بازتاب روز نکبت در مجلس پانزدهم شورای ملی (قسمت چهارم)؛

منافع ملی ایران و حمایت از فلسطین

جلال عبده در نخستین فراز نطق خود در 9 خرداد 1327 در مجلس شورای ملی،‌ تأکید کرد که مسئله فلسطین برای ایرانیان فقط موضوعی برآمده از علایق دینی و مذهبی نیست، بلکه منافع ملی ما نیز در گروه حمایت از فلسطین و فلسطینی‌هاست
منافع ملی ایران و حمایت از فلسطین
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در اردیبهشت 1327، فردای روزی که قیمومیت انگلیس بر فلسطین تمام شد، صهیونیست‌ها به جان مردم فلسطین افتادند و آوارگی آنها را رقم زدند. این رویداد، که روز وقوع آن به روز نکبت مشهور شد، بازتاب گسترده‌ای در ایران داشت. با وجود سانسور شدید اعمال‎شده از سوی نهادهای قدرت، در مجلس شورای ملی دوره پانزده، که از ۲۵ تیر ۱۳۲۶‏ تا ۶ مرداد ۱۳۲۸ دایر بود، این مسئله بازتاب اگرچه اندک اما بااهمیتی یافت. در این مطلب به سراغ یکی از مهم‌ترین مواضع نمایندگان آن دوره خواهیم رفت تا نسبت به مسئله بازتاب مسئله فلسطین در ایران دوره پهلوی شناخت بهتری پیدا کنیم. در مطالب پیشین[1] به دیدگاه‌های محمدرضا آشتیانی‌زاده، محمد طباطبائی و عباس اسکندری اشاره شد. در این مطلب به مواضع دکتر جلال عبده خواهیم پرداخت. همچنین در پایان، بخشی از مواضع صادق رضازاده شفق و امیرنصرت‌الله اسکندری، دو تن از نمایندگان مجلس پانزدهم که درباره مسئله فلسطین اظهار نظر کردند، مطرح خواهد شد.
 
 جلال عبده
جلال عبده
 
عَبدُه (۱۲۸۸ بروجرد ـ ۱۳۷۵ تهران) قاضی، قانون‌گذار و دیپلمات دوره پهلوی بود که در مجامع بین‌المللی شهرت داشت. او در سوئیس درس خواند و دکترای حقوق گرفت. عبده در سال ۱۳۲۲ در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی شرکت کرد و به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یافت.
 

تأکید بر هم‌سرنوشتی ملل منطقه

جلال عبده در نخستین فراز نطق خود در 9 خرداد 1327 در مجلس شورای ملی،‌ تأکید کرد که مسئله فلسطین برای ایرانیان فقط موضوعی برآمده از علایق دینی و مذهبی نیست، بلکه منافع ملی ما نیز در گروه حمایت از فلسطین و فلسطینی‌هاست. «بنده اگر راجع به این موضوع صحبت می‌کنم تنها از لحاظ مذهبى نیست، البته به موجب قانون اساسى مذهب رسمى ما اسلام است و ما نمی‌توانیم در جریاناتى که در سرنوشت برادران مسلمان ما تأثیر دارد بى‌علاقه باشیم.»[2]
 
عبده خاطرنشان کرد که جوامعی که در جغرافیای مشترکی هستند و علایق و منافع مشترکی دارد بر همدیگر نیز تأثیر می‌گذارند؛ بنابراین همراهی ما با فلسطین موضوعیت جدی دارد: «بعضى از ملل هستند که داراى جامع مشترک جغرافیایى جامع مشترک مذهبى هستند از حیث آمال، آرزو و ادبیات یک جامع مشترکى دارند این کمونیته‌ها چون به هم نزدیک هستند، چون سرنوشتشان در جهان معمولا به همدیگر ارتباط دارد نمی‌توانند نسبت به اوضاع یکدیگر بى‌علاقه بمانند. مملکت ما در یک منطقه جغرافیایى واقع شده که خواه ناخواه با ممالک عرب ممکن است داراى یک سرنوشت واحدى باشند.»[3]
 
