حجتالاسلام سیدصادق موسوی شیرازی از یاران امام خمینی در نجف و دوست آقا مصطفی خمینی گفت: عموما امام خمینى رضوانالله علیه یک خویشتندارى عجیب و منحصربهفردى داشتند و بهرغم روحیه بسیار لطیف و حساسشان در ظاهر کسى متوجه احساسات درونى ایشان نمىشد.
مصاحبهکننده: رحمت رمضانی
حجتالاسلام سیدصادق موسوی شیرازی، فرزند مرحوم آیتالله سیدمحمدباقر شیرازی و نواده بزرگ مرحوم آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی است. وی از یاران امام خمینی در نجف بوده و در مبارزات منتهی به انقلاب نیز فعالیتهای گستردهای داشته است. او که از دوستان آقا مصطفی خمینی بوده، در گفتوشنودی از ویژگی شخصیتی فرزند ارشد و یار امام در تبعید سخن گفته است.
شما محضر آقای آقا مصطفی خمینی را درک کردید؛ بفرمایید ایشان چه ویژگیهای شخصیتیای داشتند؟
آشنایى بنده با مرحوم آیتالله سیدمصطفى خمینى رضوانالله علیه از بدو ورود حضرت امام به نجف اشرف در سال ١٣٤٤ آغاز گردید؛ چون ایشان پس از تبعید امام به ترکیه نیز تبعید شده بودند و بعد از آن همراه ایشان به عراق تبعید شدند، و چون من هم از بدو ورود امام رضوانالله علیه به نجف اشرف، که آن وقت اوان نوجوانىام بود، به مسیر مبارزه به رهبرى ایشان پیوستم؛ لذا به طور طبیعى با مرحوم حاج آقا مصطفى ارتباط پیدا کردم؛ به اضافه اینکه ایشان با مرحوم والد اینجانب مرحوم آیتالله العظمى سیدمحمدباقر شیرازى دوستى و صداقت زیادى داشتند و در رفتوآمد بودند؛ ازهمینرو، رابطه من هم روزبهروز صمیمىتر و عمیقتر مىشد و ایشان نیز لطف خاصى به اینجانب داشتند. حتى یک شب قبل از رحلت شهید حاج آقا مصطفى جلسه مفصلى با ایشان در روى پلههاى منزل ایشان داشتم و با ایشان درباره لبنان و ایران و بعضى موضوعات دیگر صحبت داشتم و احتمالا در اتاق بیرونى ایشان کسى بوده که صلاح نمىدیدند از دیدار من باخبر شود؛ لذا در میان پلهها گفتوگو انجام گرفت، و وقتى که در بیروت خبر رحلت ایشان را شنیدم بسیار شوکه شدم؛ چون ایشان در طول جلسه در صحت و سلامت کامل بودند.
مرحوم حاج آقا مصطفى خود یک مجتهد مطلق و دانشمند محقق و مفسر قرآن بود، ولى در کنار شخصیت علمى، ایشان یک مبارز سختکوش نیز بود، و به حق بازوى توانمند حضرت امام بود، بهخصوص که مظلومیت پدر را با تمام وجود از دوران نوجوانى لمس کرده بود، و همان طور که امام در نامه معروف خود بیان فرمودند که اگر مصطفى از کوزهاى آب مىنوشید آن ظرف را آب مىکشیدند؛ چون پدرش یعنى امام، فلسفه مىگوید، و لذا از آغاز دوره مبارزه حضرت امام ایشان پا به پاى پدر حرکت مىکرد و واسطه امین بین امام و انقلابیون و انقلابیون و امام بود.
آقا مصطفی چه نقشی در نهضت امام داشتند؟
همان طور که عرض کردم مرحوم شهید حاج آقا مصطفى بهحق وزیر و امین امام بود و قدم به قدم در مسیر طولانى و پُرفراز و نشیب نهضت اسلامى پشتیبان پدر خود بود و خود را شمعى کرده بود که براى تحقق اهداف امام مىسوخت تا مسیر انقلاب را براى رهروان روشن کند، و کسى نیست از انقلابیون که در حیات مرحوم حاج آقا مصطفى از راه غیر او با امام ارتباط داشته باشد.
مرحوم حاج آقا مصطفى در جهت تبلیغ اهداف امام در میان قشرهای مختلف و ایجاد هماهنگى میان طرز تفکرهاى متفاوت و گاه متناقض بسیار تلاش مىکرد و در این زمینه باید نقش ایشان را اساسى دانست، بالخصوص که نگاه حوزویان به روشنفکران و بالعکس یک نگاه مثبتى نبود و در میان هر دو قشر نیز اختلاف نظرهاى زیادى وجود داشت و هر کدام نظر خود را صائب و نظر دیگران را مردود مىدانست، و رژیم شاه نیز از این اختلافات حداکثر سوء استفاده را مىنمود، که نمونههاى بسیارى وجود دارد و لزوم ندارد اینجا نام آنان ذکر شود.
لذا باید اعتراف کرد که نقش شهید حاج آقا مصطفى در طول مسیر نهضت امام خمینى رضوانالله علیه بسیار اساسى بوده است، و رحلت ایشان نیز باعث انفجار مردمى شد و نهضت اسلامى به برکت ایشان به ثمر رسید، و به حق رحلت ایشان در آن زمان همان طور که امام فرمودند از الطاف خفیه الهى بود.
رژیم شاه که اهمیت نقش حاج آقا مصطفى را مى دانست بارها تلاش کرد ایشان را از پدر جسما و فکرا دور کند، ولى ایشان مثل پروانه دور امام و مراد خود مىچرخید و تمام وجود خود را وقف امام کرده بود، و کاملا پدر خود و مسیر پدر خود را قبول داشت و به او و آن ایمان کامل داشت، و گرچه اگر ایشان در قید حیات بود امت اسلام و انقلاب و حوزههاى علمیه از وجودش بهرهمند مىگشتند، ولى بهظاهر اگر رحلت ایشان نبود، جرقه انقلاب زده نمىشد و باروت انباشته در جامعه همچنان در سینهها مىماند و ظلم رژیم شاهنشاهى ادامه پیدا مىکرد، ولى ایشان توسط دشمنان رحلت کردند، اما بر خلاف توقع ساواک از میان برداشتن حاج مصطفى باعث به هم ریخته شدن بنیان رژیم شاهنشاهى شد و آیه قرآنى «انهم یکیدون کیدا و أکید کیدا» محقق گردید.
نوع مواجهه امام با غم فرزند چگونه بود؟ اصولا عالمهای دینی چگونه با مرگ عزیزان خود مواجهه میشدند؟
عموما امام خمینى رضوانالله علیه یک خویشتندارى عجیب و منحصربهفردى داشتند، و علیرغم روحیه بسیار لطیف و حساسشان در ظاهر کسى متوجه احساسات درونى ایشان نمىشد، و در مورد خبر فقدان حاج آقا مصطفى، که بازوى توانمند ایشان بود، باید طبق متعارف بىتابى میکردند، ولى براى اینکه مزدوران رژیم شاه نتواند از ابراز حزن و اندوه ایشان خوشحال شوند و دشمنان انقلاب شماتت کنند، خود را بهظاهر آرام و صبور نشان دادند و به گفتن «انا لله و إنا الیه راجعون» اکتفا کردند و کسى از ایشان جزع و فزعى ندید، بلکه بالعکس ایشان در پیامى که به مناسبت رحلت حاج آقا مصطفى دادند کمال متانت را داشتند و در جهت پیشرفت مبارزه و گسترش نهضت راهنماییهاى اساسى نمودند.
اما خوشبختانه مدتى قبل مرحوم حاج احمد آقا آمده بودند نجف و فورا به یارى پدر شتافت و بهحق جایگزین برادر خود در کمک به امام بود، و همگان از دوست و دشمن متفقاند که نقش مرحوم احمد آقا بسیار اساسى بود در کمک به امام پس از رحلت مرحوم حاج آقا مصطفى، و تا آخرین لحظه حیات امام رضوانالله علیه تمام زندگى خود را وقف ایشان کرده بود و به بهترین وجه امور را مدیریت مىنمود و واسطه امین میان امام و مسئولین بود، و براى خود و خانواده خود هیچ پساندازى نکرد و با حساسیت آبروى پدر خود را بعد از رحلت ایشان حفظ کرد، و یادم هست که مرحوم آیتالله غیورى مبالغى را به عنوان وجوهات به دفتر امام داده بودند و در قبال چک رسید امام را دریافت کرده بودند، ولى یکى از آن چکها برگشت خورده بود که در این فاصله حضرت امام فوت کردند، ایشان مشکل برگشت چک را حل کرده و مىخواست مبلغ را پرداخت کند، ولى مرحوم احمد آقا به هیچ وجه دریافت پول را قبول نکرد و وقتى آیتالله غیورى گفتند که قبض امام مربوط به حیات ایشان است و بسیار اصرار نمودند، مرحوم احمد آقا گفتند بروید بدهید به آیتالله فاضل لنکرانى.
شهادت ایشان در پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی داشت؟
قبلا هم عرض کردم که شهادت مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفى خمینى بر خلاف آنچه رژیم شاه مىخواست باعث شروع نهضت ملت ایران شد، و مردم از راه برگزارى مجالس ختم براى ایشان در شهرهاى مختلف و شرکت انبوه در آن مراتب ارادت خود را به امام اظهار نمودند و در سخنرانىها شخصیت مرحوم حاج آقا مصطفى و حضرت امام را مشروحا بیان کردند، که این امر باعث غضب رژیم شاه گردید و با نشر مقالهاى در روزنامه «اطلاعات» به امام اهانت شد و مردم به حمایت از مرجع تقلیدشان برخاستند و در روز ١٩ دیماه ١٣٥٦ مردم غیور قم به خیابانها آمدند که دژخیمان رژیم شاه به مقابله تظاهرکنندگان پرداختند و تعدادى از آنان را به شهادت رساندند. در حمایت از مردم قم، تبریز و پس از آن شهرهاى دیگر یکى پس از دیگرى وارد میدان شدند و در روز ٢٢ بهمن ١٣٥٧ خورشید انقلاب اسلامى بر سرزمین ایران تابید و این انقلاب که به برکت روح پاک مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى و به رهبرى امام خمینى به پیروزى رسید امروز با رهبرى مقام معظم رهبرى حفظه الله موفقیتهاى پیاپى کسب نموده و امروز ایران چراغ امید جهان اسلام و الهامبخش آزادیخواهان و قدرت بزرگ منطقه گردیده است، و دیگر از سرسپردگان به آمریکا و استعمارگران خبرى نیست، بلکه آنان به زبونى افتادهاند و خواهان نزدیک شدن به جمهورى اسلامى ایراناند، و ایران است که به یکى اجازه نزدیک شدن داده و دیگرى را دور نگه داشته است، و معنى آیه «ولله العزه ولرسوله وللمؤمنین» را محقق نموده است. https://iichs.ir/vdcf.tdciw6d01giaw.html