ویلیام سالیوان تا پیش از ایران بیشتر بر شرق آسیا متمرکز بود، اما در سال بهار سال 1977م، خبر غافلگیرکنندهای میشنود: او برای سفارت در ایران برگزیده شده است. این خبر بهقدری برای او غیرمنتظره است که در دیدار با سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، میپرسد: دلیل انتخاب من برای پست سفارت در کشوری که هیچگونه تجربه و دانشی درباره آن ندارم چه بوده است؟
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ نقش فرد در تحلیل سیاسی همواره از اهمیت بهسزایی برخوردار بوده است. در حقیقت بهرغم توجه بسیار به نقش ساختار در تحلیل پدیده سیاسی، نقش افراد در حوادث و بهویژه رویدادهای تاریخساز بر کسی پوشیده نیست؛ بهویژه که در مقاطعی از تاریخ، افراد بودهاند که به نوعی تاریخساز شدند و تحولات تاریخی را در مسیری خاص هدایت کردند. به همین دلیل است که پویشهای فردی و روانشناختی در موضوعات سیاسی و بینالمللی از اهمیت خاصی برخوردار است.
در این میان، حوادث منتهی به انقلاب اسلامی ایران یکی از تحولات تاریخی است که نقش افراد در آن بسیار پررنگ است. در این حوادث نقش رهبران انقلاب و بهطور خاص امام خمینی مشهود است. در این میان افراد دیگری نیز تأثیرگذار بودهاند، اما سهم آنها در این رویداد تاریخساز کمتر در کانون توجه و ارزیابی قرار گرفته است و ازهمینرو تحلیل جامعی از میزان تأثیرگذاری آنها در دسترس نیست. یکی از این افراد ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در ایران در این مقطع حساس از تاریخ است که بیشتر بر نقشش در حوادث انقلاب تأکید شده است. در واقع بیشتر منابع تاریخی به نقش ویلیام سالیوان در قالب مأموریت سفیر آمریکا در ایران و رویکرد او در قبال تحولات ایران توجه کردهاند و کمتر به چرایی این انتخاب توجه شده است.
اینکه چرا آمریکا در میان این همه نخبه سیاسی و دولتمرد کسی را انتخاب میکند که تا پیش از ورود به ایران مأموریتی نه در ایران بلکه در کل خاورمیانه نداشته جای پرسش است. در واقع ویلیام سالیوان تا پیش از ایران بیشتر بر شرق آسیا متمرکز بود و سابقه مأموریت در کشورهایی مانند لائوس و فیلیپین را داشت. بر این اساس در سطور زیر تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که دلیل انتخاب سالیوان در ایران به عنوان سفیر در بحبوحه تحولات انقلابی در ایران چیست.
سالیوان در لائوس
ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در 12 اکتبر سال 1922م در کارنستون آمریکا متولد شد. وی مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری طی کرد و در دانشگاه براون مشغول به تحصیل شد. ویلیام بعد از فراغت از تحصیلات دانشگاهی در سمت افسر توپخانه در ناوشکن همبلتون به خدمت نیروی دریایی ارتش درآمد. او بعد از اخذ مدرک از دانشگاه فلچر و هاروارد به خدمت وزارت امور خارجه آمریکا درآمد و اولین مأموریت خود را در شرق آسیا انجام داد.[1]
