از طرف حسینیه ارشاد منتشر شد. مطهری، که رسما عهدهدار امور مربوط به تعیین سخنرانان و چاپ و نشر در ارشاد بود، فعالانه عمل میکرد و با ارسال دعوتنامههایی به سخنرانان مختلف، اعم از روحانی و غیرروحانی، زمینه جذب آنان را به ارشاد فراهم کرد. در این میان، محمدتقی شریعتی، که پس از تعطیلی کانون نشر حقایق اسلامی و نیز بازنشسته شدن در سال 1341 خانهنشین شده بود، به دعوت استاد مطهری به تهران آمد و مدتی بعد رسما در تهران ساکن شد و به همکاری با حسینیه ارشاد پرداخت.[5]
شهید مطهری؛ مدبر حسینیه ارشاد
شهید مطهری به عنوان پرکارترین عضو هیئتمدیره که اداره «امور معنوی» حسینیه را بر عهده داشت، به تعیین سخنرانان اعم از روحانی و غیرروحانی و دعوت از آنان پرداخت. از جمله فخرالدین حجازی را دعوت کرد تا به جمع سخنرانان حسینیه بپیوندد. حجازی طی سال 1346 یکی از مشهورترین واعظانی بود که به جمع ارشاد پیوست. این سخنران مذهبی و در عین حال نوگرا که از قدرت بیان خوبی نیز برخوردار بود باعث جذب بسیاری از جوانان به حسینیه ارشاد شد. استقبال گسترده جوانان از حجازی موجب بروز نارضایتی در میان سایر سخنرانان روحانی حسینیه شد. آنان با تمسک به سوابق حجازی خواستار اخراج این سخنران غیرمعمم شدند؛ درنتیجه شهید مطهری با تدبیری که داشت به منظور بازگشت آرامش به این مؤسسه نوپا، حجازی را از دایره سخنرانان کنار گذاشت.[6]
شهید مطهری با تدبیر سعی میکرد با قانع ساختن دکتر شریعتی، که علت برخی حملات به حسینیه ارشاد بود، با میانهروی و پرهیز از حساسیتهای مذهبی جامعه و به دور از جنجال به کار خود ادامه دهد، اما نه دکتر شریعتی حاضر به تعدیل مواضع و گفتههای خود بود و نه مخالفان گوش شنوا داشتند. شهید مطهری تلاش کرد با واداشتن دکتر شریعتی به ارائه توضیحات و نیز اصلاح برخی مطالب حساس در کتابها و سخنرانیهایش، از کشیده شدن دامنه این مخالفتها به سطح علمای طراز اول و نیز صدور فتوا علیه حسینیه جلوگیری کند. اما سکوت شریعتی در مقابل این خواسته استاد، بهتدریج بحرانی فزاینده در داخل و خارج از حسینیه ایجاد کرد. شهید مطهری با تدبیر و درایت در نامهای خطاب به استاد محمدتقی شریعتی از وی خواست شرایط او را با آقای همایون در میان بگذارد و اعلام کرده بود که از این تاریخ تا زمان انجام این موارد از هر نوع همکاری جز در مورد تحقیقات و انتشارات که کارهای ناتمامی در دست داشت معذور است.[7]
در این بین البته سخنرانیهای دکتر شریعتی با مخالفت برخی از روحانیان هم همراه بود که در کتاب گزارشهای «حسینیه ارشاد به روایت ساواک» به آن اشاره شده است؛ برای نمونه در این کتاب به توزیع اعلامیه علیه دکتر شریعتی در مهر 1351 در حوزه علمیه قم اشاره شده و آمده است: آیتالله خوانساری در ملاقاتی که با یکی از مسئولان دولتی در 13 مهر 1351 داشت از او خواست برای مدتی از وعظ و سخنرانی آقای علی شریعتی در حسینیه ارشاد جلوگیری به عمل آید تا فضای ملتهب روحانیان علیه او و حسینیه ارشاد آرام شود، اما آنچه در نهایت باعث تعطیلی حسینیه ارشاد در 14 آبان سال 1351 شد، دستور شاه بود که بعد از خواندن یکی از گزارشهای ساواک درباره این مرکز و خطرهایی که نسبت به آن حکومت پهلوی احساس میکرد، صادر شد: «به طریق مقتضی در مورد برکناری متولیان و مسئولان این مراکز اقدام و افراد واجد شرایطی بهجای آنها گمارده شوند».[8]
در 14 آبان سال 1351 مأموران ساواک جلوی برگزاری مراسم در حسینیه ارشاد را گرفتند و در تاریخ 22 آبان از ساواک شمیران به مسئولان حسینیه ارشاد رسما اطلاع داده شد که دیگر حق برگزاری هیچگونه برنامهای را ندارند و رسما این مجموعه مذهبی، سیاسی، فرهنگی و خیریه، که در سال 1346 از سوی محمد همایون (رئیس کارخانه پلار)، ناصر میناچی (فعال سیاسی) و عبدالحسین علیآبادی (دادستان دیوان عالی کشور) راهاندازی شد و در هیئتمدیره آن محمد همایون رئیس، مرتضی مطهری نایبرئیس و ناصر میناچی خزانهدار بودند، تعطیل شد.[9]
فشرده سخن
شهید مطهری در تمام سخنرانیهایی که در مدت اقامت خود در تهران ایراد کرد از مرکز و شهرستانها فراوان مراجعهکننده داشت و نوارهای آن کپی میشد. مخصوصا طبقه دانشجو بیش از سایر طبقات از سخنرانیهای ایشان استقبال کردند. علاوه بر اینکه این عنایت و استقبال معلول امتیاز خاصی در آن سخنرانیها بود، توجه به آن معلول علاقهای است که ایرانیان طبعا به مسائل مشترک اسلام و ایران دارند. شهید مطهری در یکی از سخنرانیهایش علیه رژیم اشغالگر اسرائیل، خواستار کمک به مردم مظلوم فلسطین شد. بعد از این سخنرانی در حسینیه ارشاد، برای دومین بار دستگیر شد. او پس از آزادی به دلیل مبارزات، سخنرانیها و فعالیتهایش علیه رژیم پهلوی از برگزاری هرگونه تجمع و سخنرانی منع شد.
پینوشتها
------------------------------------------
[1]. ناصر میناچی، تاریخچه «حسینیه ارشاد» مجموعه مصاحبهها، دفاعیات و خاطرات ناصر میناچی، تهران، حسینیه ارشاد، 1384، صص 1-5.
[5]. حسین مهدیان، «حضور مطهری به حسینیه ارشاد اعتبار داد: شهید مطهری و حسینیه ارشاد»، شاهد یاران، ش 5 و 6 (فروردین و اردیبهشت 1385)، صص 32-35.
[6]. سیدهادی خسروشاهی، «اختلافات مطهری و شریعتی از سوی بعضی از مسئولین حسینیه ارشاد هدایت میشد: شهید مطهری و حسینیه ارشاد 1»، شاهد یاران، ش 5 و 6 (فروردین و اردیبهشت 1385) صص 29-31.
[7]. حسین سوزنچی، «تاریخچه زندگی، آثار و افکار استاد مطهری(ره)»، رشد آموزش معارف اسلامی، ش 48 (بهار 1381)، صص 8-12.
[8]. روزنامه ایران، «هر دلی یک حسینیه میشود»، روزنامه ایران، ش 7461 (14 مهر 1399)، ص 16.