پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
به عنوان نخستین پرسش، زندهیاد آیتالله سیدمحمود طالقانی، از چه مقطعی در اندیشه احیای نماز جمعه در ایران بودند؟
به نام خدا. ابتدا باید اشاره کنم ازآنجاکه مرحوم
آیتالله طالقانی، بهشدت قائل به اتحاد دین و سیاست بودند، همواره برگزاری شعائر اجتماعی اسلام از جمله نماز جمعه را پیگیری میکردند. ایشان حتی در دوران زندان نیز، به برپایی نماز جمعه علاقهمند بودند و گاهی امکان برپایی آن را مییافتند. هرچند به دلیل وجود برخی شبهات شرعی و همچنین مزاحمتهای ساواک، از ادامه برپایی آن در زندان بازماندند؛ به عنوان مثال در زمانی که آیتالله طالقانی در زندان قصر بودند و آنجا نماز جمعه برپا میکردند، آیتالله خوانساری در مسجد امام خمینی فعلی (شاه سابق)، نماز جمعه برگزار میکرده است. طبق ضوابط شرعی، فاصله دو محلی که نماز جمعه در آنها برگزار میشود، نباید کمتر از 6 کیلومتر باشد؛ درحالیکه فاصله مسجد امام و زندان قصر، کمتر از 6 کیلومتر بود؛ لذا این مسئله باعث شد نماز جمعههای آیتالله طالقانی در زندان تعطیل شوند. البته ایشان دائما مسئله برپایی نماز جمعه را در ذهن خود داشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با امام خمینی هم دراینباره صحبت میکردند. از سوی دیگر
شهید مطهری هم در موضوع برگزاری نماز جمعه، اصرار زیادی داشتند و حتی پیشتر در کتابهایشان هم، این مسئله را مطرح کرده بودند. بااینهمه تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این مسئله از سوی امام مسکوت بود. به نظر من ایشان در این دوره، در حال ارزیابی این موضوع بودند؛ چون برگزاری این نماز در ایران، چندان هم مسبوق به سابقه نبود. این گذشت تا اینکه در روز چهارشنبه 3 مردادماه 1358، مرحوم حاج احمدآقا از قم با پدر تماس گرفته و میگوید: «امام تأکید کردند که روز جمعه 5 مردادماه، نماز جمعه در تهران برگزار شود. علاوه بر این، ایشان اصرار دارند که خود شما باید امامت نماز را برعهده داشته باشید». آن روز پدر به احمدآقا گفته بودند: «اجازه دهید فرد مناسبی را برای امامت نماز انتخاب کنیم»، اما احمدآقا گفته بودند: «نه، امام اصرار دارند که خود شما امام جمعه تهران باشید».
برای برگزاری نماز جمعه تهران، از چه روی زمین چمن دانشگاه تهران انتخاب شد؟
بعد از مطرح شدن موضوع برپایی نماز جمعه از سوی امام خمینی، آیتالله طالقانی زمانی خواسته بودند که در رابطه با مکان برگزاری نماز، مشورت و تصمیمگیری کنند. ازآنجاکه در آن روز، آقای احمد جلالی (معاون صداوسیمای وقت)، برای ضبط برنامه «با قرآن در صحنه» در منزل ما بود، دانشگاه تهران را به عنوان محل برگزاری نماز جمعه، به پدر پیشنهاد میکند. واقعا هم دانشگاه تهران، بهترین محلی بود که در آن شرایط به نظر میرسید. البته پس از آن، با اعضای شورای انقلاب، مرحوم
دکتر بهشتی و بزرگان دیگر هم، در خصوص اینکه محل برگزاری نماز جمعه دانشگاه تهران باشد، مشورت صورت گرفت، که آنها هم برگزاری آن در این محل را بسیار پسندیدند.