بعد از مأموریتهایی در کلکته، توکیو، نپال، رم و هلند، سالیوان در نهایت در سال 1964م به سفارت آمریکا در لائوس برگزیده شد. او در دوره مأموریتش در لائوس، با دستور رئیسجمهور وقت آمریکا، یعنی کندی، سرپرستی نیروهای نظامی آمریکا را بر عهده گرفت و عملیات بمباران کمپین مخالفان ویتنام شمالی را با عنوان پروژه 404، رهبری و هدایت کرد. پس از ناکامی آمریکا در عملیات نظامی و ناتوانی در شکست دادن ویتنام، سالیوان تغییر مسیر داد و تلاشهای فراوانی برای پایان دادن جنگ در ویتنام انجام داد. در نهایت کوششهای او برای شکلگیری مذاکرات صلح پاریس و پایان مخمصه آمریکا در ویتنام اثرگذار بود.[2]
سالیوان در فیلیپین
سالیوان بعد از پایان مأموریتش در لائوس به واشنگتن برگشت و در وزارت امور خارجه آمریکا و شورای امنیت ملی این کشور به فعالیت مشغول شد، اما حضور او در شورای امنیت ملی چندان به درازا نکشید و در سال 1973م بود که برای ادای مأموریتی دیگر راهی فیلیپین شد. او مدت چهار سال در فیلیپین مشغول فعالیت دیپلماتیک و سیاسی بود. در این مدت او مذاکرات مربوط به پایگاههای نظامی آمریکا در فیلیپین را پیگیری میکرد. هدف از این مذاکرات، که در چهارچوب جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب معنا پیدا میکرد، تلاش برای نفوذ بیش از پیش آمریکا در منطقه شرق آسیا بود.[3]
البته سالیوان به بسیاری از اهداف خود در فیلیپین نرسید و روابط دو کشور نیز بهتدریج رو به سردی گرایید. او خود میگوید هرچند برای من مدت مأموریت در مانیل لذتبخش بود، ما نتوانستیم قرارداد بازرگانی جدیدی را جانشین قرارداد قدیمی و نامتناسب گذشته کنیم. همچنین مذاکرات مربوط به تجدیدنظر درباره شرایط استفاده از پایگاههای نظامی فیلیپین ناتمام ماند. علاوه بر این، به علت مسائل مربوط به حقوق بشر و تداوم حکومت نظامی در فیلیپین، روابط واشنگتن و مانیل در اواخر دوره مأموریت وی بهتدریج کمتر شد.[4]
ویلیام هیلی سولیوان
سالیوان و انقلاب اسلامی ایران
در اوایل بهار سال 1977م و در آغاز دوره ریاستجمهوری جیمی کارتر در آمریکا، از شدت روابط دیپلماتیک میان فیلیپین و آمریکا کاسته میشود. فیلیپینیها در انتظار تعیین خط مشی دولت جدید آمریکا هستند و سالیوان در تعطیلات منتظر تعیین محل مأموریت جدید خود است. سالیوان خود گفته است: با توجه به اینکه قسمت اعظم مأموریتهای سیاسی خود را در آسیای شرقی به انجام رسانده بودم حدس میزدم در کشور دیگری در آسیای جنوب شرقی به خدمت ادامه دهم. البته او خود مایل بود به سفارت آمریکا در مکزیک منتقل شود؛ بااینحال، سمتی که به سالیوان پیشنهاد شد از هر لحاظ برای وی غافلگیرکننده بود. وی چنین گفته است: نزدیکترین نقطه به تهران که من در آنجا خدمت کرده بودم کلکته آن هم سی سال پیش از آن بود. من هرگز در یک کشور اسلامی نبوده و آداب و رسوم و فرهنگ این کشورها به کلی برای من ناآشنا بود.[5]
دلیل سفارت سالیوان در ایران
ویلیام سالیوان هنگامی که برای سفارت در ایران برگزیده شد 56 سال داشت. سالیوان 56ساله پیش از ورود به ایران و مشغول شدن به کار سفارت در این کشور کوشید با سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، درباره چرایی انتخابش گفتوگو کند. سالیوان درباره آن دیدار چنین نوشته است: در نخستین دیدار با وزیر امور خارجه از وی پرسیدم که دلیل انتخاب من برای پست سفارت در کشوری که هیچگونه تجربه و دانشی درباره آن ندارم چه بوده است؟ سایروس ونس در پاسخ چنین میگوید: «علت انتخاب شما به این سمت این بوده است که برای پست سفارت ایران در جستوجوی دیپلماتی بودهاند که در کشورهایی که با حکومتهای متمرکز و استبدادی اداره میشوند تجربه کافی داشته و بتواند با یک زمامدار مقتدر و خودکامه کار کند».[6]
شاید مهمترین دلیل حضور سالیوان در ایران همان باشد که ونس بهصراحت به آن اشاره کرده است. در واقع ازآنجاکه شیوه حکمرانی محمدرضا پهلوی بعد از کودتای 28 مرداد و بهویژه در دهه 1340 به سمت استبداد و شخصی شدن قدرت پیش رفت، میطلبید که سفیر آمریکا در ایران فردی باشد که به شیوه کار در چنین حکومتهایی آشنایی کافی داشته باشد. فعالیت در سفارت آمریکا در لائوس و ویتنام میتوانست این تجربه را در اختیار سالیوان قرار دهد.[7]
همچنین از صحبتهای وزیر امور خارجه آمریکا به خوبی پیداست که تجربه ویلیام سالیوان در کشورهایی همچون لائوس و فیلیپین یکی از عوامل اصلی انتخاب وی برای این مسئولیت بوده است. در واقع ازآنجاکه او سابقه کار در کشورهایی را داشته است که با مشکلات سیاسی و امنیتی عمیقی دست به گریبان بودهاند از سالیوان خواسته شده بود که به تهران بیاید. مضاف بر این، او مأموریتهایی را نیز در قالب سرپرستی نیروهای نظامی آمریکا در لائوس و فیلیپین انجام داده بود که به او در انجام دادن مأموریتش در تهران کمک و یاری میرساند. در واقع از نظر رهبران سیاسی در واشنگتن، تجربه و سابقه سالیوان در ابعاد سیاسی، دیپلماتیک و نظامی اهمیت بسیاری داشتند و همینها سرانجام به انتخاب وی برای بهدست گرفتن سمت سفیر آمریکا در ایران منتهی شد.
سالیوان و تحولات انقلابی در ایران
جالب اینجاست که به دلیل دانش کم سالیوان درباره مسائل ایران، وزارت خارجه آمریکا منابع مختلفی را در اختیار او قرار میدهد تا درباره محل مأموریت خود اطلاعاتی کسب کند. او در ادامه مأموریت خود در تهران با رهبران سیاسی در آمریکا دچار اختلاف شد و به آنها اطلاع داد که دیگر تداوم حضور محمدرضا پهلوی بر اریکه قدرت ممکن نیست، ولی در واشنگتن و کاخ سفید گوش شنوایی برای شنیدن این صحبتها وجود نداشت. در واقع افرادی همچون برژینسکی در این مقطع زمانی بر این باور بودند که منافع آمریکا ایجاب میکند حضور شاه بر تخت پادشاهی تداوم یابد. بااینحال، حضور سالیوان هم در ایران تأثیر چندانی در تحولات انقلابی ایران نداشت و در نهایت به دلیل شکست آمریکا در ایران، که با طوفان انقلاب اسلامی ایجاد شد، وی مجبور شد بعد از نزدیک به سی و اندی سال خدمت در وزارت امور خارجه آمریکا استعفا کند.[8]
ویلیام هیلی سولیوان در ایران
در مجموع به نظر میرسد که انتخاب ویلیام سالیوان به سفارت آمریکا در ایران با توجه به ضوابط و معیارهایی بوده است. در واقع هرچند انتخاب وی به سفارت آمریکا در ایران در مقطع منتهی به انقلاب اسلامی ایران برای خود وی هم کمی تعجبآور و غیرمنتظره بود، رهبران سیاسی در واشنگتن بر اساس معیارهایی وی را به این سمت منصوب کرده بودند. شاید مهمترین دلیل انتخاب سالیوان در قامت سفیر آمریکا در ایران، آشنایی او با کشورهایی بود که درگیر مسائل سیاسی و امنیتی بودند. حضور او در لائوس و فیلیپین و نقش او در رهبری نظامی آمریکا در این دو کشور بهویژه لائوس، که به صورت مستقیم در درگیریهای ویتنام دست داشت، در چنین تصمیمی تأثیرگذار بود.