عباس اسکندری با اشاره به مسئله فلسطین انگیزه و غرض اصلی دولتهای استعماری را سلطه بر دیگر ملل جهان دانسته و معتقد است ماجرای فلسطین را باید از این دریچه دید
24 اردیبهشت 1327 صهیونیستها به فلسطینیها حمله کردند و روز نکبت را رقم زدند. در این هنگام در ایران دوره پانزدهم مجلس شورای ملی (۲۵ تیر ۱۳۲۶ تا ۶ مرداد ۱۳۲۸) برقرار بود. در این مجلس اقلیتی حضور داشت که در حوزههای گوناگون علیه ساختار قدرت اعلان موضع میکرد. بحران فلسطین باعث شد این نمایندگان نسبت به مسئله مورد نظر واکنش نشان دهند. بعد از نطقهای محمدرضا آشتیانیزاده، محمد طباطبائی و محمدابراهیم امیرتیمور، وزیر خارجه وقت (موسی نوری اسفندریار) در 6 خرداد 1327 به مجلس آمد تا نسبت به موضع و واکنش این نمایندگان توضیح دهد. وزیر خارجه در این توضیح از تلاشهای دولت و نمایندگی ایران در سازمان ملل برای پایان دادن جنگ سخن گفت و اظهار کرد به سازمان یادشده تأکید کرده است که صلح و آرامش جهان و حفظ حقوق ملل عالم مورد علاقه ماست. این سخنها بازتابی از سیاست دولتهای دوره پهلوی بود که میکوشید در بحران فلسطین وارد مشاجرات سیاسی نشود.[1]
بعد از توضیح وزیر خارجه، عباس اسکندری و سیدعباس اسلامی برای چالش با نوری اسفندیاری اجازه خواستند، ولی با درخواست آنها موافقت نشد.[2] این اتفاق در جلسات پیش برای محمدرضا آشتیانیزاده و محمدابراهیم امیرتیمور هم رخ داده بود. آنها با تلاشها بسیار و درخواستهای متعدد توانسته بودند درباره فلسطین نطق کنند. عباس اسکندری با تلاشهای بسیار توانست در جلسه بعد نطق خود درباره فلسطین را اظهار کند، ولی دیگر وزیر خارجه در مجلس نبود. با وجود این بیشتر سخنان اسکندری متوجه ساختار سیاسی و روابط حاکم بر سازمان ملل و نفوذ قدرتهای جهانی برای تحت فشار قرار دادن ملل ضعیف بود. در ادامه بخشهایی از نطق او آورده شده است.
عباس اسکندری
همسرنوشتی ایران و فلسطین
در 9 خردادماه 1327 تلاشهای اسکندری جواب داد. او سخن خود را چنین آغاز کرد:
«ملت ایران و دولت ایران در درجه اول تنها ملت و دولتى است که صلاحیت دارد در موضوع فلسطین نظر خودش را بگوید و از مجمع ملل متحد هم اجراى آن را بخواهد. ما به دو علت در موضوع فلسطین حق اظهار نظر داریم: یکى وضعى است که ما در خاورمیانه داریم و مجبور هستیم که سعى بکنیم در نزدیکى ما آتشى زبانه نزند که ما نه تنها از آن آتش گرم نمیشویم، بلکه در آن آتش خواهیم سوخت. جهت دیگر وضعیت تاریخى ماست».[3]
در واقع در نگاه اسکندری هم به لحاظ تاریخی و هم منطقهای سرنوشت ایران به سرنوشت فلسطین گره خورده است. موضع اسکندری بهوضوح نشان میدهد که منافع ملی ایران با منافع فلسطین گره خورده است.
حمله به تصمیم خطای سازمان ملل
عباس اسکندری در ادامه سخنانش تعریضی به نطق جلسه پیش وزیرخارجه زد که در پاسخ به نمایندگان مجلس راجع به بحران فلسطین گفته بود: ایران مخالفت خود را با تصمیم سازمان مطرح کرده است.[4] او گفت:
«هیچ گاه ملل ضعیف نباید صد درصد و حتى پنجاه درصد، سى درصد هم انتظار داشته باشند که مجامعى که به نام آزادى و حفظ منافع بشر ولى براى سیاستهاى گوناگون ساخته میشوند و در دنیا تشکیل میشود این مجامع شب و روز به فکر آسایش آنها باشند؛ این طور نیست. البته مشفقین طایفه بشر میل دارند که یک مجلس شورای جهانى تشکیل شود و کارهاى آنها را تمشیت بدهند. در قرن حاضر دو دفعه این قدم برداشته شده است، ولى هیچ کدام از این دفعات آثار و اماراتى موجود نیست».[5]
اسکندری نیک دانسته بود که سازمان ملل خود آتشبیار این معرکه است و حفظ منافع ملل ضعیف را در دستور کار قرار ندارد و بیشتر ابزاری در دست قدرتهای جهانی است. وی در ادامه نطق خود این مسئله را بیشتر باز میکند.
نقد استدلال سابقه یهودیان در فلسطین
سازمان ملل در بحران فلسطین متکی به سابقهای که یهودیان در فلسطین داشتند حق ایجاد یک دولت در آنجا را به این قوم داده بود؛ ازهمینرو بخش بعدی سخنان عباس اسکندری به نقد این استدلال اختصاص یافت:
«این مجمع ملل متحد همان اشتباهى را که جامعه ملل کرد، مرتکب شده و بدون جهت و سبب تصمیمى گرفت و کمیسیونى که مأمور فلسطین بودند اقدام کرد که اینجا را تقسیم کنند و هیچ سابقهاى را در نظر نگرفت. عنوانى که شد این بود که چون در قرون سالفه یهودیها در آنجا مرکزیت داشتند، سلطنت یهود در آنجا تشکیل بشود. واقعا چنین فکرى چقدر مغرضانه و خندهآور است که گفته شود در 3080 سال قبل از مسیح سلیمان اینجا حکومت میکرده است بایستى این سرزمین را تقسیم بکنند و هیچ فکر نکردند که اعراب اینجا را از یهودیها نگرفته بودند».[6]
اسکندری تأکید کرد دلیلى که مجمع عمومى ملل متحد و کمیسیون مأمور فلسطین براى این حاکمیت آورده بسیار سست است. وی حتی این استدلال را متوجه دولتهای استعماری کرد و گفت: «شما که ممالک متحده آمریکاى شمالى و آمریکاى جنوبى یا لاتین را تشکیل دادید، شما از پرتقال و اسپانی و انگلستان و سایر نقاط در پانصد سال قبل به این سرزمین آمدید و الان این اراضى را واگذار کنید به قرمزپوستهایى که صاحبان این اراضى بودند آیا شما قبول مىکنید؟».[7]
سازمان ملل وسیله سلطه دولتهای قوی بر ملل ضعیف
در ادامه عباس اسکندری صریح بیان کرد که همه این استدلالها صرفا توجیه است و انگیزه و غرض اصلی سلطه دولتهای استعماری بر دیگر ملل جهان است و ماجرای فلسطین را باید از این دریچه دید: «این اصل صحیح نیست؛ این اصلى است که همیشه قوى بر علیه ضعیف اتخاذ میکند. این اصل سیاسى است و منظورشان از این عنوان، مجلس شوراى جهانى نیست. عنوان عنوان استعمارى است. عنوان منافع اقتصادى جنگهاى اقتصادى است».[8] اسکندری به دستگاه وزارت خارجه گوشزد کرد که اصل ماجرا این است و با چنین دیدی باید سازمانهای بینالمللی را ببینند.