با عنایت به فرصت اندکی که تا جمعه وجود داشت، مقدمات برگزاری این آیین چگونه فراهم شد؟
واقعا با آن فرصت کم، تهیه وسایل مورد نیاز برای برپایی نخستین نماز جمعه، بسیار دشوار بود؛ لذا در تهیه و تدارک امکانات، به حداقل اکتفا کردیم تا در هفتههای بعد، بهمرور آنها را تأمین کنیم. آقای جلالی هم عجالتا، اطلاعات و تبلیغات لازم برای تشویق مردم به شرکت در آیین را از طریق تلویزیون انجام داد. ایشان در همان شبِ سوم مردادماه، با مدیران وقت تلویزیون تماس گرفتند و به آنها اطلاع دادند که به فرمان امام خمینی قرار است که آیتالله طالقانی در 5 مردادماه، نماز جمعه برپا کنند. این مسئله در برنامهای پس از بخشهای رسمی خبر، توسط ایشان اعلام و تبیین شد.
در مسیر تمهید امکانات حداقلی لازم برای برگزاری نماز جمعه، با مشکل خاصی مواجه نبودید؟
مشکل خاصی نداشتیم، فقط عدهای با پخش دعوت مردم به نماز جمعه در تلویزیون، موافق نبودند! آن زمان آقای جلالی به عنوان معاون تلویزیون، در همه امور مسئول بود، غیر از بخش خبر. معاونت خبر وقت هم، زیربار پخش پیام دعوت مردم به نماز جمعه نمیرفت! اما در نهایت و به دلیل حساسیت موضوع، این پیام از تلویزیون پخش شد و تأثیر خود را نیز گذاشت.
اشاره کردید به پارهای از مخالفتها، با اعلام اقامه نماز جمعه تهران به امامت آیتالله طالقانی. به نظر شما علت این امر چه بود؟
عدهای بودند که از دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با آیتالله طالقانی مشکل داشتند. فکر میکنم علت عمده هم این بود که مرحوم طالقانی، بسیار بهروز و خلاق بودند؛ مثلا سالها قبل و پس از فوت جمال عبدالناصر، پدر در مسجد هدایت، برای او مجلس ختمی گرفتند. ایشان همچنین برای پیروزی انقلاب الجزایر نیز، در مسجد مراسم جشنی برپا کردند. علاوه بر این، ایشان اولین فردی بودند که خواستند برای فلسطینیها فطریه جمعآوری شود. این مسائل، مجموعا باعث مخالفت برخی عناصر و جریانات میشد. حتی این گروه، با پخش نماز جمعههای ایشان از تلویزیون هم مخالفت کردند. این گروه معترض بودند که چرا بخش مهمی از برنامههای تلویزیون باید به آقای طالقانی اختصاص داشته باشد؟ چرا که در آن مقطع، هر هفته برنامه «با قرآن در صحنه» آیتالله طالقانی از تلویزیون پخش میشد. حال پخش نماز جمعههای ایشان نیز، موجب آزار آن عده شده بود. البته آقای جلالی در جواب این عده میگفتند: «این تلویزیون نیست که به آیتالله طالقانی ارزش میدهد، بلکه پخش سخنان ایشان است که برای تلویزیون ارزش و اعتبار میآورد!».
با توجه به این زمان محدود برای برگزاری نماز جمعه، استقبال مردم از این آیین چطور بود؟
ازآنجاکه حضور مردم در این مراسم بسیار مهم بود، آقای جلالی روز پنجشنبه با مرحوم آقای اشراقی (داماد امام خمینی) تماس میگیرد و از ایشان میخواهد تا از حضرت امام حکمی بگیرد که در آن، آیتالله طالقانی را به عنوان امام جمعه تهران معرفی کرده باشند. بعد از گذشت 30 دقیقه، آقای اشراقی با ایشان تماس میگیرد و میگوید: «امام فرمودهاند: امامت آقای طالقانی، خودبهخود باعث گرفتنِ نماز جمعه خواهد بود و نیازی به حکم نیست». همانطور هم شد و مردم از نماز جمعه استقبالِ بسیار کردند. این استقبال در تصویرهای تلویزیونی و عکسهای باقیمانده از آن روز، کاملا منعکس شده است. یادم میآید که در آن روز، کل پارک لاله و بلوار کشاورز تا خیابان ولی عصر، مملو از جمعیت شده بود! حتی آقای حداد عادل بعدها برای من تعریف میکرد که برای حضور در نماز آن روز، خود را با زحمت بسیار به نزدیک دانشگاه تهران رسانده و به دلیل وجود جمعیت بسیار، در کنار نردههای دانشگاه نماز خوانده بود.
به نظر شما علل این استقبال پرشور چه بود؟
این استقبال دلایل متنوعی داشت؛ اولا: برگزاری این مراسم در این گسترده و در فضای اول انقلاب، به خودی خود مردم را برای شرکت در آن ترغیب میکرد؛ ثانیا: نگاه ویژه آیتالله طالقانی به همه اقشار ملت و تلاش ایشان برای ایجاد وحدت بین گروههای مختلف، از جمله دلایل استقبال همه اقشار از آن نماز جمعه بود. البته یکی از ایرادهایی که آن روزها به آیتالله طالقانی گرفته میشد هم، همین مسئله بود که مثلا ایشان، دافعه برخی از شخصیتها نسبت به گروههایی را که با نظام زاویه پیدا کردهاند ندارد. این در حالی بود که در آن مقطع، هنوز گروههایی مانند سازمان مجاهدین، از سوی حضرتامام هم طرد نشده بود. تنها کسی هم که تصور میکرد میتوان آنها را جذب کرد، آیتالله طالقانی بود.
با توجه به استقبال مردم از مراسم نماز جمعه، برای حفظ امنیت آن و نیز شخص آیتالله طالقانی، چه تدابیری اندیشیده بودید؟
آن روز ما برای حفاظت از پدر و حفظ نظم در اصلیترین نقطه برگزاری مراسم، حدود بیست نفر را به عنوان انتظاماتِ جایگاه انتخاب کرده بودیم. البته از سوی سپاه هم برای برقراری نظم در داخل دانشگاه، پیشنهادهایی ارائه شد. ما از این دوستان درخواست کردیم که حفاظت و نظمِ خارج از محوطه اصلی و داخل و خارجِ دانشگاه را عهدهدار باشند. آن روز برای جایگاه امام جمعه، از یک کانتینی استفاده کرده بودیم. این کانتینر در پایین زمین چمن دانشگاه قرار داده شده و روی آن چادر کشیده شده بود. برای رفتوآمد هم، پلهای را هم در قسمت پشت کانتینر قرار داده بودیم. همانطور که اشاره کردم، امکانات ما برای برپایی نخستین نماز جمعه، بسیار ابتدایی و محدود بود. حتی اقامه آخرین نماز جمعه آیتالله طالقانی در بهشت زهرا هم، تقریبا با همین وسایل و امکانات انجام گرفت. علاوه بر این، ما در آن روزها، برای حفاظت از مرحوم پدر و برقراری نظم، بسیار تلاش میکردیم؛ چرا که ایشان مخالفان زیادی داشتند؛ مثلا حزب دموکرات، که پس از پیروزی انقلاب و در منطقه کردستان، شیطنتهایی کرده و مردم را به تشکیل دولت خودمختار تحریک میکردند، در این زمره قرار داشتند. سفر آیتالله طالقانی به کردستان و آرام کردن تشنجات آن منطقه، باعث ناخشنودی دموکراتها شده بود؛ لذا امکان اینکه آن گروه تعرضی به جان ایشان کنند، وجود داشت. این در حالی بود که شخص آیتالله طالقانی نیز، چندان زیر بار مسائل حفاظتی و امنیتی نمیرفتند! همین مسئله هم بر نگرانی ما میافزود؛ لذا در اغلب تصاویر نماز جمعههای مرحوم پدر، سَر بنده در پایین جایگاه مشخص است، که دائم در حال رفتوآمد برای مراقبت از ایشان هستم.
دیدگاه امام خمینی پس از برگزاری اولین نماز جمعه تهران، درباره حاشیه و متن این آیین چه بود؟
آقای جلالی تعریف میکرد: آن روز وقتی تصاویر ضبطشده توسط بالگرد از اولین نماز جمعه تهران، از تلویزیون پخش شد، با حاج احمدآقا تماس گرفتم که نظر حضرت امام را جویا شوم. احمدآقا به ایشان گفته بود: «امام دستشان را به زمین تکیه داده و در حالتی شبیه به نیمخیز، به خطبههای نماز گوش میدادند و ما را هم تشویق میکردند که به آن گوش دهیم. زمانی که پخش نماز تمام شد، از جایشان بلند شدند و گفتند: عجب نمازی شد!...». آقای جلالی حتی، در پی برخی اعتراضات برخی دوستان که از قول حضرت امام نیز درباره پخش نماز جمعه و خطبههای آیتالله طالقانی، نکاتی را نقل میکردند، به قم و نزد ایشان میروند و نظرشان را جویا میشوند. امام در آن دیدار به آقای جلالی میگویند: «اگر شما از من مطلبی را شنیدید صحیح است، در غیر این صورت توجه نکنید!».
ارزیابی شما از خطبههای آیتالله طالقانی، در اولین نماز جمعه تهران چیست؟
آن روز در خطبه اول، آیتالله طالقانی در رابطه با جایگاه، ضرورت و آداب نماز جمعه صحبت کردند؛ چرا که در آن مقطع، مردم آشنایی چندانی با مسائل نماز جمعه نداشتند. حتی چند باری هم در حین ایراد خطبهها، عدهای شعار سر دادند که باعث شد پدر به ایشان تذکر دهند. با گذشت زمان، کمکم چگونگی و آداب نماز جمعه برای مردم جا افتاد. در خطبههای دوم هم، پدر اغلب واقعیتها و مسائل روز جامعه را مطرح میکردند. ایشان در طرح مشکلات مردم، حتی مسائلی مانند ترافیک را هم از نظر دور نمیداشتند. خاطرم هست پدر برای تشویق مردم به استفاده از وسایل نقلیه عمومی و اهمیت مسئله سوخت، در یکی از نمازهای جمعهشان به مردم گفتند: «چرا باید ماشینهای تکسرنشین در شهر حرکت کنند، که هم باعث آلودگی هوا و هم مصرف بنزین شوند؟ باید از وسایل عمومی استفاده شود تا مصرف سوخت کمتر شده و همچنین باعث شود تا هوای شهر پاکیزه و سالمتر باشد...». این از جمله مسائل روز جامعه بود که آیتالله طالقانی در خطبههای نمازشان به آنها اشاره کردند، که البته و متأسفانه هنوز هم در زمره مسائل روز است. من فکر میکنم که اگر فیلم نماز جمعههای ایشان، همین امروز هم از صداوسیما پخش شود، بسیار تأثیرگذار خواهد بود؛ چرا که هنوز هم، بخش بزرگی از جامعه، به آیتالله طالقانی علاقه دارند، حتی تصور میکنم که تأثیر این خطبهها در میان جوانان کشور هم، فراوان خواهد بود.
حمله آیتالله طالقانی به برخی گروهکها ــ که البته اوصافی که دراینباره بهکار بردند، شامل سازمان مجاهدین هم میشد ــ در یکی از خطبههای نماز جمعه صورت گرفت. زمینهها و بازتابهای این موضعگیری را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله طالقانی در خطبههای نماز عید فطر بود که در برابر آنها موضعگیری کردند؛ چرا که ایشان متوجه شدند آنها نه تنها درصدد اصلاح خود نیستند، بلکه تنها میخواهند قدرت را در دست داشته باشند. آیتالله طالقانی در خطبههای آن روز گفتند: «شما ادعای مردمی بودن و حمایت از کارگران را دارید؛ آنها چه ربطی به شما دارند؟ شما کجا مانند آنها رنج بردهاید؟ بسیار به من گفتند: شما اصلاحناپذیر هستید، اما من اعتقاد داشتم که میتوان شما را اصلاح کرد، من داشتم خود را فدیه شما میکردم، درحالیکه شما اصلاحناپذیر بودید. اکنون که این رهبر را که سراپا دلسوزی برای مستضعفان است به خشم آوردید، جزای خود را بچشید!...». البته همانطور که همگان میدانند، گرایش اصلی آیتالله طالقانی، به جذب دیگران بود و دراینباره، سابقه طولانی داشتند. پیش از انقلاب هم اگر فردی با طرز فکر خاصی نزد ایشان میآمد، که افکارش منطبق با اسلام نبود، ایشان سعی میکردند آن فرد را جذب کنند. بعد از پیروزی انقلاب هم، ایشان همچنان سعی در جذب این گونه افراد به سمت نظام داشتند. اما زمانی که درمییافتند آن فرد یا افراد لجاجت دارند و نمیخواهند حقیقت را بپذیرند و یا از آن بدتر تنها برای استفاده از نام و وجهه ایشان آمدهاند، با آنها برخورد میکردند.