در واقع عبده بر هم‌سرنوشتی ایران و فلسطین به واسطه حضور در یک منطقه و جغرافیا تأکید کرد؛ به همین منظور واقعه‌ای را یادآور شد که عرب‌ها با ما ایرانیان همدلی کردند: «بنده به خاطر دارم در مواقعى که حوادث آذربایجان پیش آمد ممالک عرب نسبت به جریانات آذربایجان بى‌علاقه نماندند نه تنها از لحاظ مذهبى بلکه از لحاظ ملى؛ براى اینکه آنها می‌دانستند که این آتش که در آذربایجان روشن شده اگر توسعه پیدا بکند، ممکن است ملیت و همه چیز آنها را از بین ببرد».[4]
 
بنابراین نخستین استدلال جلال عبده، دیپلمات کهنه‌کار، اعلان حمایت از فلسطین به واسطه هم‌‎کیشی و هم‌منطقه‌ای بودن ایران و فلسطین است. در فرازهای پایانی، عبده بحث خود را چنین جمع‌بندی کرد: «اگر ما اظهار همدردى می‌کنیم در قضایاى فلسطین با اعراب تنها از لحاظ مذهبى نیست؛ البته مذهب به ما حکم می‌کند که در سرنوشت آنها با آنها همکارى کنیم، ولى نکته اساسى به نظر بنده از لحاظ اقتصادى و از لحاظ ملى این است که تشکیل یک دولت اسرائیل در خاورمیانه مسلما براى کلیه ملل شرق خطرناک خواهد بود».[5]
 

خطر تقسیم فلسطین و رشد صهیونیسم

عبده، که دیپلمات بود، نیک می‌دانست سرانجام برنامه سازمان ملل متحد برای فلسطین به کجا خواهد انجامید؛ بنابراین در نطق خود علیه اقدام سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین بین دو دولت چنین واکنش نشان داد: «قضایاى فعلى فلسطین براى ما ممکن است بى‌اندازه خطرناک باشد... به موجب تصمیمى که مجمع عمومى ملل متحد گرفت یک قطعه کوچکى از اراضى فلسطین اختصاص داده شده به ملت یهود براى اینکه آنجا تشکیل ملیتى را بدهند. امروز شاید بیش از ششصدهزار نفر یهود در آنجا نباشند، ولى اگر راه مهاجرت را باز بگذارند، مثل اینکه خواهند گذاشت، شاید بیش از پانزده، شانزده میلیون یهودى که در اطراف و اکناف دنیا است، به آنجا هجوم بیاورد بنده خیال می‌کنم هجوم پانزده، شانزده میلیون یهود به این منطقه خطر بزرگى را براى خاورمیانه ایجاد می‌کند».[6]
 
عبده حتی این خطر را برای ایران و حتی تهران خیلی نزدیک و ملموس دانست: «امروز شما آقایان توجه بفرمایید لایحه محدودیت بازرگانى خارجى را مطرح می‌کنید واقعا خطرى که از لحاظ اقتصادى شما را تهدید می‌کرد و می‌کند به نظر بنده ناشى از طریقه عمل یک عده بازرگان یهودى بیگانه است مخصوصا یهودى عراقى که به طور مستقیم یا غیر مستقیم اقتصاد ما را در اسارت درآورده و دست روى امور واردات و صادرات ما گذاشته‌اند و حتى مهم‌ترین املاک تهران و این استفاده‌هایى که می‌شود به دست عمال این قبیل اشخاص می‌شود. فکر بکنید که اگر یک روزى این مملکت اسرائیل این کانون تشکیل شد و اینها متکى بودند به یک دولت
رسمى و مثل هر دولت استعمارى در مقام این برخواهد آمد که توسعه پیدا بکند آن روز مسلما تمام ممالک شرق در خطر خواهند بود».[7] در این بخش عبده سعی داشت نمایندگان را نسبت به خطرهای اقتصادی تشکیل دولت صهیونیستی برای ایران و منطقه آگاه کند.
 

استفاده از ظرفیت‌های سازمان ملل و روابط خارجی

جلال عبده معتقد بود که می‌توان از ظرفیت‌های سازمان بین‌المللی خاصه سازمان ملل و روابط دیپلماتیک به منظور حل بحران فلسطین استفاده کرد: «در مجمع عمومى روش دولت ایران این بوده است که بر طبق منشور ملل متحد مخالفت بکند با تقسیم فلسطین براى اینکه اصل اول منشور ملل متحد تأیید می‌کند که فقط صاحبان یک خاک صاحبان یک مملکت هستند که در سرنوشت آن خاک مؤثرند و به نظر می‌رسد اراضى فلسطین در دست اعراب است. امروز هم اکثریت اهالى و ساکنین فلسطین اعراب هستند و آنها هستند که در سرنوشت فلسطین می‌بایستى تأثیر داشته باشند. این قسمت را جناب آقاى عدل، که رئیس هیئت نمایندگى بودند، ضمن یک نطق بى‌اندازه مؤثرى متذکر شدند و بنده می‌خواهم عرض کنم که ایشان که ریاست ما را داشتند، در این مورد به هیچ وجه کوتاهى نکردند و تقدیر و تشکرى که نمایندگان عرب از هیئت نمایندگى ما کردند مؤید این عرض بنده است، ولى بنده خیال می‌کنم باید کارى کنیم که مجمع ملل در آتیه در نظریات خودش تجدیدنظر کند و این کار هم به نظر بنده مشکل نیست».[8]
 
البته جلال عبده بعدها در مسئله بحران فلسطین، مواضع دولت ایران و نقش دولت‌های خارجی و سازمان ملل متوجه نکته‌ای اساسی شد که در خاطرات او منعکس شده است. او در آنجا اظهار کرده است: «دولت ایران در آن موقع روابط نزدیکی با ممالک غربی داشت و در سال 1949 اسرائیل را دوفاکتو[9] شناخته بود که خود اتخاذ موضع عادلانه را علیه دول غربی و اسرائیل دشوار می‌ساخت».[10] به عبارت دیگر عبده نیک دانسته بود دولت پهلوی قادر به اتخاذ مواضع مستقل دربرابر قدرت‌های غربی نبود و همواره از این مسئله با حسرت یاد می‌کرد.
 
البته همه نمایندگان حسن نیّت عبده نسبت به سازمان ملل را نداشتند. امیر نصر‌الله اسکندری، نماینده همین مجلس، در نطقی درباره بحران فلسطین به‌صراحت سازمان ملل را در برافروختن این آتش مقصر دانست: «دولت‌های ما و مردم خوش‌باور و خوش‌نیّت ما خیال می‌کنند که مجمع ملل متحدی است در یک جا و هرکسی که یک کار خلافی کرد فورا یقه‌اش را می‌گیرند. ما بهترین نمونه دو موضوع زنده داریم: یکی موضوع فلسطین است. ما می‌بینیم که اصلا مجمعی که تشکیل شده بود برای آزادی و آسایش ملل و حفظ حقوق ملل سه تا دولت گفتند ما بزرگ هستیم یعنی ما قیّم دیگران هستیم بعد یک روزی ما دیدیم که یک خط گذاشتند بین سرزمین فلسطین یکی شد منطقه یهودی و یکی منطقه عرب. کی به اینها اجازه داده بود که سرزمینی را تقسیم کنند؟ چه حقی داشتند این کار را بکنند؟»[11] به عبارت دیگر در همان هنگامه بحران فلسطین که چند سالی از تأسیس سازمان ملل هم نگذشته بود، افرادی مثل اسکندری تصویر واقع‌بینانه‌تری از این سازمان بین‌المللی و ماهیت آن داشتند: اینکه چنین سازمان‌هایی بیش از آنکه عهده‌دار نظم و قانون بین‌المللی باشند، مأمور برقراری نظم دلخواه قدرت‌های جهانی هستند. 
 

