«شهید سیداسدالله لاجوردی در مواجهه با خط نفاق» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبرناطق نوری

شخصیت او جامع اضداد بود

حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبرناطق نوری از آن روی که واسطه حضور و نقش‌آفرینی شهید سیداسدالله لاجوردی در دستگاه قضایی به شمار می رود، بیش از دیگران می تواند کارنامه وی را در این حوزه بررسی و جمع‌بندی کند.گفت‌وشنودی که در پی می‌آید، از همین‌روی با ایشان انجام گرفته است. امید آنکه مقبول افتد.
شخصیت او جامع اضداد بود
□ درباره شهید سیداسدالله لاجوردی، شاید بهتر باشد از این نقطه آغاز کنیم که ایشان اصولاً از پذیرش مناصب دولتی پرهیز می‌کرد. جنابعالی چگونه توانستید ایشان را راضی کنید که دادستانی انقلاب را بپذیرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بعد از ترور شهید آیت‌الله مطهری به دست گروه فرقان، این توفیق برای بنده حاصل شد که این پرونده را پیگیری کنم و الحمدلله با کمک برادران، توانستیم سرکرده آنان، اکبرگودرزی را دستگیر و این گروه را متلاشی کنیم. در آن زمان شهید آیت‌الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور بود. من به ایشان مراجعه کردم و گفتم: « برای محاکمه این افراد به قاضی مقتدری نیاز هست، اگر قرار است من اینها را محاکمه کنم، باید دادستان را خودم انتخاب کنم، چون هدفم محاکمه این اندیشه است، نه افرادی که بسیاری از آنها گول‌ خورده و منحرف شده‌اند». ایشان به من گفت: «پس خودت فردی را انتخاب کن». به نظر من شهید لاجوردی به دلیل هوش سرشار و بصیرت عجیبی که نسبت به مکاتب منحرف و طرفداران آنان داشت و به علت شناخت کافی از جریانات و گروهکها بهترین گزینه بود، ولی همان‌طور که اشاره کردید تمایلی به پذیرش مناصب حکومتی نداشت، لذا برای اینکه بتوانم ایشان را راضی کنم، به مغازه‌اش در بازار رفتم و مطلب را برایش توضیح دادم. ابتدا همان‌طور که حدس می‌زدم امتناع کرد و گفت: «در اثر شکنجه‌ها، حافظه‌ام صدمه خورده است و نمی‌توانم این کار را انجام بدهم». گفتم: «من نمی‌خواهم شما چیزی را حفظ کنی، فقط می‌خواهم بیایی و ایدئولوژی این گروهکها را محاکمه کنی». ایشان وقتی این جمله را از من شنید، قبول کرد. برای ایشان انجام تکلیف، مهم‌ترین رسالت در زندگی بود.
 

 
□ شیوه کار شما و شهید لاجوردی در مورد اعضای گروه فرقان چه بود؟
قرار شد ایشان با دستگیرشدگان صحبت و بحث کند و هنگامی که مسجل شد در عملیات تروریستی شرکت داشته و دستشان به خون آلوده شده است، من حکم صادر کنم. نکته جالب این است که بسیاری از این افراد که عضو فرقان بودند، ولی در عملیات تروریستی مشارکت نداشتند، با تلاشهای شبانه‌روزی و بی‌وقفه و دلسوزانه شهید لاجوردی به ماهیت انحرافی این گروه پی بردند. عده‌ای از آنها در دادستانی انقلاب جزو یاران شهید لاجوردی شدند و عده‌ای هم به جبهه رفتند و به فیض شهادت نائل آمدند.
 
□ به گفته دوست و دشمن شهید لاجوردی اشراف خوبی به احکام و معارف اسلامی داشت. این آگاهی چگونه حاصل شده بود؟
ایشان از جوانی به دنبال فهم دین و آموزه‌های دینی و درک اسلام واقعی و تشیع بود. نوجوان بود که در کلاسهای درس مرحوم شاهچراغی شرکت می‌کرد. سپس به حلقه یاران شهید امانی و اصحاب مسجد شیخ علی ملحق شد. ایشان و همفکرانش در آن مسجد، حلقه مطالعاتی‌ای را تشکیل دادند و با بررسی، مطالعه، بحث و مناظره، توانستند اطلاعات عمیقی را در مسائل دینی کسب کنند. در این دوره بود که شهید امانی و شهید لاجوردی و یارانشان ــ‌ که شامل گروه مسجد امین‌الدوله، گروه اصفهانیها و گروه مسجد شیخ علی می‌شد ــ به اشاره حضرت امام هیئتهای مؤتلفه اسلامی را تشکیل دادند.
 
□ مبارزات سیاسی شهید لاجوردی هم از این دوره شروع شد؟
بله، ایشان در اعدام انقلابی منصور، آتش زدن دفتر هواپیمایی ال‌ـ‌عال رژیم صهیونیستی در تهران و بسیاری از اقدامات انقلابی شرکت داشت و بارها دستگیر، زندانی و شکنجه شد. ایشان در تمام بازجوییها و زیر بدترین شکنجه‌ها، داغ دادن کوچک‌ترین اطلاعات را به دل مأموران ساواک گذاشت و در این راه چنان مقاومتی از خود نشان داد که به او لقب «مرد پولادین» دادند، همان‌طور که رهبر معظم انقلاب هم به امر اشاره کردند.
 
□ حضرتعالی شهید لاجوردی را با چه ویژگیهایی به خاطر می‌آورید؟
به نظر من مهم‌ترین ویژگی شهید لاجوردی در کنار استقامت کم‌نظیر ایشان، هوش، درک و فهم خارق‌العاده او از جریانات، موضوعات و مسائل مختلف بود. ایشان بصیرت عجیبی داشت و از قبل از اینکه چهره نفاق برای دیگران آشکار شود، ایشان نفاق را تشخیص داد و در برابر آن قد علم کرد. ایشان حقیقتاً مصداق کامل «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود. با کسی هم تعارف نداشت. در زندان خیلیها رعایت گروه‌های چپ را می‌کردند و مثلاً با صدای بلند نماز نمی‌خواندند که آنها آزرده خاطر نشوند، اما شهید لاجوردی بسیار قاطع عمل می‌کرد و در مسائل اعتقادی مطلقاً کوتاه نمی‌آمد.
ایشان در عین قاطعیت در برابر کفار، مارکسیستها و گروه‌های ضد دین، نسبت به دیگران فوق‌العاده مهربان، متواضع و رئوف بود، رأفت و تواضعی که ریشه در فهم و درک عمیق وی داشت. ایشان مبارزی انقلابی، شجاع و متعبد بود و در مجموع جمع اضداد بود. شهید لاجوردی دیو غرور و تکبر را کاملاً مهار کرده بود. یادم هست صبحها وقتی به اوین می‌رفتم، می‌دیدم لباسهایش را شسته است و دارد پهن می‌کند. گاهی هم می‌دیدم دارد راهروی دادستانی را می‌شوید! ابداً درگیر عناوین و القاب نمی‌شد و در راه انجام وظیفه از هیچ کاری فروگذار نمی‌کرد. همان‌طور که اشاره کردم، دین‌فهمی و بصیرت دینی کم‌نظیری داشت. دینداری با دین‌شناسی خیلی فرق دارد. تفقه در دین نیازمند بصیرتی است که خداوند این نعمت را به هر کسی عطا نمی‌کند. انسانی که قادر است در دین تفقه کند، هم خود هدایت می‌شود، هم جامعه را هدایت می‌کند. او فریب هر چیزی را نمی‌خورد و انحراف و التقاط را به‌موقع و به‌درستی تشخیص می‌داد. شهید لاجوردی به دلیل همین درک و فهم بالای دینی، حتی در دورانی که بسیاری از شخصیتها فریب رنگ و لعاب دینی منافقین را خوردند، به ماهیت آنها پی برد، آنها را به مردم معرفی کرد و جلوی سقوط خیلیها را به دام این گروه‌ها گرفت.
شهید لاجوردی به تمام معنا زاهد و عادل بود. در دورانی که مسئولیت سازمان زندانها را به عهده داشت، دستور داد غذای زندانیها و زندانبانها یکسان شود. در بازدیدها که از استانها و مراکز مختلف می‌کرد، به هیچ‌وجه اجازه انجام تشریفات و تعارفات غیر معمول را نمی‌داد و در نهایت سادگی و بسیار عادی به سفر و بازدید می‌رفت. به علت همین بی‌اعتنایی به دنیا بود که وقتی از مسئولیت‌ دادستانی و سازمان زندانها کنار رفت، دو باره به همان مغازه‌اش در بازار برگشت و با اینکه واقعاً مورد ظلم قرار گرفته بود، در مراسم تودیع کلمه‌ای حرف نزد و فقط تشکر کرد و رفت.
ایشان همچون مولا علی(ع) در جنگ و مبارزه انعطاف‌ناپذیر و با فقرا و ایتام بسیار افتاده و منعطف و رئوف بود.
اخلاص و ولایت‌مداری او در حد اعلی بود. همواره می‌گفت: اگر امام امر کنند که در آتش بروم، بی‌تردید این کار را خواهم کرد! ایشان با وجود قاطعیت، اهل افراط و تفریط نبود. از تملق و چاپلوسی بیزار و واقعاً عادل و عدالتخواه و بسیار شجاع و صریح‌اللهجه بود.
 

 
□ با وجود تلاشهایی که برای ارائه تصویری واقع‌بینانه از کارنامه این شخصیت انجام شده است، همچنان به علت تبلیغات گسترده رسانه‌های بیگانه و نیز غفلت رسانه‌های خودی در شناساندن چهره واقعی وی به جامعه، در این زمینه کاستیهایی مشاهده می شود. تحلیل جنابعالی از این موضوع چیست؟
اگر کل تاریخ را بررسی کنید، خواهید دید چهره‌های بسیاری هستند که می‌توانند برای نسل جوان الگو و اسوه باشند، اما به دلایل گوناگون؛ یا مجهول و ناشناخته مانده‌اند و یا به شکلی عمدی چهره و شخصیتشان دچار تحریف شده است. البته به خود آنها که آسیبی نمی‌رسد و نزد پروردگار خویش «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» هستند، اما جامعه به‌ویژه نسل جوان از نشناختن آنها آسیب می‌بینند و دچار خسران می‌شوند. شهید لاجوردی هم متأسفانه با تبلیغات گسترده دشمنان و منافقین، از جمله افرادی است که می‌تواند الگوی برجسته‌ای باشد، اما از ایشان چهره خشنی را تصویر کرده‌اند. توصیه بنده به کسانی که در باره ایشان چنین تصوری دارند، این است که برای یک بار هم که شده است، منشور زندانبانی شهید لاجوردی را مطالعه کنند تا متوجه شوند ایشان یکی از پیشرفته‌ترین و برجسته‌ترین الگوها را برای زندانبانی و سیستمهای قضایی ارائه داده است. در بخشی از این منشور آمده است:
«هدف نظام مقدس اسلامی از کیفر و زندان انتقام‌جویی و شکنجه نیست، بلکه هدف نخست متنبه و بیدار کردن وجدان خفته و یا غافل انسانهایی است که به دلایل گوناگون دست به جرم و جنایت زده‌اند. ثانیاً پاک و سالم نگاه داشتن جامعه از وجود کسانی است که ممکن است فساد و تباهی را به دیگران سرایت دهند. معتقدم یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین عوامل در تغییر شکل‌گیری انسانها محیط است. هر چه القائات، تبلیغات، رفتارها و برخوردها در محیطی سالم‌تر باشد، امکان پاکسازی بیشتر فراهم می‌آید، اما اگر خدای ناخواسته برخوردها خشن، غیر دوستانه و غیر عادلانه و یا از طرفی دیگر سازشکارانه و غیر قاطع باشد، محیط محدود زندان به‌جای اصلاح و تربیت به محل ایجاد و تجمع عقده‌ها و کینه‌ها و رشد بزه و گناه سوق داده می‌شود. اگر قاضی مجرمی را به زندان محکوم کرد او (زندانی) فقط باید محدودیت زندان و جدایی از جامعه را تحمل کند و از هر نوع کیفر دیگری در باره او اجتناب شود. بنابراین کیفرهایی نظیر ترس، پرخاش، تحقیر، خشونت، به کار بردن الفاظ رکیک و سبک و خدای نکرده ضرب و شتم غیر از اینکه خلاف است، موجب عذاب اخروی هم خواهد شد. لذا زندانبان باید سخنش نافذتر و شیرین‌تر از معلم و نگاهش عمیق‌تر و پرمعناتر از روانکاو و اعمالش مؤثرتر از هر صاحب و رفیق و اخلاقش فراتر از هر پدر دلسوز و مهربان و قدرتش مساوی و منطبق با قانون باشد».
 
□ و سخن آخر؟
از آنجا که افراد و جامعه برای پیدا کردن راه رستگاری به الگوهای برجسته نیاز دارند، به اعتقاد بنده جا دارد محققان، نویسندگان و هنرمندان با بررسی ابعاد مختلف شخصیت برجسته شهید لاجوردی و مطالعه دقیق در باره زندگی و مبارزات آن بزرگوار، از این چهره یگانه غبار بزدایند و ایشان را همان‌گونه که هست به نسلهای فعلی و بعدی معرفی کنند.
 
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. https://iichs.ir/vdcg.q93rak9z7pr4a.html
iichs.ir/vdcg.q93rak9z7pr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما