در مهر 1323 شمس از جم جدا و مقدمات ازدواج پهلبد و شمس فراهم شد، ولی مشکلاتی از قبیل مخالفت محمدرضا پهلوی باقی بود که به این ازدواج راضی نمیشد. بدین لحاظ پهلبد به کمک تاجالملوک و به عنوان تحصیل، راهی مصر شد، ولی مشکل دیگری در پیش بود.
شمس اولین دختر رضاشاه از همسر دومش، تاجالملوک است. رضاخان با آنکه آدمی سختگیر بود، در مقابل شمس رئوف بهنظر میآمد. بعدها همین مسئله در زندگی شمس مشکلاتی پیش آورد که به آن میپردازیم. این امر چنان بود که اشرف را نیز آزرده و باعث شده بود او در خاطرات خود از این دوران به تلخی یاد کند. پس از گذر اشرف و شمس از دوران نوجوانی، رضاشاه خود در تدارک ازدواج این دو برآمد. وی بدون توجه به علاقه فرزندانش، کسانی را در نظر گرفت که با توجه به روابط پدران آنها با خارجیان، در تحکیم موقعیتش مثمر باشند. این دو، علی و فریدون فرزندان دو خاندان قدرتمند قوام و جم بودند.
در ابتدا قوام برای شمس درنظر گرفته شد و فریدون برای اشرف، ولی شمس، که با ناراحتی تن به این ازدواج اجباری داده بود، از نزدیکی خود نزد پدر استفاده کرد و فریدون جم را که زیباتر بود، برای خود انتخاب نمود که مورد موافقت پدر قرار گرفت.
شماره آرشیو: 11-1965ع
مسلما این ازدواج اجباری توفیق چندانی نمیتوانست داشته باشد؛ البته با حضور شاه جدایی ناممکن بهنظر میرسید، ولی تنها شانسی که این دو آوردند کشیده شدن شعلههای جنگ جهانی دوم به ایران بود. متفقین که برای تقویت جبهه روسیه به راه مهم ایران احتیاج داشتند درصدد استفاده از آن برآمدند. در این راه رضاشاه نمیتوانست چندان مثمر واقع شود. درواقع او روابط خوبی با آلمانها داشت و نمیتوانست طرف اعتماد متفقین قرار گیرد؛ بدین لحاظ در 3 شهریور 1320 کشور اشغال شد و رضاخان از سلطنت عزل گردید و در کش و قوسهای فراوانی که اتفاق افتاد فرزندش با کمترین قدرت بر تخت سلطنت نشست. رضاخان با تعدادی از اعضای خانواده به موریس تبعید گردید. شمس و همسرش جم نیز با پدر همراه شدند.
از مدتی پیش از اشغال ایران علائم کدورت این دو زوج جوان آشکار شده بود. شمس در این میان با فردی به نام عزتالله مینباشیان آشنا شد. از این آشنایی همه خبر داشتند. عزتالله، فرزند سرتیپ نصرالله مینباشیان، رئیس اداره موزیک ایران بود. وی متولد 1296ش و فارغالتحصیل رشته مهندسی راه بود. عزتالله با آلات موسیقی و خصوصاً ویولون آشنایی داشت و به عنوان معلم موسیقی در دربار حضور مییافت. همین مسئله موجب آشنایی اولیه وی و شمس گردید. با مرگ رضاخان در 1323، روابط این دو و اختلاف شمس و جم کاملاً عیان شد.
اشرف و همسر جدید مصریاش، یعنی احمد شفیق، کمک حال پهلبد بودند، ولی جم که این را فهمیده بود، با نامهنگاری به محمدرضا پهلوی پرده از این حمایتهای خواهرانه و ملکه مادر برداشت و از آنان شکایت کرد.
شمس، که از نام و نام خانوادگی مینباشیان چندان خوشش نمیآمد، وی را مجبور کرد که نام «مهرداد پهلبد» را برای خود انتخاب کند. مینباشیان با کراهت این مسئله را پذیرفت. در مهر 1323 شمس از جم جدا و مقدمات ازدواج پهلبد و شمس فراهم شد، ولی مشکلاتی از قبیل مخالفت محمدرضا پهلوی باقی بود که به این ازدواج راضی نمیشد. بدین لحاظ پهلبد به کمک مادر شمس (تاجالملوک) و به عنوان تحصیل، راهی مصر شد، ولی مشکل دیگری در پیش بود. پدر فریدون جم، یعنی محمود جم، سفیر ایران در مصر بود. وی که هنوز از جفای شمس نسبت به پسرش دلگیر بود و عامل آن را پهلبد میدانست، با فهمیدن این امر درصدد آزار وی برآمد.
اشرف و همسر جدید مصریاش، یعنی احمد شفیق، کمک حال پهلبد بودند، ولی جم که این را فهمیده بود، با نامهنگاری به محمدرضا پهلوی پرده از این حمایتهای خواهرانه و ملکه مادر برداشت و از آنان شکایت کرد. به دستور محمدرضا پهلوی پهلبد به تهران بازگردید. با همه این احوال در سال بعد (1324) این ازدواج انجام شد.
پهلبد تا سالها مغضوب محمدرضا پهلوی بود که نشان از ناراحتی شاه از این ازدواج داشت، ولی با گذشت چند سال از این ازدواج و با وساطت ملکه مادر و شمس، پهلبد مدارج ترقی را سریع طی کرد و سالها در منصب وزارت فرهنگ و هنر جا خوش نمود (1343-1357)؛ یعنی تقریبا پانزده سال. هیچ دامادی چنین خوششانس نبود و هیچ وزیری تا این حد در وزارت باقی نماند.
در ادامه، به دو نامه محمود جم، سفیر ایران در مصر، با وزارت خارجه و محمدرضا پهلوی میپردازیم که در آنها، وی از تحرکات پهلبد و سایر اعضای خانواده پهلوی برای نگهداری این ویولونیست در مصر پرده برمیدارد.
----------------------------------
سفارت کبرای شاهنشاهی ایران
قاهره
وزارت امور خارجه
عزتالله مینباشیان با گذرنامه جعلی به اسم مهرداد پهلبد قصد مسافرت به امریکا دارد، چون مشکلاتی پیش آمد به تهران مراجعت نمود. این گذرنامه تحت نمره 514 در تاریخ 16/8/23 در تهران صادر شده است. شماره عمومی گذرنامه HI.100است. گذرنامه، محل تولد را دماوند در سال 1294 ذکر میکند. تصور میشود تاریخ و محل تولد هم صحیح نباشد و برای فرار از نظام وظیفه و گرفتن گذرنامه بوده است. بههرحال چون مطابق قانون مکلف به عرض گزارش بود اطلاعا زحمتافزا گردید.
سفیرکبیر محمود جم
[در حاشیه]:
در ویزای فرانسه نوشته شده است سویت1 علیاحضرت ملکه پهلوی.
[٣- ٣٢٨- ١١٢ ج] نامه محمود جم به وزارت امور خارجه (کلیک کنید)
-------------------------------------
AMBASSADE IMPERIALE
DE L’IRAN
قاهره هشتم دی ١٣٢٣
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
دستخط مبارک مورخه ٢٦ آذر که به افتخار فدوی شرف صدور یافته بود توسط پست سفارت انگلیس زیارت و باعث بسی مباحات [مباهات] گردید. دستخط راجع به والاحضرت شمس را فوراً به فلسطین فرستادم که خدمتشان تقدیم گردد. اما راجع به عزتالله مینباشیان که امر فرمودند از مسافرت نامبرده به آمریکا به مصلحتی جلوگیری شود. نظر به اینکه ایشان به اسم جعلی مهرداد پهلبد به قاهره آمده بود، مدتی پیدا کردن او طول کشید. بالاخره معلوم شد در یک پانسیونی در معادی در ده کیلومتری قاهره منزل نموده است. بههرحال مشارٌالیه را به سفارت احضار و اوامر مبارک را ابلاغ، هر طوری بود مشارٌالیه را حاضر به مراجعت ایران نموده هفتم دی با راهآهن به فلسطین حرکت نمودند. عجب این است که پنجم دی از احمد شفیق و والاحضرت اشرف سراغ مینباشیان را گرفتم؛ هر دو اظهار بیاطلاعی نمودند، درصورتی که مینباشیان شب و روز در منزل ایشان بوده است. باری از رسیدگی به گذرنامه معلوم گردید که به معرفی خواجه نوری از شهربانی تهران گذرنامه به اسم مهرداد پهلبد متولد دماوند تحصیل و از سفارت مصر و انگلیس، عراق و فرانسه هم به عنوان اینکه پهلبد جزو سویت علیاحضرت ملکه است روادید گرفته به قاهره آمده و در معادی منزل کرده است. والاحضرت اشرف پس از فاش شدن مطلب وصول امر مبارک را با تلفن به عرض علیاحضرت ملکه، که فلسطین تشریف دارند، رسانده بود. علیاحضرت با تلفن به فدوی فرمودند که مینباشیان برای معالجه آمده ایشان را به فلسطین بفرستم که همراه خودشان تهران ببرند. خلاصه جریان امر به نحوی است که از شرف عرض میگذرد. مسافرت تقریبا تمام اعضای خاندان سلطنت به قاهره تأثیر بدی نموده، شهرت دادهاند که به واسطه بدی وضع سیاسی ایران، همه درصدد فرار هستند؛ البته این اراجیف تکذیب شده است.