بحران فلسطین محلی برای آزمون جنگافزارهای دولتهای استعماری
اسکندری در نطق خود بر تسریع آتشبس و توقف جنگ تأکید کرد و گفت که اگر این آتش متوقف نشود «منتهى خواهد شد به اینکه همانطوری که در جنگ گذشته اسلحه خودشان را در اسپانى امتحان میکردند اینجا را مرکز قرار بدهند و اسلحه و طیارات و اختراعات جدید خود را امتحان بکنند و ببینند وسایل جدیدشان چطور است، و هزار نوع اسلحه گوناگون دیگر و بیچاره مردمانى در خاک و خون بغلطند تا خود را آماده کنند براى یک جنگ دیگر. ما در این بین خیلى زود صدمه خواهیم خورد. ما بهقدرى ضعیف هستیم که آتشهایى که در اطراف و جوانب ما روشن میشود حرارتش ما را گرم نمیکند، ولى ما را خیلى زود خواهد سوزاند و ما صدمه خواهیم خورد».[9]
وضع کنونی درستی سخن اسکندری را نشان میدهد؛ زیرا فلسطین و این روزها غزه به آزمایشگاهی برای جنگافزارهای آمریکایی بدل شده است.
باید مقاومت کرد
عباس اسکندری که حسابی از خجالت وزیرخارجه درآمده بود مخالفت نماینده ایران در سازمان ملل را برای این بحران کافی ندانست و باز تأکید کرد:
«اصولا این مجامع نشان داده است که براى ملل ضعیف آن فایده را ندارد حالا بنده میدانم که اینجا فورا این گفته خواهد شد که یک موقعى شوراى امنیت این کار را کرده ولى بنده این را قول میدهم که شوراى امنیت اگر منافع آن دول بزرگ اقتضا نمیکرد اگر سر شما را هم میبریدند حرفى نمیزدند. اشتباه میکنید. شما فکر این را بکنید که باید زندگى بکنید و زندگانى شما هم با ابراز وجودتان است نگاه نکنید که کوچک هستید، اسلحه و قوه ندارید براى زنده ماندن کثرت جمعیت شرط نیست فداکارى و مقاومت لازم است. من از همین جا به سرکردگان دول بزرگ و زمامداران ممالک متحده آمریکاى شمالى یادآورى میکنم که در همین صحراى آسیا که خیال میکنند که هرکس آمد یک تازیانهاى دست گرفت اینها میایستند و میگویند بزنید هستند مردمى که میفهمند که آنها چه میکنند و منافع خود را به نام منافع عمومى ملل به دیگران تحمیل مىنمایند. من به اینها توصیه میکنم که اشتباهات دیگران را تکرار نکنند، هستند کسانی که میفهمند و خودشان را نمىبازند و میدانند که این ممالک براى منافع سیاسى خودشان قدم برمیدارند».[10]
در نهایت عباس اسکندری تأکید کرد که «تمام این بلایا در اثر اشتباه مجمع ملل متحد است و آن کمیسیونى که براى این کار مأمور بوده است».[11]
برآینده
بازتاب بحران فلسطین در روز نکبت در مجلس پانزدهم برخلاف خواست دولت و دربار پهلوی در حال رشد و گسترش بود. به طور خاص عباس اسکندری در نطق خود علیه سخنان وزیر خارجه وقت به ابعاد پنهان و گستره آن و نقش دولتهای استعماری و ایفای نقش منفی سازمان ملل در این بحران پرداخت. همچنین وی به نیکی این مسئله را یادآور شد که بحران در فلسطین در ایران نیز تأثیرگذار خواهد بود. به عبارت دیگر در دیدگاه وی، که اقلیتی از نمایندگان مجلس و عموم مردم را نمایندگی میکرد، حس همسرنوشتی بین ایرانها و فلسطینیها دیده میشود.
پینوشتها:
[1]. روابط خارجی ایران در سال ۱۳۴۷، وزارت امور خارجه [بیجا: وزارت امور خارجه]، ۱۳۴۸، ص 131.