نفوذ صهیونیست‌ها در ایران دوره پهلوی و همراهی دولت با آنها

در آن روزها تهران نیز جولانگاه فعالیت‌های علنی و سری صهیونست‌ها شده بود. این مسئله در نطق جلال عبده در مجلس نیز بازتاب داشت: «در اخبار مى‌بینیم که بعضى از صیهونیون در تهران توانسته‌اند کانون‌هایى تشکیل بدهند و من در چندین روزنامه این را دیدم. خودم خبر قطعى راجع به این موضوع ندارم. ما امیدواریم که دولت کاملا مراقب است و جلوگیرى خواهد کرد از هر گونه عملى که به طور مستقیم یا غیر مستقیم نتیجه‌اش کمک به صیهونیون باشد».[12] رجوع به مطبوعات وقت نیز این گزاره را تأیید می‌کند.[13]
 
صادق رضازاده شفق، دیگر نماینده مجلس شورای ملی، نیز در نطق خود به مسئله مرموز صدور سلاح از ایران برای صهیونیست‌ها اشاره کرده است.[14]
 

برآیند

گروهی از نمایندگان دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به مسئله فلسطین توجه کردند. آنها در تخاصم پیش‌آمده، متکی به مبانی دینی و وطنی، حمایت از فلسطین را در دستور کار خود قرار دادند و تأکید کردند که تأمین منافع ملی ایران در حمایت از مسلمانان و فلسطین است. در این میان فعالیت‌ها و نفوذ صهیونیست‌ها در ایران نیز مورد نقد جدی آنها قرار گرفت. متکی به مطالب این مجموعه یادداشت می‌توان به این نتیجه رسید که برخلاف تصور مشهور و غالب، مسئله فلسطین صرفا از پیروزی انقلاب اسلامی در کانون توجه مسائل خارجی ما نبوده است، بلکه با بررسی دقیق‌تر می‌توان توجه به این بحران و احساس همدلی و هم‌سرنوشتی بین ملت ایران و فلسطین را در نخستین‌ سال‌های ایجاد این بحران هم مشاهده کرد. همچنین با وجود آنکه همواره علما و روحانیون در ایجاد حساسیت عمومی نسبت به این مسئله نقش داشتند، نگاه دقیق‌تر نشان می‌دهد این موضوع مورد توجه برخی رجال صاحب قدرت در آن دوره نیز بوده است. همچنین دیگر آورده این مقالات آن است که دولت پهلوی همواره تحت نظر و سلطه قدرت‌های خارجی به مسئله فلسطین می‌نگریست.

پی نوشت‌ها:
 
[2]. صورت مشروح مذاکرت مجلس، جلسه 74، یکشنبه 9 خرداد 1327.
[3]. همان‌جا.
[4]. همان‌جا.
[5]. همان‌جا.
[6]. همان‌جا.
[7]. همان‌جا.
[8]. همان‌جا.
[9]. شناسايي غيررسمي، عملي و دولتي دربرابر شناسايي رسمي (دوژوره)
[10]. چهل سال در صحنه قضايي، سياسي و ديپلماسي ايران و جهان: خاطرات دکتر جلال عبده، موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1368، ص 519.
[11]. صورت مشروح مذاکرت مجلس، جلسه 96، پنجشنبه 28 مرداد 1327.
[12]. همان، جلسه 74، یکشنبه 9 خرداد 1327.
[13]. خواندني‌ها، 28 ارديبهشت 132 و 1 خرداد 1327، ص 1؛ تهران‌مصور، 7 خرداد 1327، صص 1 و 3. 
[14]. صورت مشروح مذاکرت مجلس، جلسه 91، یکشنبه 17 مرداد 1327.
https://iichs.ir/vdcg3q9x.ak9nw4prra.html
iichs.ir/vdcg3q9x.ak9nw4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما